eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.4هزار عکس
11.2هزار ویدیو
177 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
تنها سلاح ما در برابر توطئہ های آمریڪا اتحاد، اتفاق، شڪیبایی و از دست ندادن چراغ هدایت یعنی امام خمینی(ره) است؛ بہ مجرد اینڪه امام امت را گم ڪنیم، بہ بیراهہ خواهیم رفت. چون پرچم هدایت است . یعنی باید درست پا بہ پای امام پیش برویم و در آن وقت است ڪه پیروز خواهیم شد ... «امیر سرلشگر خلبان شهید جواد فکوری وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران»
عادت آن قوم همین است: یک روز را مقابل کودک میزنند روز دیگر را مقابل مادر... ؟!
خبرت هست که بی روی توی آرامم نیست طاقت بار فراق این همه ایامم نیست... 🌸🕊🌸🕊🌸🕊
یک چفیه پر از بهار باور کردم موسیقی انتظار باور کردم من عاشقی ترا به روی مین ها در لحظه ی انفجار باور کردم... 🌸🕊🌸🕊🌸🕊
پرستوی کوچکم.... نام تو رازی نوشته بر پر پروانه هاست گلها همه به نام تو مشهورند آیینه‌ها از انعکاس نام تو می خندند .... 🌸🕊🌸🕊🌸🕊
.... رفتم پیش جواد محب، فرمانده گروهان خودمان. وارد سنگر شدم. نشستم گوشه سنگر به کارهای محمد فکر می کردم. یادم افتاد در ایام کربلای 5 یکبار با محمد صحبت می کردم حرف از شهادت بود. محمد گفت: من در عملیاتی شهید می شوم که رمز آن یا زهرا(س) است. من هم فرمانده گردان یازهرا(س) هستم! نمی دانم چرا یکدفعه یاد این حرفها افتادم. خیلی دلشوره داشتم. یکدفعه صدای خمپاره آمد. برگشتم به سمت نوک تپه گلوله دقیق داخل سنگر فرماندهی  خورده بود! به همراه یکی از بچه ها دویدیم به سمت نوک تپه دل توی دلم نبود. همه خاطرات گذشته ای که با محمد داشتم در ذهنم مرور می شد. با این حال به خودم دلداری می دادم می گفتند: محمد تورجی شدید مجروح شده. رنگ از چهره ام پرید. برای چند لحظه به چهره برادر محب خیره شدم. خدا کند آنچه در ذهنم آمده درست نباشد. به چشمان هم خیره شدیم. برادر محب سرش را به علامت تایید تکان داد. بعد در حالی که اشک از چشمانش جاری بود گفت: تورجی هم پرواز کرد! آری محمدرضا پرواز کرد همانطور که گفته بود و همانطور که باید! همچون مادرش زهرا(س)...
«اسماعیل دقایقی»، فرمانده تیپ «بدر» جزء اولین شهدای مدافع حرم بود که رزمندگان عراقی «بدر» بعد از شهادت ایشان می‌گفتند «شهید مال ماست باید ببریمش عراق. شهادت در عملیات کربلای 5
.... بابت مداحی هیچ صله‌ای دریافت نمی‌کرد و می‌گفت: صله من رو باید آقا بدهد... روز شهادت حضرت زهرا(س) ترکش به پهلو و بازوش خورد و شهید شد، اینها هم صله آقاحجت بود چه معامله پر سودی کرد...
