eitaa logo
اندیشه تشیّع
17.5هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.5هزار ویدیو
42 فایل
مفتخریم که همراه شما هستیم ❤️ کارشناسان ما در زمینه احکام، اعتقادات، ادیان، مشاوره خانواده و... پاسخگوی سوالات هستند. ✅ ارتباط با مشاوره و کارشناس دینی @pasokhgo313 ادمین تبادل: @Sardar69 اندیشه برتر @btid_org اندیشه برتر/ پرسمان @ostadmohamadi
مشاهده در ایتا
دانلود
اشکالات وارده بر برهان نظم اشکال سوم: ⁉️چرا نگوییم که نظم موجود در عالم؛ عامل و علتی درونی دارد و عامل آن خداوند متعال نیست بلکه خاصیت های مواد در عالم طبیعت این نظم را بوجود آورده اند؟ 🔰 پاسخ: 👈 این اشکال نمی تواند بر برهان نظم وارد شود چرا که خصوصیات ذاتی مواد چنین توانایی را ندارد که بتواند ایجاد و ارتباط دهنده گسترده نظم بین مواد باشد و راه و نیازهای آینده را تامین و پیش بینی کند. شاید بتوان گفت نهایت کاری که خاصیت مواد بتواند انجام دهد این است که بتواند تا حدکمی تکامل و نظم را تامین کند. 💢 بطور مثال: اگر ما فرض کنیم که خاصیت های موجود در منی عامل تشکیل جنین است آیا باز هم می توانیم بگوییم که مراحل دیگری همچون روح و تغییر و تحولات دیگر نیز که باعث می شود این مَنی به مرحله انسانیت برسد هم ناشی از همان خاصیت های موجود در منی است؟! 📎 📎 ✅ آیدی دریافت سوالات 👇👇 @pasokhgo313 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ━✨🌹✨🌸✨━ ♨️ @kalamema
: برخی از منکرین خدا می‌گویند اثبات خدا دلیل می‌خواهد نه ردش، مثلا من ادعا می‌کنم که بین مریخ و زمین یک قوری بزرگ وجود دارد که با هیچ تلسکوپی قابل رویت نیست، در این صورت هیچ کسی نمی‌تواند حرف من را ابطال کند؛ براهین اثبات خدا هم که همه ناقص‌اند، لذا خدا قابل اثبات نیست، پس وجود ندارد. 🔰پاسخ: 🔸 در کتب فلسفی و کلامی دلایل و براهین زیادی بر اثبات خداوند متعال ارائه شده که برخی از آن‌ها برهانی و بر اساس اصول منطقی بوده و بدون شک و به صورت قطعی وجود خدا را اثبات می‌کنند. 👈 در رابطه با وجود یک قوری در آسمان و بین زمین و مریخ، عقل هیچ استدلالی ندارد و می‌گوید ممکن است باشد و ممکن است نباشد، باید بررسی شود که آیا هست یا نیست، وقتی با تلسکوپ تمام آن محدوده نظاره شود و اثری از آن وجود نداشته باشد، به طور قطع و یقین می‌توان وجود آن را انکار کرد. ✍ اما در رابطه با خداوند متعال، ما از منکران خدا سوال می‌پرسیم، به راستی چرا وجود و هستی، پدیدار شد؟ آیا بدون علت؟ آیا از عدم و نیستی، چیزی به وجود خواهد آمد؟ آیا عقل ما می‌پذیرد، وقتی چیزی وجود ندارد و عدم مطلق است و هیچ موجودی نیست، هیچ قانونی(اعم از قوانین فیزیک، شیمی و ریاضی) وجود ندارد، موجودی خلق شود و هستی به وجود آید؟ چگونه این هستی و موجودات پدیدار شده‌اند؟ چگونه وجود از عدم و نیستی به وجود آمده است؟ چگونه هستی از نیستی خلق می‌شود؟ 💢ممکن است آنان بگویند راجع به خدا چه می‌گویید او خود از کجا آمده است؟ 🔰در پاسخ می‌گوییم عقل می‌گوید باید هستی از هستی خلق شود، تمام موجودات عالم خلقت، به خدا ختم می‌شوند و او باید باشد، چون اگر او خود نیازمند دیگری باشد، باز سوال از وجود آن دیگری ایجاد می‌شود او خود نیز به دیگری نیاز خواهد داشت و همین سوال مجددا تکرار می‌شود و هرگز عقل قانع نمی‌شود، لذا می‌گوییم در راس عالم موجودی وجود دارد که وجود و هستی او از دیگری گرفته نشده و او قائم به خود است و متکی به خود، لذا واجب الوجود است و همیشه بوده و خواهد بود. 📌 این درست است که عقل انسان، ذات آن وجود واجب و بی‌نهایت را نمی‌تواند درک کند، اما می‌تواند اثباتش کند، یعنی عقل حکم می‌کند که خدایی هست و وجودی که همه چیز را خلق کرده است، اما او خود چگونه است را درک نمی‌کند، پس بین اثبات و چگونگی فرق است، ما با عقل خود می‌توانیم خدا را اثبات کنیم، اما نمی‌توانیم او را درک کرده و کنه ذات او را بفهمیم. 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/154494 📎 📎 ✅ آیدی دریافت سوالات 👇👇 @pasokhgo313 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ━✨🌹✨🌸✨━ ♨️ @kalamema
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 🎥 همه ی اجزای عالم براثرتصادف واتفاق بوجود آمده اند ونظم هم هیچ تعریف مشخصی ندارد. چرا دربرهان نظم بر به وجود آمدن موجودات ازروی حساب و نظم تاکید می شود؟ 📎 📎 📎 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ┏━✨🌹✨🌸✨━ @kalamema ┗━✨🌸✨🌹✨━
: ⁉️ امروزه علم فیزیک می‌تواند ثابت کند که ماده از هیچ به وجود آمده و نیازی به خالق ندارد. 🔰پاسخ: 👈 این مساله صرفا یک ادعاست و هرگز به اثبات نرسیده و نخواهد رسید، زیرا هم مخالف براهین مسلم عقلی و فلسفی است و هم هیچ دلیل علمی بر آن وجود ندارد. تاکنون نه «استیون هاوکینگ» ثابت کرده است که جهان از عدم به وجود آمده و نه دیگران و نه کسی می‌تواند چنین چیزی را اثبات کند. 🔸 ما در این نوشتار به بررسی این دیدگاه از منظر محققان و فیزیک‌دانان غربی می‌پردازیم: 💢 یکی از شخصیت‌های معاصر که به شدت از نظریه به وجود آمدن از هیچ دفاع می‌کند «لارنس كراوس» فیزیک‌دان کانادایی-آمریکایی است که توسط «دیوید آلبرت» استاد فلسفه‌ی علم فیزیک در دانشگاه کلمبیا، مورد نقد قرار گرفت؛ آلبرت گفته است كه شما بايد به اين مسئله اساسی كه «چيزی» از «هيچ» به‌ وجود می‌آيد، پاسخ دهيد، چرا كه شما توضيح نداديد كه ميدان‌های كوانتومی در وهله اول از كجا ظاهر شده‌اند؟ يا چرا قوانين فيزيك در اين مسيری كه هستند، قرار دارند؟ برای مثال چرا ما مكانيك كوانتوم داريم؟ در واقع شما به پرسش مهم فلسفی «محرك اول» پاسخ نداده‌ايد. «لارنس كراوس» در پاسخ به این سوال می‌گوید: «اين يك پرسش جالب است كه تا آن‌جا كه من می‌دانم ما قادر به حل آن نيستيم» اساساً آن‌ها می‌گويند، پاسخ به اين پرسش بنيادين كه چگونه آن [جهان هستی] پا به عرصه وجود گذاشته است، بسيار دشوار است. به نظر می‌رسد که پاسخ او، فرار کردن از پاسخ است، دقیقا سوال مهم همین جاست: چرا قوانین فیزیک وجود دارد، زمانی‌که هیچ چیزی وجود ندارد، قوانین فیزیک هم نیست، چه چیزی، چه هوش فوق‌العاده‌ای قوانین فیزیک را ایجاد کرده است؟ 👈 لارنس كراوس برای فرار از بحث می‌گوید: «برای يك فيزيك‌دان، نسخه اوليه «هيچ»، فضايی خالی است كه «هيچ‌چيز» در آن وجود ندارد. اين «هيچ» نشان می‌دهد كه در يك فضای خالی، در زمانی بسيار كوتاه كه حتی ما قادر به اندازه‌گيری آن نيستيم، ذرّات مجازی در حال جوشش و تلاطم به داخل و خارج هستی هستند». 🔹 اما این سخن تناقض‌گویی است، او ابتدا می‌گوید «هیچ» یعنی فضایی که در آن چیزی نیست، هیچ مطلق است؛ سپس می‌گوید ذرات مجازی در آن وجود دارند. این دو سخن با هم سازگاری ندارند، نمی‌توان پذیرفت، هیچ چیز نباشد، اما ذرات در آن فضا باشند، بالاخره یا چیزی هست یا نیست؛ خیلی واضح است، سوال ما نیز این است که آن ذرات مجازی آن هسته اولیه، هر چه هست، چگونه به وجود آمد؟ 🔸 فیزیک‌دان دیگری به نام «میچیو کاکو» -فیزیکدان مشهور آمریکایی - ژاپنی؛ در این باره می‌گوید: «از آن‌جا که مقدار چرخش و بار خالص خلأ برابر صفر است، هر جهان کودکی که از هیچ بیرون می‌جهد نیز باید چرخش و بار الکتریکی خالصی برابر صفر داشته باشد. استثنای آشکاری برای این قانون وجود دارد: جهان بیشتر از ماده تشکیل شده است تا ضدماده. از آن‌جا که ما‌ده و ضدماده مخالف هم هستند(با بار الکتریکی مخالف) ممکن است تصور کنیم که انفجار بزرگ مقادیر برابری ماده و ضدماده ایجاد کرده باشد. مشکل این است که ماده و ضدماده در برخورد با هم، یکدیگر را از بین می‌برند و انفجاری از پرتوهای گاما ایجاد می‌کنند. بنابراین ما نمی‌بایست وجود داشته باشیم. پس چرا ما وجود داریم؟». لذا نظریه «خلقت از هیچ» هیچ دلیل علمی و منطقی برای اثبات خود ندارد. __________________ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/144789 📎 📎 ✅ آیدی دریافت سوالات 👇👇 @pasokhgo313 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ━✨🌹✨🌸✨━ ♨️ @kalamema
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 🎥 ⁉️ آیا ممکن است به تعداد موجودات عالم، نظم دهنده وجود داشته باشد؟ 📎 📎 📎 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ┏━✨🌹✨🌸✨━ @kalamema ┗━✨🌸✨🌹✨━
