🌱این روزها #دل بی قرار است برای #راهیان_نور. برای قطعه ای از بهشت به نام #شلمچه. با کوله بار سنگین غفلت بروی، سرت را بگذاری روی خاکش و دلت را بتکانی، پیمان های شکسته را وصله ی #شرمندگی بزنی و #شهدا باز هم ضامنت شوند😞
🍃دل را به پرچم یا حسین(ع) و یا اباصالح المهدی(عج) گره بزنی. مداح، روضه ی علی اکبر و ارباب را بر دل های مرده بخواند و راوی از #عشق بازی رزمنده ها با خدا در میدان جنگ بگوید و چشم ها، قصه ی ندامت را ببارند😭
🍃امروز قصه عشق بازی #خادم_الشهدایی ست که از معبر سخت شهادت عبور کرد. حجت الله رحیمی، عکس شهدا درگوشه گوشه ی اتاقش جا خوش کرد و مقدمه راهش شد.
🍃به دنبال عشق بود در بیابان های شلمچه. خادم، مداح و عاشق شد. شهادت را در سرزمین شقایق های خونین گرفت. آنقدر #یا_زهرا گفت تا در لباس خادم الشهدا به رسم حضرت مادر، با #پهلوی_شکسته و صورت کبود شهید شد😓
🍃شهید همتِ نسلِ جدید، راهش را پیدا کرد و رفت. حال ما مانده ایم و دلهای ملتهب از #گناه، پاهای خسته از رفتن های اشتباه و گاه صدایی شبیه به اینکه از #انقلاب پشیمان شده اند، به گوش می رسد.گویی خون های شهدا را نمی بینند.کاش #وصیت_نامه شهدا را بخوانند. شاید بیدار شوند و بدانند با این انقلاب و خون ها چه می کنند و در ظاهر بی خبرند از اتفاق های مملکتی که مسئولش هستند.
♡#ألم_یعلم_بان_الله_یری♡
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌺به مناسبت سالروز شهادت #شهید_حجت_الله_رحیمی
📅تاریخ تولد : ۲۴ اسفند ۱۳۶۸
📅تاریخ شهادت : ۱۸ اسفند ۱۳۹۰. خرمشهر
📅تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱۳۹۹
🥀مزار شهید : باغملک
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🖇💛
°🌿
○
سیـد میلاد یڪے از رفقـای خـوب بنده بود. مـا بیست روز بـاهم خـادم پارکیـنگ شلمـچه بـودیم، هـردومون داخـل یڪ سنگـر بـودیم.
تو ایـن بیـسٺ روز بـا پای برهنـه بود.
وقتے مےگفـتم:سید پاهات تـاول مےزنه!
مےگفٺ: باشه، اینجـوری ثـوابش بیشتره.
شـب ها تـو سنگـر مےخوابیدیـم، در عیـن حالے ڪه مـا دیر مےخوابیدیـم هـر بیـسٺ روز را مـن مےدیدم ڪه سیـد یڪ ساعٺ قبـل از اذان صـبح بـلند مےشـد و نمـاز شـب مےخوند.
تنهـا سنگـری ڪه نمـاز جمـاعٺ صبـح توش بـرقـرار بود، سنگـر مـا بود.
چـون سیـد میلاد همـه ی بچـه ها را صدا مےزد برای نماز صـبح.
بیـرون سنگـر هم میـومد صـدا مےزد: نمـازجمـاعٺ، و بقیـه هم مےاومـدن سنگـر مـا برای برپایـے نمـاز....
#شهید_سید_میلاد_مصطفوی
°🌿
○
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
⭕️با حکم فرمانده کل سپاه سردار سرتیپ دوم پاسدار سید حسین هوشی سادات به سمت فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا (ص) سپاه منصوب شد
🔸فرمانده کل سپاه همچنین با قدردانی از زحمات و تلاشهای سردار سرتیپ دوم پاسدار دکتر سعید محمد طی دوره تصدی فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا(ص) وی را به عنوان مشاور فرمانده کل سپاه منصوب کرد.
خاطره مهدی شفازند از شهادت همت و میرافضلی:
در گرماگرم نبرد خيبر در جزيره مجنون، کار براي بچههاي لشکر 27 محمد رسول الله گره خورد و با خستگي و کمبود نيرو مواجه شدند. حاج همت با موتورش به محل استقرار نيروهاي لشکر 41 ثارالله آمد تا از حاج قاسم سليماني مدد بگيرد. حاج قاسم به سیدحمید ميرافضلي گفت با يک گروهان از نيروها به کمک همت برو.
سوار بر موتورهايمان، راه افتاديم. موتور حاج همت و ميرافضلي که ترک حاج همت نشسته بود، از جلو ميرفت و من هم پشت سرشان.
ناگهان صداي گلوله و انفجارش موجي را به طرفم آورد که باعث شد تا چند لحظه گيج و مبهوت بمانم. از موتور پیاده شدم و دیدم دو نفر روی زمین افتادهاند.
اولي را که برگرداندم، ديدم تمام بدنش سالم است. فقط صورت ندارد، رفتم سراغ دومي، نميتوانستم باور کنم که او سيدحميد است.
من زندگی را دوست دارم
ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خویش را گم و فراموش کنم.
علی وار زیستن و علی وار شهید شدن، حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست میدارم.
