eitaa logo
نردبان بهشت
1.3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
81 فایل
دعاها و.. تنظیم شده برا مدیرانی که بخوان گروهی دعایی روختم کنن🌺 کپی با ذکر ۳ صلوات😊
مشاهده در ایتا
دانلود
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹 شرح #حکمت6 🔴 #قسمت_چهارم 🔹نکته هفتم در باب خودپسندی و از خود راضی بود
✨بسم اللّه الرّحمن الرّحیم✨ ⭕️ الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِي عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْيُنِهِمْ فِي آجَالِهِمْ . و درود خدا بر او، فرمود: 💥صدقه دادن دارويى ثمر بخش است 💥 و كردار بندگان در دنيا فردا در پيش روى آنان جلوه گر است. 🌹 شرح 🔹 امیرالمؤمنین (علیه السلام ) در حکمت هفتم نهج البلاغه پیرامون نقش و تأثیر صدقه دادن سخن به میان آوردند. می فرمایند: « الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ» یعنی "صدقه دادن دارویی اثر بخش است ". مقصود حضرت ممکن است یکی از این دو معنا باشد: 1⃣ معنای اول: اینکه صدقه دادن برای درمان دردهای جسمانی اثر بخش باشد، با توجه به استفاده از لفظِ "دواء" 2⃣ معنای دوم: مقصود حضرت این باشد که صدقه دادن برای رفع مشکلات معنوی و مشکلات غیر جسمانی مؤثر است، که در این صورت چند مورد از این مشکلات که با صدقه دادن پیشگیری یا درمان میشود، در نهج البلاغه بیان شده است: 🔻1. نکته اول افزایش روزی است. در حکمت ۱۳۷ می خوانیم: «إسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ» ؛ "رزقتان را با صدقه دادن فرود آوردید." 🔻2. دفع و رفع فقر: در حکمت ۲۵۸ میخوانیم: « إِذَا أَمْلَقْتُمْ فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَةِ» هنگامی که تنگدست شدید، پس با خدا از طریق صدقه دادن تجارت کنید." ممکن است این حکمت ۲۵۸ ناظر به آن آیه شریفه ( آیه ۱۶۰ سوره انعام) باشد که فرمود: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» ؛ "کسی که یک حسنه بیاورد، ده برابر برای او اثر خواهد بود" 🔻3. ایمان: مسأله دیگری که در نهج البلاغه با صدقه حفظ میشود، مسأله ایمان است. در حکمت ۱۴۶ نهج البلاغه می خوانیم: « سُوسُوا إِيمَانَكُمْ بِالصَّدَقَةِ » "ایمان خود را با صدقه دادن حفاظت و صیانت کنید." 🔻4. دیگر مسأله ای که از طریق صدقه دادن حل میشود، کفّاره گناهان است. حضرت در خطبه ۱۱۰ نهج البلاغه در بیان فلسفه صدقه پنهانی می فرمایند: « وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُكَفِّرُ الْخَطِيئَةَ» ؛ "صدقه پنهانی گناهان را می پوشاند و کفّاره گناهان حساب میشود." 🔻5. دفع مرگ بد : نکته آخر دفع مرگ بد است که انسانها میخواهند سعی کنند عاقبت بخیر شوند. یکی از راههای دفع عاقبت به شرّی، صدقه آشکار است. در همان خطبه ۱۱۰ می خوانیم: « وَ صَدَقَةُ الْعَلَانِيَةِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِيتَةَ السُّوءِ» ؛ "صدقه آشکار دفع مرگ بد می کند." حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم اللّه الرّحمن الرّحیم✨ ⭕️ #حکمت7 الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِي عَاج
✨بسم اللّه الرّحمن الرّحیم✨ 💠 وَ قَالَ (علیه السلام) إعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ، يَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ. 🔹 و درود خدا بر او فرمود: از ويژگيهای انسان در شگفتی مانيد، كه با پاره ای پي می نگرد و با گوشت سخن می گويد و با استخوان می شنود و از شكافی نفس می كشد! 🌹شرح 🔴 🔰 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت هشتم نهج البلاغه، شگفتیهای خلقت تن انسان را بیان میکنند. ⚡️ اساساً یکی از راههای معرفت الله، توحید و طاعت الهی در نهج البلاغه، تفکر در ویژگیها و شگفتیهای خلقت و آفرینش پدیده هاست. حضرت در نهج البلاغه موارد متعددی از شگفتیهای خلقت موجودات متنوّع را تبیین فرموده اند که به برخی از آنها اشاره میکنم. ⭕️ابتدا حکمت هشتم را با هم میخوانیم: 🔹 « و درود خدا بر او فرمود: از ویژگیهای انسان در شگفتی مانید که با پاره ای پی می نگرد و با گوشت سخن میگوید و با استخوان میشنود و از شکافی نفس میکشد». 🔻 انصافاً اگر کسی در همین چهار ویژگی به ظاهر ساده خلقت تن خودش تفکر بکند، قطعا در مقابل عظمت خدا سر به سجده می گذارد و از گردنکشی و نافرمانی دست می کشد. عرض کردم امیرالمؤمنین راههای متعددی را برای معرفت الله و توحید و طاعت الهی معرفی فرموده اند که یکی از آنها بررسی و تفکر در ویژگیها، پیچیدگی ها و شگفتی های پدیده های مختلف است. من به برخی از آنها اشاره میکنم. 🔻1. بررسی شگفتی های خلقت آسمانها: واقعاً این شگفتی انسان را متعجب می کند به گونه ای امیرالمومنین (علیه السلام) جزء به جزء فرایند آفرینش آسمان را بیان می کنند، که گویا در خلقت آسمانها حضور داشته اند. در خطبه اول نهج البلاغه بند سوم می خوانیم: « سپس خدای سبحان طبقات فضا را شکافت و اطراف آن را باز کرد و هوایِ به آسمان و زمين راه يافته را آفريد و در آن آبی روان ساخت، آبی که امواج متلاطم آن شکننده بود، که يکی بر ديگری می نشست، آب را بر بادی طوفانی و شکننده نهاد و باد را به بازگرداندن آن فرمان داد و به نگهداری آب مسلّط ساخت و حدّ و مرز آن را به خوبی تعيين فرمود. فضا در زير تندباد و آب بر بالای آن در حرکت بود. سپس خدای سبحان طوفانی برانگيخت که آب را متلاطم ساخت و امواج آب را پی در پی در هم کوبيد. طوفان به شدّت وزيد و از نقطه ای دور دوباره آغاز شد. سپس به طوفان امر کرد تا امواج درياها را به هر سو روان کند و بر هم بکوبد و با همان شدّت که در فضا وزيدن داشت بر امواج آب ها حمله ور گردد، از اوّلِ آن برمی داشت و به آخرش می ريخت و آبهای ساکن را به امواج سرکش برمی گرداند. تا آنجا که آبها روی هم قرار گرفتند و چون قلّه های بلند کوه ها بالا آمدند. امواج تُند کف های برآمده از آبها را در هوای باز و فضای گسترده بالا برد که از آن، هفت آسمان را پديد آورد... حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم اللّه الرّحمن الرّحیم✨ #حکمت8 💠 وَ قَالَ (علیه السلام) إعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ، يَنْظ
✨بسم اللّه الرّحمن الرّحیم✨ 🌹شرح 🔴 🔰 حضرت در ادامه (خطبه ۱ ) می فرمایند: «آسمان پايين را چون موج مهار شده و آسمان های بالا را مانند سَقفی استوار و بلند قرار داد، بی آنکه نيازمند به ستونی باشد يا ميخ هايی که آنها را استوار کند. آنگاه فضای آسمان پايين را به وسيله نور ستارگانِ درخشنده زينت بخشيد و در آن چراغی روشنايی بخش (خورشيد) و ماهی درخشان در مدارِ فَلَکی گردان و برقرار و سقفی متحرّک و صفحه ای بی قرار، به جريان انداخت.» ؛ این از خلقت آسمانها. 🔻2. خلقت فرشتگان: موضوع دیگری که از ویژگیها و شگفتی های مخلوقات الهی حضرت به آن اشاره فرموده است، خلقت فرشتگان است. در خطبه اول نهج البلاغه میخوانیم: « سپس آسمان های بالا را از هم گُشود و از فرشتگان گوناگون پُر نمود. گروهی از فرشتگان همواره در سجده اند و رکوع ندارند و گروهی در رکوعند و يارای ايستادن ندارند و گروهی در صف هايی ايستاده اند که پراکنده نمی شوند و گروهی همواره تسبيح می گويند و خسته نمی شوند و هيچ گاه خواب به چشمان شان راه نمی يابد و عقلهای آنان دچار اشتباه نمی گردد، بدن های آنان دچار سُستی نشده و آنان دچار بی خبریِ برخاسته از فراموشی نمی شوند. برخی از فرشتگان، امينان وحی الهی و زبان گويای وحی برای پيامبران می باشند، که پيوسته برای رساندن حکم و فرمان خدا در رفت و آمدند. جمعی از فرشتگان حافظان بندگان و جمعی ديگر دَربانان بهشتِ خداوندند. بعضی از آنها پاهايشان در طبقات پايين زمين قرار داشته و گردن هاشان از آسمان فراتر و ارکان وجودشان از اطراف جهان گذشته، عرش الهی بر دوش هايشان استوار است، برابر عَرش خدا ديدگان به زير افکنده و در زير آن، بال ها را به خود پيچيده اند. ميان اين دسته از فرشتگان با آنها که در مراتب پايين تری قرار دارند، حجابِ عِزّت و پرده های قدرت، فاصله انداخته است. هرگز خدا را با وَهم و خيال، در شکل و صورتی نمی پندارند و صفات پديده ها را بر او روا نمی دارند؛ هرگز خدا را در هیچ جايی محدود نمی کنند و نه با همانند آوردن به او اشاره می کنند». حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم اللّه الرّحمن الرّحیم✨ 🌹شرح #حکمت8 🔴 #قسمت‌دوم 🔰 حضرت در ادامه (خطبه ۱ ) می فرمایند: «آسما
✨ بسم الله الرحمن الرحيم✨ 🌹شرح 🔴 🔻3. شگفتی خلقت حضرت آدم (علیه السلام ) : موضوع دیگری که حضرت علی (علیه السلام) برای رسیدن ما به معرفت الله از شگفتی پدیده ها معرفی میفرمایند، شگفتی خلقت آدم (علیه السلام) است. در خطبه اول نهج البلاغه میخوانیم: «سپس خداوند بزرگ خاکی از قسمت های گوناگون زمين، از قسمت های سخت و نرم و شور و شيرين گِرد آورد، آب بر آن افزود تا گِلی خالص و آماده شد و با افزودن رطوبت چسبناک گرديد. از آن اندامی شايسته و عضوهايی جدا و به يکديگر پيوسته آفريد. آن را خشکانيد تا محکم شد، خشکاندن را آنقدر ادامه داد تا سخت شد تا زمانی معيّن و سرانجامی مشخّص، اندام انسان کامل گرديد. آنگاه از روحی که آفريد در آن دميد تا به صورت انسانی زنده درآمد، دارای نيروی انديشه که وی را به تلاش اندازد و دارای افکاری که در ديگر موجودات تصرّف نمايد. به انسان اعضاء و جوارحی بخشيد که در خدمت او باشند و ابزاری عطا فرمود که آنها را در زندگی به کار گيرد. قدرت تشخيص به او داد تا حقّ و باطل را بشناسد و حواس چشايی و بويايی و وسيله تشخيص رنگ ها و اجناس مختلف در اختيار او قرار داد. انسان را مخلوطی از رنگهای گوناگون و چيزهای همانند و سازگار و نيروهای متضادّ و مزاج های گوناگون گرمی، سردی، تری، و خشکی قرار داد. 🔻و در خطبه ۱۶۳ بند سوم میفرمایند:« ای انسان! ای آفریده راست قامت! ای پدیده نگاهداری شده در تاریکیهای رحم های مادران و قرار داده شده در پرده های تو در تو، آغاز آفرینش تو از گِل و لای بود و سپس در جایگاه آرامی نهاده شدی تا زمانی مشخص و سرآمدی تعیین شده. و آنگاه که در شکم مادرت حرکت میکردی، نه دعوتی را می توانستی پاسخ بدهی و نه صدایی را می شنیدی. سپس تو را از قرارگاهت بیرون کردند و به خانه ای آوردند که آن را ندیده بودی و راههای سودش را نمی دانستی، پس چه کسی تو را در مکیدن شیر از پستان مادر هدایت کرد؟ و به هنگام نیاز جایگاه های طلب کردن و خواستن را به تو شناساند. هرگز آنکس که در توصیف پدیده ای با شکل و اندازه و ابزار مشخص درمانده باشد، بدون تردید از وصف پروردگارش ناتوان تر و از شناخت خدا با حدّ و مرز پدیده ها دورتر است». حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨ بسم الله الرحمن الرحيم✨ 🌹شرح #حکمت8 🔴 #قسمت‌سوم 🔻3. شگفتی خلقت حضرت آدم (علیه السلام ) : موضوع
✨ بسم اللّه الرّحمن الرّحيم✨ 🌹 شرح 🔴 🔻 4. شگفتی خلقت خفّاش: یکی دیگر از موجوداتی که حضرت امیر(علیه السلام) در نهج البلاغه به صورت بسیار دقیق و جزئی خلقت آن را بررسی کردند تا شاید ما انسانهای غافل با تأمل در ظرافت ها و پیچیدگیهای این خلقت، به قدرت و وجود خدا و عظمت و علم خدا پی ببریم خفاش است. در بند دوم از خطبه ۱۵۵ نهج البلاغه می خوانیم:« از زيبايی های صنعت پروردگار و شگفتی های آفرينش او همان اسرار پيچيده حکيمانه در آفرینش خفّاشان است. روشنی روز که همه چيز را می گشايد چشمان خفاش را می بندد و تاريکی شب که هر چيز را به خواب فرو می برد، چشمان خفاش را باز می کند. چگونه چشمان خفّاش کم بين است که نتواند از نور آفتاب درخشنده روشنی گيرد؟ نوری که با آن راه های زندگی خود را بيابد، و در پرتو آشکار خورشيد خود را به جاهايی برساند که می خواهد، روشنی آفتاب خفّاش را از رفتن در تراکم نورهای تابنده اش باز می دارد و در خلوتگاه های تاريک پنهان می سازد که از حرکت در نور درخشان عاجز است، پس خفّاش در روز پلک ها را بر سياهی ديده ها می اندازد و شب را مانند چراغی برمی گزيند که در پرتو تاريکی آن روزی خود را جستجو می کند و سياهی شب ديده های او را نمی بندد و به خاطر تاريکی زياد از حرکت و تلاش باز نمی ماند. آنگاه که خورشيد پرده از رُخ بيفکند و سپيده صبحگاهان بدمد و لانه تنگ سوسمارها از روشنی آن روشن گردد، شب پره(خفاش) پلک ها بر هم می نهد و بر آنچه در تاريکی شب به دست آورده قناعت می کند. پاک و منزّه است خدايی که شب را برای خُفّاشان مانند روز روشن و مايه به دست آوردن روزی قرار داد و روز را مانند شب تار مايه آرامش و استراحت آنها انتخاب فرمود و بالهايی از گوشت برای پرواز آنها آفريد، تا به هنگام نياز به پرواز از آن استفاده کنند، اين بالها مانند لاله های گوشند بی پر و رگ های اصلی، ولی جای رگ ها و نشانه های آن را به خوبی مشاهده خواهی کرد. برای شب پره ها دو بال قرار داد، نه آن قدر نازک که در هم بشکند و نه چندان محکم که سنگين باشد؛ پرواز می کنند در حالی که فرزندانشان به آنها چسبيده و به مادر پناه برده اند، اگر فرود آيند با مادر فرود می آيند و اگر بالا روند با مادر اوج می گيرند. از مادرانشان جدا نمی شوند تا آن هنگام که اندام جوجه نيرومند و بال ها قدرت پرواز کردن پيدا کند و بداند که راه و رسم زندگی کردن کدام است و مصالح خويش را بشناسد. پس پاک و منزّه است پديدآورنده هر چيزی که بدون هيچ الگویی باقيمانده از ديگران همه چيز را آفريده است». حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨ بسم اللّه الرّحمن الرّحيم✨ 🌹 شرح #حکمت8 🔴 #قسمت_چهارم 🔻 4. شگفتی خلقت خفّاش: یکی دیگر از موجو
✨ بسم اللّه الرّحمن الرّحيم✨ 🌹شرح 🔴 🔻5. شگفتی خلقت طاووس: یکی دیگر از موجوداتی که پیچیدگیها، شگفتی ها و زیباییهای خلقتش توسط مولا علی(علیه السلام) به دقت و به طرز اعجاب انگیزی تبیین شده، طاووس است. در خطبه ۱۶۵ بخشهای دو ، سه و چعارم پیرامون طاووس اینگونه می خوانیم:«و از شگفت انگيزترين پرندگان در آفرينش طاووس است، که آن را در استوارترين شکل موزون بيافريد و رنگ ها و پر و بالش را به نيکوترين رنگ ها بياراست، با بال های زيبا که پرهای آن به روی يکديگر انباشته و دُم کشيده اش که چون به سوی مادّه پيش می رود آن را مانند چتری گشوده و بر سر خود سايبان می سازد، گويا بادبان کشتی است که ناخدا آن را برافراشته است. طاووس به رنگ های زيبای خود می نازد و خوشحال و خرامان دُم زيبايش را به اين سو و آن سو می چرخاند و به سوی مادّه می تازد، مانند خروس می پرد و چون حيوانِ نرِ مستِ شهوت با جفت خويش می آميزد، اين حقيقت را من از روی مشاهده می گويم نه مانند کسی که بر اساس نقل ضعيفی سخن بگويد. اگر کسی خيال کرده باردار شدن طاووس به وسيله قطرات اشکی است که در اطراف چشم نر حلقه زده و طاووس مادّه آن را می نوشد آنگاه بدون آميزش با همين اشک ها تخم گذاری می کند، افسانه ای بی اساس است، ولی شگفت تر از آن نيست که برخی می گويند: زاغ نر، طعمه به منقار ماده می گذارد که همين عامل باردار شدن زاغ است! ( حضرت می خواهند بفرمایند که هر دو این اعتقادات باطل و افسانه است) 🔻در ادامه می فرمایند: «گويا نی های پر طاووس مانند شانه هایی است که از نقره ساخته و گردی های شگفت انگیز آفتاب گونه که به پرهای اوست از زر ناب و پارچه های زَبَرجد بافته شده است. اگر رنگ های پرهای طاووس را به روييدنی های زمين تشبيه کنی خواهی گفت دسته گُلی است که از شکوفه های رنگارنگ گل های بهاری فراهم آمده است و اگر آن را با پارچه های پوشيدنی همانند می سازی پس مانند پارچه های زيبای پرنقش و نگار يا پرده های رنگارنگ يَمَن است و اگر آن را با زيورآلات مقايسه میکنی مانند نگين های رنگارنگی است که در نواری از نقره با جواهرات زينت شده است. طاووس چون به خود بالنده مغرور راه می رود دُم و بال های زيبايش را برانداز می کند، پس با توجّه به زيبايی جامه و رنگ های گوناگون پر و بالش قهقهه سر می دهد ولی چون نگاهش به پاهای خود می افتد، بانگی بر می آورد که گويا گريان است، فرياد می زند گويا که دادخواه است و گواه صادق دردی است که در درون دارد زيرا پاهای طاووس مانند ساق خروس دورگه (هندی و پارسی) باريک و زشت و در يک سویِ ساقِ پايش ناخنکی مخفی روييده است.» حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨ بسم اللّه الرّحمن الرّحيم✨ 🌹شرح #حکمت8 🔴 #قسمت_پنجم 🔻5. شگفتی خلقت طاووس: یکی دیگر از موجودا
✨ بسم اللّه الرّحمن الرّحيم✨ 🌹شرح 🔴 خطبه ۱۶۵ بند چهارم: بر فراز گردن طاووس به جای يال، کاکلی سبز رنگ و پر نقش و نگار روييده و برآمدگی گردنش مانند آفتابه ای نفيس و نگارين است و از گلوگاه تا روی شکمش به زيبايی وَسْمِه يمانی رنگ آميزی شده يا چون پارچه حرير بَرّاق يا آيينه ای شفّاف که پرده بر روی آن افکندند. در اطراف گردنش گويا چادری سياه افکنده که چون رنگ آن شاداب و بسيار می باشد می پنداری با رنگ سبز تندی در هم آميخته است، در کنار شکاف گوش طاووس خطی است باريک، مانند سَرِ قلم به سفيدی گل بابونه که در کنار سياهی آن جلوه خاصّی دارد. کمتر رنگی می توان يافت که طاووس از آن در اندامش نداشته باشد يا با شفّافيّت و صيقل فراوان و زرق و برق جامه اش آن را جلای برتری نداده باشد. طاووس مانند شکوفه های پراکنده ای است که باران بهار و گرمای آفتاب را در پرورش آن نقشی چندان نيست و شگفت آور آن که هر چند گاهی از پوشش پرهای زيبا بيرون می آيد،( یعنی پرهایش می ریزد) و تن عريان می کند پرهای او پياپی فرو می ريزند و از نو می رويند، پرهای طاووس مانند برگ خزان رسيده می ريزند و دوباره رشد می کنند و به هم می پيوندند تا ديگر بار شکل و رنگ زيبای گذشته خود را باز می يابد، بی آنکه ميان پرهای نو و و پرهای ريخته شده تفاوتی وجود داشته باشد يا حتی رنگی جابجا برويد. اگر در تماشای يکی از پرهای طاووس دقّت کنی، لحظه ای به سرخی گل و لحظه ای ديگر به سبزی زَبَرجَد و گاه به زردی زر ناب است. راستی هوش های ژرف انديش و عقل های پُرتلاش چگونه اين همه از حقايق موجود در پديده ها را می توانند درک کنند؟ و چگونه گفتار توصيف گران به نظم کشيدن اين همه زيبايی را بيان توانند کرد؟ و در درک کمترين اندام طاووس گمان ها از شناخت، درمانده و زبان ها از ستودن آن در کام مانده اند. پس ستايش خداوندی را سزاست که عقل ها را از توصيف پديده ای که برابر ديدگان جلوه گرند ناتوان ساخت، پديده محدودی که او را با ترکيب پيکری پرنقش و نگار با رنگ ها و مرزهای مشخّص می شناسد، باز هم از توصيف فشرده اش زبان ها عاجز و از وصف واقعی آن درمانده اند! (حال چگونه خدا را می توان درک کرد؟) حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨ بسم اللّه الرّحمن الرّحيم✨ 🌹شرح #حکمت8 🔴 #قسمت_ششم خطبه ۱۶۵ بند چهارم: بر فراز گردن طاووس به ج
✨ بسم اللّه الرّحمن الرّحيم✨ 🌹 شرح 🔴 🔻6. بررسی ⭕️ شگفتی خلقت مورچه: موجود دیگری که حضرت به دقت و ظرافت در روزگاری که امکانات آزمایشگاهی و بررسی علمی مثل امروز نبوده است، اندام او را بررسی کرده اند مورچه است. در خطبه ۱۸۵ ، بند سوم می فرمایند: 💥« به مورچه و کوچکی جثّه آن بنگريد، که چگونه لطافت خلقت او با چشم و انديشه انسان درک نمی شود، 💥نگاه کنيد چگونه روی زمين راه می رود و برای به دست آوردن روزی خود تلاش می کند. دانه ها را به لانه خود منتقل می سازد و در جايگاه مخصوص نگه می دارد، 💥 در فصل گرما برای زمستان تلاش کرده و به هنگام درون رفتن، بيرون آمدن را فراموش نمی کند. 💥روزی مورچه تضمين شده و غذاهای متناسب با طبعش آفريده شده است. خداوند منّان از او غفلت نمی کند و پروردگار پاداش دهنده محرومش نمی سازد، حتی اگر در دلِ سنگی سخت و صاف يا در ميان صخره ای خشک باشد. 💥 اگر در مجاری خوراک و قسمت های بالا و پايين دستگاه گوارش مورچه و آنچه در درون شکم او از غضروف های آويخته به دنده تا شکم و آنچه در سر اوست از چشم و گوش انديشه نمايی، 💥از آفرينش مورچه دچار شگفتی شده و از وصف او به زحمت خواهی افتاد. پس بزرگ است خدايی که مورچه را بر روی دست و پايش برپاداشت و پيکره وجودش را با استحکام نگاه داشت، 💥در آفرينش آن هيچ قدرتی خدا را ياری نداد و هيچ آفريننده ای کمکش نکرد. اگر انديشه ات را به کار گيری تا به راز آفرينش پی برده باشی دلايل روشن به تو خواهند گفت که آفريننده مورچه کوچک، همان آفريدگار درخت بزرگ خرماست، به جهت دقّتی که جدا جدا در آفرينش هرچيزی به کار گرفته و اختلافات و تفاوت های پيچيده ای که در خلقت هر پديده حياتی نهفته است». 🎙حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨ بسم اللّه الرّحمن الرّحيم✨ 🌹 شرح #حکمت8 🔴 #قسمت_هفتم 🔻6. بررسی ⭕️ شگفتی خلقت مورچه: موجود
✨ بسم اللّه الرّحمن الرّحيم✨ 🌹شرح 🔴 🔻8. شگفتی خلقت ملخ: ⚡آخرین موردی که از شگفتی های آفرینش پدیده ها و مخلوقات خدا از زبان مبارک حضرت علی (علیه السلام) برای شما مطرح میکنم، ⭕ *خلقت ملخ است.* ⚡حضرت در خطبه ۱۸۵ نهج البلاغه بند چهارم، درباره شگفتی ملخ می فرمایند: ⚡ « و اگر خواهی در شگفتی مَلَخ سخن گو که خدا برای او دو چشم سرخ، دو حَدَقه مانند ماه تابان آفريد و به او گوش پنهان و دهانی متناسب اندامش بخشيده است. ⚡دارای حواسی نيرومند و دو دندان پيشين است که گياهان را می چيند و دو پای داس گونه که اشياء را بر می دارد. ⚡کشاورزان برای زراعت از آنها می ترسند و قدرت دفع آنها را ندارند، ⚡گرچه همه باهم متّحد شوند. مَلَخ ها نيرومندانه وارد کشتزار می شوند و آنچه ميل دارند می خورند در حالی که تمام اندامشان به اندازه يک انگشت باريک نيست.» 🎙حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨ بسم اللّه الرّحمن الرّحيم✨ 🌹شرح #حکمت8 🔴 #قسمت_هشتم 🔻8. شگفتی خلقت ملخ: ⚡آخرین موردی که از ش
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت نهم نهج البلاغه از اقبال و ادبار دنیا صحبت میکنند و میفرمایند : « إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَيْرِهِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ». "هنگاهی که دنیا به کسی روی بیاورد، خوبیهای دیگران را به او عاریت می دهد و هنگامی که به او پشت کند، خوبیهای خودش را هم از او میگیرد." در واقع حضرت در این حکمت درصدد بیان آن چهره زشت باطنی دنیا هستند. مراد از دنیا در این حکمت همان روزگار و دهر هر کسی است، که بالاخره هر انسانی زندگی اش یک دوره ای دارد . امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نامه ۷۲ نهج البلاغه به ابن عباس مینویسند: « وَ اعْلَمْ بِأَنَّ الدَّهْرَ يَوْمَانِ» آگاه باش که روزگار هر کسی دو روز است؛ «يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ» یک روز به سود تو و روزی علیه توست. «فَمَا كَانَ مِنْهَا لَكَ أَتَاكَ عَلَى ضَعْفِكَ» آن روزگاری که دنیا به نفع تو باشد، هرچه که رزق تو باشد ولو اینکه ضعیف باشی در جلب آن رزق به تو می رسد. وَ مَا كَانَ مِنْهَا عَلَيْكَ لَمْ تَدْفَعْهُ بِقُوَّتِكَ و آن روزگاری که علیه تو باشد، هربلایی قرار است سرت بیاید، هرچقدر هم که تو قوی باشی، نمیتوانی جلویش را بگیری .بنابراین اقبال و ادبار دنیا در واقع آن چهره فریبکار دنیاست که درحکمت ۴۱۵ می خوانیم: « الدُّنْيَا تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ» "دنیا فریب میدهد، ضرر می زند و می گذرد." امیرالمؤمنین میخواهند به ما بفهمانند که آن روزی که خوشیهای دنیا به سمت تو روی می آورد، احترام مردم خلاصه آنچه که از زیبایها و جلوه های ظاهری دنیا به تو روی می کند، حواست به آن روزی که قطعاً اینها برمیگردند باشد! مثل جوانی که به پیری تبدیل میشود، سلامتی که به بیماری تبدیل میشود، شهرت که ممکن است به بدنامی تبدیل بشود و امثال این. ما در حکمت ۲۸۶ می خوانیم:« مَا قَالَ النَّاسُ لِشَيْ‏ءٍ طُوبَى لَهُ» مردم در مورد چیزی نمی گویند خوش به حالش، إِلَّا وَ قَدْ خَبَأَ لَهُ الدَّهْرُ يَوْمَ سَوْءٍ . مگر اینکه روزگار برای او یک روز بدی را آماده کرده است. یکی از نمونه های آن در حکمت ۷۲ است :« الدَّهْرُ يُخْلِقُ الْأَبْدَانَ وَ يُجَدِّدُ الْآمَالَ» روزگار در عین حالی که بدنها را دارد کهنه و فرسوده می کند، آرزوها را نو می کند، يُقَرِّبُ الْمَنِيَّةَ وَ يُبَاعِدُ الْأُمْنِيَّةَ در عین حالی که دارد آرزوها را مدام نزدیک نشان می دهد، مرگ را به دروغ دور نشان میدهد. مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ هرکس به دنیا دست پیدا کند از آن خسته و دلزده میشود، وَ مَنْ فَاتَهُ تَعِبَ و هرکس هم که دنیا را از دست بدهد و به آنچه که از دنیا می خواهد نرسد، به رنج می افتد. خلاصه دنیا اینگونه است که یک وقت رو میکند و ما را فریب میدهد و یک وقت هم پشت میکند و ضربه خودش را میزند. حضرت علی (علیه السلام) در حکمت ۱۵۲ میفرمایند: «لِكُلِّ مُقْبِلٍ إِدْبَارٌ» ؛ هرچیزی که یک روز به تو رو میکند، یک روز هم پشت می کند. «وَ مَا أَدْبَرَ كَأَنْ لَمْ يَكُنْ» و چیزی که پشت میکند، انگار اصلا از اول نبوده است. 🎙حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت9 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت نهم نهج البلاغه از اقبال
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔻۱.بایدهای معاشرت با مردم شرح حکمت دهم👇 ⚡و درود خدا بر او فرمود: « با مردم آنگونه معاشرت كنيد كه اگر مرديد بر شما اشك ريزند و اگر زنده مانديد با اشتياق سوي شما آيند.» 🔻امیرالمومنین (علیه السلام) در حکمت دهم نهج البلاغه می فرمایند:« با مردم آنگونه معاشرت کنید که اگر مردید برشما اشک ریزند و اگر زنده ماندید با اشتیاق سوی شما آیند». موضوع اصلی حکمت دهم، 🔹 الگوی معاشرت با مردم است. ⚡ درباره الگوی معاشرت با مردم در نهج البلاغه مطالب بسیار زیاد است که بنده بخشی از آنها را تحت عنوان "بایدها و نبایدهای معاشرت با مردم" انتخاب کرده ام که تقدیم میکنم. ابتدا بایدهای معاشرت با مردم را در ۱۰ سرفصل از نهج البلاغه شریف تقدیم میکنم: 🔹 بایدهای معاشرت با مردم: 1⃣ اصل دوستی و مهربانی: حضرت در حکمت ۱۴۲ می فرمایند:« التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.» ؛ اظهار دوستی با مردم نیمی از عقلانیت است. ⚡ و در حکمت ۲۱۱ میفرمایند:« الْمَوَدَّةُ قَرَابَةٌ مُسْتَفَادَةٌ» دوستی با مردم نوعی خویشاوندی پر استفاده و مفید است. به همین دلیل ما موظف شده ایم که حق این دوستی را رعایت کنیم. اما حق این دوستی چیست؟ ⚡حضرت در حکمت ۱۳۴ نهج البلاغه درباره حقوق دوستی و دوستان اینگونه فرموده اند:« لَا يَكُونُ الصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِي ثَلَاثٍ فِي نَكْبَتِهِ وَ غَيْبَتِهِ وَ وَفَاتِهِ» ⚡دوست، دوست حقیقی نیست مگر آنکه حقوق برادرش را در سه جایگاه نگهبان باشد. در روزگار گرفتاری، در آن هنگام که حضور ندارد و پس از مرگ یکی از حقوقی که ما باید مراقبت کنیم برای اینکه دوستی ما با مردم حفظ بشود، ⚡ آنجایی است که ظن و گمانی بین ما و مردم ایجاد میشود. مثلا در حکمت۲۴۸ حضرت می فرمایند:« مَنْ ظَنَّ بِكَ خَيْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ.» ⚡اگر کسی به تو ظن خیر داشت، از تو انتظار خوبی داشت، کاری کن که این گمانش تصدیق بشود. ⚡ احساس نکند که در مورد شما اشتباه فکر کرده است». از طرف دیگر حضرت در حکمت ۳۰۹ می فرمایند: جوری رفتار کنید که مومنین نسبت به شما سوء ظن پیدا نکنند. ⚡ می فرمایند: «اتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِينَ.»از گمانهای مومنین بپرهیزید. چرا؟ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ ⚡ چون خداوند حق را بر زبان مومنین قرار داده است.» 2⃣ رعایت آداب و عرف مردم: ⚡اگر میخواهیم رابطه مان با مردم خوب حفظ بشود، خوب است که آداب و عرف مردم را تا آنجایی که با شرع و عقل منافات ندارد را حفظ بکنیم. حضرت در حکمت ۴۰۱ میفرمایند:« مُقَارَبَةُ النَّاسِ فِي أَخْلَاقِهِمْ أَمْنٌ مِنْ غَوَائِلِهِمْ . ⚡ اینکه انسان در اخلاق و آدابی که مردم دارند، با آنها همراهی و همنشینی بکند، این خودش به نوعی باعث میشود که انسان از حیله ها و دشمنی ها و کینه های مردم در امان باشد.» ⚡به همین دلیل در حکمت ۳۵ میفرمایند:« مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا يَكْرَهُونَ» ⚡️کسی که در کاری که مردم خوششان نمی آید شتاب میکند، قَالُوا فِيهِ بِمَا لَا يَعْلَمُونَ. مردم در مورد‌ش حرفهایی میزنند که نسب به آن آگاهی ندارند. 🔻با این نگاه در حکمت ۱۲۳ می فرمایند: « طُوبَى لِمَنْ عَزَلَ عَنِ النَّاسِ شَرَّهُ »خوش به حال کسی که شرش را از مردم برکنار بدارد. یعنی با مردم جوری زندگی کنید که شری از شما به مردم نرسد. 🎙حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح #حکمت10 #قسمت_اول 🔻۱.بایدهای معاشرت با مردم شرح حکمت دهم👇 ⚡و درود
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت دوم 🔻 بایدهای معاشرت با مردم 🔻 نکته آخری که درباره رعایت آداب و عرف مردم در نهج البلاغه داریم، حکمت ۶۲ است. میفرمایند:« إِذَا حُيِّيتَ بِتَحِيَّةٍ فَحَيِّ بِأَحْسَنَ مِنْهَا وَ إِذَا أُسْدِيَتْ إِلَيْكَ يَدٌ فَكَافِئْهَا بِمَا يُرْبِي عَلَيْهَا وَ الْفَضْلُ مَعَ ذَلِكَ لِلْبَادِئِ» وقتی تو را ستودند بهتر از آن ،آنان را ستایش کن. و اگر به تو احسان کردند، بیشتر از آن به آنان ببخش و به هر حال پاداش بیشتر از آن آغاز کننده است. 3⃣ تواضع: سر فصل سوم از بایدهای معاشرت با مردم تواضع است. مولا علی(ع) در حکمت ۲۲۴ نهج البلاغه میفرمایند: «وَ بِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَةُ به برکت تواضع نعمت ها تمام و کمال می شوند». 4⃣ انصاف: مطلب چهارم انصاف است. با مردم انصاف دادن. در همین حکمت ۲۲۴ میفرمایند:« بِالنَّصَفَةِ يَكْثُرُ الْمُوَاصِلُونَ با انصاف به خرج دادن دوستان انسان فراوان می شوند». البته در مورد معنای انصاف حضرت در حکمت ۲۳۱ فرموده اند:« الْعَدْلُ الْإِنْصَافُ عدل خودش نوعی انصاف است». 5⃣ تحمل سختیها و ناملایمات و اشکالات و اشتباهات مردم: مطلب پنجمی که در نهج البلاغه پیرامون بایدهای معاشرت با مردم هست، مطلب تحمل سختیها، ناملایمات، اشکالات و اشتباهات مردم است در این معاشرت ها. که تحت عناوینی مثل صبر، حلم، تحمل و سعه صدر در نهج البلاغه جمع شده است که به بخشی از آنها اشاره میکنیم: 📌 5.1 صعه صدر: در حکمت ۱۷۶ میخوانیم:« آلَةُ الرِّيَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ .ابزار ریاست سعه صدر داشتن است». ارتباط این مبحث به موضوع ما این است که انسان وقتی میخواهد در جامعه با همه معاشرت خوب داشته باشد، در واقع در مقابل افکار مختلف، سلائق مختلف، فرهنگها، سطح مطالعات و سطح فهم های مختلف قرار می گیرد و قطعا اذیت میشود ؛اگر سعه صدر داشته باشد، مانند یک رئیسی است که ناچار است در یک اداره ای، وزارت خانه ای با صدها کارمند و هزاران مراجعه کننده با افکار و سلائق مختلف ارتباط داشته باشد، پس باید خیلی سینه گشاده ای داشته باشد. 📌 5.2 حلم: حضرت در حکمت ۲۱۳ نهج البلاغه شریف می فرمایند: «أَغْضِ عَلَى الْقَذَى وَ الْأَلَمِ تَرْضَ أَبَداً» چشمت را بر بدیها و درد و رنج ها ببند تا ابد راضی زندگی کن. حلم داشته باش. 🔹 فوائد حلم: یکی از فوائد حلم در مقابل جاهل است. وقتی انسان در مقابل رفتار جاهل حلم داشته باشد، اتفاق جالبی که می افتد؛ ۱. اول اینکه مردم در مقابل جاهل طرفدارش می شوند. ۲. دوم اینکه خودبه خود با حلم و بردباری د مقابل جاهل، دهان جاهل را میبندد. 🔻در حکمت ۲۱۱ میخوانیم:« الْحِلْمُ فِدَامُ السَّفِيهِ حلم دهان بند انسان سفیه و جاهل است». 🔻در حکمت ۲۰۶ هم اینگونه می خوانیم: « أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِيمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِلِ . نخستین پاداش بردبار از بردباریش این است که مردم در برابر نادان، پشتیبان او خواهند بود». گاهی وقتها ما به راحتی نمیتوانیم حلم به خرج بدهیم. یعنی در این کار مشکل داریم. چه کنیم؟ 🔻حضرت در حکمت ۲۰۷ راهش را یاد داده است. فرمود:« إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَكَ أَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ . اگر بردبار نیستی خودت را بردبار نشان بده. زیرا اندک است کسی که خودش را همانند مردمی کند ولی از جمله آنها به حساب نیاید». خلاصه حلم باید خیلی جدی گرفته بشود. اینقدر مهم است که حضرت در حکمت ۴۱۸ می فرمایند:« الْحِلْمُ عَشِيرَةٌ » حلم به اندازه یک عشیره و طایفه انسان را پشتیبانی میکند. 🔻 یا در حکمت ۴۲۴ می فرمایند:« الْحِلْمُ غِطَاءٌ سَاتِرٌ» حلم یک پرده بسیار ضخیمی است که جلوی عیب های انسان را می پوشاند. 🔻اینکه انسان چگونه میتواند به حلم هم برسد در حکمت ۴۶۰ اینگونه میفرماید:« الْحِلْمُ وَ الْأَنَاةُ تَوْأَمَانِ يُنْتِجُهُمَا عُلُوُّ الْهِمَّةِ » حلم و بردباری و صبر کردن و عجله نکردن، توأم باهم هستند - از کجا به دست می آیند؟- يُنْتِجُهُمَا عُلُوُّ الْهِمَّةِ همت بلند داشتن نتیجه اش میشود حلم و بردباری. بنابراین اگر انسان چشمهایش را به افقهای دوردست زندگی خیره شود ، مشکلات پیش پا افتاده او را از پای درنمی آورد و حلیم میشود. 🎙حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت10 🔴 قسمت دوم 🔻 بایدهای معاشرت با مردم 🔻 نکته آخری که درباره
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت سوم 🔹 بایدهای معاشرت با مردم 🔻 نکته بعدی درباره تحمل ناملایمات در حکمت ۲۲۴ است. حضرت میفرمایند: «بِاحْتِمَالِ الْمُؤَنِ يَجِبُ السُّؤْدُد» با تحمل کردن سختیها و زحمت ها انسان مستوجب سیادت و آقایی میشود. 6️⃣ خوشرویی و خوش اخلاقی: 🔻 حضرت در حکمت ۶ در مورد خوشرویی فرمودند: «الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ» ؛خوشرویی ریسمان دوستی است. درباره خوشرویی در حکمت ۳۳۳ هم فرمود:«الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ» مؤمن اینگونه است که در چهره اش خنده و بشاشیّت و لبخند است ولی قلبش محزون است. یا درباره حسن خلق در حکمت ۳۸ میخوانیم :« أَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ» با ارزش ترین حَسَب و نسبت فامیلی حسن خلق است. یا در حکمت ۱۱۳ میفرمایند:« لَا قَرِينَ كَحُسْنِ الْخُلُقِ» هیچ همنشینی به ارزش حسن خلق نمی رسد. 🔹تألّف: مطلب دیگر تألّف است. یعنی با مردم الفت برقرار کردن. 🔻در حکمت ۵۰ میخوانیم:« قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِيَّةٌ» دلهای مردم از هم گریزانند، «فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَيْهِ» هرکس هنر داشته باشد با مردم انس و الفت برقرار بکند قلبهای مردم به او رو میکنند. 🔹 نرم خویی : نکته آخر در خوش اخلاقی نرم خویی است. در حکمت۲۱۴ می خوانیم:« مَنْ لَانَ عُودُهُ كَثُفَتْ أَغْصَانُهُ » کسی که درخت شخصیتش نرم باشد، شاخ و برگش فراوان میشود. یعنی دوستان و معاشرانش زیاد می شود. 7️⃣ عفو، گذشت و تغافل: مطلب هفتم این است که ما در مقابل خطا و گناه و دشمنیهای شخصی که مردم با ما میکنند، عفو و گذشت و تغافل داشته باشیم. 🔻 پیرامون تغافل در حکمت ۲۲۲ خواندیم :« مِنْ أَشْرَفِ أَعْمَالِ الْكَرِيمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا يَعْلَمُ» یکی از شریف ترین رفتارهای انسانهای با کرامت این است که از آنچه که از عیوب مردم می دانند غفلت میکنند و چشم می پوشند». 🔹گذشت: 🔻درباره جوانمردان در حکمت ۲۰ میخوانیم:« أَقِيلُوا ذَوِي الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ فَمَا يَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ يَدُ اللَّهِ بِيَدِهِ يَرْفَعُهُ» از لغزش جوانمردان درگذرید زیرا جوانمردی نمی لغزد مگر آنکه دست لطف خدا او را بلند خواهد کرد ».و پیرامون عفو هم در حکمت ۱۱ میفرمایند:« إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ» وقتی که بر دشمنت قدرت یافتی، عفو و بخشیدن او را شکرانه قدرت قرار بده. 🔻در حکمت ۵۲ میفرمایند:« أَوْلَى النَّاسِ بِالْعَفْوِ أَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقُوبَةِ» شایسته ترین مردم به عفو کردن آن کسی است که قدرتش بر عقوبت و انتقام بیشتر است. چرا؟ در حکمت ۲۱۱ این چرا را جواب داده اند: «الْعَفْوُ زَكَاةُ الظَّفَرِ» عفو کردن هنگام قدرت، زکات پیروزی است. حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت10 🔴 قسمت سوم 🔹 بایدهای معاشرت با مردم 🔻 نکته بعدی درباره تح
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت چهارم 🔹 بایدهای معاشرت با مردم 8⃣ بخشندگی: 🔻عنوان هشتمی که پیرامون بایدهای معاشرت با مردم در نهج البلاغه مطرح است، بخشندگی است. بخشندگی ذیل ۸ مفهوم در نهج البلاغه بیان شده است که عبارتند از: ۱. سخاوت ۲. جود ۳. کرم ۴. انعام ۵. افضال ۶. احسان ۷. انفاق ۸. اعطاء 🔹 سخاوت : پیرامون سخاوت در حکمت ۵۳ میفرماید:«السَّخَاءُ مَا كَانَ ابْتِدَاءً فَأَمَّا مَا كَانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَيَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ» ؛ سخاوت آن است که تو قبل از درخواست فقیر به او ببخشی ، اما آنچه که بعد از درخواستش میبخشی، از روی خجالت و سرزنش مردم است.» 🔹 جود: درباره جود در حکمت ۲۱۱ می فرماید: «الْجُودُ حَارِسُ الْأَعْرَاضِ»؛ جود و بخشش، نگهبان خوبی برای آبروهاست. 🔹 کَرم : پیرامون کرم در حکمت۲۴۷ میخوانیم: «الْكَرَمُ أَعْطَفُ مِنَ الرَّحِمِ»؛ ارزش و اثری که کرم در جلب عطوفت و مهربانی دارد از اثر رحم و خویشاوندی بیشتر است.» 🔹 انعام : درباره انعام به دیگران در حکمت ۱۵۸ میفرمایند: «عَاتِبْ أَخَاكَ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ وَ ارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَيْهِ» ؛ شرّ برادر دینی ات را با انعام به او رد کن و برگردان. 🔹 افضال: پیرامون افضال هم در حکمت ۲۲۴ میخوانیم: «بِالْإِفْضَالِ تَعْظُمُ الْأَقْدَارُ»؛ با بخشیدن به دیگران ، ارزش انسان زیاد میشود. 🔻 افضال چیست؟ در حکمت ۲۳۱ میفرمایند: «الْإِحْسَانُ التَّفَضُّلُ»؛ احسان همان تفضل است. در واقع تفضل هم همان احسان است. 🔹 احسان: اما پیرامون خود احسان در حکمت ۱۵۸ میفرمایند:«عَاتِبْ أَخَاكَ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ»؛ اگر یک وقتی لازم شد برادرت را سرزنش و عتاب کنی، از طریق احسان و نیکی به او عتاب کن. در حکمت ۲۶۴ نهج البلاغه هم نکته بسیار جالبی را حضرت درباب احسان به ما یاد داده اند که امیدوارم این حکمت را واقعا از همین امروز بصورت جدی سرلوحه زندگی خودمان قرار بدهیم. می فرمایند:«أَحْسِنُوا فِي عَقِبِ غَيْرِكُمْ تُحْفَظُوا فِي عَقِبِكُمْ» ؛ به بازماندگان دیگران احسان کنید تا حرمت بازماندگان شما را بعد از شما نگه دارند. 🔹 انفاق: حضرت در حکمت ۱۲۳ عده ای از رفتارها را با عنوان « طُوبَى لِمَنْ» "خوش به حال کسی که فلان کار را بکند"، بیان کردند، که یکی از آنها این است:« طُوبَى لِمَنْ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ » خوش به حال کسی که اضافه مالش را ببخشد و انفاق کند. 🔹 اعطا : در نهایت پیرامون اعطا کردن هم در حکمت ۲۳۲ فرمود:« مَنْ يُعْطِ بِالْيَدِ الْقَصِيرَةِ يُعْطَ بِالْيَدِ الطَّوِيلَةِ» آنکس که با دست کوتاه ببخشد از دستی بلند پاداش گیرد. حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت10 🔴 قسمت چهارم 🔹 بایدهای معاشرت با مردم 8⃣ بخشندگی: 🔻عنوان
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت پنجم 🔹 بایدهای معاشرت با مردم 9️⃣ کنترل زبان: 🔻سرفصل نهمی که پیرامون بایدهای معاشرت با مردم هست درباره زبان است. خیلی نکات زیادی البته در نهج البلاغه داریم که من به بخشی از آنها که به این موضوع بیشتر ارتباط دارند، اشاره میکنم. 🔹 راز داری: 🔻یکی از مسائلی که پیرامون زبان در معاشرت با مردم باید مراقبت باید کرد، راز داری است. انسان نباید همه حرفهایش را به دیگران منتقل کند. حضرت در حکمت ۶ فرمودند: « صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ »سینه انسان عاقل گاوصندوق اسرارش است. 🔻 چرا در معاشرتها نباید همه چیز را به همه کس حتی به رفیق و دوست خودمان بگوییم؟ حضرت در حکمت ۲۶۸ جواب داده اند و خیلی خوب باید به این حکمت توجه کرد ،فرمودند: «أَحْبِبْ حَبِيبَكَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ بَغِيضَكَ يَوْماً مَا» در دوستی با دوستانت مراقبت و احتیاط کن. زیرا شاید روزی دوست تو دشمنت گردد. حالا اگر اسرارت را به او گفتی آن روزی که با تو دشمنی میکند، همه اسرارت را فاش میکند. در ادامه هم میفرمایند: «وَ أَبْغِضْ بَغِيضَكَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ حَبِيبَكَ يَوْماً مَا» ؛ در دشمنی با دشمنت هم احتیاط کن و حد نگهدار، زیرا ممکن است در آینده همین کسی که الان دشمن توست، دوست تو بشود، آن موقع شرمنده میشوی. 🔹 دوری از پر حرفی: 🔻 نکته دیگری که پیرامون زبان در معاشرت مطرح است، در حکمت ۱۲۳ است که حضرت میفرمایند: « طوبَى لِمَنْ أَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ» خوش به حال کسی که اضافه حرفهایش را امساک بکند و زیادی حرف نزند. 🔟 نوع تنبیه کردن افراد بواسطه اشتباهاتشان : حضرت در حکمت ۱۷۷ یک الگوی خیلی خیلی جالب و موثری را بیان می فرمایند. می فرمایند:« ازْجُرِ الْمُسِي‏ءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِن » بدکار را با پاداش دادن به نیکو کار زجر بده و تنبیه کن. حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت10 🔴 قسمت پنجم 🔹 بایدهای معاشرت با مردم 9️⃣ کنترل زبان: 🔻سر
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت ششم 🔻 اما سرفصل دوم در بحث معاشرت با مردم، نبایدهاست. یعنی خصلتها و رفتارهای بدی که اگر از ما سر بزند مردم از ما دور می شوند. برعکس آنچه که در حکمت ۱۰ خواندیم که: «خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُم» با مردم آنگونه معاشرت کنید که اگر مردید بر شما بگریند و اگر زنده ماندید با اشتیاق سوی شما بیایند. 🔹 نبایدهای معاشرت با مردم: 1⃣ عُجب و خودپسندی : 🔻 اولین نبایدِ معاشرتها، عجب و خودپسندی است. در حکمت ۶ میخوانیم: «منْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَيْهِ»؛ " دشمنانِ انسان از خود راضی فراوانند" و در حکمت ۳۸ میفرمایند: «أوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ»؛ "وحشتناک ترین وحشت، عجب و خود پسندی است". در حکمت ۱۱۳ میفرمایند:«َ لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ» وحشتناک ترین تنهایی از عجب و خودپسندی نیست. در حکمت ۱۶۷ میخوانیم:«الْإِعْجَابُ يَمْنَعُ الِازْدِيَادَ» عُجب به خود(خودپسندی)، مانع رشد و ازیاد نعمت است. در حکمت ۲۱۲ میفرمایند: «عُجْبُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ أَحَدُ حُسَّادِ عَقْلِهِ»؛ "اگر انسان نسبت به خودش عجب و خودپسندی داشته باشد، یکی از حسودان عقل خودش است." دلیل اینکه انسان نباید عجب و فخر داشته باشد، در حکمت ۴۵۴ به خوبی بیان شده است. حضرت می فرمایند:«مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرِ أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِيفَةٌ وَ لَا يَرْزُقُ نَفْسَهُ وَ لَا يَدْفَعُ حَتْفَهُ» آدمیزاد را چه به فخر؟ در حالیکه اولش نطفه ای بیش نبوده، آخرش هم جیفه و مرداری بیش نیست، نه به تنهایی قدرت دارد رزق خودش را تامین کند و نه خطری را از خودش دفع بکند. 2⃣ حسادت: 🔻دومین مسأله از نبایدها ، حسادت است. حضرت علی(ع) در حکمت ۲۱۸ می فرمایند: «حَسَدُ الصَّدِيقِ مِنْ سُقْمِ الْمَوَدَّةِ»؛ " یکی از آسیبهای مودّت و دوستی، حسادت نسبت به دوست است". در حکمت ۲۲۵ در ضرر در حسادت نسبت به خود حسود می فرمایند: «الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلَامَةِ الْأَجْسَادِ» ؛ تعجب میکنم که حسادت ورزان از سلامت جسم خودشان غافلند، یعنی دارند ضربه را به خودشان میزنند. لذا در حکمت ۲۵۶ میفرمایند:«صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ» ؛ "یکی از راههای سلامتی تن، این است که کمتر حسادت بورزد". 3⃣ خشم و تندخویی: 🔻حضرت علی(علیه السلام) در مورد تندخویی در حکمت ۲۵۵ میفرمایند:«الْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا يَنْدَمُ فَإِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكِمٌ » تندخویی یک قسمی از اقسام جنون و دیوانگی است، زیرا صاحب این اخلاق یا بعد از تندخویی پشیمان میشود-خوب پس معلوم است کار عاقلانه ای نکرده است که پشیمان شده است- اگر هم پشیمان نشود پس معلوم میشود جنون و دیوانگی اش همچنان ادامه دارد. در بحث به خشم آوردن برادر مؤمن هم در حکمت ۴۸۰ خواندیم:«إِذَا احْتَشَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَهُ»؛ وقتی که مؤمن برادر دینی خودش را عصبانی بکند، دیگر از او جدا شده است. 4⃣ سوء ظن: 🔻 مولا در حکمت ۲۲۰ در ادب رفاقت میفرمایند:«لَيْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضَاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّنِّ»؛ "از عدالت به دور است که انسان بر انسان دیگری که قابل اطمینان است سوءظن داشته باشد". و در حکمت ۳۶۰ میفرماید: «لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَحَدٍ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی الْخَيْرِ مُحْتَمَلًا »؛ وقتی از زبان یک انسان خوبی حرفی خارج میشود که به نظر حرف بدی هست، تو تا میتوانی که آن را توجیه به خیر و خوبی بکنی، حق نداری سوء ظن داشته باشی. 5⃣ پرهیز از رفتارهای شک برانگیز: 🔻 در حکمت ۱۵۹ میفرماید:«مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلَا يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ»؛ کسیکه خودش را در موضع تهمت قرار بدهد، اگر مردم نسبت به او سوءظن پیدا کنند حق ندارد جز خودش را سرزنش کند». 6⃣ پرهیز از عیب جویی: 🔻 در حکمت ۳۵۳ میفرماید: «اكْبَرُ الْعَيْبِ أَنْ تَعِيبَ مَا فِيكَ مِثْلُهُ »؛ بزرگترین عیب انسان این است که آن عیبی که خودت داری را در دیگران پیگیری کنی. 7⃣ سخن چینی: 🔻 در حکمت ۲۳۹ میفرماید:«مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ وَ مَنْ أَطَاعَ الْوَاشِيَ ضَيَّعَ الصَّدِيقَ»؛ کسی که دنبال سخن چینی باشد، حقوق برادری را ضایع کرده است. 8⃣ به زحمت انداختن دیگران: 🔻 در حکمت ۲۷۹ میخوانیم: «شَرُّ الْإِخْوَانِ مَنْ تُكُلِّفَ لَهُ» ؛ "بدترین برادران آن کسی است که انسان به خاطر او به زحمت و رنج بیفتد". حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت10 🔴 قسمت ششم 🔻 اما سرفصل دوم در بحث معاشرت با مردم، نبایدهاست
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔴 قسمت اول 💠 و درود خدا بر او فرمود: «اگر بر دشمنت دست يافتی، بخشيدن او را شكرانه پيروزی قرار ده.» 🔻 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت یازدهم نهج البلاغه میفرمایند:" هرگاه بر دشمن خود دست یافتی بخشش و عفو او را شکرانه پیروزی قرار بده." بنابراین موضوع حکمت یازدهم عفو و بخشش است. 🔻 معنای لغوی "عفو و بخشش" به نظر بنده پنهان شدن، یا پنهان کردن یک چیزی است، به گونه ای که ناپدید یا نابود بشود. برای این ادعای خودم ،در ریشه ی معنایی عفو، حداقل ۳ شاهد از نهج البلاغه دارم: 1⃣ اول در خطبه ۱۴۹ که حضرت علی(علیه السلام) میخواهند بفرمایند وقتی که ما از دنیا می رویم، آثارمان در زمین ناپدید میشود، از واژه عفو و مشتقّاتش استفاده می کنند و می فرمایند:«عَفَا فِي الْأَرْضِ مَخَطُّهَا»؛ آثارش در زمین پنهان خواهد شد. 2⃣ در خطبه ۱۹۸ بند ۴ می فرمایند: وقتی که پیامبر مبعوث شد، اوضاع چگونه بود؟ یکی از عباراتشان این است: «عَفَاءٍ مِنْ أَعْلَامِهَا» روزگاری که پیامبر مبعوث شد، دنیا پرچمها و نشانه هایش پوسیده و پنهان شده بود. 3⃣ در خطبه ۲۳۰ میفرمایند: «وعَفَّى آثَارَكُمْ» مرگ آثار شما را از بین می برد. بنابراین واژه "عفو" یعنی پنهان شدن یا پنهان کردن یک چیزی به گونه ای که نابود یا ناپدید بشود. 🔻 خوب موضوعی که در این حکمت ۱۱ بود، این بود که وقتی بر انتقام، قدرت پیدا کردی ببخش! و این را یک نوع شکر نعمت قدرت بیان کرده اند. 🔻 در حکمت ۵۲ هم حضرت میفرمایند: شایسته ترین مردم به عفو و گذشت، قدرتمندترین آنها بر عقوبت و انتقام است. چرا؟ جواب این چرا را در حکمت ۲۱۱ میخوانیم که :«الْعَفْوُ زَكَاةُ الظَّفَرِ»؛ عفو کردن زکات ظفر، پیروزی و قدرت پیدا کردن بر دشمن است. لذا در حکمت ۱۹۴ حضرت نسبت بین عفو و قدرت بر انتقام را اینگونه بیان می کنند: من کی شایسته است که غیظ و غضب خودم را فرو بخورم؟! آیا زمانی که عاجز از انتقام هستم تا به من گفته شود: کاش صبر میکردی؟ یا زمانی که قدرت بر انتقام دارم تا به من گفته شود: کاش عفو میکردی؟ یعنی اصلا وقتی قدرت بر انتقام نداری، عفو معنی ندارد ، هنر آنجایی است که با اینکه قدرت بر عقوبت و انتقام گرفتن داری، عفو بکنی. 🔻 لذا در حکمت ۴۲۰ در سیره عملی علی (علیه السلام) می بینیم که خودِ حضرت چقدر بزرگوارانه اهل عفو بودند. مثلا در حکمت ۴۲۰ میخوانیم که وقتی حضرت با اصحابشان جایی نشسته بودند یک زن زیبایی از آنجا رد شد، عده ای از اصحاب به آن زن نگاه شهوت انگیز کردند، حضرت فرمودند: هرگاه کسی از شما با نگاه به زنی به شگفتی آمد با همسر خودش آمیزش کند، که او نیز زنی مانند همسر خودش می باشد. در اینجا مردی از خوارج که در آن جمع نشسته بود، متاسفانه با وقاحت تمام خطاب به حضرت علی(علیه السلام) اینگونه توهین کرد: خدا این کافر را بکشد، چقدر فقه می داند! مردم قصد کشتن آن خوارجی را کردند، ولی حضرت مانع شدند و فرمودند: «رُوَيْداً» دست نگه دارید. «اِنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ »جواب ناسزا را با ناسزا می دهند، «اَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْبٍ» یا بالاتر، گناه را عفو کنید. حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح #حکمت11 🔴 قسمت اول 💠 و درود خدا بر او فرمود: «اگر بر دشمنت دست ياف
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت دوم 🔻 یا وقتی که در نامه ۴۷ به فرزندانشان توصیه میکنند که اگر میتوانید ابن ملجم را عفو کنید؛ با اینکه قتلی بزرگ انجام داد که در زمین و آسمان ندا داده شد:«تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ‏ أَرْکَانُ‏ الْهُدَى قُتِلَ عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى » حضرت باز هم میفرمایند اگر دیدید باز امکانش هست ، عفو کنید. یا در خطبه ۲۲۷ که حضرت از خداوند متعال درخواست عفو می کنند: «اللَّهُمَّ احْمِلْنِي عَلَى عَفْوِكَ وَ لَا تَحْمِلْنِي عَلَى عَدْلِكَ » خدایا من را بر عفو خودت حمل کن، نه بر عدل خودت. در نامه ۵۳ بند دوم مولا علی (علیه السلام) به مالک اشتر توصیه می کنند که هرگز از عفو کردن مردم خطاکار، پشیمان نشو. چرا؟ بعد ببینید چطور دلیل عدم پشیمانی را بیان میکنند: «فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِكَ وَ صَفْحِكَ مِثْلِ الَّذِي تُحِبُّ وَ تَرْضَى أَنْ يُعْطِيَكَ اللَّهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ» همانطور که دلت میخواهد و دوست داری خداوند گناهان تو را ببخشد و چشم پوشی کند، خطاهای مردم را هم ببخش و چشم پوشی کن ؛ با این تفاوت که «وَ لَا غِنَى بِكَ عَنْ عَفْوِهِ وَ رَحْمَتِهِ» تو مالک اشتر از عفو و رحمت الهی بی نیاز نیستی. 🔻یکی از اسباب عفو الهی در نهج البلاغه ابتلاء است. حضرت در خطبه ۱۹۲ انتهای بند ۹ حضرت می فرمایند: «وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ» خدا با انواع شدائد بندگانش را آزمایش میکند. «وَ يَتَعَبَّدُهُمْ بِأَنْوَاعِ الْمَجَاهِدِ» و با سختیها آنها را به بندگی خودش می کشاند «وَ يَبْتَلِيهِمْ بِضُرُوبِ الْمَكَارِهِ» چرا؟ «اِخْرَاجاً لِلتَّكَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ» به خاطر اینکه تکبر را از دلهایشان بیرون کند «وَ لِيَجْعَلَ ذَلِكَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَى فَضْلِهِ وَ أَسْبَاباً ذُلُلًا لِعَفْوِهِ» و با این امتحانات و بلاها و شدائد و... راه و سبب راحت عفو و بخشش را برایشان باز میکند. 🎙 حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت11 🔴 قسمت دوم 🔻 یا وقتی که در نامه ۴۷ به فرزندانشان توصیه میکن
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت اول- دوستی و برادری 🔹 حکمت دوازدهم پیرامون دوستی و برادری است. حضرت می فرمایند: « ناتوان ترین مردم کسی است که در دوست یابی ناتوان است و از او ناتوان تر کسی است که دوست خود را از دست بدهد.» 🔻ما به برکت این حکمت، کل مطالبی را که پیرامون بحث رابطه برادرانه، دوستی و همه موضوعات و عناوینی که مربوط به آن است را از نهج البلاغه خدمت شما خواهران و برادران عزیز جمع بندی و دسته بندی کرده ایم که خدمت شما تقدیم میکنم: 1⃣ تنها رابطه پسندیده میان مؤمنین برادری است. 🔻 عوان اول این است تنها رابطه پسندیده میان مؤمنین برادری است.حضرت در خطبه ۱۱۳ بند ۳ می فرمایند: «إِنَّمَا أَنْتُمْ إِخْوَانٌ عَلَى دِينِ اللَّهِ»؛ این است و جز این نیست که شما برادران در راه دین خدا هستید، «مَا فَرَّقَ بَيْنَكُمْ»چیزی بین شما تفرقه ایجاد نمیکند «إِلَّا خُبْثُ السَّرَائِرِ وَ سُوءُ الضَّمَائِرِ»؛ مگر خباثت در باطن و ذات ناشایست و ناپاک. بنابراین آن رابطه ای که دین از ما می پسندد این است که همه با هم خواهر و برادر ایمانی هستیم. 🔻 در خطبه ۱۱۸ هم حضرت میفرمایند: «أَنْتُمُ الْأَنْصَارُ عَلَى الْحَقِّ وَ الْإِخْوَانُ فِي الدِّينِ»؛ شماها یاران من در راه حق و برادرانم در راه دین هستید. در نامه ۲۶ بند اول هم حضرت مینویسند: «فَإِنَّهُمُ الْإِخْوَانُ فِي الدِّينِ وَ الْأَعْوَانُ عَلَى اسْتِخْرَاجِ الْحُقُوقِ» مردم برادران تو در راه دین و یاران تو برای احقاق حقوق دیگران هستند. 