eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.6هزار دنبال‌کننده
78.9هزار عکس
15هزار ویدیو
198 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
این دست ها را ما رها نمی‌کنیم....
👆خاکریز خاطرات ۱۸۲ 🌸 او فرمانده ی دلها بود...😍 🇮🇷
در ایام فتنه ۸۸ ... یکبار که رفته بود بیرون آجر به صورتش زده بودند! بعد از مدت‌ها با اینکه زمان نسبتا زیادی گذشته بود باز هم وقتی هادی می‌خندید جای زخم ایام اغتشاشات روی صورتش گود می‌شد. هادی در آن ایام برای دفاع از مواضع انقلابی نظام، با یکی از دوستانش به میان اغتشاش‌گران رفته بود و گفته بود باید برویم و جلوی این‌ها را بگیریم. اما یک آجر سنگین به صورتش زده بودند و سه ساعت بیهوش بوده است. ما نمی‌دانستیم این اتفاق برایش افتاده است. تا یک‌ مدت یک طرف صورتِ هادی کج شده بود به مرور و با گذشت زمان وضعیتش بهتر شد. وقتی هادی نجف بود من برگه‌ای از بیمارستان در وسایل‌ هادی پیدا کردم که در آن وضعیتِ هادی قید شده بود وقتی آن ورقه را خواندیم تازه فهمیدیم دقیقاً چه بر سر هادی آمده بود او به‌قدری درون ریز و تودار بود که به هیچ‌ کدام‌مان حرفی نزده بود. هادی در وصیت‌نامه‌اش آورده است : «راهپیمایی ۹دی یادتان نرود. پیرو خطِ ولایت فقیه باشید. اگر دنبال این مسیر باشید به آن چیزی که می‌خواهید می‌رسید همانطور که من رسیدم» ✍ به نقل از خواهر شهید ۸۸ م
خاطره ای در خصوص اراده وقتي ازدواج کرديم من پانزده ساله و اول دبيرستان بودم. او هم بيست و هشت ساله و تا اول دبيرستان درس خوانده بود. سال ۱۳۷۳ يا ۱۳۷۴ بود، که درس خواندن را به صورت جدي شروع کرديم؛ ولي چون مشکل تشنج داشت خانواده اش مخالف ادامۀ تحصيل او بودند. خيلي اين طرف و آن طرف رفتم، از پزشکهاي مختلفي سؤال کردم و همه گفتند: «نه مشکلي پيش نمي آيد.» به او گفتم: «تو هر چقدر هم که به خانوده ات بگويي باز هم حساسند و مخالفت مي کنند، بيا و مخفيانه درس بخوان.» با معلم‌ها هماهنگ کرديم. به خانۀ ما مي آمدند و با او کار مي کردند، هيچکس هم اطلاعي نداشت. بعدازظهرها معلم مي آمد خانه و صبحها هم براي فيزيوتراپي به بيمارستان شهيد رجايي مي رفت؛ البته فيزيوتراپي به دلخواه خودش بود. وقتهايي که من خانه بودم ، نمي‌رفت؛ اما اگر کلاس داشتم او هم مي رفت. وقتي دانشگاه قبول شد، همه مخالفت کردند. من گفتم: «چطور چهار سال دبيرستان را توانست تمام کند، اين را هم مي تواند.» و بالاخره در رشتۀ ادبيات فارسي در مقطع ليسانس شروع به تحصيل کرد. راوی :
🌹 🌹 فرزند : حیدرعلی : 🗓 1341/10/18 🗓 محل تولد : نجف آباد وضعیت تاهل : متأهل شغل : پاسدار : 🗓 1392/10/08 🗓 مسئولیت : فرمانده گردان پیادۀ لشکر ۴۱ ثارالله محل : اصفهان نام عملیات : عوامل جانبازی مزار : سردار عزیز 🌹🌹🌼🌺🌼🌹🌹 🌹🌹🌼🌺🌼🌹🌹
