May 11
🌱 ای آنکه رنگ دادهای از خود بهار را
باید شروع کرد به نام تو کار را🌱
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
⚘تقدیم به همسر شهید سید محمدجواد حسنزاده⚘
دوتا تنگ آوردی توی این خونه
دوتا ماهی داشتیم یه روز، یادته؟
تو گلدونا رو آب میدادی و من
قناریا رو دون؛ هنوز یادته؟
یه روز گفتی: "تنهات میذارم ببخش!
دیگه دنیا واسم همیشه شبه
باید شاهرگم رو بذارم وسط
آخه صحبت حرمت زینبه"
بهت گفتم: "اون پرچمی هستی که
پیِ بادای بیهدف نیستی
جلو زورگویی و گردنکشی
قسم میخورم بیطرف نیستی"
حالا چند ماهه واسه دیدنت
باید هر دفه دق کنم جاده رو
برا تنها بودن با تو، خوب من!
نمیشه قرق کرد امامزاده رو
همهش فاطمه خوابتو می بینه
به قرآن دیگه دوری واسش بسه
بیا یک دفه دیکته واسهش بگو
یه بارم تو باهاش برو مدرسه
هنوز خندهتو یادمه وقتی که
بهت گفته بودم مسافر داریم
چجوری واسش از تو باید بگم
تو جاده حالا سه تا زائر داریم
الان دوست دارم بشینم برات
دوباره ببافم عرقچینتو
الان دوست دارم بکوبی درو
منم وا کنم بند پوتینتو
هنوزم کلیدامو گم میکنم
هنوزم غذاها میسوزه عزیز
بیا وقتی خستهم کنارم بشین
بیا پاتو اصلا بذار روی میز
دو تا تنگ اینجاس، یه ماهی! میرم
یه تنگو با ماهی عوض میکنم
واسه اینکه تو خواب ببینم تو رو
متکامو گاهی عوض میکنم
#سعیده_کرمانی
#شهید_محمدجواد_حسن_زاده
#چارپاره
#محاوره
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🖤تا دلتنگی به دلم رو میاره 🖤
🖤به آغوش تو پناهنده میشم 🖤
مادر به خلاف ناخوشیهاش
امروز گرفت جان دیگر
با گریه کنار سینی چای
میچید دو استکان دیگر
هر دانهی بردبار خرما
در دیس نشست صاف و آرام
قندان به بغل گرفت با مهر
یک دستهی قند را سرانجام
قوری که عطش گرفت میرفت
تا جرعه ی چای را بنوشد
میگفت عزیز به چه خوب است
این خانه سیاه اگر بپوشد
از جمع عزیز خانواده
یک لحظه کسی جدا نمیماند
کتری به سر و به سینه میزد
بابا دوسه خط که روضه میخواند
ما گریه کنان اهل بیتیم
پس رنگ عزا گرفته خانه
این روضه ی خانگی بهشت است
با روضه صفا گرفته خانه
#سعیده_کرمانی
#روضه_خانگی
#غزل
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
4_5998921615646131488.mp3
2.39M
🍃به نام نور 🍃
💚نذر مادرعالم ۱💚
خفه میشد درون حنجره ها
هر صدایی که داشت شر میشد
لقمهی گرم عافیت طلبی
رونق سفرهی بشر میشد
جز صدای چکاچک بیلی
موقع صاف کردن یک قبر
هیچ حرفی سکوت را نشکست
هیچ راهی نبود غیر از صبر
نردبان های آسمان میسوخت
حبس میشد دعای اهل زمین
زیر خاکستری شک آلوده
دفن میشد گدازه های یقین
روزنی را ولی نشان میداد
آیه ی روشن قنوت کسی
گریه هایش بلند شد شاید
بزند بر دل سکوت کسی
بر سرش میکشید چادر را
کوچه های غبار را میشست
شعله های نحیف ایمان را
شب به شب بین خانه ها میجست
گوش شهر سیاه را هر روز
با صدایی سپید کر میکرد
نور را ذره ذره میتاباند
سایه را رو سیاه تر میکرد
از میان مسیر با دستش
خار هارا دوباره بر میداشت
در دل سرد سیر آدم ها
چشمه چشمه بهار را میکاشت
سیلی سرد سایه ها اما
خیمه زد بر تلالو خورشید
ابرها پرده ی عزا شده بود
خون رگهای آسمان جوشید
آب خوش بر گلویمان سد شد
استخوان را به بغضمان بستند
