#زندگے_با_طعم_عسل
#حسن_خوش_نظر متولد سال ٤٣ و برادر دو شهید است. جانبازی که با موج گرفتگیهای متعدد در دوران جنگ، تشنج میکند و در این تشنجها تنها به خودش آسیب میرساند و این دلیلی میشود که نام او را «موجی مهربان» بگذارند. به مناسبت سالروز ولادت حضرت ابالفضل العباس و روز جانباز به دیدار او رفتیم. با دیدن ما بسیار خوشحال میشود و مهربانانه احوال پرسی میکند. آن قدر بی آلایش است که در طول دیدار خانمها را خاله و آقایان را دایی صدا میزند. در نگاه اول #آرامش و صمیمیت این خانه توجهمان را جلب میکند.
#خانم_خوش_نظر بسیار با انرژی و با محبت به استقبال میآید و ابتدا هم عذرخواهی میکند بابت این که خانه مبلمان ندارد و میگوید : " باید به فکر آسایش عمو باشم، وجود تیر و تخته باعث میشود خدای ناکرده با یک تشنج سرش به این وسایل برخورد کند."
خانم خوش نظر که با وجود پرستاری از یک #جانباز همچنان فعالیت اجتماعیاش را حفظ کرده و فرمانده پایگاه بسیج محل است، از داستان زندگیاش میگوید. از نوجوانیهایش، زمانی که دختر سیزده سالهای بود و عاشق #حسن پسر عموی خود شد و در پانزده سالگی دخترش را بدنیا آورد. او میگوید: "حسن آقا تا آن زمان سه بار به جبهه اعزام شده بود و جانباز بود و چون دخترعمو و پسرعمو بودیم، شناخت خوبی از هم داشتیم. در اثنای رفت و آمد به جبهه بود و من دعا میکردم هر اتفاقی برای او میافتد بیفتد فقط او #شهید نشود. به مجروحیتش راضی بودم، راضی بودم تا آخر عمر پرستاریاش را بکنم، اما #شهادت نه. بارها به او گفتم "هر چه قدر میخوای به جبهه برو اما حق نداری شهید بشی". عمو حسن که بخاطر جراحیهای پی درپی که در مغزش انجام شده نوک زبانی و بسیار شیرین صحبت میکند میگوید: " در جبهه همه دعا میکردند اللهم الرزقنا الشهاده فی سبیلک، اما خانومم به من میگفت: فقط در قنوتها بگو: اللهم الرزقنا زهرا...زهرا...زهرا..." صدای خندهمان بلند میشود. عشق میان عمو حسن و خانم زهرا خوش نظر ستودنی است. در طول دیدار بارها از جمع عذرخواهی میکند و سر همسر را میبوسد.
او در سه عملیات بزرگ بیتالمقدس، مسلم بن عقیل و والفجر مقدماتی حضور داشته و به عنوان راننده تانک، فعالیت میکرده و هر بار نیز جراحات زیادی می بیند، به طوری که تاکنون یازده بار مورد عمل جراحی قرارگرفته است. داخل سرش شنت گذاشتهاند و تا سال نود، گاه تشنجهایش به بیست و پنج مرتبه در روز میرسید. عمو شفای خود را از امام رضا علیه السلام گرفته است و اکنون حال خوبی دارد و تمام کارهای شخصیاش را خود انجام میدهد. زهرا خوش نظر سختی های زیادی را به جان خریده اما معامله با خدا و عشق به همسر چیزی نیست که دوره زمانی مشخصی داشته باشد. او بارها به زبان آورد که تا آخر عمر تحت هر شرایطی حاضر است عمو را تر و خشک کند. حتی در دوران وخامت حال او برای آرامش و در جمع بودن عمو، تختخواب او را از اتاق خواب به سالن پذیرایی منتقل کرده تا هر لحظه او را در کنار خود احساس کند و عمو لحظهای حس تنهایی نداشته باشد.
تا سال ٩٣ عمو حسن #جانباز_گمنام بود، پروندهاش در بنیاد گم شده بود و حتی برخی میگفتند شاید مادرزادی این طور بوده! برنامهی #ماهعسل زمینهای فراهم کرد تا او شناخته شود. خانم خوش نظر با خنده میگوید: " الان عمو بد عادت شده، سالی پنج شش بار گروههای مختلف به او سر میزنند اما تا یک مدتی کسی به دیدنش نمیآید میگوید خانم چرا کسی نمیاد!" عمو در پاسخ به این حرف حاضر جوابانه میگوید: "آخه همه جای سرم را عمل کردم، بیرون برم حافظم رو از دست میدم، نمیتونم از خونه بیرون برم، همش همینجام، برا همین از دیدن همه خوشحال میشم".
بارها و بارها در طول این دیدار از شیرین زبانیهای عمو خندیدیم و شگفتزده شدیم از این همه ایثار و عشقی که در این خانه جاری است، فقط عشق بینشان حکمفرماست و زندگی دارند با طعم عسل...