💢 اثبات وجود خدا با برهان امکان و وجوب 🔰 برای اثبات خداوند براهین متفاوت و متعددی بیان شده که هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند، از جمله آن‌ها برهانی‌ست که مبدِأ آن ابن سیناست و از آن با عنوان برهان «امکان و وجوب» یاد می‌کنند. 🔶 تقریر برهان: وقتی وجود را بررسی می‌کنیم، عقل آن را به سه قسم تقسیم می‌کند: 1️⃣ 1. چیزی که وجود برای او ضروری است که به آن واجب الوجود می‌گویند. 2️⃣ 2. چیزی که عدم و نیستی برای آن ضروری است که به آن ممتنع الوجود گویند. 3️⃣ 3. نه عدم برای او ضروری‌ست و نه وجود، که به آن ممکن الوجود گویند. 🔰 حال برای آشنا شدن ذهن با این تقسیم، به این مثال‌عا دقت کنید: 🔷 مثال اول: غذا شور است، چرا؟ چون نمک دارد. نمک شور است، چرا؟ شوری برای ذات اوست. غذا چون ذاتا شور نیست نیاز به علتی(نمک) دارد تا این ویژگی را به او بدهد، ولی نمک که خود شور است، هیچ نیازی به علتی ندارد که این ویژگی را به او بدهد. 🔶 مثال دوم: غذا چرب است، چرا؟ چون روغن دارد. روغن چرب است، چرا؟ چون چرب بودن لازمه ذات روغن است. غذا چون ذاتا حالت تساوی دارد نسبت به چرب بودن، برای چرب شدن علت(روغن) می‌خواهد، ولی روغن که ذاتا خود چرب است، برای چرب بودن نیاز به هیچ علتی ندارد، چون این ویژگی را ذاتا دارا است. 💢 در نتیجه: واجب الوجود، چون وجود ذاتی خود اوست و از درون او می‌جوشد، هیچ موقع هستی از او جدا نمی‌شود و همیشه هست، لذا نیازی هم به علت ندارد، چراکه علت در جایی مطرح است که مثلا یک ماهیتی چیزی را ندارد و آن علت متکفل می‌شود که آن ویژگی را به آن ماهیت بدهد، فلذا وقتی موجودی همیشه هست و نیستی و عدم در آن راه ندارد، نیازی به علت هستی بخش نخواهد داشت. اما ممکن الوجود، چون حالت تساوی دارد نسبت به وجود و عدم، یعنی نه وجود برایش ضرورت دارد و نه عدم، اگر بخواهد به عرصه وجود پا بذارد نیاز به علتی هستی‌بخش دارد تا او را از نیستی به هستی بیاورد. ✍️ حال علت ممکن از دو حال خارج نیست: یا آن علت واجب است و یا آن علت ممکن است، حال اگر آن علت، واجب الوجود باشد، به خدا رسیده‌ایم و اگر به موجود ممکن الوجود دیگری برسیم، باید در مورد علت آن سخن بگوییم، و با توجه به اینکه دور و تسلسل باطل است –همچنانکه در ادامه بطلانش بیان می‌شود-، چاره ای نیست جز این‌که نهایتا به یک موجود واجب الوجود برسیم. 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/132694 📎 📎 ✅ آیدی دریافت سوالات 👇👇 @pasokhgo313 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ━✨🌹✨🌸✨━ ♨️ @kalamema
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 🎥 باتوجه به اینکه ما همه ی جهان را ندیده ایم، ممکن است همه جای جهان منظم نباشد. پس چگونه می توانیم برهان نظم را اثبات کنیم؟ 📎 📎 📎 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ┏━✨🌹✨🌸✨━ @kalamema ┗━✨🌸✨🌹✨━
⁉️مگر نه این است که هر موجودی برای وجود داشتنش نیاز به علت دارد پس خداوند هم نیاز به علت دارد؟ ✍️ این سخن در رابطه با خداوند متعال درست نیست چون موجودات دو دسته هستند که بعضی برای وجود داشتنشان نیاز به علت دارند که به آنها ممکن الوجود می گویند و بعضی نیاز به علت ندارند که به آن واجب الوجود گفته می شود و مصداق آن فقط خداوند متعال می باشد. حال اگر این سخن را در رابطه با خداوند مطرح کنیم اشکال دور و تسلسل به وجود می آید که به شکل زیر می شود: 👈 فرض می‌کنیم در یک کلاس حضور داریم و این کلاس یک در خروجی دارد، حال برای بیرون رفتن از کلاس دو حالت متفاوت بیان می‌شود که با دقت در این مثال‌ها بطلان دور و تسلسل واضح می‌شود. بطلان دور: مثلا اگر در این کلاس 20 نفر باشیم، و من نفر اول باشم، من می‌گویم تا نفر دوم از کلاس بیرون نرود من بیرون نمی‌روم، نفر دوم می‌گوید تا نفر سوم بیرون نرود من بیرون نمی‌روم، نفر سوم می‌گوید تا نفر چهارم بیرون نرود من نمی‌روم، نفر چهارم می‌گوید تا نفر پنجم بیرون نرود من نمی‌روم .... تا این‌که می‌رسد به نفر بیستم، او هم می‌گوید تا نفر اول بیرون نرود من نمی‌روم، من هم که نفر اول باشم گفته‌ام تا نفر دوم بیرون نرود نمی‌روم و .... ❓سؤال: در این صورت که هر کسی بیرون رفتنش را به بیرون رفتن شخص دیگری مبتنی کرده تا این سلسله رسیده به همان نفر اول، کسی از کلاس بیرون می‌رود؟ مسلما جواب منفی است، و این همان بطلان دور است. ❌ بطلان تسلسل: حال فرض کنید مثلا در یک کلاسی یا هر مکان دیگری، من به عنوان نفر اول بگویم تا نفر دوم از کلاس بیرون نرود من نمی‌روم، نفر دوم بگوید تا نفر سوم بیرون نرود من بیرون نمی‌روم، نفر سوم بگوید تا نفر چهارم بیرون نرود من نمی‌روم، و تا بی نهایت افراد به هر کسی که برسیم او رفتن خود را مبتنی بر رفتن شخص دیگری کند و این سلسله هیچ جا قطع نشود. سوال: آیا در این صورت کسی بیرون از کلاس خواهد بود؟ مشخص است که جواب منفی است. حال وقتی می‌بینیم کسی از اعضای این کلاس، بیرون از کلاس است، معنایش این است که ما به شخصی رسیده‌ایم که او رفتن خود را مبتنی بر رفتن دیگری نکرده و این سلسله را قطع کرده است. حال با توجه به آن‌چه که گفته شد، می‌گوییم وقتی که ما در مورد علت ممکنات سؤال می‌پرسیم و به موجود ممکن دیگری می‌رسیم و این روال همین‌طور ادامه پیدا می‌کند – با توجه به بطلان دور و تسلسل- ما در این روند، باید به یک موجودی برسیم که او وجود خود را از علت دیگری نگرفته است و وجود او متوقف بر علت هستی بخش دیگری نیست، بلکه وجود از آنِ ذات اوست و اگر به این وجود نرسیم، لازمه اش این است که هیچ موجودی در هستی وجود نداشته باشد و حال این‌که این همه موجودات وجود دارند، پس این سلسله در یک نقطه قطع شده است و آن موجود واجب الوجود است. با توجه به آنچه که گفته شد جواب شبهه ای که در مورد این برهان مطرح می کنند مشخص می شود؛ و آن این‌که می گویند: «اگر هر چیزی نیاز به علت دارد، پس خدا هم باید علت داشته باشد.» پاسخ این است: این جمله غلط است و نمی شود گفت که «هر چیزی نیاز به علت دارد» بلکه جمله صحیح این است که «هر ممکنی نیاز به علت دارد» چون وقتی می گوییم «هر چیزی» یعنی هر موجودی، هم واجب الوجود را شامل می شود و هم ممکن الوجود، در حالی‌که چون واجب الوجود نمی تواند نباشد، برای دارا بودن نیاز به علت ندارد و وجود برای ذاتش است. به مثال بیان شده دقت کنید. لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/132694 📎 📎 ✅ آیدی دریافت سوالات 👇👇 @pasokhgo313 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ━✨🌹✨🌸✨━ ♨️ @kalamema
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 🎥 طبق نظريه داروين موجودات جهان بصورت تدريجي به تكامل رسيده اند و نياز به ناظم وحتي خالق ندارند. پس چگونه بر برهان نظم تكيه ميكنيد؟ 📎 📎 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ┏━✨🌹✨🌸✨━ @kalamema ┗━✨🌸✨🌹✨━
⭕️ سوال: ⁉️ چرا خداوند متعال خودش خالق دیگری ندارد، مگر می‌شود موجودی خود به خود به وجود بیاید؟ 🔰 پاسخ: 1️⃣ نکته اول: باید دایره عقل بشر رو تعیین کرد، انسان چون محدود است و دارای جسم و روح، علم و دانش او نیز محدود می‌باشد، لذا نباید انتظار داشت همه چیز را درک کند. خداوند متعال نامحدود است و بی‌نهایت، بنابراین هرگز برای بشر قالب شناسایی نیست؛ یعنی ذات خداوند متعال برای هیچ یک از مخلوقاتش حتی امام معصوم و پیامبران الهی (علیهم السلام) قابل شناخت نیست، یعنی کنه و ذاتش مجهول مطلق است. 💢 بنابراین، ما با فلسفه و عقل و برهان در می‌یابیم خدایی برای عالم ضرورت دارد، ولی این‌که او خود چگونه است و از کجا ناشی شده و در کجاست و ... را هرگز عقل بشری درک نمی‌کند و علم به آن، تنها و تنها ار آن خداوند متعال است؛ فقط انسان می‌تواند در مقام اسما و صفات او را بشناسد. 2️⃣ نکته دوم: عقل حکم می‌کند «واجب» موجودی است که وجود و هستی از آن خود اوست و متکی به خود است، لذا هرگز او به خالق و موجودی بالاتر از خودش نیاز ندارد؛ هر کس حقیقت واجب را درک کند متوجه خواهد شد که این سوال اشتباه بوده و خداوند متعال خالقی ندارد و از ازل بوده و خالق هستی است. 🔶 چرا که عقل حکم می کند تسلسل در وجود یا علت، محال است؛ تسلسل این است که موجودات بسیاری بر هم متوقف باشند و این توقف تا بی‌نهایت ادامه داشته باشد و به جایی قطع نشود؛ به طور مثال موجود «الف» وجودش را از موجود «ب» گرفته باشد، و موجود «ب» نیز از«ج»، خود «ج» هم از «و» و این سلسه تا بی‌نهایت ادامه داشته باشد و به جای خاصی منتهی نشود، این مطلب را تسلسل گویند. عقل می‌گوید چنین زنجیره ای باطل است؛ زیرا باید به جایی برسیم که آن موجود، دیگر نیازی به غیر نداشته باشد و سر منشا هستی بوده و او خالق هستی باشد. پس خدای عالم، خودش نیازی به خالق و خدا ندارد. __________ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/8092 📎 📎 📎 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ━✨🌹✨🌸✨━ ♨️ @kalamema