#شهید_ابراهیم_همت
#سالروز_شهادت
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
~🕊
#روایت_عشق^'💜'^
⚘رضا یه #لات بود تو مشهد
یه روز داشت میرفت تو دعوا😤
#شهیدچمران دیدش، دستش گرفت و گفت اگه مَردی بیا بریم جبهه! :)
به غیرتش برخورد و به همراه شهید چمران رفت به جبهه!😎
⚘تو جبهه واسه خرید #سیگار با دژبان درگیر میشه و با دستبند آوردنش تو اتاق شهید چمران،
رضا شروع میکنه به فحش دادن به شهید چمران،
وقتی دید که شهید چمران به فحشهاش توجه نمیکنه. یه دفه داد زد #کچل با توأم! :/
⚘شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد
+گفت: چیه ؟ چی شده عزیزم؟☺️
چیه آقا رضا، چه سیگاری میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید..
⚘آقا رضا که تحت تأثیر رفتار شهید چمران قرار گرفته میگه:
_میشه یه دوتا فحش بهم بدی؟! کشیدهای، چیزی!
+شهید چمران: چرا؟
_آقا رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده. تاحالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!
⚘+شهید چمران: اشتباه فکر میکنی! یکی اون بالاست، هرچی بهش بدی میکنم، نه تنها بدی نمیکنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده. هی #آبرو بهم میده♥️
+گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم. یکم مثل اون شم!! :)
🌱💡
⚘آقا رضا جا خورد و رفت تو سنگر نشست و زار زار گریه میکرد. #اذان شد،
آقا رضا اولین #نماز عمرش بود. سر نماز موقع قنوت صدای گریهاش بلند بود💔
وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد.صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد.
آره آقا رضا اولین و آخرین نماز عمرش را خواند و پرکشید... !😢❤️
#چ_مثل_چمران
♡ #آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
✳️حافظان امنیت ✳️
~🕊
#روایت_عشق^'💜'^
🌿پیکر شهیدی که سر در بدن نداشت و یک دست او نیز قطع شده بود
⚘در حالی که به عقب برمی گشتم در سه راهی چشمم به پیکر شهیدی افتاد که #سر در بدن نداشت و یک #دست او نیز از بدن قطع شده بود. از روی لباسهای او متوجه شدم که پیکر مطهر حاج همت است اما از آنجا که شهادت ایشان برایم خیلی دردناک بود همان طور که به عقب میآمدم خود را دلداری میدادم که نه این جنازه حاج همت نبود. وقتی به قرارگاه رسیدم و متوجه شدم که همه دنبال حاجی میگردند به ناچار و اگر چه خیلی سخت بود اما پذیرفتم که او شهید شده است.
⚘شب همان روز بدن پاک حاجی به عقب برگشت و من به قرارگاه فرماندهی که در کنار جاده فتح بود رفتم. گمان میکردم همه مطلع هستند اما وقتی به داخل قرارگاه رسیدم متوجه شدم که هنوز خبر شهادت حاجی پخش نشده است. روز بعد متوجه شدم که جنازه حاجی در اهواز به علت نداشتن هیچ نشانهای #مفقود شده است. من به همراه شهید حاج عبادیان و حاج آقا شیبانی به اهواز رفتیم. علت مفقود شدن جنازه حاج همت نداشتن سر در بدن او بود.
#شهید_محمدابراهیم_همت♥️🕊
#سالروز_شهادت
♡ #آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
گفٺ:
ازخداخواستم🤲
اینقدربہمنمشغلہبده
کہحتےفرصتفکرگناههمنکنم:)🧡
#حاج_قاسم
سلام
صبحتون شـــــهدایی
#پــاسـدارِعشـق | #پاسدارِانــقلابـے
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
♡
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
~🕊
🌿#کلام_شهید💌
من برای #شهادت اصرار نمیکنم ؛
آنقدر کار و تلاش میکنم که لایق شهادت شوم،
و خدا من را هم بخرد..
#شهید_مرتضی_حسین_پور♥️🕊
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
♡ #آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
•••
پس از آنها
من نه از رفتن
که از ماندن میترسم
میترسم
مرده بمانم
مرده بمیرم..
#شهادتروزیتون
💔 #آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
🖇💛
°✨
○
🌿|♡ نمـڪ شنـاسے
حـقشهـدا ایـن اسـٺ ڪه
در راهے ڪه آنهـا باز ڪرده اند،
حـرڪٺ ڪنیـم. ♡|🌿
#مقاممعظمرهبری
°✨
○
@shahedanehi
🔰 یاد یاران | #حسین_خرازی
🔅خودم یه دست دارم با دوتا پا!
📍گفتم پدرشم، با من این حرفها را ندارد. گفتم: «حسین، بابا! بده من لباساتو میشورم.» یک دستش قطع بود.
گفت: «نه چرا شما؟ خودم یه دست دارم با دوتا پا. نگاه کن.»
➖ نگاه میکردم، پاچه شلوارش را تا زد بالا، رفت توی تشت. لباسهایش را پامال میکرد.
╭━━⊰•❀🍃🌹🍃❀•⊱━━╮
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
╰━━⊰•❀🍃🌹🍃❀•⊱━━╯
{روایتیازطُ💛}
یکروزموتورشوهرخواهرمرااز جلویمنزلماندزدیدند..
عدهایدنبالدزددویدندوموتور
رازدندزمین..
ابراهیمرسیدودزدزخمیشدهرا بلندکرد...🕊
نگاهیبہچھرهوحشتزدهاش انداختوبہبقیہگفت:
اشتباهشدهبروید..!!
ابراهیمدزدرابرددرمانگاهوخودش پیگیردرمانزخمششد...
آنبندهخداازرفتارابراهیمخجالت زدهشد..🌱
ابراهیماززندگیاشسوالکرد..؟
کمکشکردوبرایشکاردرستکرد..!✨
طرفنمازخوانشد،بہجبھہرفتو
بعدازابراهیمدرجبھہشھیدشد..♥
#خواهرشھید
╭━━⊰•❀🍃🌹🍃❀•⊱━━╮
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
╰━━⊰•❀🍃🌹🍃❀•⊱━━╯