🌷هجدهم اردیبهشت - سالروز شهادت سردار شهید حاج سید علی دوامی
🔹 شهیدی که به راز ۲۱ معروف شده است
ولادت: ۲۱ رمضان ۱۳۴۶
شهادت: ۲۱ رمضان ۱۳۶۷ (برابر با ۱۸ اردیبهشت ۶۷)
سن ۲۱ سال
#شلمچه
مادر شهید:
همرزمان فرزندم می گفتند: سیدعلی با آب یخ در عملیاتها غسل شهادت میکرد.💦
ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱
🔰 کلام شهیـد؛
🤲 بارالها
من نمی خواهم که در بستر بمیرم..
می روم تا همچو مردان خدا در دل سنگر بمیرم و می دانم که به شهادت می رسم، می خواهم اگر لیاقتش را داشتم، بدنم مانند فاطمه زهرا(س) مفقودالاثر باشد.
🌺بخشهایی از وصیتنامه شهید عنایت الله نصیر
🍃چند سخنی با برادران ایمانی و امت شهید پرور: خدای را در تمام زمانها و مکانها فراموش نکنید، که با یاد خداست که قلب جلا پیدا میکند و روشن می شود.
🍃قرآن را زیاد تلاوت نمائید که بر ایمانمان میافزاید همانطور که در سوره انفال فرموده است.
🍃«إِنَّمَا المُؤمِنونَ الَّذينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَ جِلَت قُلوبُهُم وَ إِذا تُلِيَت عَلَيهِم آياتُهُ زادَتهُم إيمانًا وَ عَلى رَبِّهِم يَتَوَكَّلونَ»
🍃دیگر آنکه توسل به ائمه اطهار را فراموش نکنید که هر شخصی بخواهد به کمال برسد باید به چهاره معصوم (ع) اقتدا نماید و از اوامرشان پیروی کند چرا که آنها انسانهای کامل هستند و آنها هستند که حجابهای نورانی را نیز پاره نموده و به کنه حقیقت رسیدهاند.
🍃همچنین به سخنان حضرت امام خمینی گوش فرا دهید و به فرمانهای ایشان عمل نموده تا به سعادت دنیوی و اخروی نائل آئید و امام را تنها نگذارید و خانواده های شهدا را فراموش نکنید که آنها حق بزرگی بر دیگر مومنین دارند.
🌺بخشهایی از وصیتنامه شهید شعبانعلی توکلی
🍃آنچنان اخلاص عمل در اینجا (جبهه) دیده می شود که گویی که همه الهی شده اند.
🍃خدایا امروز این برادران در جبهه می جنگند و برادران دیگر در پشت جبهه. تو خود همه را پیروز گردان و به لطف خود شر منافقین داخلی را از سر این امت شهید پرور کوتاه گردان.
🍃به همه بردران و خواهران وصیت می کنم که از خط امام خمینی که همان ادامهی خط رسول الله(ص) است خارج نشوند که هم خیر دنیا و هم خیر آخرت آنها در آن است.
🍃به همه برادران توصیه میکنم که سنگرهای داخلی را خالی نکنند که از مهمترین سنگرهای دفاعی اسلام است، اگر برادران در جبههی مبارزه با منافقین کوتاهی کنند چهها خواهد شد.
🍃و یا اگر خدای نخواسته در مبارزه با هوای نفس که بزرگترین دشمن است و جهاد اکبر است کوتاهی کنند چه خواهد شد.
🌺بخشهایی از وصیتنامه شهید جمال نژادجواد
🍃دوست دارم همیشه و در همه حال مخصوصا در مصائب و مشکلات به یاد خدا باشید و نیک بدانید که یاد او بهترین آرامش هاست.
🍃در صحنه باشید و همواره امام خمینی را این نایب بر حق امام زمان را یاری دهید که نه در بیان بلکه در عمل و همواره خدای را سپاسگذار و شاکر باشید به داشتن چنین نعمتی،
🍃این جنگ را موهبتی بدانید از طرف خدای و از کمک به آن دریغ نکنید.
🍃مرگ را بالاترین و والاترین چیزها می بینم چرا که تنها چیزی که می تواند آدمی را از این دنیای پست و پر مشقت نجات دهد و به دوست برساند، همانا مرگ است.