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 🎥 چه اشكالي دارد كه نظم جهان ، هيچ ناظمي نداشته باشد و مواد عالم خودشان نظم ذاتي داشته باشند؟ 📎 📎 ✅ مشاوره و پاسخگویی دینی 👇👇 @pasokhgo313 👈ایتا 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ♨️ @kalamema
⁉️ ماده از اول بوده و نیازی به خدا ندارد، قانون پایستگی انرژی هم همین مطلب را تایید می‌کند؟ 🔰 توضیح شبهه: 🔸 مادی گراها معتقدند: خدایی وجود ندارد و همین ماده از اول بوده و تا ابد خواهد بود، و برای این مدعا دلیلی از فیزیک ارائه کرداه‌اند که به قانون پایستگی انرژی معروف است. 👈 این قانون می گوید: مقدار انرژی در یک سیستم ثابت می‌ماند. پیامد این قانون این است که انرژی از بین نمی‌رود و به وجود نمی‌آید. تنها چیزی که در سیستم رخ می‌دهد، تبدیل شکل انرژی است؛ مثلاً انرژی جنبشی به انرژی گرمایی تبدیل می‌شود. ✍️ لذا پایستگی انرژی در حالت کلی می‌گوید: مجموع انرژی و جرم یک سیستم ثابت است. این قانون دستاویزی شده برای آنان که می‌گویند ماده همیشه بوده و هرگز هم از بین نمی‌رود، لذا احتیاجی به خدا ندارد. ✅ جواب ما این است: 1️⃣ اولا: این قانون با توحید و وجود خداوند متعال اصلا تعارضی ندارد؛ چه اشکالی دارد که خداوند متعال ماده را طوری خلق کرده باشد که به انرژی تبدیل شود و بالعکس. اتفاقا این قانون شعور و علم و درایت خالق عالم را بیشتر اثبات می‌کند، چرا که گویای علم و شعور وصف‌ناپذیر او خواهد بود که چنین چیزی را قرار داده است که میلیارها سال است که به همین شکل است. 2️⃣ ثانیا: براهین فلسفی و عقلی ثابت کرده‌اند ماده نمی‌تواند «واجب الوجود» و ازلی و ابدی باشد، چرا که دارای هزاران نقص و نیاز است. 3️⃣ ثالثا: از مادی گراها باید پرسید از کجا می‌دانید که این قانون از ازل و اول هیمن‌طور بوده است و نتیجه گرفتید که ماده همیشگی است؟ ♨️ یعنی از کجا نتیجه گرفتید ماده نیاز به خالق ندارد و خودش همیشه بوده است؟ شما که از روز ازل نبوده‌اید که آن را تجربه کنید، شاید کسی آن را به این نحو خلق کرده باشد!! 4️⃣ رابعا: در منابع علمی ثابت شده که ماده آغاز داشته و از جایی شروع شده است، و این یعنی یک روزی ماده نبوده سپس به وجود آمده است که نشان دهنده این است که کسی آن را به وجود آورده است. _____ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/8016 📎 📎 📎 ✅ آیدی دریافت سوالات 👇👇 @pasokhgo313 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ━✨🌹✨🌸✨━ ♨️ @kalamema
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 🎥 در برهان فطرت بر فطرت انسان تكيه ميشود؛ اما فطرت همان غريزه حيواني است و نمي شود از آن براي اثبات اعتقادات استفاده نمود. 📎 📎 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید ✅ مشاوره و پاسخگویی دینی 👇👇 @pasokhgo313 👈ایتا 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ♨️ @kalamema
⭕️ سوال: ⁉️ چه اشکالی دارد بگوییم خود همین ماده خدای عالم است و از روز اول بوده ؟ 🔰 پاسخ: 💢 براهین عقلی گویای این مطلب هستند که خدای عالم، واجب الوجود است؛ یعنی متکی به خود می‌باشد و بی‌نیاز از غیر، حال که بی‌نیاز است، پس همه چیز را دارد و هیچ کمبودی ندارد؛ چرا که اگر کمبود و نقصی داشته باشد، نمی‌تواند واجب باشد؛ چرا که برای رفع آن کمبود و نیاز، به دیگری احتیاج پیدا خواهد کرد. 👈 به طور مثال اگر واجب، علم نداشته باشد به یک نفر که به او علم بیاموزد نیاز دارد، و این نیاز، با بی‌نیازی و واجب بودن سازگاری ندارد. پس واجب الوجود و خدای عالم باید همه صفات کمالیه را داشته باشد و هیچ کمبود و نقصی در او نباشد. ✍️ با توجه به این مقدمه می گوییم: حرکت و تغییر و تبدل در واجب راه ندارد، چون حرکت و تغییر به معنای کمبود و نقص است؛ زیرا موجودی که حرکت و تغییر می‌کند که چیزی را نداشته باشد و حرکت کند تا آن را به دست آورد، پس نسبت به حالت بعدی کمبود و نقص دارد، به این معنا که در حالت قبل، حالت بعد را ندارد و در حالت بعد حالت قبل را، و این یعنی کمبود. 