پیش چشمان روشن خورشید
آسمان را به ریسمان بستند
#سعیده_کرمانی
#فاطمیه
#چارپاره
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃به نام نور🍃
💚نذر مادر عالم۲💚
خبری تلخ میوزد در شهر
شعله بر جان باغ میافتد
رد انگشت های تاریکی
بر گلوی چراغ میافتد
پشتِ در در پناه یک دیوار
پیش پرخاش پشته های فشار
چشمزخم سیاه یک مسمار
در دل ِاتفاق میافتد
شیشهای میشود بلاگردان
چشمهای میشود پر از باران
روضه سخت است پیش فرزندان
مادری در اتاق میافتد
میشود خانه خانه محنت
مادری در نهایت غربت
باز پا میشود به هر زحمت
باز پای اجاق می افتد
لال باشد زبان من اما
مثل رسم قدیمی ِدنیا
بین عاشق ترینِ آدم ها
رد پای فراق میافتد
روسیاهی به شهر میماند
طعنه هایش به زهر میماند
شعله بر قلب دهر میماند
روی دل رد داغ میافتد
#سعیده_کرمانی
#فاطمیه
#غزل
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃به نام نور🍃
💚نذر مادر عالم۳💚
عطری که از خاک مزارت پخش میشه
یادم مییاره نو بهار دست هاتو
یادم مییاره حس خوب بودنت رو
یادم مییاره دونه دونه خاطراتو
لالاییات هم رنگ آغوش خدا بود
سوز صدات سنگای سختو نرم میکرد
تو خاطرم مونده تنور خونه ی ما
قلب یتیمای یه شهرو گرم میکرد
با اعتبار گردن آویزت یه وقتا
زنجیر دستای اسیرا باز میشد
دست دعا بالا میبردی و گره از
کار گرفتار و فقیرا باز میشد
اون که بهش پیراهنت رو هدیه دادی
هیچ وَخ دیگه پیراهن فقرو نپوشید
بعد یه عمری جستجو مرد یهودی
نور کلیم الله و توی چادرت دید
هر شب دعا کردی برا همسایه هامون
تو موج بارون قنوتای شبونه
اینکه یه در باید به مسجد باز میموند
یعنی خدا هم خواست همسایه ات بمونه
از برکت دستای تو خوش بخت میشد
هر نو عروسی که براش چادر میدوختی
مزدت چی بود که بخت روزامونو شب کرد
از ضرب دستای کی توی تب میسوختی
تنگه دلم قدر چهل سال واسه دستات
بغضم شکسته اومدم پهلوت مادر
روی مزارت سر میذارم اما این سر
سامون نداره جز روی زانوت مادر
میگن بگو حرفاتو آخه بار غم ها
با درد دل میشه سبک تر راست میگن
سر بسته میگم دنیا با من سخت تا کرد
میگن به مادر میره دختر راست میگن
#سعیده_کرمانی
#فاطمیه
#محاوره
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃به نام نور🍃
💚نذر مادر عالم ۴💚
هنوز کودکان تو برای جای خالیات
در انزوای جای جای خانه گریه میکنند
یکایک حروف در کتابها هنوز هم
بدون هر اشاره و نشانه گریه میکنند
چه خوانده چشمهای تو که خیس مانده آستین
میان کوچه ها مگر چگونه خوردهای زمین
چگونه باز پا شدی ،چگونه بی صدا شدی
که مردها برای تو زنانه گریه میکنند
چه بود سر مخفی ِخسوف چند ماههات
چه بود راز گریه و سکوت گاه گاههات
چه بود راه کودکت ،چه شد سپاه کوچکت
که پا به ماه ها به این بهانه گریه میکنند
هزار کوه زخم را به دوش می کشیدی و
هزار زهر طعنه را به گوش می شنیدی و
تمام بردبار ها ،تمام کوهسار ها
به پات با تکان تکان ِشانه گریه میکنند
سیاه ماند چهرهاش پس از تو روزگار شهر
پر از مزار شد شبی پس از تو هر کنار شهر
پس از به شانه رفتنت پس از شبانه رفتنت
برات یا کریم ها شبانه گریه میکنند
#سعیده_کرمانی
#فاطمیه
#غزل
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