eitaa logo
🌐 کفران یاور 🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
148 فایل
◀️اطلاع رسانی فرهنگی_تبلیغی کفران 🌐اصفهان شهرستان ورزنه ادمین ارتباطی، تبلیغ و تبادل: @Admin_kafranyavar ادمین اعلام مسائل و مشکلات کفران: @kafran_ghadir ادمین مشاوره اعتقادی و اجتماعی: @Rouhollah14 پویشها: @tanhaye_aval_313a
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷یک روز در وضعیتی دیدمش که خیلی تعجب کردم.دوکارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود.جلوی یک مغازه کارتن ها را روی زمین گذاشت وقتی کار تحویل تمام شد .جلو رفتم و سلام کردم .بعد گفتم: آقا ابرام برای شما زشته ، این کار باربرهاست نه کار شما! 🌷نگاهی به من کرد و گفت:کار که عیب نیست،بیکاری عیبه،این کاری هم که من انجام میدم برای خودم خوبه، مطمئن میشم که هیچی نیستم.جلوی غرورم رو می گیره! گفتم :اگه کسی شما رو اینطوری ببینه خوب نیست!شما ورزشکاری و...خیلی ها می شناسنت. 🌷ابراهیم خندید و گفت: ای بابا ، همیشه کاری کن که، اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد نه مردم! "شهید ابراهیم هادی"
🌷تازه رفته بود جبهه، رئیس حسابداری شهرداری ارومیه پیشم بود گفت: آقا مهدی به ما بدهکار است. چون بیشتر از حقوقش نوشته! گفتم: چی را نوشته؟ 🌷توضیح داد که او با مسئول حسابداری قرار گذاشته بود که معادله حقوقش را بدهند به هر کسی که امضای او پای کاغذش باشد، هر مستحق و مستمندی که می‌آمد پیش مهدی، با همین یادداشت ها و با همین حقوق خودش، ناامید از شهرداری نمی رفت بیرون. حتی چند تا از کارمندها هم از این حقوق، مساعده گرفته بودند. ✍کتاب خدمت از ماست 🌷"شهید مهدی باکری"🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 "راویان صادق " 🏷 خبرنگاران وجدان بیدار جهان و تصویرگر زمان خویش هستند، زیرا همواره در عمق جامعه زندگی می کنند و سلامت فرهنگی و فکری هر جامعه ای، مرهون تلاش های شبانه روزی آنهاست. 🔰 به راستی که رسالت اصحاب خبر و رسانه بسیار خطیر و حساس است. 🏷
🌹مصطفی حال و حوصله درس تئوری را  نداشت. اما سرش درد می کرد برای کارهای علمی و آزمایشگاهی. سال سوم دانشگاه بودیم. همراه هم رفتیم پیش معاون دانشجویی دانشکده، پروژه بگیریم. قبول کرد. یک پروژه به ما داد درباره غشاهای پلیمری. 🌹شب و روز در آزمایشگاه بودیم. کار آن قدر سخت بود که من بریدم. پا پس کشیدم. مصطفی اما پای کارماند و نتیجه اش یک مقاله علمی پژوهشی. "شهید مصطفی احمدی روشن" ✍کتاب یادگاران، جلد ۲۲
🌹ابراهیم همیشه می گفت: تا وقتی که زمان ازدواجتون نرسیده هیچ وقت دنبال ارتباط کلامی با جنس مخالف نروید، چون آهسته آهسته خودتون رو به نابودی می کشونید. 🌹درست میگفت.. فضا فضای مجازیه.. ولی نامحرم واقعیه... برایش تک تک حرفها و شکلک ها و احساسات حقیقی ست و روی قلبش اثر می گذارد. "شهید ابراهیم هادی"