🔷 مثلا ماده در حالتی که ماده است، انرژی را ندارد و حرکت می‌کند تا به انرژی تبدیل شود و انرژی نیز زمانی‌که انرژی است، ماده نیست؛ لذا حرکت می‌کند تا به ماده تبدیل شود. و این موارد یعنی نقص و کمبود و چون واجب الوجود و خدای عالم همه چیز را داراست، لذا حرکت در او راه ندارد، چون نقص و کمبودی ندارد که با آن حرکت بخواهد آن کمبود جبران کند. دلیل دیگر این که واجب نباید مرکب باشه و اجزا داشته باشد؛ چرا که اگر مرکب باشه این جز برای کامل شدن، هم‌چنین کل برای کامل شدن به اجزای خودش نیاز دارد و این نیاز با بی‌نیازی و متکی بودن به خود سازگاری ندارد. در حالی که ماده مرکب است و تشکیل شده از اجزا؛ پس نمی تواند خدای عالم و واجب الوجود باشد. ________ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/8014 📎 📎 📎 ✅ آیدی دریافت سوالات 👇👇 @pasokhgo313 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ━✨🌹✨🌸✨━ ♨️ @kalamema
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 🎥 نه با تجربه و نه با قاعده عقلی نمی توان اثبات كرد كه همه جای جهان منظم است؛ پس چگونه برهان نظم می گوید همه ی جهان منظم است؟ 📎 📎 📎 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید ✅ مشاوره و پاسخگویی دینی 👇👇 @pasokhgo313 👈ایتا 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ♨️ @kalamema
⭕️ سوال: ⁉️ خدا پرستان می‌گویند خدا از روز اول بوده و مادی‌گرایان می‌گویند ماده از اول بوده، لذا هر دو مثل هم هستند! کدام را باور کنیم؟ 🔰 پاسخ: 👈 ماده چون دارای نقایص متعددی است، نمی‌تواند خدای عالم و خالق هستی باشد، چرا که خدا (واجب الوجود) موجودی است که متکی به خود است و هیچ وابستگی به کسی ندارد، موجودی است که تمام کمالات و ویژگی‌های خوب را دارد، لذا هیچ نقص و نیازی به کسی یا چیزی ندارد و بی‌نیاز مطلق است، بر همه عالم و مخلوقاتش احاطه دارد، قدرت بی‌نهایت دارد، علم و شعور بی‌نهایت دارد. چون اگر این صفات را دارا نباشد، او ناقص است و هر گونه کمبودی از وجود او نفی می‌شود. اما وقتی به ماده نگاه می‌کنیم سراسر نقص و نیاز است و کمبودهای زیادی دارد؛ در نتیجه نمی‌تواند آن خدای اثبات شده باشد. 🔷 عقل بشر حکم می‌کند چون تسلسل در علل باطل است، پس در سر سلسله باید موجودی باشد که هیچ نیازی به کسی یا چیزی نداشته باشد و کاملا متکی به خود باشد که در فلسفه به آن موجود «واجب الوجود» گفته می شود، یعنی موجودی قائم به نفس که بالاتر از او موجود دیگری نیست. ✍️ لذا آن موجود واجب باید 1️⃣ اولا: تمام کمالات وجود و صفات خوب مثل علم، قدرت و حیات را دارا باشد. 2️⃣ ثانیا: هیچ گونه نقص و کمبودی نداشته باشد؛ لذا هر موجودی که به نحوی کمبودی یا نیازی به شئی یا کسی داشته باشد نمی‌تواند آن واجب و خدای اثبات شده در فلسفه باشد. 📌 اما زمانی که به ماده نگاه می کنیم، می‌بینیم سراسر نقص و نیاز است، یکی از مهم‌ترین نقایص ماده این است که جسم است و به قالب و شکل نیاز دارد و این نیاز با بی‌نیازی سازگاری ندارد. هم‌چنین ماده محصور در میان زمان و مکان است و این محدودیت یعنی نقص و کمبود که باز با واجب بودن سازگاری ندارد. ________ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/7938 📎 📎 📎 ✅ آیدی دریافت سوالات 👇👇 @pasokhgo313 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ━✨🌹✨🌸✨━ ♨️ @kalamema
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 🎥 چون فطرت معيار و تعريف خاصي ندارد، نمي توان وجود آن را در انسان اثبات نمود؛ پس چرا برهان فطرت بر وجود فطرت تاكيد دارد؟ 📎 📎 📎 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید ✅ مشاوره و پاسخگویی دینی 👇👇 @pasokhgo313 👈ایتا 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ♨️ @kalamema