🍃خدای را شکر فراوان که لحظه مرگم را لحظه شهادتم قرار داد و از این باب نه تنها من که شما نیز خوشحال و خرسند باشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ریلز
سلام ای غریب غریبان سلام
سلام ای طبیب طبیبان سلام
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
🌷
چهره هایشان
حتی در پسِ خاک،
سرشار از نور بود..!
چنان نوری که شب رنگ باخت
و جشنوارهای از حماسه آفریده شد
جادهی اهواز - خرمشهر
اردیبهشت ۱۳۶۱، منطقه کوشک
مرحله دوم عملیات بیت المقدس
#رزمندگان_ابهر
#فاتحان_خرمشهر
#عملیات_بیت_المقدس
🔴 من بافتن موی سر را خیلی خوب بلدم
🔹خاطره رهبرانقلاب از دیدار نوروزی با امام خمينی(ره) به همراه دختر خردسالشان: یک بار هم من خودم [دخترم را برای زیارت امام] بردم. چهار پنج ساله بود. خانواده ما رفته بودند مشهد و او ماند پیش من برای اینکه بیاید امام را روز عید ببیند. صبح پا شدیم و سرش را شانه کردیم و مرتبش کردیم و موهایش را به زحمت بافتیم. یک دستی هم که نمیشود؛ من بافتن موی سر را خیلی خوب بلدم اما با یک دست نمیشود؛ دودستی باید ببافند چون باید موها را سه قسمت کنند. رفقای پاسدار آمدند به کمک ما و موی سرش را بافتیم و چادر سرش کردیم و خدمت امام آوردیم. ۱۳۸۶/۱۲/۲۶
#روز_دختر
#میلاد_حضرت_معصومه
🟩🟩🟩⬜️⬜️⬜️🟥🟥🟥
کانال ایتا(#حافظان_امنیت)
@kakamartyr3
https://eitaa.com/kakamartyr3
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
♿️♿️♿️♿️♿️♿️♿️♿️♿️
#حجاب #شهدا
💠سردار می گفت :
اگه توی پادگانت، دو تا سربـاز رو نماز خون و قرآن خون کردی این برات می مونه از این پستها و درجه ها چیزی در نمیاد!
#شهید_احمد_کاظمی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #فتح_هویزه
ای شهر ایثار و حماسه، ای هویزه
ای در وفاداری خلاصه، ای هویزه
گرچه به خاک و خون رها شد لاله هایت
سُم کوب چرخ تانک ها شد لاله هایت
اما به امداد خدای حق تعالی
بر دوش، بردی پرچم «اِنا فتحنا...»🇮🇷
🌸 #سلام_بر_هويزه؛ شهري كه روایتگر پیکار پیکرها و تانک هاست؛ شهری که سرمست بوی نخلهایی است که در شیار شِنیهای تانکها رستهاند
🌸 شهر آر.پی.جی های بدون گلوله ای که مزه خون میداد!
🌸 سلام بر هویزه؛ نوعروس تنها مانده دیروز كه جوانی اش به تاراجِ اشغال رفت.
🌸 شهری که این روزها پر از بوی زندگی است...
🌸 شهری که جلوه جاودان حضرت «شمس الشموس» است و رواقی از اقلیم طوس...
🌺 چهل و دومین سالروز فرار دشمن بعثی از هويزه غريب در 18 ارديبهشت بهشتي1361 و بر باد رفتن رؤياي دشمني كه نيامده بود تا برود، مبارك...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#میلاد_حضرت_معصومه #روز_دختر
#حافظان_امنیت
🟩🟩🟩⬜️⬜️⬜️🟥🟥🟥
کلیپ از داخل کانال ایتا استفاده و برداشت کنید
https://eitaa.com/kakamartyr3
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#خاطرات_شهید
💠یک روز ظهر وارد خانه شد، سلام کرد، خیلی خسته و گرفته بود، یک ساک دستش بود، آن روز از صبح به مراسم تشییع شهدای گمنام رفته بود، آرام و بیصدا به اتاقش رفت.
💠صدا کرد: مادر، برایم چای میآوری؟ برایش چای ریختم و بردم.
وارد اتاقش شدم، روی تخت دراز کشیده بود، من که رفتم بلند شد و نشست.
💠پرسیدم: چه خبر؟ در جواب من از داخل ساکش یک پرچم سه رنگ با آرم «الله» بیرون آورد.
پرچم خاکی و پاره بود. اول آن را به سر و صورتش کشید و بعد به من گفت: «این را یک جایی بگذار که فراموش نکنی. هروقت من مُردم آن را روی جنازهام بکش».
