eitaa logo
##کلام بزرگان
201 دنبال‌کننده
24هزار عکس
22.1هزار ویدیو
196 فایل
سلام وخوش آمد گوی به عزیزان بزرگ منش (کلام بزرگان مایه رحمت وسلامت جسم وجان ماست.) کار گروه فرهنگی منتظران مهدی(ص)شهرستان قروه فعال در فضای مجازی وپخش کالای فرهنگی. ارسال پیام بدونه لینک مجاز است باذکر صلوات بر محمد وال محمد اللهم صلی علی محمدا وال محمد
مشاهده در ایتا
دانلود
✅مواردى كه نبايد يا لازم نيست سوره در نماز 🤲 خوانده شود: 1️⃣👈 اگر وقتِ نماز باشد نبايد سوره را بخواند. 2️⃣👈 اگر انسان ناچار شود كه سوره را نخواند، مثلاً كه اگر سوره را بخواند، دزد يا درنده يا چيز ديگرى به او صدمه بزند، نبايد سوره را بخواند. 3️⃣👈اگر در كارى داشته باشد مى ‏تواند سوره را نخواند. 4️⃣👈اگر به خاطر نتواند سوره را بخواند مى ‏تواند سوره را ترك كند. 5️⃣👈 در ركعت سوم و چهارم نمازها كه اگر خواندن را اختيار كرد سوره ندارد. 6️⃣👈در نماز . 7️⃣👈 در نماز جماعت در صورتى كه در ركعت سوم يا چهارم اقتدا نمايد و به مقدار خواندن حمد، وقت داشته باشد و اگر بخواهد سوره را بخواند امام را نمى ‏كند. 8️⃣👈در نمازهاى م مگر نمازهاى مستحبى اى كه سوره در آنها شرط صحّت است. 📗 : ۱. توضيح المسائل مراجع، م ٨٠٢ و ٨٠٨ و ٨١١ ۲.احكام عمومى، محمد وحيدى، ج ١، ص ١٣٤ ۳.العروة الوثقى، ج ١، الصلاة، فى القراءة ۴.توضيح المسائل مراجع، م ١٤٤٢ 🆔https://eitaa.com/kalameb
در 🤲 1⃣👈در نماز مأموم 🧔 بايد از جماعت تبعيت كند و نبايد زودتر و ديرتر، افعال نماز را انجام دهد. 2⃣👈 در نماز، است مأموم 🧔از جماعت تبعيت كند. 3⃣👈 در صورتى كه امام جماعت عملى را كند، نبايد 🧔 در آن عمل از وى تبعيت كند و نمى ‏تواند پيش از امام وارد شود. ↪️ مثلاً اگر امام جماعت در ركعتى كه قنوت ندارد قنوت بگيرد، يا در ركعتى كه تشهد ندارد اشتباهاً مشغول خواندن تشهد شود، مأموم 🧔 نبايد قنوت 🤲 و تشهد را بخواند و نمى ‏تواند از امام به ركوع برود و يا پيش از ايستادن امام بايستد، بلكه بايد صبركند تا قنوت و تشهد امام شود و بقيه نماز را با او بخواند. و نيز اگر وظيفه مأموم خواندن تشهد است نبايد از امام جماعت تبعيت كند. 4⃣👈 اگر مأموم پيش از امام سر از ركوع بردارد، چنانچه امام در باشد، بايد به‏ ركوع برگردد و با امام بردارد و در اين صورت زياد شدن ركوع كه است نماز را نمى ‏كند ولى اگر به ركوع برگردد و پيش از آن كه به ركوع برسد امام سر بردارد، نمازش است.
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀 بچّه‌ها محاصره شده بودند؛ نیروهای پشتیبانی نمی‌توانستند کمک برسانند . همه تشنه و گرسنه بودند . هرچه تلاش کرد و خودش را به آب و آتش زد تا بتواند لااقل کمی آب برای نیروهایش تهیّه کند، موفّق نشد . در همین لحظه، بچّه‌ها را دیدند که با قدم‌های استوار به طرف «تپّه‌های بازی دراز» می رود . تیمّم کرد و روی یکی از تپّه‌ها ایستاد . «تکبیره الاحرام» را با صدای بلند گفت و شروع کرد به نماز خواندن . مدّتی طول کشید تا به رفت و چند دقیقه‌ای طول کشید تا سر از برداشت و به خاک افتاد . نمازش که تمام شد، دست‌هایش را بالای سرش برد و چشم‌هایش را بست . نمی‌دانم با چه حالی، با چه اخلاصی، چگونه کرد که در همان لحظه، صدای «الله اکبر» و فریاد شادی بچّه‌ها به گوش رسید . باران، شروع به باریدن کرد...