⁉️ چرا خدا باید یکی باشد و دوتا یا بیشتر نمی تواند باشد؟ 💠 قرآن کریم می فرماید:«لَوْ كانَ فِیهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا»(انبیاء 22) اگر در آسمان‌ها و زمین خدایانی غیر از خداوند متعال وجود می داشت، هر آینه دنیا دچار فساد و تباهی می شد. 💢 متکلمین از این آیه «برهان تمانع» را استفاده کرده‌اند و معتقدند: اگر چند خدا در عالم وجود داشت، هرگز شاهد این نظم و هماهنگی بین اجزای عالم نبودیم. 👈 عالم یا دچار فساد و تباهی می شد و یا هرگز چیزی بوجود نمی‌آمد. 🔰 متکلمین می‌گویند: اگر دو یا چند خدا وجود داشته باشد، چون هر دو در کمالات وجودی کامل‌اند، این کامل بودن اقتضا می‌کند، خود آن‌ها به تنهایی دنیا را اداره کنند، و قطعا هر کدام از آن‌ها سعی می‌کند دیگری را از کار بر کنار کرده و خود به تنهایی بر عالم حکم فرمایی کند؛ چرا که قدرت کامل است، علم کامل است و این تمانع و درگیری باعث فساد عالم خواهد شد. 📌 این مطلب حتی در لسان عرف هم جاری است و معروف است که می گویند: «دو پادشاه در یک اقلیم نمی گنجد». ✅ بنابراین هرگاه در جهان دو خدا موجود باشد قهراً هر یك مانع كار دیگرى است و هر یك خلاف نظر دیگرى می خواهد قدرت‏ نمایى كند و خلاف او را اراده كند و در نتیجه هر یك مانع كار دیگرى می شود و لازم می آید كه هیچ كارى انجام نشود و نظام جهان به هم بخورد. _____ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/7776 📎 📎 📎 ✅ آیدی دریافت سوالات 👇👇 @pasokhgo313 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ━✨🌹✨🌸✨━ ♨️ @kalamema
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 🎥 باتوجه به آنکه در برخی انسانها حسهای حقیقت جویی وجود ندارد، آیا میتوان ادعا کرد که امور فطری بین همه انسانها مشترک است؟ 📎 📎 📎 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ━✨🌹✨🌸✨━ ♨️ @kalamema
⁉️ چرا تنها یک خدا وجود دارد؟ 🔰 پاسخ: 💢 اگر دو خدا موجود باشد، یا هر دو قدرت برابر دارند؛ یا یكی قدرت بیشتری دارد؛ یا هر دو ضعیف و عاجزند. 👈 اگر هر دو عاجزند كه هیچ كدام خدا نیستند و اگر یكی قوی و دیگری ضعیف است، آن كه قوی تر است خدا بوده و دیگری مخلوق و محكوم حكم او، و اگر هر دو قدرت برابر داشته باشند، در آن صورت چرا یک خدا به تنهایی خلق و اداره عالم را بر عهده نگیرد. ❓چرا كه قدرت، ذاتا اقتضای غلبه دارد و محال است موجودی قادر باشد و طالب غلبه نباشد. ✍ ممکن است گفته شود که چرا آن دو با یکدیگر همکاری نکنند؟ 🔸 می‌گوییم: همکاری بین دو موجود، وقتی معنا دارد که هیچ کدام به تنهایی قدرت لازم برای اجرای کاری را نداشته باشند؛ یعنی همکاری ناشی از نیازمندی است. پس اگر این‌ها هر دو خدا بوده کمال و قدرت محض هستند، باید به تنهایی توان تدبیر عالم را داشته باشند و الّا عاجزند نه قادر. 🔹 از طرف دیگر مطلق بودن قدرت هر کدام از این دو خدای فرضی، ذاتاً اقتضا دارد که تمام مقدورات را خودش در اختیار گیرد و الّا قدرت مطلق نخواهند داشت. ✅ پس اگر دو خدا با قدرت مطلق موجود باشند، ذاتاً در مقابل هم قرار خواهند گرفت و اراده‌ هیچ کدام نافذ نخواهد شد؛ و این یعنی عجز. پس از فرض دو خدای قادر مطلق، لازم می آید که هر دو عاجز باشند. 📌 لذا در این برهان، دلیل، قدرت مطلق خداوند متعال است، یعنی چون خداوند متعال دارای قدرت مطلق است، باید خلقت تمام دنیا و اداره آن را خودش به تنهایی بر عهده بگیرد؛ چون قدرت تام است، پس چرا خدای دیگر را دفع نکند و خودش خلقت عالم و اداره آن را در دست گیرد؟ ____ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/7871 📎 📎 📎 ✅ آیدی دریافت سوالات 👇👇 @pasokhgo313 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ━✨🌹✨🌸✨━ ♨️ @kalamema
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 🎥 برهان فطرت بر وجود میلی درونی به خدا در همه انسانها تكیه می كند؛ پس چرا برخی انسانها میلی به عبادت و پرستش خدا ندارند؟ 📎 📎 📎 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ━✨🌹✨🌸✨━ ♨️ @kalamema
