eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.9هزار عکس
11.5هزار ویدیو
178 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
پنج شنبه است و ياد درگذشتگان 🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ        ❄🌺  التماس دعا   🌺❄                   🌺🌿🌺🌿🌿🌺🌿 پنجشنبه هست شاخه گلی بفرستيم برای تموم آنهايی كه در بين ما نيستند ولی دعاهاشون هنوز كارگشاست، يادشون هميشه با ماست و جاشون بين ما خاليه، دلمون خيلی وقتها هواشونو می كنه اماوعده دیدارشون میفته به قیامت شاخه گلي به زيبايي يك فاتحه...                               ☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷 🍁خــدایا 🍂عزیزان درگذشته ما را 🍁ببخش و بیامرز و آنان را 🍂قرین رحمت واسعه خود قرار ده 🍁و در خلد برین و جنت عدن 🍂مٵوایشان بخش 🍁رَحِمَ اللّه مَنْ یَقْرَا الفاتحه 🍂مَعَ الصَّلوات ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
خداییش نداره پس بفرست رو برا شادی شهدای عزیز و سلامتی رزمندگان با غیرتمون
ماه رمضان سال ۱۳۵۹ بود صدیقه رودباری که ۱۹سالش بود اونقدر برای مداوای مجروحین شهر بانه تلاش کرده بود که دیگه نای حرکت نداشت نشسته بود که یک دختر از نفوذیهای ضدانقلاب اسلحه ای برداشت و مستقیم بهش شلیک کرد. غربیا به همین تروریستها میگن فعال سیاسی و ازشون دارن پذیرایی میکنند 💬 استیون هاونکوب
🌷 ❣همسرم💞 شهید ڪمیل خیلے بود☺️ مثل یہ مادرے ڪہ از بچہ اش مراقبت میڪنہ از من مراقبت میڪرد...😇 یادمه تابسـتون بود و هوا بود🌞 خستہ بودم، رفتم پنڪہ رو روشن ڪردم وخوابیدم😴 «من بہ گرما خیلے حساسم»😖 ❣خواب بودم واحساس ڪردم هوا خیلے گرم شدہ و متوجہ شـدم برق رفته☹️ بعد از چند ثانیہ احساس خیلے ڪردم و به زور چشمم رو باز ڪردم تا مطمئن بشم برق اومدہ یا نہ... ❣دیدم ڪمیل بالاے سرم یه ملحفہ رو گرفتہ و مثل پنڪه بالاے سرم مے چرخونہ تا بشم😊 ودوبارہ چشمم بسته شد ازفرط ...😴 شاید بعد نیم ساعت تا یکساعت⏰خواب بودم و وقتے بیدارشدم دیدم ڪمیل دارہ اون ملحفه رو مثل پنڪہ روے سرم مے چرخونه تا خنڪ بشم...😳 ❣پاشدم گفتم ڪمیل توهنوز دارے مےچرخونے!؟ خستہ شدے⁉️😞 گفت: خواب بودے و برق رفت و تو چون به گرما میترسیدم از گرماے زیاد از خواب بیدار بشے ودلم نیومد😍 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️حافظان امنیت ✳️
مادر دستش را روی زانو کوبید و رو به دختر بزرگش گفت: 😒 شما می خواهید برید کردستان اجازه شما دست شوهرت برید در امان خدا، این صدیقه چرا؟ این دختر رو اونجا میگیرن بی سیرتش می کنند، مایه میشه، این تازه 17 سالشه اونا دین و ایمون ندارن اصلاً بیاد کردستان چکار کنه؟🤨 از صبح تا غروب شنبه تا چهارشنبه که مدرسه و انجمن اسلامی و و هزار تا جای دیگه است، چهارشنبه عصر و پنجشنبه که هر هفته این طرف و اون طرف، این شهر اون شهر جهاد سازندگیه صبح جمعه که خانم باید بره بهشت زهرا عصر جمعه که باید بره خانه سالمندان من که این بچه را اصلاً نمی بینم، من که هر وقت دیدمش یا سرش توی کتاب و نوشتنه یا سرنماز و سجاده بخدا دلم براش تنگ میشه من چه گناهی کردم؟ منم مادرم اصلاً چه خبره که شما هم می خواهید برید اونجا؟😒 صغری لیوان آب را دست مادر داد تا قدری آرام بگیرد بعد برای دلجویی از او گفت: مادرجان، با انجمن اسلامی مخابرات میریم کارهای فرهنگی انجام بدیم آقای قندی (شهید بزرگوار قندی) هم هستن مواظب هستن بسپار به خدا ببین چطور صدیقه اشک میریزه دل سنگ آب میشه گناه داره مثه مرغ پرپر میزنه یکبار که بیاد هوسش میشکنه آنقدر اونجا بهش سخت می گذره که توبه کنه شما اجازه بده. مادر آهی کشید و با تعجب رو به صدیقه گفت: صدیقه و ترس از سختی؟ صدیقه و از سختی؟ صدیقه و پشیمان شدن، صدیقه و بداخلاقی... کجا پشیمان می شود؟ الله اکبر چی بگم مادر اما دفعه اول و آخرت باشه هرکای میخواد بکنه همین جا دیگه جنوب و غرب و چه می دونم این طرف، اون طرف خبری نیست. گریه صدیقه بند آمده بود که گفت: الهی قربونت برم مامان خوشگلم. 😍🥰 🌷شهیده صدیقه رودباری . . ایـنجابیــت‌الشهــداســت
✳️حافظان امنیت ✳️
راوی خواهر شهیده:✍️ آرزوی شهادت داشت مادرم در تب و تاب خرید برای او بود، اما خواهرم در فکر و اندیشه دیگری بود. آخرین باری که تلفنی با خانواده صحبت کرد برای ما از شهادت گفت. مرور دفترچه و دست نوشته‌هایش او را مشتاق شهادت نشان می‌داد. در بانه او را به عنوان مربی آموزش برای خواهران انتخاب کردند. چون استعداد و علاقه ویژه‌ای به مسائل نظامی داشت. صدیقه آنقدر فعالیت مذهبی و فرهنگی داشت که خار چشم منافقین شده بود تا جایی که منافقین او را تهدید به مرگ کردند و گفتند: «اگر چه رفتار تو با ما خوب است، اما اگر تو به دست ما بیفتی، پوست بدنت را کنده و آن را با کاه پرخواهیم کرد.» در نهایت در شامگاه ۲۸ مرداد سال ۱۳۵۹ با گلوله یکی از منافقین کوردل به آرزوی دیرینه‌اش یعنی شهادت در راه خدا رسید. پیکر صدیقه بعد از تشییع با شکوه در بانه و تهران در قطعه ۲۴ بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد. 🌹شهیده صدیقه رودباری . . ایـنجابیــت‌الشهــداســت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا