eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.4هزار عکس
11.2هزار ویدیو
177 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 💢 به سال 1330 در «آذرشهر» از توابع تبریز چشم به جهان گشود. هشت ساله بود که بعلت معلولیت واز کارافتادگی پدر مجبور شد هم درس بخواند و هم برای تأمین مخارج خانواده مشغول به کار شود. در سال 1346 به امید یافتن کار به تهران سفر مےکند. در تهران وارد ارتش می‌شود. پس از مدتی که با وضع ارتش آشنا می‌شود، استعفا می‌دهد. اما موافقت نمی‌شود. در ارتش فرائض مذهبی را انجام می داد و به خاطر این کار و به جرم انجام واجبات، چند بار بازداشت می‌شود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با دوستان خود کمیته مسجد قبا را راه می‌اندازد و خود به عنوان مسئول کمیته انتخاب می‌شود. پس از تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به عضویت این نهاد انقلابی در می‌آید، وی همچنین مدتی مسئولیت حفاظت از بیت حضرت امام خمینی (ره) را به عهده می گیرد. با شروع غائله کردستان با یک گردان نیرو عازم کردستان می‌شود و به نیروهای شهید چمران ملحق می‌گردد و در آزادسازی پاوه و پاکسازی دیگر شهرهای کردستان حماسه می‌آفرینند. با شروع جنگ تحمیلی، در عملیات فتح المبین و بیت المقدس با مسئولیت فرمانده گردان وارد عمل می‌شود، و در عملیات رمضان فرماندهی گردان خط شکن عمار به او محول می‌کنند ، پس از انجام موفقیت آمیز این عملیات، به لبنان اعزام شده تا در زمینه آموزش رزمندگان لبنانی فعالیت نماید. و بعداز بازگشت از لبنان بعنوان فرمانده تیپ منصوب مےشود. برای انجام عملیات زین‌العابدین (ع) و مسلم ‌بن ‌عقیل (ع) خود را به جبهه می ‌رساند و به عنوان مسئول محور عملیـاتی وارد عمـل شده و با فرمانـدهی مدبرانه، شهرهاے سومار و گیـلان غرب را از تیررس دشمن آزاد می ‌ڪند. با شروع عملیات والفجر 4 همراه نیروهای خود، به جبهه غرب می‌رود و به کلیه اهداف از پیش تعیین شده مرحله اول می‌رسد. از جمله ارتفاعات استراتژیک ۱۹۰۴ را که مشرف بر شهر پنجوین عراق است، از چنگ دشمن خارج می‌کند. و سرانجـام این سردار دلاور در مرحله دوم عملیات والفجر4 هنگام شناسایی مواضع دشمن در دشت پنجوین مورد هدف تیر مستقیم تانڪ دشمن قرار می‌‌گیرد و در تاریخ 14 آبان ماه 1362 به فوز عظیم شهادت نایل می‌شود. 🕊
💐🕊🌹🌼🌹🕊💐 🌹 🌹 اي مردم عزيز بدانيد وظيفه شما سنگين است ، رسالت خون شهدا به گردن شما نهاده شده ، اگر لحظه اي كوتاهي كنيد دشمناني كه در كمين نشسته اند شما را و خون شهدا را با دسيسه هاي غيراسلامي خويش از بين خواهند برد . هوشيار باشيد ، با قدرت به پيش رويد و پروايي از تهديدهاي دشمن نداشته باشيد كه امام عزيزمان فرمود : پيروزي از آن ما مي باشد . 🕊 🕊 🌹 🌹 ✋ ✋ 🌺 🌺 💐🕊🌹🌼🌹🕊💐 💐🕊🌹🌼🌹🕊💐
💠🍃💠🍃💠 عشق اموخت مرا صبح بی چشمان تو هجران دو چندان می شود... 🌹شهید روح الله قربانی🍃🍃
🌺🍂🕊🍃🌺 حاج احمد همیشه یک دفترچه همراه داشت نکاتی که به ذهنش می‌رسید، می‌نوشت. حتی اگر پای تلویزیون نشسته بود و نکته مهمی را می‌شنید که ما فکر می‌کردیم به ربطی ندارد با دقت تمام گوش می‌کرد و با جزئیاتش می‌نوشت! وقتی سئوال می‌کردیم این موضوع چه ربطی به دارد می‌گفت:«این یک طرحی است که اگر ما در روی آن کار کنیم، خوب است» نوشته‌ها معمولاً دو الی سه سطر بود . خوبی دفترچه این بود که اگر ابهامی در مسئله‌ای داشت یا نکته‌ای به ذهنش نمی‌رسید، سراغ دفترچه‌می‌رفت و آن را پیدا می‌کرد.حتی اگر در حین صحبت‌های فردی مطلبی توجه‌اش را جلب می‌کرد، وقتی آن فرد می‌رفت سریع مطلب را یادداشت می‌کرد. 🌺🍂🕊🍃🌺━┛
🔴ابطحی: بعد از دستگیری زم، برخی افراد به مسئولین مربوطه نامه نوشته و ضمن ابراز ندامت خواستار عفو و بخشش شدند.
