#اختصاصی
او با سپاهی از شهیدان خواهد آمد ...
💠پوسترهای اختصاصی شهدای مدافع حرم روز ۲۹ بهمن ماه
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🚨انهدام ۱۷ باند سارقان زورگیر در غرب تهران
فرمانده انتظامی غرب استان تهران:
🔹۵۷۸ فقره حکم قضایی در غرب استان اجرا شد و ۱۷ باند از سارقین زورگیر که سرقت به عنف و زورگیری داشتند منهدم شدند.
🔹در این مرحله از طرح اجرای طرح امنیت محله محور، یکهزار و ۴۸۷ نفر دستگیر شدند که ۷۰۰ نفر سارق و مالخر بودند. ۱۶۴ دستگاه خودرو و ۱۹ دستگاه موتور سیکلت سرقتی کشف شد که پس از طی مراحل قضایی به مالباختگان تحویل داده میشود.
🔰سازمان اطلاعات فراجا
متن حکم امام خمینی(ره) :
انا لله و انا الیه راجعون
به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان میرسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام میباشند. از مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرات نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است انشاءالله. ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
روحالله الموسوی الخمینی ـ ۱۳۶۷/۱۱/۲۵.
این حکم مورد قبول و استقبال قاطبه علمای اسلام در سراسر جهان و ملتهای اسلامی قرار گرفت.
ِ
سالروز صدور حکم ارتداد سلمان رشدی توسط امام خمینی قدس سره
به سال ۱۳۶۷ هجری شمسی
در مهر ماه ۱۳۶۷ کتابی تحت عنوان «آیات شیطانی» به قلم «سلمان رشدی» که در قالب رمان، آکنده از اهانتها و افترائات زشت و ننگین به ساحت مقدس پیامبر اعظم(ص) و خانواده و اصحاب شریف ایشان بود، و اسلام و قرآن را با تعابیر سخیف توصیف کرده بود، در لندن توسط انتشارات وایکینگ وابسته به مؤسسۀ پنگوئن انتشار یافت.
ِ
🚨تیراندازی در مراسم عزا در خرمشهر!
فرمانده انتظامی شهرستان خرمشهر:
🔹درپی فوت فردی در شهرستان خرمشهر، مأموران پلیس برای پیشگیری از بدعت غلط تیراندازی و برقراری نظم در حوالی مراسم مستقر شدند.
🔹ماموران، سرنشینان یک دستگاه خودروی پژو ۴۰۵ که با تیراندازی و قدرت نمایی باعث رعب و وحشت شهروندان شده بودند را مشاهده و برای دستگیری آنان وارد عمل شدند.
🔹سرنشینان خودرو برای فرار از قانون متواری و به سمت خودرو پلیس تیراندازی کردند، ماموران پلیس نیز در تیراندازی متقابل پس از اصابت گلوله به لاستیک خودرو آن را توقیف و ۲ نفر سرنشین مسلح را دستگیر کردند.
🔹یکی از همکاران فراجا از ناحیه کتف مجروح و به بیمارستان منتقل شد و در بازرسی از خودرو متهمان یک قبضه سلاح کلاش و دو تیغه خشاب مربوطه کشف شد.
🔰سازمان اطلاعات فراجا
✨مطیع محض ولایت
🔹اینجانب بنده گناهکار درگاه خداوند از شما امت شهید پرور تقاضا دارم که مطیع محض ولایت حضرت امام خامنه ای نه در حرف بلکه در عمل [باشید]؛ اینگونه نباشید که به خاطر حرف این و آن و عده ای منحرف، حرف ولی در روی زمین بماند یا اگر حرف ولی را مخالف با میل شخصی دیدیم به آن عمل نکنیم.
🌹فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم محمدرضا فخیمی
عجب ماهیه این اسفند ماه...