🌹🌹🌼🌷🌼🌹🌹 که برای آب می نوشت هر روز می دیدم گوشه ای نشسته و می نویسد . با خودم می گفتم که کسی را ندارد ، برای چه کسی می نویسد؟ آن هم هر روز ! یک روز گفتم : را پست نمی کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل برد. را از جیبش در آورد، ریز ریز کرد و توی آب ریخت. چشمانش پر از شد و آرام گفت : من برای آب می نویسم، را ندارم که … 🌹🌹🌼🌷🌼🌹🌹 🌹🌹🌼🌷🌼🌹🌹
🔆 آقا در دیدار اعضای کنگره شهدای استان هرمزگان: جوانان وقتی به شهدا دل ببندند، راهشان را دنبال می‌کنند ☀️ ستاره‌های دنباله‌دار ➕ چهره‌ شهدا را برای جوان‌ های امروز روشن کنید
#عاشقانه_شهدا 🌹 بعد از مادری، شغل جدیدی پیدا کرده ام راهش کمی دوراست اما خدا روشکر،راضیم هفته ای یکی دو بار می آیم خانه ی تو و رفقایت را آب و جارو می کنم و می روم.. شبتون شهدایی🌺 💠
فتنه چیست؟ 📚 ویژه نامه حماسه ۹ دی 🌸 رهبری در تعریف فتنه می فرمایند: 🔻 فتنه یعنی حادثه ایی غبار آلود، که انسان نتواند دوست را از دشمن تشخیص دهد و دریابد که این فتنه از کجا تحریک می شود. 🔻فتنه ها را باید با روشنگری خاموش کرد زیره هرجا روشنگری باشد دست فتنه انگیزها کوتاه می شود.
شهیده میترا در سال 1347 در آبادان متولد شد. مادربزرگش نام میترا را برای او انتخاب کرد. اما بعدها که میترا بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت. بارها به مادرم گفت «مادربزرگ، این هم اسم بود برای من انتخاب کردی؟ اگر در آن دنیا از شما بپرسند که چرا اسم مرا میترا گذاشته‌اید، چه جوابی می‌دهید؟ من دوست دارم اسمم زینب باشد. در سال ۱۳۶۰ در شاهین‌شهر یک راهپیمایی علیه بی‌حجاب‌ها راه افتاد که زینب مسئول جمع‌آوری بچه‌های مدرسه برای شرکت در راهپیمایی شد. منافقین از همان جا زیر نظرش گرفتند. دخترم همیشه غسل شهادت می‌کرد. قبل از شهادتش هم غسل شهادت کرده بود. در اسفند همان سال در تمیز کردن خانه برای عید نوروز به من کمک کرد و از من خواست که بگذارم روز آخر سال برای خواندن نماز مغرب و عشا به مسجد برود. آن نماز، آخرین نماز زینب ۱۴ ساله بود. وقتی از مسجد برمی‌گشت، منافقان او را با چادرش خفه کردند و به شهادت رساندند. ما بعد از دو روز توانستیم پیکرش را پیدا کنیم. پیکر دخترم همراه با پیکر ۱۶۰ شهید عملیات فتح‌المبین که از منطقه آورده بودند، تشییع و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد. #شهیده_زینب_کمایی #رمان_شهدایی #میترا ✅شهیده زینب کمایی
🔴پخش مستند «جایی که نبودم» روایت يک رزمنده کهنه‌ کار دفاع مقدس که به همراه فرزندش برای رفتن به عراق و جنگ با داعش وارد اين کارزار می شود 🌷امشب، شنبه 7 دی ساعت 21 باز پخش روز بعد ساعت 4:30 و 13:00 از شبکه افق
کتاب «راز درخت کاج» تصويری تأمّل ‌برانگيز از زندگی یکی از شهدای نوجوان انقلاب اسلامي است كه نوع شهادت او با دیگر شهدای گرانقدر تاريخ انقلاب و دفاع مقدس تفاوت دارد و آن مبارزۀ شجاعانه و شهادت مظلومانۀ دختري 14 ساله در جبهۀ مبارزه با منافقین كوردل است. #رمان_شهدایی #شهیده_زینب_کمایی #راز_درخت_کاج