از این به بعد باید بگیم پسر نوح با اصلاح‌طلبان بنشست خاندان نبوتش گم شد😏 ✅
💠 حکم قطعی راننده پورشه جنجالی اصفهان اعلام شد 🔹 اسماعیلی سخنگوی قوه قضائیه در نشست خبری با اصحاب رسانه(2): 🔸راننده پورشه به پرداخت یک دیه کامل، ۱۰ فقره دیه جراحات وارده به مصدوم قبل از فوت که در فوت موثر نبودند، ۳ سال حبس که ۲ سال قطعی و یک سال تعلیقی است محکوم شده است. 🔸راننده در دوران حبس تعلیقی می بایست ۲ جلد کتاب در موضوع کرامت انسان مطالعه و در هر ماه ۴ شبانه روز به صورت رایگان به معلولان بهزیستی به صورت شبانه روزی خدمت کند 🔸ضمن اینکه ۲ سال نیز ممنوع الخروج از کشور شده است. 🆔
💠اصل بازداشت رییس سازمان جنگل ها و مراتع و رئیس سازمان محیط زیست ملارد درست است 🔹 اسماعیلی سخنگوی قوه قضائیه در نشست خبری با اصحاب رسانه(3) : 🔸به دلیل اینکه پرونده در مراحل تحقیقات مقدماتی است از بیان جزیئات معذورم . 🔸علت بازداشت مربوط به مسئولیت آنها است و پرونده در دادسرا است. 🔸درباره حادثه تصادف قطار در سمنان باید بگویم، بیشتر مسافران این قطار شهروندان تبریزی بودند و دیروز این پرونده با صدور کیفرخواست برای ۴ نفر به دادگاه ارسال شد و تاکید شده به این پرونده سریع‌تر رسیدگی شود. 🔸در مورد پرونده سقوط هواپیمای یاسوج نیز برای ۱۸ نفر کیفرخواست صادر شده است که ۱۵ نفر شخصیت حقیقی و ۳ نفر شخصیت حقوقی دارند. 🆔
وضو بگیر به رسم شهدا ؛ اول وقت دلبری کن ... ۲۷حضرت‌رسول 💠
💠🍃💠🍃💠 مرا یاد تو می انداخت باران تو را باران به باران گریه کردم....
به زودی هیمنه ابرقدرتها بالاخص آمریکا به دست جوانان ایرانی خواهد شکست آمریکا رو به افول 🌾🌹🌾🌹
🌺🍃ارادت عجیبی به حضرت زهرا(س) داشت. می گفت دوست دارم خدا به من سه دختر بدهد و در اسم هر سه از نام فاطمه استفاده کنم. دخترمان را خیلی دوست داشت. بغلش میکرد، بو میکرد و همه اش می گفت که تو فاطمه من هستی. 🌺🍃تا جایی که می توانست اهل کمک به بقیه بود. خیلی وقتها از خودش و از ما میزدند تا به بقیه کمک کند. با اینکه خیلی صبور بود ولی با ناراحتی و مریضی فاطمه زینب بعضی وقت ها گریه میکرد. 🌺🍃یک مرتبه فاطمه زینب تب کرد از شب تا صبح خیلی مواظب بود که تبش بالا نرود. اگر حشره ای پای بچه را میگزید جای آن را بوس میکرد و میگفت: بابا ببخشید اینها نمی فهمند که تو فاطمه ی منی همیشه کف پای بچه را بوس میکرد و روی چشمانش میگذاشت. 🌷
درباره دوران اسارتش میگفت: در مدت ۹ ماه اسارت در دست ، چه شکنجه‌هایی را که تحمل نکردیم، محمدرضا ابراهیمی‌ و بچه‌های گروه را وادار می‌کردند، پای برهنه توی برف‌ها راه بروند، به جای غذا علف می‌دادند، شب‌ها هم که در طویله می‌خوابیدیم حدود هفت ماه، آب به تن ما نخورده بود، همان یک دست لباسی که از اول اسارت به ما داده بودند، تن ما بود، اندازه کف دست، هر وعده به ما نان می‌دادند، روحیه قوی باعث می‌شد، بچه‌ها جلوی کوموله‌ها کم نیاورند یادم است هر چند وقت‌ یک‌بار، مکان استقرارمان را عوض می‌کردند، آخرین جا هم طویله‌ای بود که گوسفندهای آن را انداخته بودند بیرون و ما را جای آنها نشاندند، پنجره‌ها را هم گل‌مالی کرده بودند، هیچ روشنایی وجود نداشت، شب و روز باید فانوس روشن می‌کردی، یک روز با پیشنهاد محمدرضا، بچه‌ها همه با هم صدای گوسفند درآوردیم، نگهبان آمد و گفت: این سر و صداها چیه؟ محمدرضا گفت: با انصاف لااقل ما را آوردید اینجا، یک کم جویی، چیزی هم می‌ریختید توی این آغول، مشغول باشیم بعد بچه‌ها زدند زیرخنده، روحیه بچه ها با این حرف تقویت شد...