🌷روحانی شهید فضل الله محلاتی🌷
۱اسفند ماه-اصابت موشک
هواپیمای عراقی
🌷 شهید حاج حسن ترک لادانی
۵اسفند ماه_عملیات خیبر
🌷 شهید حاج حمید باکری🌷
۶اسفندماه_عملیات خیبر
🌷شهید حاج حسین خرازی🌷
۸اسفند،-عملیات کربلای ۵
🌷شهید امیر حاج امینی : 🌷
۱۰ اسفند_عملیات کربلای ۵
🌷شهید حاج محمد ابراهیم همت :
۱۷ اسفند_عملیات خیبر
🌷 شهید حجت الله رحیمی :
۱۸ اسفند_راهیان نور
🌷 شهید عبدالحسین برونسی :
۲۳ اسفند_عملیات بدر
🌷 شهید عباس کریمی : 🌷
۲۳ اسفند_عملیات کربلای ۵
🌷 شهید حاج مهدی باکری :🌷
۲۵ اسفند_عملیات بدر
ماهی به رنگ 🌷شـــهدا🌷
آغازش با محلاتی و پایانش با مهدی...😔
اسفند ماه بوی شهادت میدهد...
ایکاش.....اللهم ارزقنی....
شهدا نگاهی
🔳دلم میخواد مثل بابام، مرد باشم
🔻از شهید حسن جامدوست ۲ فرزند خردسال به نامهای " عرفان " و " مهران " به یادگار مانده است. پدرش همیشه به عرفان میگفت مرد باش و او دلش میخواهد مثل پدرش، یک مرد بزرگ و با معرفت باشد.
🔻خانواده شهید جامدوست در زاهدان غریب بودند، شبی که خبر شهادت را به خانواده اطلاع دادند، تا صبح بیدار ماندند و گریه کردند. آن موقع بود که آنها حس غریبی و تنهایی را واقعا تجربه کردند.
#معرفی_شهید #شهید_نیروی_انتظامی
#طنز_جبهه_ها😇😆
روزهای اولی که خرمشهر آزاد شده بود، توی کوچه پسکوچههای شهر برای خودمان میگشتیم .
عراقی ها روی دیوار خانهای نوشته بودند : « عاش الصدام »
یکدفعه راننده زد روی ترمز و انگشت گزید که اِ اِ اِ، پس این مرتیکه صدام ، آش فروشه !...
😡😳😋🤪
کسی که بغل دستش نشسته بود نگاهی به نوشته روی دیوار کرد و گفت : «آبرومون رو بردی بیسواد !... 😳
عاشَ! یعنی زنده باد .😂
🌹🍃🌹🍃
#سیره_شهدا
🌷 اتش سنگینی روی خط بود. خلیل پشت لودر نشسته بود و با مهارت خاصی در میان ترکش ها و خمپاره ها خاکریز می زد. ناگهان, لودر از حرکت ایستاد. فکر کردیم اتفاقی برای خلیل افتاده, اما پیاده شد و شروع کرد به قدم زدن. دویدم سمتش, گفتم چی شده, تو این وضعیت حساس چرا کار را رها کردی.
سر به زیر گفت:یک لحظه غرور مرا گرفت که چه خوب دارم کار می کنم!
گفتم نکند دارد برای نفسم کار می کنم. پیاده شدم تا غرورم بریزد, بعد که حس کردم برای خدا کار می کنم, کار را ادامه می دهم!
چند دقیقه بعد, سبکبال سوار شد و کار را تمام کرد...
🌱🌹🌱🌹
#شهید خلیل پرویزی
#شهدای_فارس
سمت:فرمانده ستاد پشتیبانی و مهندسی جهاد فارس
#ایام_شهادت
🌷🍃🌷
⭐️یادی از سردار شهید محمد حسین(امیر) مهدی زاده ⭐️
🇮🇷روز اول عملیات والفجر 8 بود. بعد از یک شبانه روز نبرد سخت، فرصتی برای استراحت پیش آمده بود. همه خسته در حاشیه خاکریز دفاعی عراقی ها روی زمین وار رفتیم. بچه ها تشنه و گرسنه بودند. امیر نگاهی به اطراف انداخت و سرکی در سنگرهای عراقی ها کشید. چند لحظه بعد با یک کارتن ویفر از یکی از سنگر ها بیرون آمد. سریع ویفر را بین بچه ها تقسیم کرد. به همه که تغذیه داد، به سمت یکی از تانک های عراقی رفت. چند دقیقه بعد با یک دبه بیست لیتری آب از سمت تانک برگشت. گوشه ایستاد. دبه آب را بالا گرفت و بلند می گفت: یا حسین... یا حسین... به فدای لب تشنه ات یا حسین...صلی الله علیک یا حسین...
