نمازش رو همیشه شمرده شمرده و بادقت می خوند
بهمون می گفت : اشکال کار ما اینه که برای همه وقت می ذاریم، جز برای خدا
نمازمون رو سریع می خونیم و فکر می کنیم زرنگی کردیم؛
اما یادمون می ره اونی که به وقت ها برکت می ده، فقط خود خداست
#شهید_علیرضا_کریمی
#سیره_شهدا 🌸🍃
یک جوان 23 ساله در دفترچه خاطرات دوران جنگ اینطور نوشته
برای گشت شبانه ما را برده بودند
خسته و کوفته آمدم
فکرکردم یک چرتی میزنم، بعد بیدار میشوم و نمازم را میخوانم
بر اثر خستگی زیاد خوابم برد
دیدم ساعت از نیمهشب گذشته و نمازم قضا شده است
سرم را به دیوار کوبیدم و گریه کردم که چرا نمازم قضا شد
خود را ملامت کردم و حالت اندوه تا یک هفته دست از سرم برنداشت
#شهید_حسن_باقری
#سیره_شهدا 🌸🍀
نصیحت های ابراهیم به مردی که حجاب همسرش برایش مهم نبود:
"دوست عزیز!
همسر شما برای خود شماست،
نه برای نمایش دادن جلوی دیگران!
می دانی چقدر از جوانان با دیدن همسر بی حجاب شما به گناه می افتد؟"
🌷شهید ابراهیم هادی
#سیره_شهدا
✅ خلاقیت در امر به معروف
یک روز در یکی از قرارگاه ها صیاد ازمن پرسید : (فلانی! میزان شرکت رزمنده ها در نماز جماعت به چه صورت است؟)
گفتم: اکثر رزمنده ها درنماز جماعت ظهر و عصر و مغرب و اعشا شرکت میکنند ولی تعداد شرکت کنندگان در نماز جماعت صبح کم است )
💫ایشان گفت : (به همه اعلام کن فردا قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر باشند ) و من این کار را کردم . صبح همه در حسینیه حاضر شدند و
💎صیاد بلند شد و گفت : (برادران! شما به دستور من که یک سرباز کوچک جبهه اسلام هستم ، قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر شدید ، ولی به امر خدا که هر روز صبح باصدای اذان شما را به نماز جماعت می خواند ، توجه نمیکنید ! )
این کار خیلی حاضران را تحت تاثیر قرار داد
📄 نقل از : همرزم_شهید
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
💠✨ امربه معروف و نهی از منکر سیره شهدا ست ✨💠
#سیره_شهدا🌸🍃
شیرودی در کنار هلیکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سؤال می کردند.
خبرنگارى از کشور یمن آمده بود، پرسید: شما تا چه هنکام حاضرید بجنگید؟
شهید خندید و گفت :
✨ ما براى خاک نمی جنگیم ،
✨ما براى اسلام می جنگیم
✨ تا هر وقت اسلام در خطر باشد.
🕊این را که گفت به راه افتاد،
خبرنگاران حیران ایستادند.
شهید آستین هایش را بالا زد، چند نفر به زبان هاى مختلف پرسیدند: کجا؟ گفت:
🕊نماز! دارند اذان میگویند.
#شهید_علی_اکبر_شیرودی
#سیره_شهدا🍃🕊
از خون چشم حمید بگویم , آن دو شبی که در جزیره مجنون بودیم حمید اصلا چشم روی هم نگذاشت ... ناغافل دیدم از چشم های حمید دارد خون می آید , داد زدم حمید ! چشم هات ترکش خورده ؟ خندید ...برگشت زل زد بهم گذاشت خودم بفهمم بعد دو شبانه روز کار و بی خوابی مویرگ چشمش پاره شد و آن خون ...
شهدا اینطوری جهاد کردن که حتی یک قطعه خاک از هیچ جا کم نشد ...
#سخت_کوشی_برای_خدا_سیره_شهدا
#سیره_شهدا 🌸
فعالیت درگمنامی
آمد ،گفت:
« باید برای نیروهایی که رفته اند خط مهمات بار بزنیم.
نمی شناختمش اما رفتیم دنبالش.
رفت زاغه ی مهمات.
جعبه ها را بار کامیون کردیم.
عرق همه در آمده بود ، عرق او هم .!
