eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.6هزار دنبال‌کننده
80.6هزار عکس
15.7هزار ویدیو
201 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
📷شهید احمد صمیمی ترک؛ شکارچی هواپیماهای دشمن در لشکر ۵ 🔹مادر شهید احمد صمیمی ترک می‌گويد: " روابط بسيار عالى و صميمانه و احترام ‏آميزى داشت و هرگز نمی‌خواست كسى را از خودش رنجيده ‏خاطر سازد. در عين اينكه  آرام بود، وقار خاصّى داشت. فعّال، معاشرتى و پركار بود." 🔹ابوالفضل درّانى‏ پور ( دوست و همرزم شهيد ) می‌گويد: «خيلى صبور و شجاع بود. در هنگام عمليّات كه سيل گلوله و باران خمپاره و توپ و راكت بر سر ما مى‏باريد، شهيد اصلاً روحيّه خود را از دست نمى‏‌داد. در عمليّات كربلاى ۵ حدود چهار يا پنج تانک دشمن را از ميان نيروهاى دشمن به غنيمت آورد و اين شجاعت خاصّى می‌خواست.»
📷پاتوق مبارزات انقلابيون 🔹شهید "علیرضا ضیاء" کشاورزی و چوپانی می‌کرد، چون به تحصیل و درس علاقه‌مند بود به شهر آمد و در مدرسه شبانه نام‌نویسی کرد. روزها به کار آرایشگری می‌پرداخت و شب‌ها درس می‌خواند. 🔹علی توانست آرایشگری را به خوبی بیاموزد. در دوران انقلاب مغازه خود را محل تجمع جوانان کرده بود و در راهپیمایی‌ها شرکت و جوانان را به شرکت در مجالس مذهبی و انقلابی تشویق می‌کرد. 🔹این شهید والامقام در سال۱۳۶۱به خدمت مقدس سربازی رفت و دوره آموزشی را در کرمان گذراند سپس به تهران انتقال یافت و به جبهه‌های نبرد اعزام شد.
📷با وجود سن کم به فکر مستمندان بود 🔹شهید ابوالفضل طیبی خیلی مظلوم بود، کم حرف می‌زد و بیشتر فکر می‌کرد. با آنکه کم سن بود، فکر بلندی داشت. آن زمان که همه به فکر بازی بودند، شهید طیبی به فکر مستمندان بود، 🔹شهید طیبی از آنجا که خیلی مردم‌دار بود و یار و یاور مستمندان بود، همیشه به آنها کمک می‌کرد؛ مثلاً لباس نو عید را تا مدتی بعد از عید نمی‌پوشید و می‌گفت بعضی از دوستان و هم‌کلاسی‌هایم پدر ندارند و من شرم دارم که لباس نو بپوشم و آن‌ها با حسرت به من نگاه کنند و گاهی لباس‌های نو خودش را به آنها اهداء می‌کرد.
📷شهیدی که اخلاص را الگوی خود قرار داد 🔹شهید ابراهیم عباسی از افراد ضد انقلاب دورى می‌جست و در صورت مواجهه با آن‏ها به بحث و مباحثه می‌پرداخت. در گرفتن خانه‌هاى تيمى نقشى به سزا و در آن زمان از بنى صدر تنفر خاصى داشت. به خاطر فعاليت وى در زمينه‏ افشاى چهره‏ منفور ضد انقلاب، چندين مرتبه از سوى ضدانقلابيون مورد تهديد قرار گرفته بود. 🔹 يكى از دوستان شهيد عباسی در مورد خصوصيات اخلاقى ابراهيم می‌گويد: «از همه دستگيرى می‌کرد و با افراد به طرز نيكويى برخورد می‌کرد. كينه‏ كسى را به دل نمی‌گرفت و دوست داشت آن طور كه خداپسندانه است، با ديگران رفتار كند.»
📷زمزمه‌های محبت یک معلم شهید به وقت ۱۳۵۹ 🔹بیست‌وچهارم خرداد سال ۱۳۵۹ آقای علی آبادی شوری، معلم پایه پنجم دبستان «کوچک خرطوم» گنبدکاووس، دفتری را که از قبل تهیه کرده و عکس تمام دانش آموزانش را که از مدیر مدرسه گرفته، روی میز می‌گذارد و شروع می‌کند به نوشتن. 🔹 هر برگه دفتر را به سه قسمت تقسیم کرده و در هر قسمت ابتدا عکس شاگردش را می‌چسباند و بعد در چند سطر درباره او می‌نویسد. تعداد دانش آموزان زیاد است؛ ۶۱ نفر و یادآوری تمام خاطرات کمی دشوار. 🔹در سال‌های اول انقلاب و در آن شرایط پیچیده کشور شاید کمتر معلمی حوصله می‌کرد با ثبت عکس و خاطرات شاگردانش، یک سال تحصیلی را ماندگار کند اما آقای علی‌آبادی از آنجا که روستازاده بود و به بچه‌های روستایی عشق می‌ورزید، این کار را انجام داد و ثابت کرد که معلم، مشقِ علم می‌دهد اما درس زندگی می‌آموزد.
