« برای شهادت نمیریم
من زندگی خودم رو دوست دارم،
ولی اینم تکلیف ماست از اسلام مون دفاع کنیم
راضیم به رضای خدا
هر چی شد دیگه
راضیم به رضای خدا.!» .
🔺آخرین صحبتهای شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_جاوید_الاثر
#رضا_حاجی_زاده
#شهید_رضا_حاجی_زاده
#ما_را_مدافعان_حرم_آفریده_اند
#خان_طومان
#شهدای_آمل
#جاوید_الاثر
#آمل
#سوریه
#معبر_عشق
#شهید_مظلوم
#دوست_شهید
#امام_زاده_ابراهیم
#امام_زاده_ابراهیم_آمل
#شهید_به_یادم_باش
همسر #شهید_سعید_انصاری :
سعیدم سه روز بعد از اعزام در منطقه #خان_طومان حلب با سه تیر مستقیم قناسه النصره به شهادت رسید.دقیقا مانند خوابی که برایش دیده بودم.تیری به پهلوی راست تیری به ریه و تیری به گلویش اصابت کرده بود .
همرزم و دوستش لباسش را باز کرده تا محل خونریزی را فشار دهد شاید خون بند بیاید اما کار از کار گذشته بود و چون خونریزی شدید بوده سعید ذکر #یا_زهرا (س) گفته و شهید شده بود.
متاسفانه بعد از شهادت شهید بچه ها در کمین تروریست ها گیر میکنند و زیر تیر مستقیم قناسه ها قرار میگیرند.برای همین بازگرداندن پیکر سعید برای آن ها ممکن نمیشود.
#شهدا_را_یاد_کنیم_حتی_با_یک_صلوات
❁﷽ ❁
🔹 💖تولدت مبارک 🎂 🔹
گرچه تولد اصلی تو #شهادت است که مردان خدا با شهادت #زنده میشوند، اما عزیز بازم تولدت مبارک💖
تاریخ تولد: . 💖🎂 💖 1365/10/01
تاریخ شهادت: 💘🕊💘 1395/01/21
محل شهادت / نام عملیات: خان طومان /حلب/سوریه
.
حیف شد شهید شد؟!
💠 🔹بعد از شهادت محمدتقی سالخورده، رفقا خیلی ناراحت بودند. همه در هم فرو رفته بودند و مدام خصوصیات شهید نقل می کردند. یک بار نمیدانم کدام یک از رفقا بود که از شهادت محمدتقی تعبیر به «حیف شدن» کرد و گفت:
حیف شد محمدتقی شهید شد!» #محمود که آنجا نشسته بود، ناراحت شد و گفت: «یعنی چی حیف شد؟ به من و شما چه ربطی دارد در کار #خدا دخالت میکنیم. بنده خودش بوده، خدا از او بیشتر خوشش آمده و او را برده پیش خودش!
🔹 یک فرمانده هم اگر از نیرویی بیشتر خوشش بیاید او را پیش خودش می برد. رفتاری که خدا با محمدتقی داشته این طوری بوده. ببینید کار ما به کجا رسیده که روی تصمیم خدا اظهار نظر می کنیم !».
🔹بعد هم آیه ای در همین رابطه خواند و بعد از این صحبت محمود بود که آرامشی در قلب های رفقا ایجاد شد...
💖💠💖
#شهید_محمود_رادمهر شهید محمد تقی سالخورده متولد سال 66 از پاسداران لشکر عملیاتی 25 کربلای استان مازنداران بود که فروردین ماه 1395 در دومین اعزام خود به سوریه و در دفاع از حرم حضرت زینب کبری (س) و نبرد با تروریست های تکفیری داعش در منطقه عملیاتی حلب سوریه به جمع شهدای مدافع حرم پیوست.
روحش شاد و یادش گرامی 💖
برای شادی روح پاک تمامی شهدا صلوات 🙏
💠
اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم 💘
💠
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شهیدان
#یازهرا
#یازینب
#شهید_محمد_تقی_سالخورده در
#خانطومان
#شهید
#مدافع_حرم
#رفیق_شهید
#آیت_الله_خامنه_ای
#خانواده_شهدا
#رهبر_انقلاب
#دلتنگ_شهدا
#شهید_مدافع_حرم
#مدافع_حرم
#اللهم_الرزقنی_شهادت
#دیدبان_کربلا
#دیدبان_لشکر
#فرمانده_محمود_رادمهر
#فرمانده_من_حاج_محمود
#دوست_شهید_من
#خان_طومان
#شهدایی_مظلوم_خان_طومان
#بســم_الله ... #کــــربـــلا
حسین (ع)در میدان نبرد تنهاست ، یاری باقی نمانده ، یاران یکی پس از دیگری خود را فدای پسرفاطمه (س) کرده اند ..
جوانی خوش قد وقامت اذن آمدن ب میدان از پدر میگیرد ..
دقایقی بعد ..
پدر بالای سر پسر .. سَروِ بلند قامت پدر در میانه ی میدان غلطیده به خون .. آه .. جوانان بنی هاشم بیایید .. علی را بر درِ خیمه رسانید .. #ســـوریـــه_داعــــش
خبر رسید که عده ای خدا نشناس قصد دارند ، جسارت کنند به دختر علی (ع) ..
قصد دارند که بی حرم کنند ، بانوی حرم را ، به خیال ذهن معیوبشان .. آنها نمیدانستند امثال شهید بریری ها ، عابدینی ها ، رادمهر ها ، بلباسی ها ، کابلی ها ،رجایی فر ها ، جمشیدی ها ، بند پوتین خود را محکم بستند ، تا بندند دهان سلفی ها و داعشی های کثیف را .. #خان_طومان .. و اما خان طومان .. الان برای تو زود است ، اما روزی برای تو از کربلا میگویند ، از عاشورا .. اگر از خان طومان میپرسی :
از خان طومان همین قدر کفایت میکند که بدانی پدرت و دوستانش ، علی اکبر رفتند و علی اصغر برگشتند .. برایت روضه نخوانم .. بهانه ی بابا میگرفتی ؟! از مادر میخواستی برایت از بابا بگوید مگر نه؟!
مهمان می آمد؟! منتظر صدای آشنای بابا بودی؟! #خـــرابـــه
میان خرابه ، دختری سه ساله هم بهانه ی بابا گرفت ، گفتند دختر بهانه ی پدر گرفته ، دستور داد .سر پدر را در طَبَق بگذارید و برایش ببرید ، ارام میشود .. عمه؟! این چیه که آوردن ؟! من که غذا نخواستم .. عزیز دل عمه ، این سر ، سر پدر تو ...
ولی عمه ؟!
بابای من که اینجوری نبود..
این بابای منه؟! #معـــراج_شهـــدا
محمد امین :
مامان؟! این بابای منه؟! بابای من ک اینطوری نبود؟ بابا که قدش بلند بود .. سوال های ذهنت را ، جنس غمت را ، این که پدرت بلند قامت و رعنا همچون علی اکبر برود و علی اصغر برگردد را ، رقیه میفهمد ... #خرابه_چراغونه_امشب ..
#بابای_مهربونم
#برای_با_تو_بودن_وقت_کم_بود
#بابا_تو_که_اینجوری_نبودی؟!
#خوش_اومــدی_تو_از_سفـر_بابا
#محمدامین_بریری
#شهید_علیرضا_بریری
@shahid.alireza.boreyri
@shahid_salkhorde
@shahid_hassan_rajaeefar
@shahid.soltani
@shahid.mahm00dreza.bezayi
@shahid_beuzae