🔻 در رابطه بین حاکم و مردم هم حتی حضرت انتظار دارند که حاکمان حکومت اسلامی مردم را برادران خود ببینند، لذا نسبت به مال و جان و ناموس آنها خشن نباشند و خدای نکرده تعرّضی نکنند. در نامه ۵۳ بند ۲ خطاب به مالک اشتر میفرمایند: «وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ» ؛ مانند حیوان درنده به جان مردم نیفت، بعد در تعلیل و دلیلش میفرمایند: «فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِی الْخَلْقِ» به خاطر اینکه مردم مصر یا برادران دینی تو هستند،(آنهایی که مسلمان هستند) یا اگر مسلمان نیستند، همنوع تو هستند. در نامه ۵۰ بند اول هم حضرت اینگونه می فرمایند : «عَطْفاً عَلَى إِخْوَانِهِ»؛ به برادرانش مهربانی بیشتری روا دارد. ✅ بنابراین تنها رابطه شایسته ای که دین بین مؤمنین می پذیرد، رابطه برادری است. 🔻 ما موظّفیم که این رابطه را بشناسیم، حقوقش را بشناسیم، آدابش را بشناسیم، آسیب هایش را هم بشناسیم که ان شاءالله در همین حکمت ۱۲ بخشهای اصلی این موضوعات را از نهج البلاغه، تقدیم میکنم. فقط یک نکته را در پایان این بخش اول عرض میکنم، امیرالمؤمنین اگر از نامردیهای مردم کوفه شکوه و ناله داشتند، به خاطر همین انتظار برادری بود. در خطبه ۹۷ بند ۲ خطاب به این مردم سست عنصر ناعهد می فرمایند: «لَا إِخْوَانُ ثِقَةٍ عِنْدَ الْبَلَاءِ» ؛ شما برادران مورد اعتمادی در هنگام بلا و گرفتاریهای من نبودید. 🔻 یا در خطبه ۱۲۵ بند۲ میفرمایند:«فَلَا أَحْرَارُ صِدْقٍ عِنْدَ النِّدَاءِ وَ لَا إِخْوَانُ ثِقَةٍ عِنْدَ النَّجَاءِ »؛ شما نه آزادگان راستگویی بودید، وقتی که صدایتان میکردم برای کاری مثل جهاد و نه برادران قابل اعتمادی برای اینکه با شما راز و اسرار و نجوا داشته باشم. حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت12 🔴 قسمت سوم - دوستی و برادری ✅ «وَ كَانَ لَا يَشْكُو وَجَعاً
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت چهارم - یاران شهید 🔻 در ادامه ویژگیهای دوستان خوب، بعد از دوازده ویژگی که در حکمت 289 حضرت بیان فرمودند دوازده ویژگی هم درباره یاران شهیدشان در خطبه ۱۲۱ بند ۲ بیان میفرمایند: ✅ «دُعُوا إِلَى الْإِسْلَامِ فَقَبِلُوهُ» شهدا کسانی بودند که وقتی آنها را به اسلام دعوت کردند، قبول کردند. ✅ «وَ قَرَءُوا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ» قرآن را قرائت کردند و آن را حاکم زندگی خودشان قرار دادند. 4.3 «وَ هِيجُوا إِلَى الْجِهَادِ فَوَلِهُوا وَلَهَ اللِّقَاحِ إِلَى أَوْلَادِهَا» وقتی به سمت جهاد دعوتشان کردند، چنان واله و شیدای جهاد بودند مثل شتری که به فرزند خودش واله و شیداست. ✅ «وَ سَلَبُوا السُّيُوفَ أَغْمَادَهَا »آنقدر در جهاد در راه خدا حضور داشتند که گویا شمشیرهایشان را از غلاف محروم کرده بودند. یعنی هیچ وقت شمشیرهایشان در غلاف نرفت. ✅ «وَ أَخَذُوا بِأَطْرَافِ الْأَرْضِ زَحْفاً زَحْفاً وَ صَفّاً صَفّاً بَعْضٌ هَلَكَ وَ بَعْضٌ نَجَا » گرداگرد زمین را گروه گروه، صف به صف احاطه کردند. بعضی شهید شدند و برخی نجات یافتند. ✅ « لَا يُبَشَّرُونَ بِالْأَحْيَاءِ »از زنده ماندن کسی در جهاد به همدیگر بشارت نمی دادند. یعنی از شهید نشدن همدیگر خوشحال نمی شدند. ✅ «وَ لَا يُعَزَّوْنَ عَنِ الْمَوْتَى» از اینکه کسی در جنگ به شهادت رسیده باشد، همدیگر را تعزیت نمی دادند. ✅ «مُرْهُ الْعُيُونِ مِنَ الْبُكَاءِ » از گریه های طولانی چشمهایشان آسیب دیده بود. ✅ «خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ» از شدت روزه داری، شکمهایشان لاغر و به پشت چسبیده بود. ✅ «ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ» لبهایشان از فراوانی دعا خشک شده بود. ✅ «صُفْرُ الْأَلْوَانِ مِنَ السَّهَرِ» رنگ صورتهایشان از شب زنده داری های طولانی زرد بود. ✅ «عَلَى وُجُوهِهِمْ غَبَرَةُ الْخَاشِعِينَ» بر چهره آنها غبار خشوع و فروتنی در مقابل خدا بود. 🔻 حضرت در ادامه میفرمایند: «أُولَئِكَ إِخْوَانِي الذَّاهِبُونَ» اینها برادران عزیز من بودند که از دست من رفتند. حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت12 🔴 قسمت چهارم - یاران شهید 🔻 در ادامه ویژگیهای دوستان خوب، ب
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت اول 🔹 شکرگزاری در برابر نعمتها 💠 و درود خدا بر او فرمود: چون نشانه های نعمت پروردگار آشكار شد با ناسپاسی نعمتها را از خود دور نسازید. 🔻حکمت ۱۳ نهج البلاغه پیرامون مسأله شکر است. در نهج البلاغه شریف مطالب زیادی درباره شکر داریم که به فضل خدا در یک دسته‌بندی نو و بدیع تقدیم میکنم. 🔻ابتدا جایگاه شکر است ، حضرت در خطبه ۱۱۴ نهج البلاغه نسبت بسیار دقیقی را بین نعمت و حمد و شکر برقرار می کند و می فرمایند : «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْوَاصِلِ الْحَمْدَ بِالنِّعَمِ وَ النِّعَمَ بِالشُّكْرِ» ؛ حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که حمد و ستایش را به نعمت ها و نعمت‌ها را به شکرگزاری پیوند داد. 🔻در خطبه ۱۹۰ هم امیرالمؤمنین شکر نعمت ها را لازمه انعام الهی می داند و می فرماید: «أَحْمَدُهُ شُكْراً لِإِنْعَامِهِ » ؛ خداوند را به عنوان شکر نعمتش حمد می‌کنم. 🔻در خطبه ۱۸۲ هم حمد را راه اداء شکر نعمت های الهی می دانند می‌فرمایند: « نَحْمَدُهُ الله حَمْداً يَكُونُ لِشُكْرِهِ أَدَاءً»؛ خدا را چنان حمد و ستایش می کنیم که ادای شکر او باشد. 🔻در خطبه ۸۱ شکر را از ارکان اصلی زهد می داند و می‌فرمایند: ای مردم زهد یعنی کوتاه کردن آرزوها و شکرگزاری در برابر نعمت ها و پرهیز در برابر محرمات. 🔻همچنین در خطبه ۱۹۳ یکی از امتیازات متقین را این می داند که تمام روزشان تا شب ، همتشان صرف شکرگذاری نعمت های خداست. «يُمْسِي وَ هَمُّهُ الشُّکّر»ُ متقی روز را به شب می آورد در حالیکه همّتش در شکرگزاری خداست. 🔻 همچنین در همان خطبه ۱۹۳ بند ۴ می‌فرماید: «والمتقين فِي الرَّخَاءِ شَكُور» ؛ اهل تقوا همانطور که در شدتها و سختی ها صبور هستند در آسایش و رفاه شکورند. 🔻در حکمت ۲۳۷ امیرالمؤمنین(علیه السلام) شکر نعمت را برترین انگیزه بندگی و عبادت خدا معرفی می کنند. 🔻 در حکمت ۲۳۷ کسانی را که بندگی خدا می کنند به سه گروه تقسیم می کند: 1⃣ کسانی که خدا را فقط به واسطه طمع به بهشت عبادت می‌کنند و می‌فرمایند: « إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ »؛ این نوع عبادت، عبادت بازرگانان است که چیزی می دهند تا چیزی را بگیرند. 2⃣ کسانی که خدا را از ترس عبادت می کنند:«وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ»؛ این عبادت ترسوها است عبادت اهل خوف است که برای اینکه به یک شری به اسم عذاب قیامت مبتلا نشوند فقط خدا را بندگی می کنند. 3⃣ اما گروه آخر« إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ» ؛ کسانی که خدا را فقط برای شکر نعمتش عبادت می کنند و این گونه عبادت کردن عبادت آزادگان است. حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت13 🔴 قسمت اول 🔹 شکرگزاری در برابر نعمتها 💠 و درود خدا بر او
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت دوم 🔹 شکرگزاری در برابر نعمتها 4⃣ چهارمین مصداق از نعمتهایی که در نهج البلاغه بر شکرگزاری آن تأکید و یادآوری شده است شکر غنا و بی نیازی مادی است. 🔻هم در حکمت ۶۸ و هم در حکمت ۳۴۰، مولا علی (علیه السلام) زینت غنا و بی نیازی را شکرگزاری معرفی کرده‌اند و فرمودند "زینت بی نیازی شکرگزار بودن است." 🔻همچنین در خطبه ۹۱، امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند: "خداوند در تقسیم ارزاق، عدالت را مراعات کرد تا شکر بندگانِ غنی و صبر بندگانِ فقیرش را بیازماید." بنابراین انسان غنی با نعمتی که داده می‌شود در آزمون شکر قرار می‌گیرد. اگر شکر کند «لَان شَکَرتُم لَأزیدنَّکُم» و اگر کفران نعمت کنند «إنَّ عَذابی لَشَدید». 5⃣ مصداق پنجم از نعمتهایی که شکر آن در نهج البلاغه تأکید شده است؛ شهادت در راه خداست و عجیب ترین نعمتی که تا حالا شنیده اید این نعمت است. 🔻 در بند ۴ از خطبه ۱۵۶ می فرمایند آنگاه که خداوند آیه ۱ و ۲ سوره عنکبوت را نازل کرد که می فرماید «آیا مردم خیال می‌کنند چون که گفتند ایمان آوردیم بدون فتنه و آزمایش رها می شوند» دانستم که تا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در میان ماست، آزمایش نمی گردیم. پرسیدم ای رسول خدا این فتنه و آزمایش کدام است که خدا شما را به آن آگاهی داده است؟ فرمود ای علی پس از من امّت اسلامی به فتنه دچار می گردند. گفتم ای رسول خدا مگر جز این است که در روز اُحد که گروهی از مسلمانان به شهادت رسیدند و شهادت نصیب من نشد و سخت بر من گران آمد شما به من فرمودید ای علی مژده باد تو را که شهادت در پی تو خواهد آمد. پیامبر(ص) به من فرمود: همانا این بشارت تحقق می پذیرد، در آن هنگام صبر تو چگونه است؟ گفتم: ای رسول خدا چنین موردی جای صبر نیست؛ بلکه جای مژده شنیدن و شکرگزاری است. حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت13 🔴 قسمت دوم 🔹 شکرگزاری در برابر نعمتها 4⃣ چهارمین مصداق
