#تلنگر
🌱ما در قبال ٺمام ڪسانے ڪه ڪج میروند مسئولیم؛
حق نداریم با آنها تند برخورد ڪنیم
از ڪجا معلوم ڪه ما در انحراف اینها نقشے نداشته باشیم ؟!
#شهید_ابراهیم_همت
💢 بسیجی هر کجا بره جریان ساز میشه، حتی دوران سربازی، تو پادگان شاهنشاهی!
🔹 سرباز بود و مسئول آشپزخونه. ماه رمضون بود و او گفته بود هر كس بخواد روزه بگيره، سحری بهش ميرسونه. ولی يه هفته نشده، خبر سحری دادنا به گوش سرلشكر ناجی رسيده بود؛ اون هم سرضرب خودشو رسونده بود و دستور داده بود همه سربازها به خط بشن و بعد يكی یه ليوان آب به خوردشون داده بود كه سربازها رو چه به روزه گرفتن؟
🔹 ابراهيم بعد از بيست و چهار ساعت بازداشت، برگشته بود آشپزخونه. با چند نفر ديگه كف آشپزخونه رو تميز شستن و با روغن موزاييكها رو برق انداختن و منتظر شدن. برای اولين بار خدا خدا ميكردن سرلشكر ناجی سر برسه.
🔹 ناجی تو درگاهِ آشپزخونه وایستاد، نگاه مشكوكی به اطراف كرد و وارد شد؛ ولی اولين قدم رو كه گذاشت، تا ته آشپزخونه چنان كشيده شد كه كارش به بيمارستان كشيد.😂
پای سرلشكر شكسته بود و باید چند صباحی توی بيمارستان میموند.
تا آخر ماه رمضون بچهها با خيال راحت روزه گرفتن😌
#شهید_ابراهیم_همت 🌷
#فــرمانده_دلها
✍شهید حاج حسین خرازی | نعم الرفیق
🍃پس از پایان جنگ دفاع مقدس،مردم در گوشه کناره مینشستند و میگفتند اگر بار دیگر #جنگ شود کسی حاضر نخواهد بود برای دفاع از کشور و #اسلام راهی شود،با آغاز جنگ #سوریه و عراق و حمله تروریست های داعشی به حریم آل الله(ع) دلاوران زیادی راهی میدان نبرد شدند و ثابت کردند که این حرف ها یاوه گویی بیش نیست و در هر شرایط و زمانی از اعتقادات مقدس خود دفاع میکنند.
🍃مدافعانی که نظر کرده #عمه_سادات بودند و غیرتشان اجازه نمیداد پای وحشی خویان به حرم عمشان زینب (س)باز شود.گویا میرفتند که باز قافله حسین(ع)را یاری کنند.همچو شهیدان #کربلا پر شور و عشق؛و در این راه هیچ چیز مانعشان نبود. چنان که این راه،راه #عشق است
🍃تشدید درگیری بین جبهه اسلام و تکفیری ها در سوریه و #عراق، قرار عاشقان بسیاری را ربوده بود و شهید ابوالفضل راه چمنی نیز یکی از این عاشقان بود🕊
🍃دلاوری که فرماندهی تیپ زینبیون را بر عهده داشت و در فرماندهی منش و رفتار #شهید_ابراهیم_همت موج میزد گویی همان ابراهیم است تنها با نامی دیگر.
🍃روحیه ی خستگی ناپذیر این شهیدان رد پاییست برای رسیدن به سعادت ابدی
الگویی با باور های مقدس و آرمان
زندگی بی #شهادت، ریاضت تدریجی برای رسیدن به #مرگ است
✍️نویسنده : بنت الهدی
🌸به مناسبت #سالروز_شهادت
#شهید_ابوالفضل_راه_چمنی
📅تاریخ تولد : ٢ اسفند ۱٣۶۴
📅تاریخ شهادت : ۱٨ فروردین ۱٣٩۵
🥀مزار شهید : گلزار شهدای ارمبویه تهران
13.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
" انسان تا از خودش نگذرد به خدا نمیرسد
چرا مردم راهی جبهه شدند؟
🎙#شهید_ابراهیم_همت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
─┅╯
فکر نکنید افرادی مثل خوارج دوران حکومت امام علی (ع) الان در اطراف ما وجود ندارند وجود دارند خوارج چه کسانی بودند ؟ خوارج امدند و ابتدا به علی(ع) گفتند: که یاعلی ما با تو هستیم بعد همین ها از پشت به علی ضربه زدند این نیست که ما هم در اطراف خودمان چنین آدم هایی را نداشته باشیم الان هم مثل زمان حکومت حضرت علی(ع) خوارجی هستند
#شهید_ابراهیم_همت🌷
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
یک استاد دانشگاه مےگفت : شبی در خواب شهید همت را دیدم . با موتور تریل آمد به من گفت : بپر بالا .
