eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.5هزار دنبال‌کننده
80.1هزار عکس
15.5هزار ویدیو
201 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 تابستان سال 65 در پادگان شهید دستغیب جعفر را دیدم با خوشحالی به طرفش رفتم و او را در اغوش کشیدم. با هم به واحد تبلیغات رفتیم. با لبخندی که بر لبش نقش بسته بود گفت: سید من به شما حسادت میکنم! با خنده گفتم برعکس، من که خیلی مانده به شما برسم! گفت نه تو یه امتیاز داری که من آرزوشو دارم و کاش من هم این افتخارو داشتم! گفتم چی؟ گفت اینکه ذریه حضرت زهرا (س) هستی! ساکت شد و ادامه داد: خوشا به حال سادات که می توانند حضرت زهرا (س) را مادر صدا کنند! مبهوت کلام های شیخ جعفر بودم و ارادتش به خانم فاطمه زهرا (س) از او خداحافظی کردم. دیگر او را ندیدم تا شنیدم با شیخ حمید اکرمی هر دو به گردان امام رضا ع رفتند جهت آموزش و مهیا شدن برای عملیات کربلای 4 او با حمید اکرمی و محمد علی سبحانی در منطقه شلمچه پیکرشان ماند و عملیات کربلای 5 پیداشدند. 🔰به اتفاق هم به گلزار شهدای شیراز رفته بودیم. بین قبور شهدا عبور می کردیم که کنار قبری خالی ایستاد و به آن اشاره کرد و گفت: پدر این قبر، قبر من است! کربلای 4 بیسیم چی بود که شهید شد و همان جا که اشاره کرده بود دفن! 🌷🌷 محمد جعفر آقایی 🍃🌹🍃🌹🍃
🌷عملیات بیت المقدس بود. گردان ما از جاده اهواز به خرمشهر وارد شده بود. تعدادی عراقی زیر یک پل مقاومت می کردند. اتش سنگین بود, کلافه شده بودم, در ان شرایط دیدم عبدالرضا دوربین به دست دارد عکس می گیرد. عصبانی شدم, گفتم همه اسلحه بدست دارند, عبدالرضا دوربین... سال ها گذشته است.... هر وقت فیلم هایی را که عبدالرضا گرفته در روایت فتح پخش می شود, اشک به چشمانم می نشیند... 🌷 در یکی از اردوگاه های عراق اسیر بودم. رادیو داشت خبر پخش می کرد. به یکی از بچه ها که عربی بلد بود گفتم چی میگه؟ گفت میگه:فیلم بردار بزرگ رژیم ایران, عبدالرضا مصلی نژاد به دست سربازان غیور حزب بعث کشته شد! عبدالرضا مصلی نژاد شهدای فارس 🍃🌹🍃🌹🍃
🔰 تابستان سال 65 در پادگان شهید دستغیب جعفر را دیدم با خوشحالی به طرفش رفتم و او را در اغوش کشیدم. با هم به واحد تبلیغات رفتیم. با لبخندی که بر لبش نقش بسته بود گفت: سید من به شما حسادت میکنم! با خنده گفتم برعکس، من که خیلی مانده به شما برسم! گفت نه تو یه امتیاز داری که من آرزوشو دارم و کاش من هم این افتخارو داشتم! گفتم چی؟ گفت اینکه ذریه حضرت زهرا (س) هستی! ساکت شد و ادامه داد: خوشا به حال سادات که می توانند حضرت زهرا (س) را مادر صدا کنند! مبهوت کلام های شیخ جعفر بودم و ارادتش به خانم فاطمه زهرا (س) از او خداحافظی کردم. دیگر او را ندیدم تا شنیدم با شیخ حمید اکرمی هر دو به گردان امام رضا ع رفتند جهت آموزش و مهیا شدن برای عملیات کربلای 4 او با حمید اکرمی و محمد علی سبحانی در منطقه شلمچه پیکرشان ماند و عملیات کربلای 5 پیداشدند. 🔰به اتفاق هم به گلزار شهدای شیراز رفته بودیم. بین قبور شهدا عبور می کردیم که کنار قبری خالی ایستاد و به آن اشاره کرد و گفت: پدر این قبر، قبر من است! کربلای 4 بیسیم چی بود که شهید شد و همان جا که اشاره کرده بود دفن! 🌷🌷 محمد جعفر آقایی 🍃🌹🍃🌹🍃 اجرشهادت ببرید