📷آشنایی با شهید امدادگر «سيد فخرالدين عمادی» 🔹شهید سید فخرالدین عمادی اولین بار در ۱۵ سالگی با عضویت به عنوان امدادگر از طریق هلال احمر زادگاهش عازم جبهه شد. پس از نبرد دلیرانه در مصاف با متجاوزان بعثی به زادگاهش برگشت و درسش را تا چهارم دبیرستان ادامه داد. شور و شوق دفاع از میهن اسلامی باعث شد تا برای بار دوم کلاس درس را رها نموده و برای دفاع از انقلاب و کمک به مجروحین و مصدومین به عنوان امدادگر به جبهه‌های جنگ عزیمت کند و در نهایت در منطقه حلبچه به شهادت رسید. 🔹 برادر شهید عمادی می‌گوید: سید فخرالدین عاشق پزشکی بود و اگر توفیق شهادت نصیبش نمی‌شد، امروز یکی از آن پزشک‌های حاذق و خیّر شده بود. به عشق آشنا شدن با کمک‌های اولیه و کمک به مصدومان به صورت داوطلبانه وارد جمعیت هلال‌احمر شد و حتی در مسجد محله برای بچه‌ها کلاس آموزشی می‌گذاشت تا آن‌ها هم در مواقع لزوم کمک حال خانواده و همسایه باشند.
📷شهید گمنامی که همه چیز داشت به جز پلاک 🔹شهید محمدحسن فایده از طرفداران سرسخت محرومان و مستضعفان بود و جمعی از برادران سپاه را برای رسيدگى به وضع محرومين گرد هم آورده‌ بود. وی در سپاه پاسداران اسلامی تلاش می‌کرد تا تعلیمات نظامی را فرا گیرد. پس از گذراندن این دوران به عنوان مربی آموزش برای آموزش رزمندگان، عازم جبهه‌های حق علیه باطل شد. 🔹جنازه شهيد فایده مدّت نُه سال مفقود بود، وی پلاک نداشت و گويا هيچ وقت از پلاک استفاده نمی‌کرد و می‌گفت: «مى‏‌خواهم گمنام شهيد شوم.» سردار سرتيپ احمدى مى ‏گويد: «خود شهيد گفته بود: مى‌خواهم جنازه‏ام به وطنم برنگردد.» پيكر شهيد بعد از نُه سال به زادگاهش انتقال يافت.
🎥ایثار و فداکاری شهید روزبهانی 🔹 یکی از همرزمان شهید عباس روزبهانی در خاطراتی از شهید نقل می‌کند: " حین عملیات بیت المقدس ۲ ، در سرمای استخوان سوز ارتفاعات برفی، اعلام کردند که رزمندگان چند دقیقه‌ای را می‌توانند استراحت کنند. برخی برادرها از شدت سرما، همدیگر را در آغوش می‌گرفتند تا بلکه کمی گرم شوند و بتوانند اندکی استراحت کنند. و من… برای لحظاتی… چه خوشبخت بودم و سعادتمند، که «عباس روزبهانی» را در آغوش گرفتم؛ کسی که در همان عملیات، به فیض شهادت رسید…" 🔹" در عمليات والفجر ۸ من و عباس؛ کمک آرپیجی شهید بزرگوار احمد صالحی بودیم. عباس در آن عملیات، از ناحیه هر دو پا آزرده بود و درد می‌کشید، اما با این حال، پا پس نمی‌کشید. مسئول مربوطه هم هر چه به او تذکر می‌داد، کنار نمی‌کشید و این نشان از درجه ی بالای شجاعت و ایمان او داشت. در همان عملیات، من از چهار ناحیه مجروح شدم و توان حرکت نداشتم. عباس در آن شرایط سخت و زمین لغزنده جزیره ام‌الرصاص و زیر آتش گلوله باران دشمن، به همراه یکی دیگر از دوستان، به سختی مرا به عقب منتقل کردند."
📷شهید محمدرضا ریحانی یساولی؛ فرمانده‌ای شجاع در راه شکست حصر آبادان 🔹شهید محمدرضا ريحانی سياولی در کلاس نهم ترک تحصیل کرد و به استخدام ارتش درآمد. پس از سه سال، تحصیلات خود را ادامه داد و موفق به اخذ دیپلم ریاضی از دبیرستان دکتر فاطمی اهواز شد. 🔹این شهید والامقام پس از مدرک دیپلم وارد دانشکده افسری شد و تحصیلاتش را به‌صورت شبانه روزی در تهران و اصفهان به پایان رساند. 🔹محمدرضا ریحانی یساولی همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، در شهر زنجان مشغول خدمت بود و در کنار دوستانش به فعالیت‌های تبلیغاتی و تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی می‌پرداخت. 🔹محمدرضا ريحانی سياولی پس از پیروزی انقلاب، برای سرکوبی نیروهای ضدانقلاب، از تیپ ۲ قوچان به کردستان اعزام شد و چهارده‌ماه در مناطق سنندج و دیواندره به مبارزه پرداخت.