بچه ها به سمت امیر می رفتند، امیر، از بالا آب را به کام تشنه آنــها می ریخت و می گفت: به فدای لب تشنه حسین... برای سلامتی امام زمان صلوات. تشنه لب...
بچه های تبلیغات در حال فیلمبرداری بودند و صحنه سقایی امیر برای رزمندگان را ثبت کردند، بعد ها شهید آوینی روی این سقایی کلامی گفت که ماندگار شد...
🌹🍃🌹🍃
🔹قبل از عملیات بود. رفتم به یکی از گردان های رزمی. چشمم به محمد جواد افتاد, هیبتی عجیب پیدا کرده بود. لباس رزم پوشیده,چند جیب خشاب بسته بود و چند خشاب. چند نارنجک هم به کمر بسته بود. اسلحه بدست اماده رفتن. گفتم این چه حالتیه!
با خوشحالی و ذوق گفت:من از غل و زنجیری که کارهای دفتری به پایم بسته بود خودم را ازاد کردم. حالا به خط مقدم می روم و عشق می کنم و به تکلیفم عمل می کنم.
کربلای ۵ از غل و زنجیر دنیا خود را رها کرد و ازاد شد.
🌷در نامه ای نوشته بود. شب پیش خوابی دیدم که بهترین خاطره زندگی من است و امید دارم که تعبیرش خوب باشد. خواب دیدم شهید شده ام و مادر و همسرم بالای سرم گریه می کنند!
من به گریه انها خندیدم و گفتم نگاه اینان کنید, من زنده ام و انها بالای سرم گریه می کنند!
با تعجب گفتند تو چطور شهیدی هستی که زنده ای و صحبت می کنی!
از خواب پریدم و سجده شکر کردم و از خدا خواستم, انچه مقدر من است نصیبم کند. به امید استجابت این دعا.
🍃🌷🍃🌷
#شهید محمدجواد(جهان) شرفی
#شهدای_فارس
تولد:۱۳۳۷-خنج
شهادت:۱۳۶۵/۱۰/۲۶-شلمچه
🍃🌷🍃
/
⭐️یادی از سردار شهید محمدحسین(امیر) مهدی زاده⭐️
🌷امیر همیشگی نبود، مثل پوست بادمجان سیاه و کبود شده بود. یک بسته پر از دارو هم همراهش بود. توی خانه نشست.
- امیر چته... چی شدی!
با صدای گرفته گفت: چیزی نیست، توی فاو شیمیایی شدم.
گفتم: خوب چرا بستری نشدی، چرا این همه دارو همرات هست.
گفت: تهران، توی بیمارستان بستری بودم. امروز صبح آیت الله خامنه ای برای بازدید از مجروحین آمدند. همراه ایشان از تلویزیون هم برای فیلم برداری آمدند، از من هم فیلم گرفتند. پرسیدم این فیلم را کی پخش می کنید. گفتند همین امروز از بخش اخبار.
با خودم گفتم اگر من را در این وضعیت ببینید، همه خانواده آواره جاده و بیمارستان ها می شوند. به مسئول بنیاد که مستقر در بیمارستان بود پیام دادم و خواهش کردم که همین امروز من را مرخص کنند تا خودم زودتر از فیلمم به شما برسم. از توی ساکش قرآنی در آورد. آن را آیت الله خامنه ای امضاکرده و به ایشان هدیه داده بود.
🌹🍃🌹🍃
نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#روایــت_عشــق
🌷با سید آمــدیم مرخصی...
خانواده من در یکی از روستاهای اطراف بهبهــان بود.
وقتــی رسیــدیم, دیــدم دخترم مریض اســت با هم بردیمش بیمارستانی در بهبهان...
انجا شــنیدیم عــده ای بیرون از بیمارســتان در حال شعار دادن علیه انقلاب هستند.
