#عکس_یادگاری
عکس متعلق به آخرین اعزام پسرم بود موقع اعزام، عکاس ازش خواست تا از ماشین بیاد پایین، تا با من عکس بگیره انگار عکاس هم متوجه آسمانی شدنش شده بود...
قبل جبهه هم کمتر خونه بود، راستش همیشه #مسجد بود بگم شب و روز؛ بی راه نگفتم...
آره فقط خدا خواست اینجوری تربیت بشه...
موقع #جبهه رفتنش بهش گفتم هر جا میخواهی برو، خدا به همرات من سه تا از بچه هام رو، هم زمان به جبهه های حق علیه باطل فرستادم افتخار میکنم، خدا ان شاالله این هدیه ناقابل من رو قبول کنه پسرم فدای علی اکبر امام حسین(ع)...
چند سالی #مفقودالاثر بود بارون که می بارید، وقتی باد می وزید و صدایی می شنیدم می رفتم دم در همش می ترسیدم بچه ام بیاد و پشت در بمونه خدا هیچ مادری رو چشم انتظار نذاره...
راوی: مادر شهید شهید علی اکبر احمدیان
#قائمشهر
#فاتحان۲۵
بسم الله ...
.
.
اگرجنازه من،
دست راست آن روے سینہ بود
منظورش این است ڪہ من
امام حسین(ع)یا امام زمان(عج) رادیده ام
و سلام هم ڪردم
ڪہ آرزوی بنده برآورده شده است ...
.
#شهید_حسینعلی_صالحی
#لشکرویژه25کربلا
#محمود_آباد
#فاتحان٢٥
بسم_الله ...
.
. ️ای تاریخ!
به یاد داشته باش
ما فرزندانمان را با لبخند
رهسپارِ آوردگاهِ حق کرده ایم... .
.
#شهید_مهدی_رمضانی
#قائمشهر
#فاتحان۲۵
.
.
.
دنیا
دنیا
بهشت!؟
دنیا به گوشم!
صدای مرا دارید؟
خوب نگاه کنید
. "" راه همان است که ما رفتیم، گم نشوید...! ""
.
.
#رزمنده_مازنی
#لشکرویژه25کربلا
#فاتحان۲۵
بسم الله ...
ـ
همه دلخوشی اش آخرین عکس یادگاریشان است ...
.
سر پسر ۱۷ سالهش از بدن جدا شده بود
و مادر بیخبر در روز تشییع جنازه
برای بوسیدن سر یوسفرضا اصرار میکرد... .
.
مادر شهید
#یوسفرضا_رضایی
#سوادکوه
#لشکرویژه25کربلا
#فاتحان٢٥
#عکس_یادگاری
عکس متعلق به آخرین اعزام پسرم بود موقع اعزام، عکاس ازش خواست تا از ماشین بیاد پایین، تا با من عکس بگیره انگار عکاس هم متوجه آسمانی شدنش شده بود...
قبل جبهه هم کمتر خونه بود، راستش همیشه #مسجد بود بگم شب و روز؛ بی راه نگفتم...
آره فقط خدا خواست اینجوری تربیت بشه...
موقع #جبهه رفتنش بهش گفتم هر جا میخواهی برو، خدا به همرات من سه تا از بچه هام رو، هم زمان به جبهه های حق علیه باطل فرستادم افتخار میکنم، خدا ان شاالله این هدیه ناقابل من رو قبول کنه پسرم فدای علی اکبر امام حسین(ع)...
چند سالی #مفقودالاثر بود بارون که می بارید، وقتی باد می وزید و صدایی می شنیدم می رفتم دم در همش می ترسیدم بچه ام بیاد و پشت در بمونه خدا هیچ مادری رو چشم انتظار نذاره...
راوی: #مادرشهید_علی_اکبر_احمدیان 🌷
#قائمشهر
#فاتحان۲۵
🕊🕊