از کوچه ها و خیابان ها که گذشتیم ، به در یک خانه رسیدیم . و بعد از خواب پریدم ...
به اطرافیان گفتم به نظر شما تفسیر این خواب چیست ؟ گفتند : آدرس خانه را بلدی ؟ گفتم : بله . گفتند معلوم است ، حاج ابراهیم گفته آنجا بروی .
خودم را به در آن خانه رساندم . در زدم . پسر جوانی دم در آمد . گفتم : شما با #حاج_ابراهیم_همت کاری داشتی ؟ یک دفعه رنگش عوض شد و شروع به گریه کرد .
👈رفتیم داخل و گفت : چند وقت هست می خواهم خودکشی کنم . داشتم تو خیابون راه می رفتم و فکر می کردم ، که یک دفعه چشمم افتاد به تابلو اتوبان شهید همت .
گفتم : می گن شماها زنده اید ، اگر درسته یک نفر رو بفرست سراغم که من رو از خودکشی منصرف کنه . الآن هم شما اومدید اینجا و می گید از طرف شهید همت اومدید.✨
📚 برگرفته از کتاب «شهیدان زندهاند»
#شهید_ابراهیم_همت
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊
قول شهید همت به مادر سردار شهید محمدرضاکارور چه بود؟
🌷شهید محمدرضا کارور از نخبههای دفاع مقدس که در بیشتر عملیاتها همراه شهید همت بود.
هنگامی که خبر شهادتش را به شهید همت دادند، او گفت: با شهادت محمد رضا کارور کمر من شکست.
🌷مادر شهید کارور در خاطرات خود نقل میکند که شهید همت دربحبوحه عملیات خیبر با او تماس گرفته و این مادر را دلداری داده و به او قول داده که تا پیکر فرزندش را پیدا نکند از منطقه بازنخواهد گشت.
این در حالی است که هنوز پیکر این شهید پیدا نشده و جزو مفقودالاثرهاست!
با این وجود شهید همت به قول خود عمل کرد، زیرا به فاصله چند روز پس از شهادت کارور، او نیز به آرزوی خود یعنی شهادت رسید.
🌷شهید کارور در چهارم اسفند سال ۱۳۶۲ به درجه رفیع شهادت نائل گردید و شهید همت نیز در هفده اسفند همان سال و به فاصله سیزده روز از شهید کارور آسمانی شد. پیکر پاک شهید همت در شهرضا قرار دارد و پیکر شهید کارور همچنان مهمان جزیره مجنون است.🕊
#شهید_محمدرضا_کارور
#شهید_ابراهیم_همت
#شادی_روح_پاکشان_صلوات
🥀🕊 🕊
✍ما را ببخش
که فراموش کرده ایم
هزینه سفرمان به کربلا را حساب کردی
چه خوب گفته بودی
#کربلا رفتن خون میخواهد
ولی نگفته بودی
خون دادنش با ما
زیارت رفتنش با شما
#شهید_ابراهیم_همت
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
2.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
🔸 به قول امام (ره) عزیز:
ما چون حسین (ع) وارد شدیم
و چون حسین (ع) هم باید به شـ..ـهادت برسیم.
#شهید_ابراهیم_همت
#فرمانده_قلبها
455K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
البدرُ یَکمُلُ کُلَّ شَهرٍ مَرةً،
و هِلالُ وجهك کُلَّ یومٍ کامِلُ.
هلال ماه یکبار در ماه کامل میشود و
هلال روی تو همیشه کامل است :
#شب_جمعه
#شب_جمعه_است_یادت_نکنم_میمیرم
#شهدای_مدافع_حرم
#شهادت_هنر_مردان_خداست
#شهدای_مدافع_وطن
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_بیضایی
#شهیدانه
#شهید_ابراهیم_همت
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهدای_دفاع_مقدس
#شهدا_زنده_اند
#شهدی_مقاومت
#شهدای_هستهای
#طنزجبهه
#همسران_شهدا
#فرزندان_شهدا
#فرزندان_انقلاب
#شهید_تورجی_زاده
#شهید_رضا_کارگر_برزی
#شهید_رضا_حاجی_زاده
🕊#تنها_دلیل_شهید_نشدن_حاج_همت
«...صبح روز بعد راننده با دو ساعت تأخیر به دنبالش آمد و حاج آقا ،ماشین خراب شده؛باید ببرمش تعمیرگاه.
#همت خیلی عصبانی شد.بر سر او داد زد: برادر من! مگر تو نمیدونی بچه های مردم الان توی منطقه معطل ما هستن؟ من نباید اونا رو چشم به راه بذارم!
