eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.5هزار دنبال‌کننده
80.7هزار عکس
15.8هزار ویدیو
201 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
در فتنه سال 88 و در روز عاشورا همچون ارباب خود با سنگ، چوب و ضربات مشت و لگد یزیدیان آن‌چنان آسیب دید که فتنه‌گران گمان کردند جان خود را از دست داده و در گوشه میدان ولیعصر او را رها کردند؛ در حالی که حکمت الهی این چنین بود که شهیدعبد‌الله‌زاده جان خود را در مقابله با داعش از دست بدهد.
﴾﷽﴿ . عاشقِ امام رضا(ع) بود. کافی بود دلش هوای مشهد کند. دیگر هیچ چیز جلودارش نبود. گاهی هم پیش می‌آمد بدون هیچ برنامه ریزی قبلی، وسط خیابان تصمیم می‌گرفت برود مشهد. می‌رفت میدان آزادی و سوار اتوبوس می‌شد و یک راست می‌رفت مشهد. یکبار با کلی ذوق و شوق تعریف می‌کرد که با ۱۰ هزار تومان رفته مشهد و برگشته. می‌گفت سه روز مهمان امام رضا(ع) بودم. هم بهم جا داد هم غذا. از اینکه امام رضا(ع) سه روز مهمانش کرده بود خیلی خوشحال بود. روح الله سه روز مهمان ویژه‌ی امام رضا(ع) بود، آنقدر خوشحال بود. نمی‌دانم هنگام دیدار امام رئوف در بهشت برین چه حالی دارد... خوشا به سعادتش... ولادت با سعادت امام مهربانی‌ها مبارک🌷 . س
شهید همیشه روی آمادگے جسمانے خودشون ڪار میکردن هر روز به پیاده روی و ورزش مے پرداختند از ایشون پرسیدیم ڪه حاج آقا شما چرا انقدر ورزش مے کنید ڪه شهید فرزانه در پاسخ به ما گفتند: ما اگر اعتقادمون اینه امام زمان (عج) به سرباز نیاز دارند باید ورزش ڪنیم و از آمادگے جسمانے برخوردار باشیم چون آقا سرباز تنبل نمے خواهند. 🌷 ╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮ ╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
﴾﷽﴿ . مدیر ساختمون روح‌الله اینا کمی مقرراتی و سختگیر بود. شب عروسی‌شون آسانسور ساختمون رو خاموش کرده بود. گاهی هم سر گلدون‌هاشون که بیرون چیده بودند ایراد می‌گرفت. بعد از شهادت روح‌الله، از کنار ساختمونشون رد می‌شدم که ایشون رو دیدم. صدام کرد و گفت؟ شما با آقایی که اینجا زندگی می‌کرد و شهید شد نسبتی داری؟ از اینکه بعد از ۴ سال یادش بود تعجب کردم. گفتم بله برادر خانومشم. این رو که گفتم زد زیر گریه. گفت: وقتی شنیدم روح‌الله شهید شده خیلی ناراحت شدم. بهش سخت گرفتم. اما از بعد شهادتش با خودم عهد کردم دیگه به کسی سختگیری نکنم. الانم دو تا از گلدوناشون اینجا مونده که به یاد شهید ازشون نگه داری می‌کنم... امان از جاذبه ی خونِ پاکِ شهید... به نقل از: برادر خانم شهید . س
حاج قاسم بر پیکرش زیارت عاشورا خواند، درون قبر رفت و پرچم گنبد حرم مطهر حسینی را در قبر پهن کرد، تکه‌های پیکر شهید را داخل قبر گذاشت، عبای اهدایی سید حسن نصرالله را روی آن کشید....
قرار بود بازنشست شود، چند روز هم در خانه نشست. یک‌باره به سر کار برگشت و گفت: حاج قاسم منو صدا زده و گفته: حاج حسین شما هنوز مو در صورت نداشتی که آمدی جبهه پیش من، امروز می‌خوای منو تنها بذاری؟ در قبر هم بخوام برم، باید همراه من باشی.
عملیات والفجر هشت شدیداً مجروح می‌شود ، و مجروحیت به قدری بالا بوده که او را در میان پیکر شهدا قرار می‌دهند! تنها یک لحظه پلک‌هایش را تکان می‌دهد و از صف شهدای والفجر هشت جدا می‌شود تا در صف شهدای فدایی حضرت زینب (سلام الله علیها) قرار بگیرد ....