بچه ها کلافه شده بودند و خسته ؛
غرغر می کردند و لجبازی.
اما او فقط بچه ها را آرام میکرد
و کار تمام که شد خسته نباشیدی گفت و تشکر.
مجری گفت: هم اکنون توجه شما را به فرمایشات معاونت محترم تیپ 27 محمد رسول الله برادر گرامی حاج محمد ابراهیم همت جلب می کنیم.
وقتی آمد پشت تریبون پیشانیهایمان عرق کرد.
او همان بود که به او بد وبیراه گفته بودیم .
#سیره_شهدا
همیشه توی ماشین و سجاده اش یه زیارت عاشورا داشت دوران مجردی هرهفته درکنار قبور شهدا زیارت عاشورا میخواند.. برای حاجت روایی چهله زیارت عاشورا برمیداشت و هدیه میکرد به حضرت زهرا (سلام الله علیها)
و حاجت روا هم میشد..کار هر روزش بود ؛ بعد از نماز باید زیارت عاشورا میخوند.. حتی اگه خسته بود.
حتی اگه حال نداشت و یا خوابش میومد.. شده بود تند میخوند ولی میخوند..تاکید داشت باید با صدای بلند توی خونه خونده بشه و علی اکبرمون رو توی بغلش میگذاشت و میگفت باید اخت پیدا کنه با دعا و زیارت..و واقعا زندگی و مرگش مصداق این فراز زیارت عاشورا بود:" اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْيا مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ"..
تازه فهمیدم داستان سلام هاش به آقا امام حسین (علیه السلام)چی بوبود.
راوی:همسر شهید
#شهید_علیرضا_نوری
#سیره_شهدا🕊
@
#سیره_شهدا
در ازدواج بسیار سختگیر بود.
در همان روز خواستگاری نخستین صحبت مهدی در مورد #شهادت بود 🕊و اینکه راهی که ایشان پیش گرفته اند در نهایت به شهادت ختم می شود و کسی نباید مانع ایشان شود☝️ . نسبت به حجاب خیلی اهمیت می داد ، به طوری که روز خواستگاری عنوان کرد که با وجود اینکه مهمان حبیب خداست اما کسی که وارد منزل ما می شود باید با پوشش حضرت زهرا (سلام الله علیها) وارد شود 🌺
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_نوروزی
پدرش متوجہ مےشود ڪہ صادق و دوستانش تیمے را تشـڪیل داده اند و
با مبالغ ناچیز خواروبار تهیہ مےڪنند و شـبانہ بہ حاشـیہ نشـینان شـهـر آذوقہ مےرساندند.
این ڪار نشان از آن داشت
✨ڪہ واقعاً بہ درسهایےڪہ از امام علے(؏) گرفتہ بودند
✨عمل مےڪردند،
🔺آنطور نبود ڪہ بشنود و عمل نڪند...
📄راوی:مادر شهید
#شهید_صادق_عدالت_اڪبری
#سیره_شهدا🌷
✨ازطرف خودتان عملی را برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان عج انجام می دهید
💎 که یکی از محبوب ترین کارها برای آقا است
🌺یا اگر می خواهید برای اموات کاری انجام دهید :
به نیابت از آنها برای تعجیل در فرج آقا امام زمان عج نذر کنید
✨اگر میخواهید نذری کنید :
💎 نذر کنید یک روز گناه نمی کنم
🎁 هدیه به آقا صاحب الزمان عج ازطرف خودم
#شهید_جاویدالاثر_مجید_سلمانیان
#شهدا_مدافع_حرم🌺
#سیره_شهدا🍃
زمانی که جلسه سرداران و امیران جنگ برگزار می شد سرساعت که می شد در را می بست.
اگر کسی ۱۰دقیقه دیر می آمد راهش نمی داد می گفت : همان پشت در بایست .
بعداز جلسه هم با توپ و تشر عصبانی می رفت سراغش و
می گفت : وقتی توی جلسه ۱۰دقیقه دیر می آیی لابد در عملیات هم می خواهی به دشمن بگویی ۱۰دقیقه صبرکن بروم آماده بشوم بعد بیایم بجنگیم این که نمیشود این نیروها زیر دست ما امانت اند می خواهی این جور نگه شان داری ؟
#شهید_سرادر_محمود_کاوه
#سیره_شهدا🍃🕊