eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
70.1هزار عکس
11.6هزار ویدیو
178 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
14.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شهیدی که دکتر چمران بارها به او گفت: تو مالک اشتر من هستی... روایتی کوتاه از زندگی سردار شهید علیرضا ماهینی 🔸 ۱۰ دی‌ماه؛ سالروز شهادت سردار شهید علیرضا ماهینی گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
دو روایت؛ یک تلنگر... 🌼 |دفاع از اسیر بعثی... یادمه توی عملیات یکی از بچه‌ها که دوستش جلوی چشماش شهید شده بود، با عصبانیت به صورت یکی از اسرای درجه‌دار بعثی سیلی زد و کمربندش رو بیرون آورد تا کُتکش بزنه. علیرضا تا این صحنه رو دید خودش رو رسوند و مانعِ کتک خوردن اسیر بعثی شد. کمی آب به اسیر داد و آرومش کرد. بعد هم رو کرد به سمت رزمنده و با ناراحتی گفت: به چه حقی با اسیر این برخورد رو می‌کنی؟ اگه کمبود نیرو نداشتم، ردت می‌کردم تا بری. من چنین نیرویی نمی‌خوام... 🌼 |نذاشت خجالت بکشم... سوارِ موتور داشتیم برمی‌گشتیم، که روی یه تپه گاز دادم و با پَرِش رد شدم. یهو علیرضا از ترکِ موتور افتاد. نگاهش کردم و دیدم روی تپه در حال غلطیدنه... سریع پیاده شدم و رفتم سمتش. خجالت زده و سر به زیر گفتم: شرمنده‌ام. بلافاصله با لبخند بحث رو عوض کرد و اصلاً به روم نیاورد. گفت: بهتره حرکت کنیم. وقتی رسیدیم کنار سنگرمون، از خجالت روم نمیشد برم توی سنگر. آخه باهاش همسنگر بودم و روی نگاه کردن به صورتش رو نداشتم. خواستم برم یه سنگر دیگه، که علیرضا اومد، دستم رو گرفت و گفت: سنگرت اینجاست؛ کجا میری؟ خلاصه چند روز از خجالت نمی‌تونستم باهاش روبرو بشم. علیرضا که این شرمساری‌ام رو متوجه شده بود؛ یه روز اومد بغلم کرد و گفت: اتفاقی نیفتاده که! اشتباه از من بود که خودم رو محکم نگه نداشتم؛ اینقد خودتو اذیت نکن... 📚منبع:کتاب دلداده؛ صفحات ۷۵ و ۸۶ |خودتو بذار جای علیرضا... خودتو بذار جای شهید علیرضا ماهینی؛ اگه توی این شرایط باشی چیکار میکنی؟