⭕️ سوال: ❓درباره صفات ثبوتیه و سلبیه خداوند متعال توضیح دهید؟ 📌 صفات الهی در کتب کلامی به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند: 1️⃣ صفات ثبوتیه یعنی: صفاتی که از وجود ناشی شده و کمال محسوب می‌شوند و باید آن اوصاف در خداوند متعال وجود داشته باشد مثل علم، قدرت، حیات؛ 2️⃣ صفات سلییه نیز یعنی: صفاتی که از نقص و نیاز بر می‌آیند و از خداوند متعال سلب می‌شوند مثل جسم داشتن، خوابیدن، خوردن و... . 🔰 شیعه معتقد است: خداوند سبحان چون واجب الوجود است و قائم به نفس، نباید هیچ نیازی به کسی یا چیزی داشته باشد. چرا که اگر به کسی نیاز داشته باشد، نمی‌تواند واجب باشد؛ واجب یعنی موجودی که تنها به خود متکی است و به دیگری هیچ نیازی ندارد. حال با توجه به این استدلال باید گفت: خداوند متعال باید جمیع صفات کمالیه را داشته باشد، یعنی هر صفتی که انسان تشخیص می‌دهد که خوب است و کمال محسوب می‌شود، باید در خداوند متعال وجود داشته باشد؛ چرا که اگر موجود نباشد نقص لازم می‌آید، و هر گاه نقصی وجود داشته باشد، قطعا شخص دیگری باید باشد که آن نیاز و نقص را برطرف کند؛ مثلا اگر واجب علم نداشته باشد، جاهل بوده و به شخص دیگری نیاز دارد که به او تعلیم دهد، پس با واجب بودن سازگاری ندارد. 💢 در نتیجه: واجب متعال چون واجب‌الوجود است و بی‌نیاز، باید تمام صفات کمالیه را داشته باشد. 👈 هم‌چنین هیچ صفت سلبی نباید در خداوند متعال باشد؛ چون وجود آن صفت نقص است و با واجب بودن سازگاری ندارد، مثلا اگر خداوند سبحان نیاز به خوراک داشته باشد، باید خوراکی قبل از او بوده باشد تا واجب با خوردنش ادامه حیات دهد، در حالی‌که او خالق همه چیز است. ____ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/7873 📎 📎 📎 ✅ آیدی دریافت سوالات 👇👇 @pasokhgo313 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ━✨🌹✨🌸✨━ ♨️ @kalamema
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 🎥 درست است كه درانسان میل رسیدن به كمال وجوددارد،ولی ازكجامعلوم كه بیرون وجودانسان، موجودی كامل باشدكه بارسیدن به آن،میل رسیدن به كمال درانسان پاسخ داده شود؟ 📎 📎 📎 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ━✨🌹✨🌸✨━ ♨️ @kalamema
⭕️ سوال ⁉️ آیا می‌توان برای خدا فرزندی تصور کرد یا خیر؟ 🔰 در اینجا به بررسی آیه سوم سوره توحید یعنی «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ» می‌پردازیم؛ در این آیه خداوند متعال به رد عقاید یهود، نصاری و برخی از مشرکین می‌پردازد و می‌فرماید: خداوند حکیم نه خود، از موجود دیگری زاییده شده و نه کسی از او زاییده می‌شود. 🔶 اما دلیل این‌که چرا خدا زاد و ولد ندارد این است که ولادت، نوعى تجزى و قسمت‌پذيرى است، و به هر معنايى كه تفسير شود، بدون تركيب و جسم داشتن امکان ندارد؛ كسى كه می‌زايد و چيزى از او جدا می‌شود، بايد خودش داراى اجزا باشد، و چيزى كه جزء دارد محتاج به جزء خويش است. چون بديهى است موجود مركب از چند جزء، وقتى کامل است كه آن چند جزء را داشته باشد، و او بی‌نیاز مطلق است، و این ترکیب و نیاز با خدایی او سازگاری ندارد. 🔺 و اما اين‌كه چرا زاييده نشده: چون تولد چيزى از چيز ديگر، امکان ندارد مگر با احتياج متولد به موجودى كه از او متولد شود، و خداى تعالى «صمد» است، و كسى كه صمد باشد احتياج در او تصور ندارد. 💠 امام حسين(علیه السلام) در تفسیر «لَمْ يَلِدْ» فرمودند: «چيزى از او خارج نشد، نه اشيای مادى مانند فرزند، و نه ساير اشيايى كه از مخلوقين خارج می‌شود (مانند شير از پستان مادر) و نه چيز لطيف، مانند نفس، و نه عوارض گوناگون، مانند خواب و خيال و اندوه و حزن و خوشحالى و خنده و گريه و خوف و رجا و شوق و ملالت و گرسنگى و سيرى، خداوند برتر از اين است كه چيزى از او خارج شود». ❇️ همچنین حضرت در تفسیر « لَمْ يُولَدْ» فرمودند: «برتر از آن است كه او متولد از شى‏ مادى و لطيف گردد ... مانند خارج شدن موجوده زنده‏اى از موجود ديگر، و گياه از زمين، و آب از چشمه و ميوه از درختان، و خارج شدن اشيای لطيف از منابعش، مانند ديدن از چشم، و شنيدن از گوش، و استشمام از بينى، و چشيدن از دهان، و سخن از زبان، و معرفت و تشخيص از دل، و جرقه آتش از سنگ». 👈 مطابق اين حديث تولد معنى گسترده‏اى دارد كه هر گونه خروج و نتيجه‌گيرى چيزى از چيزى را شامل مى‏شود. _____________________ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/15051 📎 📎 📎 ✅ آیدی دریافت سوالات 👇👇 @pasokhgo313 👈ایتا 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ♨️ @kalamema
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 🎥 چگونه بر امور فطری تكیه می كنید در حالیكه امر فطری هیچ ملاك معتبری ندارد و هر كسی می تواند هر چیزی را امر فطری قلمداد كند؟ 📎 📎 📎 💠 اندیشه تَشیّع 👇👇 ━✨🌹✨🌸✨━ ♨️ @kalamema