#مرثیه
#غزل
#شب_اول
#سعیده_کرمانی
#مشکیشبرارویدوشعالمامکانندیدی
مشکیِ شب را روی دوش عالم امکان ندیدی؟
غم را میان سینهی بی طاقت انسان ندیدی؟
آیا تو هم یک تودهی ابری گلویت را گرفته؟
در چشمهایت نم نم دلگیری از باران ندیدی؟
در کوچههای کوفه وقتی با خیالت راه رفتی
تنهایی و غربت ندیدی ؟ گریهی مهمان ندیدی؟
وقتی عطش از پلهی دارالعماره رفت بالا
جان را بهای یک سلام از جانب جانان ندیدی؟
جای هزار و نهصد و پنجاه زخم بی امان را
در خط به خط صفحه های روشن قرآن ندیدی؟
بعد از غروب سرخ خورشید و هجوم تیرهی شب
یک کودک ترسیده را در خیمهها پنهان ندیدی؟
با رشتهی زنجیر چون دردانهها را جمع کردند
هر نیزهای را سر گران و سرخ و سرگردان ندیدی؟
امشب محرم کوچه کوچه آمده تا تکیهی شهر
پیراهنی را بر هلال ماه آویزان ندیدی؟
🕊@kaftarchahiemamreza🕊