💠خیلی ناراحت شدم، گفتم:«خدا نکند که تو قبل از من بری».
اجازه نداد حرفم را تمام کنم، خندید و گفت: «این پرچم روی تابوت یک شهید گمنام تبرک شده است»
💠وقتی من مُردم آن را روی جنازه من بکشید و اگر شد با من دفنش کنید تا خداوند به خاطر آبروی شهید به من رحم کند و از گناهانم بگذرد و شهدا مرا شفاعت کنند».
💠نمیدانست که پرچم روی تابوت خودش هم یک روزی تکه تکه برای شفاعت دست همه پخش میشود....
✍به روایت مادربزرگوارشهید
#شهید_حسن_قاسمی_دانا🌷
#سالروز_شهادت
🕊🕊
مرا به بوی
خوشَت جان
ببخش و زنده بدار
که از تو
چیزی ازین
بیشتر نمی خواهم
#شهید_جواد_اللهکرم🌷
#سالروز_شهادت
🕊🕊
🍃نماز اول وقت حتی در وقت جلسه امتحان
🌷احمد به شدت مراقب نماز اول وقتش بود و وقتی اذان میشد همه کارهایش را تعطیل میکرد. مثل ما نبود که برای رفع تکلیف نماز بخواند. طوری نماز میخواند که گویا اصلا توی این دنیا نبود.
از یکی از درسها، امتحان داشتیم. سر صف آقای ناظم گفت: این امتحان در خارج از ساعت درس برگزار میگردد.
🌷چند دقیقه به امتحان، صدای اذان بلند شد. احمد رفت سمت نمازخانه. من هم پشت سرش رفتم که منصرفش کنم. میدانستم نماز احمد طولانی است.
احمد مقید بود که ذکر تسبیحات را هم با دقت ادا کند.
گفتم: این معلم خیلی حساسه اگه دیر بیای ازت امتحان نمیگیره. اما گوش احمد بدهکار نبود. او رفت نماز خانه و من سر جلسه امتحان.
بیست دقیقه میشد که سر جلسه بودیم، اما نه از آقای معلم نه از احمد علی خبری نبود.
بالاخره معلم برگه به دست آمد و با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر،کلی وقت ما را تلف کرد.
تا معلم برگه را داد به یکی از دانش آموزان که پخش کند، احمدعلی در چارچوب در ظاهر شد. با اینکه معلم ما بعد از ورود خودش، هیچ کسی را به کلاس راه نمی داد، گفت: نَیِری برو بشین سر جات!
🌷من و احمد علی هر دو امتحان دادیم، اما او نمازش را اول وقت خوانده بود، ولی من نه. خدا امور دنیا را با او هماهنگ کرده بود.
✍ازکتاب :عارفانه
#شهید_احمد_علی_نیری
#آشنایی_با_شهدا
وظیفه رزمندگان«گردان قاطریزه»، از یک طرف، رساندن آب و غذا و مهمات به رزمندگان در خط مقدم بود و از طرف دیگر انتقال مجروحین و شهدا به عقب جبهه بود. مأموریتی سخت و طاقت فرسا ... و شاید به خاطر صبوریشان به آنها گردان صابرین میگفتند. رزمندگان این گردان آدمهای ورزیدهای بودند.
آنها پای پیاده در حالی که مقدار زیادی مهمات و آذوقه بار قاطرها بود چندین کیلومتر طی میکردند تا به خط مقدم برسند و در این مسیر خطرات زیادی را به جان میخریدند و از همه سختتر وقتی بود که باری از مهمات را با قاطر حمل میکردند و کافی بود با یک انفجار خودشان هم دود بشوند و شاید سختترین لحظه برای رزمندگان این گردان وقتی بود که باید پیکر شهیدی را به عقب میآوردند.
👆📷 این عکس، مربوط به عملیات «بیت المقدس ۶» است که در اواخر اردیبهشت ماه ۶۷ در ارتفاعات «شیخ محمد» که مشرف به شهر ماووت بود انجام شد و در تصویر پیکر دو رزمنده شهید لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) دیده میشود که روی مرکب بسته شده است. شاید ساعتها طول کشید که این پیکرهای مطهر تا پشت جبهه رسید و این دو رزمنده که مرکب مسافران بهشت را هدایت میکنند چه حالی داشتند.