تو آموزشی تیراندازیش محشر بود هیچ کس نمیتوانست وسط سیبل بزنه ولی محمدحسین میزد تو خال... تو عمرم جوانی به پاکی و نجابتش ندیده بودم... به جای بچه ها نگهبانی میداد اگر کسی سیر نمیشد سهم غذاش رو میداد.... روحش شاد و یادش گرامی برشی از وصیت نامه یک لحظه از فرهنگ جهاد و شهادت و امر به معروف و نهی از منکر غافل نباشید که اگر خون شهدای کربلا و پیام زینب س نبود امروز اسلام و قرآن در عالم پیشرفت نمیکرد... 🌹 〰️〰️〰️〰️〰️
پنج، شش ساعت قبل از شهادتش ایشان را دیدم. گفتم: ابومحسن! تو شبانه‎روز در حال خدمت و جهاد هستی باید مزدت شهادت باشد اگر شهادت نصیبت نشود یعنی اینکه ناخالصی در شما وجود دارد. پس از این حرفم شهید خیلی آرام رو به من کرد و گفت: «برای شهادت به اینجا نیامدم برای خدمت و جهاد آمدم اینجا باید طوری جهاد کرد که خداوند و حضرت‌زینب(س) از ما راضی باشند.» وقتی چند ساعت بعد خبر شهادت ابومحسن از بی‎سیم اعلام شد از حرفم پشیمان شدم و گفتم: خدایا با این کارت می‎خواستی به من ثابت کنی که این بنده‎ات ناخالصی ندارد ... ✍ راوی : همرزم شهید نام جهادی: ابومحسن
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 یادمه با آقا رفته بودیم نمایشگاه نمایشگاه خیلی جامع و کاملی بود، صحنه های و با دقت فراوان طراحی شده بود و خیلی زیبا بود آقا اصولا ادم پر احساسی بودند تو هر غرفه ای که وارد میشدیم ایشون نقش یا فرمانده یا راننده ماشین رو با تمام بازی میکردند یکی از غرفه ها مربوط به شاخه های ادیان بود ایشون تو غرفه توقف زیادی کردند و خیلی از کتاب ها و سی دی های اون غرفه رو خریداری کردند و مطالعه کردند چون فرقه انحرافی افکار پلیدی داره که دقیقا برای ضربه زدن به و تشیع طراحی شده و باید شناسی عمیق و دقیق داشته باشه و این سیره که در هر زمانی شناسی قوی دارند بنابراین در هر کار یا عملی که این فرقه تاکید بر انجامش داره باید با تردید و دقت بازنگری کرد و هم از این امر نیست . راوی : 🌹 🕊 🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 وقتی خبر را شنیدم رفتم منزلشان و مادرش را دیدم و عکس بر دیوار اتاق نصب بود به مادر گفتم می‌گفت می خواهم انتقام را بگیرم . مادرش همینطور که اشک می‌ریخت گفت وقتی آقای به رسید عکس را روی دیوار اتاق زد و سفارش کرد این عکس را برای همیشه نگه دار مادر، به گردن من خیلی حق داشته است . 🌹🕊
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 ماجرای خواب زیبای حکاک سنگ مزار رسول خلیلی اینو برای کسایی می گم تا حالا نشنیدن این ماجرا رو... این قضیه برای اسفند سال 1392 هست... این سنگی که می بینید سنگ مزار هستش که توسط خراطی حکاکی شده... صبح، روح اللہ ( برادر ) اومد دنبالم رفتیم منتظر شدیم حکاک اومد... یه نگاه به ما انداخت گفت ببخشید این سنگ مزار کیه ؟ گفتیم چطور؟ گفت : اصلاً نمی‌دونستم قراره امروز بیام اینجا بنویسم، دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین (علیه السلام) منو خواستن گفتن شما مأمور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی ما خشکمون زد... وقتی بهش گفتیم سنگ رو از حرم امام حسین (علیه السلام) آوردن و قراره برای یه نصب بشه حالش منقلب شد... سنگ مزاری که می توان گفت هدیه ای از جانب ، امام حسین (علیه السلام) بود . راوی : 🕊🌹