#دیداری_برای_بیداری
#عمو_حسن
#جانباز
#طرح_ملی_خادمین_شهدا_فدک
🌷 ﺷﻬﯿﺪ ﺣﺒﯿﺐﺍﻟﻠﻪ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭﯾﺎﻥ
🍀 ﻭﻗﺖ ﺭﻓﺘﻦ ﮔﻔﺖ :
" ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺳﻤﺶ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﻣﺤﺪﺛﻪ "
ﺩﺭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺗﻤﺎﺱ ﺗﻠﻔﻨﯽﺍﺵ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ :
" ﻣﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﻧﻤﯽﮔﺮﺩﻡ ﻗﻨﺪﺍﻗﻪ ﻣﺤﺪﺛﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩﺍﻡ
ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻮﺗﻢ . ﻣﻄﻤﺌﻨﺎ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻫﺮﮔﺰ
ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﯾﺪ "
ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻔﺖ .. ﻧﻮﺯﺍﺩ ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻭ
ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺪﺭ ...
🌷 🌷 🌹 🌹
💢وصیتنامه پاسدار شهید «محمود قندهاری»/ عفت و پاکدامنی را سرلوحه زندگی خودتان قرار دهید
پاسدار شهید «محمود قندهاری» در وصیتنامه خود آورده است: «ای خواهران عزیزم عفت و پاکدامنی را سرلوحه زندگی خودتان قرار دهید و همیشه فاطمهوار و زینبگونه مبارزه کنید و پیام شهیدان راه خدا را به گوش جهانیان برسانید.»
✅
✍شهید محمدجعفر نصر اصفهانی، ۱۰ شهریورماه ۱۳۳۹ در #اصفهان بدنیا آمد و در سال ۱۳۶۱ وارد دانشکده افسری #ارتش گردید. در زمان #جنگ_تحمیلی وی رسته پیاده را برگزید و دوره مقدماتی را در لشگر ۲۸ پیاده #کردستان که در دو جبهه درگیر بود و از پر مخاطرهترین یگانها بود انتخاب کرد و به آن یگان منتقل و به عنوان فرمانده گروهان پیاده در خط مقدم جبهه مشغول به خدمت گردید. در سال ۱۳۶۷ در یک عملیات رزمی در منطقه #مریوان و پنجوین عراق به شدت مجروح و به پشت #جبهه منتقل گردید و در همین زمان به واسطه تک شیمیایی عراق، آلودگی شیمیایی نیز پیدا نمود. وی از سال ۶۷ تا ۷۳ در مشاغل زیر خدمت نمود:
●بازرسی لشگر ۲۸ #سنندج
●دوره عالی پیاده در #شیراز
●فرمانده گروهان دانشجویان در دانشکده افسری
●قرارگاه شمال غرب #نیروی_زمینی ارتش
●بازرسی #نیروی_زمینی_ارتش
●#فرمانده گردان تکاور تیپ ۴۵ #شوشتر
✍سال ۷۳ با ترفیع به درجه سرهنگی بعنوان فرمانده تیپ ۱ لشگر ۲۳ انتصاب شد. سال ۷۴ بعنوان فرمانده تیپ ۱ لشگر ۷۷ پیاده؛ در این مسولیت با اینکه در شرایط جسمانی خوبی نبود و چند ماه قبل از آن مورد عمل جراحی از ناحیه معده قرار گرفته بود خدمت نمود. در سال ۷۵ حال عمومی وی به واسطه آلودگی شیمیایی از گذشته مجدداَ به وخامت گذاشت و بعد از مدتی بستری شدن در بیمارستان و منزل و تحمل درد و رنج فراوان در روز ۱۹ آبان ماه سال ۷۵ در راه دفاع از وطن، جاودانه شد. #روحش_شاد
🎖#ارتش_فدای_ملت 🇮🇷
#اگر_ارتش_نبود_ایران_هم_نبود
#من_ارتش_را_دوست_دارم
#من_یک_ارتشی_ام
#من_ارتشی_ام
⚊⚊⚊⚊⚊⚊
#شهدای_ارتش_مظلومند #شهدای_ارتش
#ارتش_ایران #ارتش_جمهوری_اسلامی_ایران #ارتشی #قهرمان #اسطوره #قهرمان_ملی #قهرمان_ملی_ایران #قهرمان_من #دفاع_مقدس #جنگ_ایران_و_عراق
⚊⚊⚊⚊⚊⚊
ِ
خنک آن قمار بازی که بباخت هرچه بودش
و نماند هیچش الا هوس قمار دیگر
روز جانباز گرامی باد
جانبازهــا . . .
روایتِ فتحِ زندہ اند
با هــمان گرمیِ صدای سید مرتضی
و اللہ اڪبرهــای ممتدِ رزمندگان
#جانبـــــازی
#شهـادت_تدریجی_است