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت سوم 🔹 شکرگزاری در برابر نعمتها 6⃣ مصداق ششم از نعمتهایی که در نهج البلاغه بر شکر آن تأکید شده است، برآورده شدن نیازهای دنیوی و هزینه های زندگی است. 🔻در انتهای بند دوم از خطبه ۱۸۳ میخوانیم: خداوند نیازمندیهای دنیای شما را کفایت کرده و شما را به شکرگزاری تشویق نموده است. 7⃣ هفتمین مصداق، قدرت بر انتقام از دشمن است. 🔻در حکمت ۱۱ خواندیم : "هنگامی که بر دشمن خود دست یافتی بخشیدن او را شکرانه قدرت یافتن خویش قرار بده." 8⃣ هشتمین مصداق، نعمت حکومت اسلامی است. 🔻مولا علی (علیه السلام) بالاترین نعمتی را که خداوند به هرکسی داد، اداء شُکرش را طلب می کند حکومت اسلامی می دانند و در آخرین خطبه نهج البلاغه یعنی خطبه ۲۴۱ می فرمایند : "خداوند ادای شکرش را از شما طلب می کند و امر حکومتش را به دست شما می سپارد." 🔴 نکته دیگری که در بحث شکر گزاری بنده از خدا هست راهبرد شکرگزار شدن است. 🔻 گاهی وقتها ما نعمت داریم اما شاکر نیستیم. چه کنیم که شکرگزاری به روحیه غالب بر وجود ما تبدیل شود؟ ✅ ۱. راه اول : حضرت می فرمایند به پایین تر از خودت نگاه کن، آن چیزی را که شما دارید خیلی از مردم ندارند. حضرت در بند دوم از نامه ۶۱ می خوانیم: به افراد پایین تر از خودت زیاد نگاه کن زیرا این از درهای شکرگزاری است. ✅ ۲. راه دوم: این است که انسان بداند عجز و ناتوانی در شکرگزاری بسیار خصلت بدی است. همین توجه به مذموم و قبیح و زشت بودن شکرگزار نبودن انسان را تحریک و تشویق می کند به شکرگزاری. در حکمت ۱۵۰ حضرت می فرمایند از کسانی نباش که از شکر چیزی که به او می دهند عاجز است. 🔴 درباره وجوب شکر گزاری هم در نهج البلاغه نکاتی داریم که سه نکته اصلی آن را عرض میکنم: ✅ نکته اول درنامه ۵۱ نهج البلاغه است. درباره وجوب شکرگزاری حضرت می فرمایند: همانا خدای سبحان از ما و شما خواسته که در شکرگزاری کوشا بوده و با تمام قدرت او را یاری کنیم. ✅ در حکمت ۲۹۰ هم حضرت شکر نعمتهای الهی را برای گناه نکردن کافی می داند. یعنی اگر کسی دنبال علت و انگیزه ای برای ترک گناه است، هیچ چیزی به اندازه شکر نعمت الهی کفایت نمی کند. می فرمایند : اگر خداوند حتی بر گناهان وعده عذاب نمی داد باز هم واجب بود که از باب شکر نعمت ، معصیت نشود. ✅ سومین مسأله در وجوب شکرگزاری، شکر نعمت و صبر بر حرام، جبران ضعف در زهد است. در خطبه ۸۱ حضرت اول زهد را تعریف میکنند و بعد می فرمایند: پس اگر نتوانستید همه این صفات را فراهم آورید تلاش کنید که حرام بر صبر شما غلبه نکند و در برابر نعمتها شکر یادتان نرود. 🎙 حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت13 🔴 قسمت سوم 🔹 شکرگزاری در برابر نعمتها 6⃣ مصداق ششم از نع
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت اول 🔹 درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمود: «كسی را كه نزديكانش واگذارند بيگانه او را پذيرا باشد.» 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت چهاردهم می فرمایند: « مَنْ ضَيَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِيحَ لَهُ الْأَبْعَدُ» اجمالاً مرحوم آقای دشتی اینگونه ترجمه کرده اند: "کسی را که نزدیکانش واگذارند، بیگانه او را پذیرا می گردد." 🔰 منتها ما در این نوع برداشت بزرگواران از این حکمت، نظر مخالفی داریم که به جهت اینکه علتش درست و علمی مشخص بشود و معنای دقیقتر به نظر ما معلوم شود، مقدماتی را باید بطور مختصر خدمت شما عرض کنم: ✅ سه واژه در این حکمت باید ترجمه بشود: 1⃣ یکی عبارت «ضَيَّعَهُ» ؛ یعنی تضییع کرد، ضایع کرد، پایمال کرد، از بین برد، حق کسی را نابود کردن. 2⃣ دوم « الْأَبْعَدُ» است. الْأَبْعَدُ در مقابل« الْأَقْرَبُ»، "أَقْرَب" از "اقربا" گرفته شده است؛ یعنی کسانی که با ما خویشاندی و پیوند نزدیکی دارند. پس "أبعد" یعنی کسی یا کسانی که نسبت فامیلی و خویشاوندی و نزدیکی با ما ندارند. 3⃣ ولی مهمترین واژه «أُتِيحَ لَهُ» است. « مَنْ ضَيَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِيحَ لَهُ الْأَبْعَدُ»؛ "أُتِيحَ لَهُ" یعنی چه؟ "أُتِيحَ" فعل ماضی مجهول است از "تاح"؛ عرب وقتی می گوید: " تاح له الشّئ" یا "أُتیح له الشّئ" ؛ یعنی برای او چیزی آماده شد، فراهم شد، زمینه سازی شد. پس "أُتِيحَ لَهُ" یعنی زمینه سازی میشود برای او، فراهم میشود برای او. اما ببینیم معنای دقیق و مقصود اصلی امیرالمؤمنین از این حکمت چیست؟ 🔻 برداشت اکثر شارحین و مترجمین محترم نهج البلاغه از این حکمت اینگونه است: «کسی را که نزدیکانش واگذارند، خداوند برای یاری او دیگران را برمی انگیزد» و به طور مفصّل توضیحاتی دادند که می توانید به آدرسهایی که عرض میکنم مراجعه بفرمایید. 📚 ترجمه مرحوم فیض الاسلام جلد۶ ص۱۰۹۴/ ترجمه مرحوم شهیدی ص۳۶۲/ شرح ابن میثم ج۵، ص۲۴۶/ ترجمه شرح ابن میثم ج۵ ص۴۱۸/ شرح مرحوم مغنیه تحت عنوان: « فی ضِلال نهج البلاغه» ج۴ ص ۲۲۵/ شرح شیخ عباس قمی تحت عنوان « شرح حِکم نهج البلاغه» ص۲۰۵ و۲۰۶/ شرح منهاج البرائه، آیت الله خویی ج۲۱ ص ۲۹ و ۳۰/ شرح لاهیجی ص۲۹۳/ شرح ابن ابی الحدید ج۱۸ ص ۱۱۸ و شرح نهج البلاغه منظوم ج۹ ص ۲۱. 🎙حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت14 🔴 قسمت اول 🔹 درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمود: «كسی را كه نز
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت دوم 🔹 روش برخورد با خویشاوندان 🔻...اما بنده معتقدم معنای این حکمت چیز دیگری است مستند به عبارات صریح نهج البلاغه، معتقدم معنای حکمت ۱۴ این است: کسی را که خویشاوندانش ضایعش کنند و واگذارند، بیگانگان برای آسیب زدن به او آماده خواهند شد. شاهد این مدعا " أُتِيحَ لَهُ " در حکمت ۱۴ است که عینا در نامه اول نهج البلاغه به کار رفته است. 🔻 در نامه اوّل نهج البلاغه وقتی حضرت امیر (علیه السلام) می خواهد دستهایی را که دست به دست هم دادند و عثمان را به قتل رساندند رسوا کند، در قسمتی از نامه می فرمایند: «وَ كَانَ مِنْ عَائِشَةَ فِيهِ فَلْتَةُ غَضَبٍ فَأُتِيحَ لَهُ قَوْمٌ فَقَتَلُوهُ»؛ یعنی ناگهان عایشه بی فکر و تأمل درباره عثمان خشم گرفت، پس گروهی برای کشتن عثمان آماده شدند. "أُتِيحَ لَه" نه اینکه آمدند به داد عثمان رسیدند، آمدند که او را بکشند؛ با نقشه ای که اینها کشیدند. 🔻شما می دانید دیگر، طلحه، زبیر، عایشه و معاویه، اصلی ترین دست اندرکاران نقشه قتل و شورش علیه عثمان بودند. گرچه بعداً خودشان را به عنوان خونخواه عثمان جا زدند. 🔻 در نهج البلاغه که مراجعه کنید، همین نمونه قتل عثمان برای فهمیدن " اُتیحَ له" در حکمت ۱۴ کافی است. آقایان مترجم و شارحین عزیز اینطور نوشته اند: آسان ترین روش طلحه و زبیر درباره او تندروی و آهسته ترین سوق دادنشان سخت راندن بود. این ترجمه و توضیح نامه ۱ است: هرگز او را نصیحت نکردند بلکه همیشه در صدد برپا نمودن فتنه و تباه کاری بودند. از این رو مردم را از دور و نزدیک گرد آورده و به کشتن او ترغیب می نمودند. چنانکه زبیر میگفت او را بکشید که دین شما را تغییر داده و عثمان هنگام محصور بودن در خانه گفت: وای بر طلحه که من او را چنین و چنان رعایت نمودم ولی اکنون در صدد ریختن خون من برآمده است و ناگهان عایشه بی تأمل و اندیشه درباره او خشم گرفت برای اینکه عثمان بیت المال را به خویشاوندان خود اختصاص می داد، برآشفت و مردم را به کشتن عثمان وادار نمود و می گفت: قتلوه نعثلا قتل الله نعثلا ،نعثل یک پیرمرد یهودی ریش بلندی در مدینه بود که عثمان را به او تشبیه می کردند. 🔻 بنابراین طلحه و زبیر و عایشه خودشان مردم را به کشتن عثمان ترغیب کردند اگرچه بعداً ادعای خونخواهی عثمان را داشتند. این ماجرا را ببینید ؛ خود معاویه در این داستان چه نقشی دارد؟ حضرت علی (علیه السلام) در نامه های خودش به معاویه انگار دارند می فرمایند تو این وسط داری چه میگویی؟! در حالی که دست نامرئی تو تا آرنج از خون عثمان آلوده است، بازهم دم از خون عثمان میزنی؟ یعنی علی(علیه السلام) پرده از رازی بر می دارد که تا عصر ما کمتر محقّقی به آن دستیابی داشت و باور میکرد طلحه و زبیر و عایشه و معاویه، سردمداران اصلی قتل عثمان باشند. چرا خیلی ها باور نمیکردند؟ چون معاویه و عثمان هر دو اموی بودند. 🔻 پس اولاً پیوند قبیله ای داشتند، از طرف دیگر اُمویان همانطور که در نهج البلاغه هم هست، بنی امیه بالخصوص چنان پیوند محکم بر اساس اهداف حساب شده و روشهای مشخص داشتند، که مورخین امروز معتقدند پیوند بنی امیه با هم، از نوع پیوندهای حزبی دنیای امروز بود. یعنی فقط احساسات نژادی و قبیله ای نبود که اینها را به هم پیوند می داد، بلکه اینها اهداف مادی بزرگتری داشتند که ناگزیر می دانستند که اتصالشان به همدیگر قوی باشد. بنابراین اینها خیلی به یکدیگر تظاهر به دوستی و محبت و کسی نمی توانست باور کند معاویه قاتل عثمان است. حجت الاسلام 『💕』@kanale_behesht