سید سـریع دوید و رفت داخل انها. وقتی برگشت پیراهنش پاره و ساعتش شکستــه بود.
شهربانی همه را جمع کرد و برد کلانــتری.
ما هم رفتیم.پدر ومادر کسی که سید را زده بود امدند برای گرفتن رضایت.
سید رضایت داد. انها هم با قسم ما را بردند خانه خودشان.
پـدر ضارب سریع برای سید یک لباس و یک ساعت خرید. سید قبول نکرد و به جای ان یک نخ ســوزن خواست. لباسش را همانجا دوخت و برگشــت...
بعد از #شهـادت سید بود.
از همان مـحله رد می شدم. دیدم روی دیوار نوشتــه بود #کوچه_شهید سید عبدالحـسین ولے پور!
🌷🌱🌷
#شهید سیدعبدالحسـین ولی پور
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🍃🌹🍃🌹🍃
نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
⭐️یادی از سردار شهید محمد حسین(امیر) مهدی زاده⭐️
🇮🇷به شدت از ناحیه ساق پا مجروح شده و در تهران بستری شدم، یک هفته ای می گذشت و هنوز عملی روی پایم انجام نشده بود که برادرم امیر بی خبر رسید، زودکارهای عملم را انجام داد و بلافاصله عمل شدم.
بعد از عمل از مسئول بنیاد خواست تا من را به شیراز منتقل کنند. مسئول هماهنگی با سه بلیط هواپیما به اتاق آمد. امیر گفت: چرا سه تا؟
- خوب یکی برای شما، دو تا هم برای مجروح!
امیر یکی را پس داد و گفت: این بلیط و هواپیما برای مجروحین است، نه من که همراه هستم.
هرچی من و مسئول بنیاد اصرار کردیم قبول نمی کرد. مثل همیشه حرف حرف خودش بود، می گفت پول این بلیط بیت المال است و سهم مجروحین جنگ نه من که همراه هستم.
خودش یک شب زودتر با اتوبوس راهی شیراز شد. روز بعد که من با هواپیما به شیراز رسیدم، امیر در فرودگاه منتظرم بود تا من را به بیمارستان برساند!
🌹🍃🌹🍃
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💢نماز اول وقت💢
بیشترین چیزی که احمد به آن اهمیت می داد نماز بود. هیچ وقت نماز اول وقت را ترک نکرد. حتی زمانی که در اوج کار و گرفتاری بود.
معلم گفته بود: «بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار میشه.» آمدیم داخل حیاط. صدای اذان از مسجد بلند شد.
احمد رفت سمت نمازخانه. دنبالش رفتم و گفتم: «احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای ازت امتحان نمی گیره و ...» می دانستم نماز احمد طولانی است.
🌷رفتیم کلاس برای امتحان. ناظم گفت: «ساکت باشید تا معلم سوال ها را بیاره.» خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه.
بیست دقیقه همینجوری داخل کلاس نشسته بودیم نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد. همه داشتند پچ پچ می کردند که معلم وارد شد. معلم با عصبانیت گفت: «از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما را تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه!» بعد به یکی از بچه ها گفت: «پاشو برگه ها را پخش کن.»
✅هنوز حرف معلم تموم نشده بود احمد وارد شد. معلم ما اخلاقی داشت که کسی بعد از خودش را راه نمی داد. من هم با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم. آقا معلم گفت: «نیری برو بشین.»
✅ احمد سرجایش نشست و من با تعجب به او نگاه می کردم. احمد مثل همه ما مشغول پاسخ شد. فرق من با او در این بود که احمد نماز اول وقت خوانده بود و من ... خیلی روی این کار او فکر کردم. این اتفاق چیزی نبود جز نتیجه عمل خالصانه ی احمد.
📙عارفانه.
🍃🌷🍃🌷
فولاد شگفتزده نشد و در آسیا تاریخسازی کرد
⚽️ تیمهای فولاد و الفیصلی عربستان در مرحله یکهشتم نهایی لیگ قهرمانان آسیا و در ورزشگاه الثمامه دوحه مقابل هم صفآرایی کردند که در این مسابقه فولاد به برتری یک بر صفر دست یافت.
#فوتبال