3.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آن جا سر نام و نشان دعوا نمی شد
جایی برای اخم ما پیدا نمی شد
شب ها پر از شیرینی دنیای ما بود
سر بند «یازهرا» فقط دعوای ما بود
رزمندگان با صفای
گردان حضرت علی اکبر(ع)
لشگر ده سید الشهدا (ع)
... و دعوا سرِسربند ِ یا فاطمه (س) بود،
به روایت تصویر
" شلمچه عملیات -- کربلای ۵
دوران جنگ تحمیلی
5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهید نیلفروشان: شهادت، پاداش مجاهدت در راه خداست
"فیلمی قدیمی از سردار شهید حاجعباس نیلفروشان در مراسم تشییع شهید احمد کاظمی - سال ١٣٨۴
63.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
# روز رفتن به میدان جنگ است...
" فیلمی بسیار زیبا و خاطره برانگیز از دوران دفاع مقدس و حال و هوای رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل با نوحه ای حماسی و شورآفرین از مداح باصفای جبهه ها #حاج_صادق_آهنگران
"روز رفتن به میدان جنگ است
ای دلیران نه گاه درنگ است
ای سلحشور گردان پیکار
گاه رزم است و هنگام ایثار
وی یلان شجاع فداکار
حمله آرید بر خیل اشرار
عرصه بر خصم درمانده تنگ است
ای دلیران نه گاه درنگ است
جنگ ما جنگ احیای دین است
بهر پیروزی مسلمین است
منهدم کردن کاخ کینه است
روز نابودی ظالمین است
پاسخ هر ستمگر خدنگ است
ای دلیران نه گاه درنگ است
یکه تازان به میدان بتازید
پرچم دین حق برفرازید
مسلمین را سرافراز سازید
گر به راه خدا سر ببازید
افتخار از رخ لاله رنگ است
ای دلیران نه گاه درنگ است...
" یاد باد آن روزگاران یاد باد
" بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید.
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_اسلام
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
#گزیده_کتاب
«نخلهای بیسر»
┄═❁❁═┄
وقتی بی حوصله و نگران است، به آن پناه مي برد؛ به قرآن قديمی جلـد چرميای كه از پدر برايش به ارث مانده است .
قرآن را بـاز مـی كنـد و مـشغول خواندن ميشود.
گرم خواندن شده كه صداي ناله تلفن بلند مي شود. به اتاق مي پرد و گوشي را برمي دارد. دستپاچه اَلو مي گويـد و منتظـر صـداي ناصـر اسـت، كـه تلفنچـي ميگويد:
با خرمشهر صحبت كنين.
صداي او قطع ميشود و صداي ضعيفتري به گوش ميرسد:
ـ سلام عليكم!
صدا صداي ناصر نيست اما به گوش زن آشناست؛ صداي صالح است؛ سيد صالح موسوي.
ـ سلام عليكم، بفرماييد.
ـ بتول خانم، يه خبر خوش، تبريك تبريك!
ـ چيه صالح؟ چه خبری؟
ـ تا چند دقيقه ديگه همه ايران ميفهمن؛ شايدم همة دنيا!
ـ خرمشهر آزادشده؟
ـ آره؛ گرفتيمش؛ من از خط اومدم مهمات ببرم؛ گفتم اول خبرو به شـما بـدم كه مادر دوتا شهيدين.
چهره زن گل انداخته؛ خنده از لبش كنار نمي رود؛ روي پـايش بنـد نيـست؛
بياختيار اشك میريزد و اين پـا آن پـا مـی كنـد.
حرفـي بـه گلـويش آمـده و ميخواهد آن را بزند اما شادی امان نمي دهد.
لب بـاز مـی كنـد و بريـده بريـده ميگويد:
«ديگه حالا... اگه ناصر هم... شهيد بشه... غمي ندارم.»
ـ چی؟
ـ ميگم حالا ديگه اگر ناصر هم شهيد بشه، غمی ندارم.
ـ «پس... پس ناصر هم شهيد شد!»
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کتاب
#نخلهای_بیسر
قاسمعلی فراست
🍂 تصویری دیده نشده از فرماندهان دوران دفاع مقدس بعد از پایان جنگ
¤ از سمت راست:
شهید #احمد_سیاف زاده مسئول واحد طرح و عملیات قرارگاه کربلا، شهید #علی_زاهدی فرمانده لشگر ۱۴ امام حسین، سردار #احمد_غلامپور فرمانده قرارگاه کربلا، شهید #احمد_کاظمی فرمانده لشگر ۸ نجف، سردار مجتبی ارگانی رییس ستاد قرارگاه کربلا، سید صباح موسوی از اعضای دفتر فرماندهی قرارگاه کربلا و محمود پریشانی جانشین واحد اطلاعات عملیات قرارگاه کربلا
پادگان نجف آباد اصفهان سال ۱۳۶۸