🌹بارها اتفاق افتاد بود که می رفتیم کوه. همین که وقت نماز می شد شروع می کرد به نماز خواندن. آن هم چه نمازی. تا ایشان نمازشان را شروع کنند ما نمازمان را تمام کرده بودیم. 🌹یادم هست اردوی خانوادگی بود. رفته بودیم منطقه سرسبز الموت قزوین. ما همه سرگرم زیبایی های طبیعت بودیم و دکتر منتظر وقت اذان تا نمازش را بخواند. "شهید دکتر مجید شهریاری"
‏کودکانِ بسیجیِ یمنی، فرزندانِ حقیقیِ خمینی مظلوم اما مقتدر "حاج حیدر"
🔹 خاطره ای از شهید یک شب به اصرار من به جلسه‌ رفتیم فكر می‌كردم ابراهیم كه عاشق حضرت صدیقه‌ست خیلی خوشحال می‌شه... مداح جلسه، مثلاً برای شادی حضرت زهرا(س) حرفای زشت و نامربوطی رو به زبان می‌آورد اواسط جلسه ابراهیم به من اشاره كرد و با هم از جلسه بیرون رفتیم در راه گفتم: «فكر می‌كنم ناراحت شدین درسته؟» ابراهیم در حالی كه آرامش همیشگی رو نداشت رو به من كرد و در حالیكه دستش رو تكان می‌داد گفت: «توی این جور مجالس خدا پیدا نمیشه همیشه جایی برو كه حرف از خدا و اهل بیت باشه» و چند بار این جمله رو تكرار كرد... بعدها وقتی نظر علما رو در مورد این مجالس و ضرورت حفظ وحدت مسلمین مشاهده كردم به دقت نظر ابراهیم بیشتر پی بردم ✍کتاب سلام بر ابراهیم "شهید ابراهیم هادی"
🌷شهید مهدی قاضی خانی... 🔻شغل آقا مهدی جمع کردن ضایعات و نان خشک و پلاستیک و این طور چیزها بود. همیشه کلیه درد داشت. محکم می بستشان. ضایعات را از دوره گردها می خرید و عمده ای می فروخت. اصلا بابت کارش حجالت نمی کشید. می گفت: نان حلال در آوردن که خجالت ندارد... 🔻یک شب دعوت شده بودیم تالار طلاییه برای عروسی. خیلی مرتب و شیک سوار نیسان شدیم و حرکت کردیم. توی راه چشم آقا مهدی به مقداری بطری نوشابه خالی افتاد که له شده وسط خیابان افتاده بود. سریع ترمز کرد و دنده عقب گرفت و می خواست با آن لباس ها پیاده شود برای برداشتن شان و پیاده هم شد. می گفت: مگه میشه از اینا گذشت. 🔻هر چه اصرار کردم که لباس هات کثیف می شود، زیر بار نرفت. می گفت: شماها نمی دونید اینا همش پوله. 🔻گفتم: اگه پشت ماشین ضایعات باشه تالار راهمون نمیدن. می خندید و می گفت: ناراحت نباش. میریم ضایعات تالار هم جمع می کنیم. ✍فرازی از کتاب بابا مهدی
🌹 نصف شب رفتم آسایشگاه تاوضعیت انضباطی سربازهاروچک کنم همینطورکه داشتم توتاریکی قدم میزدم وچشمم به پوتین های یک سربازافتادکه واکس نزده وخاکی کنارتختش افتاده بودباعصبانیت رفتم جلوومحکم پتوروازروش زدم کنارودادزدم چراپوتین هاتوواکس نزدی؟ بنده خداازشدت صدای من ازجاپریدوروی تخت نشست. بعدهمینطورکه سرش پایین بودگفت:ببخشیدبرادردیروقت بودکه ازمنطقه ی جنوب رسیدم خانوادم رفته بودن شهرستان ومنم چون نمیخواستم مزاحم کس دیگه ای بشم،آمدم آسایشگاه. وقتی رسیدم همه خواب بودن ونتونستم واکس پیداکنم... صداش برام خیلی آشنابود. وقتی سرش روبلندکرددیدم جناب سرهنگ بابایی، فرمانده پایگاهه! بدجوری شرمنده شدم. نمیدونستم چی بگم واسه همین فقط به خاطرجسارتم ازشون عذرخواهی کردم. اما ایشون اصلاناراحت نشده بود و با لحن مهربونی گفت:برادرجان!شما وظیفه ات عمل کردی،من بیشترازهرکسی خودم روموظف به رعایت مقررات وامورانضباطی میدونم. "شهیدعباس بابایی"
🌹بیستم بهمن، فامیل های آقامهدی آمدند تهران تا همه با هم به راهپیمایی ۲۲ بهمن برویم. همان روز کسالتی برایم پیش آمد. رنگ و رویم را که دید، می خواست از بیرون غذا بگیرد. نگذاشتم. آستین هایش را بالا زد و شروع کرد. گوشت برایم تکه کرد. سیب زمینی ها را خرد کرد. لپه ها را پاک کرد. خانه را تمیز کرد. بعد هم گفت: راضی نیستم به کسی بگی که توی خونه کمکت می کنم. ممکنه همسراشون توی خونه براشون این کارها رو نکنن، بعد دلشون بشکنه. اگه دلی بشکنه، محبت از خونه مامیره. 🌹همیشه می گفت: تو باید بعد از شهادتم به همه بگی که شوهرم مهربون بود. "شهید مهدی نوروزی"🌷
🌹شهید الله دادی در کار همواره به مسائل اساسی و ریشه ای میپرداخت. او از نظر توان فکری و عملیاتی کم نظیر بود. در بحث تقوا و زهد نیز اینگونه بود. این شهید بزرگوار با وجود اینکه در سر و بدنش ترکش هایی از جنگ داشت، اما به دلیل عادت به ورزش، توان جسمی خیلی بالایی داشت. او بعد از اذان صبح به ورزش میپرداخت. 🌹واگذاری مسئولیت‌ها متناسب با توانایی هر فرد، تواضع و احترام نسبت به نیروها، تاکید بر نوآوری و خلاقیت، شجاعت و اطاعت از امر فرماندهی از دلایل مدیریت موفق سردار شهید محمدعلی الله‌دادی بود. 🌹شهید الله دادی به دعوت حاج قاسم سلیمانی، به نیروی قدس پیوست تا در  لبنان و  سوریه به مبارزه با رژیم صهیونیستی بپردازد. 🌹این سردار شهید سرانجام، در روز ۲۸ دی ماه سال ۱۳۹۳ در منطقه "القنیطره" سوریه مورد حمله موشکی نظامی رژیم  صهیونیستی اسرائیل قرار گرفت و به همراه تعدادی از اعضاء حزب‌الله لبنان جام شهادت را سرکشید. "شهید محمدعلی الله دادی"
🌹عشق و علاقه وصف ناشدنی محمودرضا به آرمان جهانی امام خمینی (ره) یعنی تشکیل نهضت جهانی اسلام، روحیه خاصی را در او به وجود آورده بود، آن چنان که تا آغاز جنگ در سوریه، در جهت تحقق آن، شبانه روز تلاش و مجاهدت می‌کرد. 🌹پرکاری و کم خوابی ویژگی اصلی‌اش بود؛ آن چنان که کار در روز‌های جمعه را هم در یکی از جلسات اداری به تصویب رسانده بود. به این ترتیب عملا کارش تعطیلی نداشت. معتقد بود شهادت در راه خدا مزد کسانی است که در راه خدا پرکارند و شهدای جنگ تحمیلی را شاهد این حرف خود معرفی می‌کرد. "شهید محمودرضا بیضایی"
🌹رسته اصلی پژمان تک تیرانداز بود، اما بعد ازشهادت پژمان متوجه شدم، که در سوریه هم، بین دوستانش به آچار فرانسه معروف بوده است. 🌹دوستانش می‌گفتند: از پست که برمی‌گشت می‌گفت: خُب، بگید چکارهست من انجام بدهم. می‌گفتیم: بابا پست بودی خسته‌ای برو استراحت کن. می‌گفت: نه، وقت برای استراحت زیاده، فعلاً وقت کار است. هر روز مشکلات فنی قرارگاه را درست می‌کرد و کار بچه‌ها را راه می‌انداخت، شب دستانش را به‌ هم میزد و با خوشحالی می‌گفت: خوب خدا را شکر امروز مفید بودم. "شهید پژمان توفیقی"
💠 سیلی سرباز بر صورت بروجردی در دفتر فرماندهی سر و صدا به حدی رسید که فرمانده سپاه منطقه هفت از اتاقش بیرون آمد و جویای قضیه شد. مسئول دفتر گفت:" این سرباز تازه از مرخصی برگشته ولی دوباره تقاضای مرخصی داره". فرمانده گفت:" خب! پسر جان تو تازه از مرخصی آمدی نمیشه دوباره بری". یک دفعه سرباز جلو آمد و سیلی محکمی نثار بروجردی کرد. در کمال تعجب دیدم بروجردی خندید و آن طرف صورتش را برد جلو و گفت:" دست سنگینی داری پسر! یکی هم این طرف بزن تا میزان بشه". بعد هم او را برد داخل اتاق. صورتش را بوسید و گفت:"ببخشید، نمی دانستم این قدر ضروری است. می گم سه روز برات مرخصی بنویسند". سرباز خشکش زده بود و وقتی مسئول دفتر خواست مرخصیش را با کارگزینی هماهنگ کند گوشی را از دستش گرفت و گفت:"برای کی می خوای مرخصی بنویسی؟برای من؟نمی خواد. من لیاقتش را ندارم". بعد هم با گریه بیرون رفت. بعدها شنیدم آن سرباز راننده و محافظ بروجردی شده؛ یازده ماه بعد هم به شهادت رسید. آخرش هم به مرخصی نرفت. "شهید محمد بروجردی "🌷
🌹شیخ در زندگی فردی همیشه دستش خالی بود. خانه ای نداشت و برای تردد بین جبهه و اصفهان نیز، از وسایل نقلیه عمومی استفاده می کرد.  گاهی پدرش اعتراض می کرد که مگر تو نماینده امام  در جبهه جنوب نیستی؟ پس چرا یک وسیله دولتی زیر پایت نیست؟ اما فایده ای نداشت. او هرگز بر خلاف عقیده باطنی خود عمل نمی کرد. یک روز از پدرش شنید: این طور که نمی شود تو خانواده ات را در اهواز در زیر سقفی شش متری سکنا داده ای! این خانه در شأن تو نیست. به فکر خانه ای برای خودت باش 🌹شیخ تبسمی کرد و گفت: آقا جان! خدا نکند که من در دنیا خانه ای از مال دنیا بسازم. "شهید عبدالله میثمی" ✍کتاب تنها ۳۰ ماه دیگر
🌹خدایا، دلم مي خواهد در راهت شهيد بشوم ، آرزو دارم جسمم هر چه بيشتر متلاشي تر باشد تامعتبر تر. اميدوارم نصيبم بفرمائي که فناي در عشقت شده باشم واين راهم را هر چه زودتر قرار دهي . 🌹دلم مي خواهد در هنگام شهادت بتوانم يک مشت خونم را به سوي آسمان بر يزم که خدايا اين خون ناقابل را از من بپذيرد ان شاءالله .   "سردار شهید سید مختار حسینی"
🌹‏از شام بلا شهید آوردند شهادت مدافعان حرم به دست صهیونیست‌ها در جریان حمله جنگنده‌های رژیم صهیونیستی به حومه دمشق، ‎ و ‎ در این حمله به مقام والای شهادت رسیدند. شهد شیرین شهادت گوارای بند بند وجودتان 🌹راهتان پر رهرو✌🇮🇷✌
🌹محل کار محمد با خونمون فاصله ی زیادی نداشت، اونقدر نزدیک بود که اگه اراده می کرد می تونست روزی چند بار به خونه سر بزنه اما هیچوقت اینکار رو نکرد گاهی بعد از سه الی چهار هفته ، یکبار به خونه می اومد، طوری شده بود که بچه ها باهاش غریبی می کردند، بهش گفتم: یه کم بیشتر بیا خونه 🌹گفت: شما هیچ وقت از ذهن من بیرون نمی روید اما چه کنم که مسئولیت انقلاب سنگین تر هستش ... 'شهید محمد بروجردی"