.... لبهای شهید تکان می خورد و می گوید:" "... وقتی جنازه شهید را آوردند من اصلاً توی این دنیا نبودم و نمی خواستم قبول کنم مادرم می گفت: وقتی بالای سر شهید بودم دیدم شهید سوره کوثر را می خواند مادرم می گفت: اول فکر کردم اشتباه می کنم بعد که دقت کردم دیدم لبهای شهید تکان می خورد و می گوید:" انا اعطیناک الکوثر".... به روایت همسر شهید شهادت: کربلای4 _گلزارشهدای کرمان
: سلام ما . . . بر این پارہ هـای تن ملت ڪہ مونسی جز نسیم صحرا و هـمدمی جز مادرشان حضرت زهـرا ندارند
صبح نخستین روز عملیات والفجر ۸ ؛ عبور رزمندگان از باتلاق های حاشیه رودخانه اروند ... ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ عکاس : علیرضا رجائیه 💠
در ساعت ۲۲:۱۰ روز ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ با رمز «یافاطمةالزهرا» با هدف تصرف فاو و تهدید بصره به فرماندهی سپاه پاسداران در منطقه‌ی خسروآباد تا راس‌البیشه اجرا شد و تا نهم اردیبهشت ادامه داشت . نیروهای سپاه و ارتش با غافلگیری دشمن از اروندرود عبور کرده و شبه جزیره فاو در جنوب عراق را به اشغال خود درآوردند. این عملیات آبی خاکی و از موفق‌ترین عملیات‌های جنگ ایران و عراق بود که طی آن دسترسی عراق از آب‌های خلیج فارس قطع گردید.
نام و نام خانوادگی : بهنام محمدی متولد : 12 بهمن 1345 شهادت : 28 مهر 1359 زندگی بهنام محمدی بهنام در منزل پدر بزرگش در خرمشهر به‌ دنیا آمد. ریزه بود و استخوانی اما فرز چابک بازیگوش و سرزبان دار.   شهریور 1359 شایعه حمله عراقی ها به خرمشهر قوت گرفته بود خیلی ها داشتند شهر را ترک می کردند کسی باور نمی کرد که خرمشهر به دست عراقی ها بیفتد اما جنگ واقعاً شروع شده بود بهنام که فقط 13 سال سن داشت، تصمیم گرفت بماند. او مردانه ایستاد.هم می جنگید هم به مردم کمک می کرد.  بهنام محمدی نوجوان 13-12 ساله‌ای بود که در تمام روزهای مقاومت از 31 شهریور تا 28 مهر 59 در خرمشهر ماند.ناگهان بچه ها متوجه شدند که بهنام گوشه ای افتاده است و از سر و سینه اش خون می جوشید پیراهن آبی و چهار خونه بهنام غرق خون شده بود و چند روز قبل از سقوط خرمشهر شیر بچه دلاور خوزستانی بالاخره در 1359/7/28 پر کشید.این کبوتر خونین بال در قطعه شهدای کلگه شهرستان مسجد سلیمان شهر آبا و اجدادش مدفون است. در سال 1389 طی یک مراسم باشکوه و با شرکت مسئولان و مدیران استان خوزستان و هزاران نفر از اهالی شریف شهرستان مسجد سلیمان ، مزار مطهر این شهید بزرگ به قطعه شهدای گمنام در ورودی شهر مسجد سلیمان انتقال یافت.وصیت نامه شهید بهنام محمدی بسم الله الرحمن الرحیم من نمیدانم چه بگویم. من و دوستانم در خرمشهر می جنگیم به ما خیانت می شود. من می خواهم وصیت کنم , هر لحظه در انتظار شهادت هستم . پیام من به پدر و مادر ها این است که بچه های خود را لوس و ننر بار نیاورید از بچه ها می خواهم امام را تنها نگذارند و خدا را فراموش نکنند . به خدا توکل کنند . پدر و مادرها فرزندان خود را اهل مبارزه و جهاد در راه خدا بار بیاورید. 
در ساعت ۲۱:۳۰ روز ۱۷ بهمن ۱۳٦۱ ، با رمز «یا الله، یاالله ،یاالله » به همت سپاه پاسداران و ارتش و به فرماندهی سپاه در شمال چزابه ، با هدف تصرف پل غزيله و پیشروی بسوی العماره و تهدید آن به اجرا درآمد و تا ۲۱ بهمن‌ماه ادامه داشت و علی‌رغم ضربات مهلک به نیروها و تجهیزات دشمن این عملیات به علت مهندسی موانع در منطقه توسط عراقی‌هـا و وضعیت خاص جغرافیایی منطقه با عدم موفقیت رزمندگان در دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده همراه شد و با تلفات سنگین پایان یافت. 💠
بـازو و پهلـویِ عشـاق شما خونـی بود ؛ بس که بودند به یادت شهدا . . .