حالا از این طرف من خوشحال بودم که تا راننده برود ماشین را تعمیر کند،همت یکی دو ساعت بیشتر در خانه می ماند؛ همیشه به من میگفت : تنها چیزی که مانع از #شهادت من میشه، وابستگیم به شماهاست.روزی که مسئله وابستگی به شما رو برای خودم حل کنم،مطمئن باش اون وقت،وقت رفتن منه.
مهدی یک کتری کوچولو دستش گرفته بود و داشت با در آن بازی میکرد.هی میرفت سمت پدرش و با زبان کودکانه به او میگفت:
بابایی؛د...بابایی؛د...
دیدم همت اصلا به او اعتنایی نمیکند.عصبانی شدم و گفتم:مرد حسابی؛ من هیچی؛لااقل به این بچه یه کمی توجه کن.صورتش را از من برگرداند.رفتم به سمتش؛دیدم اشک تمام صورتش را پوشانده.آنجا بود که فهمیدم فقط آمده بود تا از ما؛از همه چیزش دل بکند.»»
لازم به ذکر است که به روایت بانو بدیهیات ،کل مدت رفت و برگشت همت،کمتر از ۲۴ ساعت طول کشید.عصر روز شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۶۲ از خوزستان به اسلام آباد رفت و پیش از ظهر روز یکشنبه ۳۰بهمن از اسلام آباد عازم جنوب شد
▪️منبع: کتاب ارزشمند و خواندنی #شراره های_خورشید نوشته ی گلعلی بابایی ـــ حسین بهزاد صفحات ۳۰۴ و ۳۰۵
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#شهید_حاج_همت
#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#شهید_همت
#شهید_ابراهیم_همت
#تنهادلیل شهید نشدن
⚫ آخرین دیدار
در شرایطی که عناصرتیم شناسایی واحد اطلاعات عملیات #لشکر۲۷ برای واپسین ماموریت شناسایی عقبه ی دشمن در محور طلائیه -نشوه مهیا می شوند،#همت از فرصت موجود برای دیدار همسر و دو فرزندش استفاده کرد و بعداز ظهر روز شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۶۲ از خوزستان عازم شهرستان اسلام آباد غرب شد بانو بدیهیان از دیدار #همت با وی و فرزندانش چنین یاد کرده است:
«...واحد مسکونی ما در مجتمع خانه های سازمانی پادگان الله اکبر شهرستان اسلام آباد غرب بر اثر خرابی لوله های آب اصلا قابل سکونت نبود،به ناچار من با مهدی و مصطفی به واحد مسکونی خانواده حاج محمد عبادیان رفته بودیم.
آخرین ساعات شنبه ۲۹بهمن بود که همت به دنبال ما آمد و با بچه های مان از واحد مسکونی خانواده عبادیان رفتیم به سمت واحد مسکونی درب و داغان خودمان. بین راه،من به تفصیل برایش شرح دادم که خانه در دست تعمیر است،آنجا را دارند بنایی میکنندوالان نمیشود در آن بیتوته کرد.خصوصا که هوای آخر بهمن ماه در منطقه ی سردسیر کشور به شدت سرد بود،جلوی واحدمان که رسیدیم،همت وقتی کلید انداخت و در خانه رابازکرد یکه خورد.با قیافه ای مبهوت از من پرسید:چرا خونه به این حال و روز افتاده؟ تعجب کردم؛ انگار در بین راه هیچ کدام از حرفهای مرا نشنیده بود.
همسر حاج عباس کریمی خیلی به ما اصرار کرد که برای آن شب به منزل آنها برویم.منتها همت قبول نکرد گفت دوست دارم توی خونه خودمون بمونیم،داخل خانه؛وقتی کلید برق را زد،
توی صورتش نگاه کردم دیدم پیر شده با آن که ۲۸ سال داشت همه خیال میکردند یک جوان ۲۲،۲۳ساله است اما آن شب من برای اولین بار دیدم گوشه ی چشم هایش چروک افتاده ،روی پیشانی اش هم.
همان جا زدم زیر گریه گفتم:ابراهیم،چی به سرت اومده ؟!چرا این شکلی شدی؟
خندید و گفت:فعلا این حرفها رو بذار کنار.من امشب یواشکی اومدم اینجا،اگر برادر محسن [رضایی]بفهمه کله ام رو میکنه !همزمان با گفتن این کلمات تیغه ی دستش را مثل چاقو،روی گلویش کشید.
منبع:کتاب ارزشمند و خواندنی #شراره های_خورشید نوشته ی گلعلی بابایی -حسین بهزاد
صفحات ۳۰۳-۳۰۴
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#شهید_ابراهیم_همت
#حاج_همت
#شهید_حاج_همت
❤️