🌹خالصانه بجنگيد، اگر چنين كردید پيروز و سربلند از امتحان بيرون آمده‌ايد. برادران به خاطر داشته باشيد كه بهشت را به بها مي‌دهند نه به بهانه و شما سعي كنيد در قبال بها، بهشت را بگيريد. 🌹مادرم، مادر مهربان و دلسوزم! خدا خواست و شهادت نصيبم شود. خدا را شكر و سپاسگزاري كنيد و دعا و ثناي هميشگي را از ياد نبريد و سعي كنيد ناراحتي به خودتان راه ندهيد تا دشمنان داخلي، خوشحال نشوند. 🌹مادرم براي من گريه نكنيد، براي بچه‌هاي فاطمه زهرا (س) گريه كنيد. براي امام حسين (ع) كه بي ياور و تنها بود و غريب، و با لب تشنه، در كربلا شهيد شد گريه كنيد. "شهید هاشم مرگان ازغدی"
🌹سکونم مرا بیچاره کرده، در این حرکت عـالم به‌سمت معبود حقیقی، دست و پـایم را اسـیر خود کرده. انسان کر می‌شود، کور می‌شود، نفـهم می‌شود، گنگ می‌شود و باز هم زندگـی می‌کند، 🌹بعد از مدتی مست می‌شود و عادت می‌کند به مستی، و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم.درد را انسان باهوش و بیـدار می‌فهمد. "شهید عباس دانشگر"
🌹احترام به والدین بارزترین ویژگی فرزندم بود، هیچ‌گاه تندخویی و یا صدای بلند عبدالکریم را نشنیدم. او همواره متبسم بود و سعه‌صدر داشت. حتی اگر موضوعی فرزندم را آزرده‌خاطر می‌کرد، هیچ‌گاه آن را به روی ما نمی‌آورد. روحیه ایثار و ازخودگذشتگی از کودکی در وجود عبدالکریم نهادینه شده بود. نوجوانی کم سن و سال بود که اشتباه یکی از اعضای خانواده را بر عهده گرفت تا به جای او بازخواست شود. 🌹او در ارتباط با دوستانش نیز همین شیوه را پیاده می‌کرد. آن‌ها می‌گویند که، به یاد نداریم عبدالکریم با کسی دعوا کرده و یا کدورتی میان‌شان به وجود آمده باشد. او با همه با گذشت و مهربانی رفتار می‌کرد "شهید مدافع حرم عبدالکریم پرهیزگار" @kafran_yavar
🌹کانادا بود ولی اصالتا لبنانی. وقتی برگشت لبنان، رفت برای آموزش حزب الله. و بعد راهی سوریه شد. 🌹خبر شهادتش را اهل بیت از طریق خواب به ایشان اطلاع دادند. عشق اهل بیت(ع) اینگونه خون همه مستضعفین و مقاومین جهان از ایران و عراق و لبنان و افغانستان و پاکستان و... در هم مخلوط شد و اتحاد و یکدلی بر جا گذاشت. مهم نیست اهل کجایی... مهم اینه در راه حق باشی... "شهید حمزه علی یاسین" @kafran_yavar
هدایت شده از با شهدا گم نمی شویم
🌷حاج احمد دغدغه‌دار بود، همیشه در حال جمع کردن خاطرات از خانواده شهدا بود. 🌷احمد بعد از اینکه از پهلو تیر میخوره، خودشو یک کیلومتر میکشه عقب و ۱۰ روز تو بیمارستان‌ حلب بستری میشه، و کلیه‌هاشو از دست میده شب آخر می‌گفت قربون حضرت زهرا برم چی کشیدی؛ تا لحظه آخر داشت زیارت عاشورا می‌خواند. "شهید مدافع حرم احمد اسماعیلی" @Sedaye_Enghelab
هدایت شده از با شهدا گم نمی شویم
🌷پایگاههای بسيج را خالی نگذاريد چون همين پايگاه هاست كه امت را برای دفاع از اسلام عزيز آماده می نمايد، آری از اين پايگاه هاست كه شما بسيجيان ره صد ساله را يك شبه طی می كنيد و به كمال واقعی كه عارفان چندين سال تلاش می كنند كه به آن برسند می رسيد. سعی كنيد مردم را بيشتر دعوت كنيد به بسيج تا ان شاءاله جزء سربازان امام زمان (عج) قرار بگيرند. "شهید علي بيگی هرچگانی" @Sedaye_Enghelab