تاریخ تولد: 5 اردیبهشت 1367 محل زندگی: کرج تاریخ شهادت: 27 اردیبشهت 96 محل شهادت:حما سوریه نحوه شهادت:بر اثر انفجار مین سمت: تخریب چی میعادگاه:البرز-کرج . معرفی کوتاه شهید بزرگوار . حافظ کل قرآن کریم _قاری قرآن کریم _رتبه اول در دانشکده امام حسین(ع) _رتبه اول در یگان نیروهای مخصوص امام علی(ع) _رتبه اول در تیراندازی _رتبه اول در خنثی کردن مین ضد‌نفر و مین ضدنانک _رتبه اول در راپل _رتبه اول در ورزش‌های رزمی _تسلط کامل به زبان عربی و زبان انگلیسی _رتبه اول در رشته مهندسی برق الکتروتکنیک در دانشگاه آزاد کرج . از خصوصیات بارز شهید صاف و ساده بودن اون بود. بعد این همه مدت که بنده رفاقت با شهید داشتم هیچ وقت کوچکترین سخنی از ایشون که خارج از ادب باشه از ایشون ندیدم حتی با افراد کوچکتر از خودش خیلی با احترام برخورد می کرد ، خیلی زیاد سختکوش و مظلوم بود همیشه سخترین کارها رو خودش داوطلبانه قبول می کرد مال دنیا کوچکترین ارزشی برای ایشون نداشت یادمه خیلی از اوقات با پول شخصی برای سازمان هزینه می کرد خیلی از افرادی که پول احتیاج داشتند از علیرضا قرض می گرفتند علیرضا خیلی صاف و ساده و یک رنگ بود به معنای واقعی کوچکترین پیچیدگی نداشت تواضع خیلی زیادی داشت. . جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) و هدیہ به روح مطهر شهید صلواتـــــ . ؟ 🌹
پدرش میگفت: بچه های سپاه خبر شهادت مهدی و مجید را آوردند و عکسهایشان را میخواستند برای چاپ اعلامیه و نصب روی تابوتشان . آلبومها را زیر و رو کردیم؛ جای خالی عکسهای مجید نظرمان را جلب کرد. گویا آخرین باری که به خانه آمده بود تا توانسته بود عکسهایش را از آلبومها جمع کرده بود تا اسیر شهرت شهادت نشود😞 و با خلوص بیشتری این بار آخر را به جبهه برود . سردار شهید مجید زین الدین تولد: ۵ ١٣۴٣ / قم ️مسئولیت: فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ2 لشکر 17 علی ابن ابیطالب(ع) شهادت: ٢٧ ١٣۶۳/ سردشت . جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) و هدیہ به روح مطهر شهید صلواتـــــ . 🌹
37 سال قبل رمضان سال 1361 زیر گرمای 50 درجه خوزستان عملیات رمضان پیکر خونین فرمانده گردان حضرت ابوالفضل(ع) لشکر 25 کربلا که روزه بود و با لبان تشنه به رسید حالا بهانه بیاورید و روزه نگیرید...
از دختر همسایه برایش خواستگاری کردم و مهر امسال(سال۹۴)جشن عروسی‌اش بود. ۱۰ روز از عروسی‌‌اش گذشته بود که به مأموریت رفت برای دفاع از (س) راهی سوریه شد و بعد از چند روز به آرزویش رسید وقتی با پیکر تازه‌ دامادم مواجه شدم که مثل حضرت زهرا«س» تیر به پهلوهاش اصابت کرده بود، حالم دگرگون شد مثل حال همه پدر و مادرها مویه می‌کردم اما قشنگ‌ترین حرفم این بود مادر سلامم را به خانم زینب‌(س) برسان و ما باش، پسرم همیشه می‌گفت: دعا کنید من شهید شوم و باعث افتخارم است پسرم فدایی خانم زینب(س) شد، من حضور پسر شهیدم را همیشه حس می‌کنم کل خانواده خوابش را دیدند، پسرم در هر دو سرا دستگیرمان است مردم اسلامشهر و توابع برای تشییع پیکرش آمدند و خیلی با شکوه این مراسم برگزار شد مراسم تاریخی بود آن روز نماز جمعه و نماز میت بر پیکرش خواندند، همه پسر شهیدم را با وهب نصرانی مقایسه می‌کردند هادی ۱۰ روز بعد از عروسی روز ۵ مهر به مأموریت سوریه رفت ۲۸ مهر شهید شد و پیکرش رو ۳۰ مهر برای ما آوردند و اول آبان روز به خاک رفت... نبودن‌هایش واقعاً سخت است دلتنگی تمامی ندارد از اینکه فرزندم در راه خدا رفت خوشحالم اما مادرم دلم هوایش را می‌کند، خوابش را می‌بینم که می‌گوید: مادر من زنده‌ام بیقراری نکنید می‌گوید: من کنار قبر بی‌بی زینبم... پسرم همیشه از خدا می‌خواست به برسد و می‌گفت# جان زهرا(س) روز تاسوعا خاکم کنید همین طور هم شد و تاسوعا به خاک سپردیمش از اینکه مادر شهید هستم افتخار می‌کنم به خودم می‌بالم طوری پسرم را تربیت کردم که فدایی خانم زینب(س) شد...