📷«حسن جمال‌آبادی؛ فداکاری بی‌سیم‌چی که ارتباط امید را در کربلای ۵ قطع نکرد» 🔹شهید حسن جمال‌آبادی تحصیلات خود را تا دیپلم با موفقیت به پایان رساند و پس از فوت پدرش، مسئولیت تامین هزینه‌های خانواده را بر عهده گرفت. در کنار تحصیل، به بنایی و تعمیر لوازم صوتی مشغول بود و بخشی از مخارج خانواده را تامین می‌کرد. پس از اخذ دیپلم، در دانشگاه تربیت معلم تبریز پذیرفته شد، اما در حین تحصیل داوطلبانه و از طریق بسیج به جبهه رفت. 🔹شهید جمال‌آبادی به عنوان بی‌سیم‌چی در عملیات کربلای ۵ شرکت داشت. بی‌سیم‌چی‌ها نقش مهمی در برقراری ارتباط میان فرماندهان و رزمندگان در میدان نبرد داشتند و مسئولیت انتقال دستورها و هماهنگی عملیات‌ها را بر عهده داشتند. حسن در این عملیات با ایمان و اراده‌ای قوی، وظیفه خود را به نحو احسن انجام داد. 🔹در جریان عملیات کربلای ۵، رزمندگان اسلام با وجود شرایط بسیار سخت و حضور دشمن قدرتمند، به پیشروی ادامه دادند. در یکی از این حملات، حسن که در خط مقدم قرار داشت و مسئولیت برقراری ارتباطات بی‌سیم را به عهده داشت، هدف حملات دشمن قرار گرفت. شجاعت و فداکاری او در این لحظات باعث شد تا ارتباطات مورد نیاز برای پیشروی رزمندگان برقرار بماند، اما در نهایت حسن جمال‌آبادی در همین عملیات در منطقه شلمچه به شهادت رسید.
📷شهید «محمد عابدینی زو» فرمانده گروهان قوت گردان محمّد رسول ‏اللّه 🔹يكى از همرزمان شهید محمد عابدینی‌زو می‌گويد: «بدون واهمه آرپى ‏جى را برمی‏داشت و جلوى تانك‌هاى دشمن می‌رفت و آنها را هدف قرار می‌داد و سلامت بر می‌گشت و همه از اين وضع حيران بودند كه با چه شجاعتى جلو می‌رفت و چگونه سالم بر می‌گشت.» 🔹شهید عابدینی زو فردى شب ‏زنده‏ دار بود و نماز شب می‌خواند، فروتنى و خضوع عجيبى داشت. يكى از شب‌هاى سرد زمستان از چادر بيرون می‌رفت و به دور از چادر به راز و نياز با خداوند در خلوت سرد شبانه می‌پرداخت. 🔹این شهید والامقام وظيفه شناس بود و اگر رزمندگان در اداى وظيفه كوتاهى می‏كردند گوشزد و به رزمندگان حفظ وحدت را يادآورى می‌کرد. در فراگيرى آموزش‌هاى رزمى تلاش زيادى داشت و می‌گفت: " هرچه براى فراگيرى آموزش‌ها بيشتر عرق بريزيم، خون كمترى از ما ريخته می‌شود".
📷جاویدالاثر در جبهه‌های نبرد؛ فرمانده‌ای که ناپدید شد اما همیشه زنده ماند 🔹شهید علی فرامرزی در خانواده‌ای کشاورز در محیطی آرام و سرشار از مهر و محبت رشد یافت. از دوران کودکی علاقه زیادی به فراگیری معارف اسلامی و قرآنی داشت. نام او برگرفته از پدربزرگ شهیدش بود که توسط ساواک به شهادت رسیده بود، تا راه او را ادامه دهد. 🔹علی دوران تحصیل را با موفقیت طی کرد و برای ادامه تحصیل به مشهد مقدس رفت. در اوج انقلاب اسلامی، به جمع انقلابیون پیوست و در فعالیت‌های انقلابی از جمله تظاهرات و پخش اعلامیه شرکت کرد. 🔹پس از پیروزی انقلاب، علی به زادگاهش برگشت و با دیدن تصویر شاه در خانه، آن را پاره کرد و عکس امام خمینی را جایگزین نمود. سپس برای دفاع از میهن در جبهه‌های جنگ تحمیلی شرکت کرد و در دی‌ماه ۱۳۵۹ در منطقه اندیمشک مفقودالاثر شد. از آن زمان تاکنون اثری از پیکر مطهرش به دست نیامده است.