eitaa logo
کانال کمیل
748 دنبال‌کننده
4هزار عکس
3.8هزار ویدیو
180 فایل
تولدمون سالروز ازدواج امام علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها 1403/3/19
مشاهده در ایتا
دانلود
💐من کوچکترین فرد تیم والیبال مدرسه بودم، و ابراهیم بسیار هوایم را داشت. یک روز بعد از مدرسه که برای تمرین می رفتیم ابراهیم با من خیلی صحبت کرد و مرا نصیحت کرد و گفت: 🌻آقا مهدی، محیط ورزش، محیط معنوی هست. سعی کن کارهایت و ورزش کردنت برای خدا باشد. اگر نمازت رو نخواندی، یا اگر غسل واجب به گردن داری،اول برو پاک شو و بعد.. ) 🌿گفتم نه آقا ابراهیم من صبح نماز خواندم، خودم به این مسائل دقت دارم. بعد از تمرین هم نمازم را می خوانم. 📢بعد ابراهیم گفت: نماز ظهرت رو سعی کن اول وقت بخوانی. اصلا بیا از فردا وقتی خواستیم برویم برای تمرین، نمازمان را با جماعت در مسجد بخوانیم.. 🌱خیلی خوشحال بودم که محبوب ترین فرد مدرسه و قوی ترین آن ها با من دوست است و مرا راهنمایی می کند.. من کلاس اول دبیرستان بودم و او کلاس چهارم دبیرستان.. 📚کتاب سلام بر ابراهیم 2 @kanalkomeiliha
🌹ابراهیم مادری داشت که بسیار مهربان بود و فرزندش را خیلی دوست داشت. برادرش می‌گفت: قبل از تولد ابراهیم به مدت یکسال در منزل یکی از زنان مومن محل مستاجر بودیم. مادر ما تحت تاثیر این زن باتقوا بسیار در اعمال خود دقت می‌کرد. بیشتر مواقع با وضو و مشغول قرآن بود. یکسال بعد از این مراقبت‌ها ابراهیم به دنیا آمد. شاید برای همین بود که او با بقیه اعضای خانواده تفاوت داشت. 📚سلام بر ابراهیم 2 @kanalkomeiliha
📖برشی از کتاب سلام بر ابراهیم از مدرسه برگشتم. دیدم رفقای هم سن من، مثل سید کمال و(شهید) ناصر کرمانی و ... سر کوچه نشسته اند. من هم سراغ آن ها رفتم. بیشترین تفریح جوانان آن روزگار شوخی و خنده و دست انداختن دیگران بود. همین که دور هم نشستیم، یکی از اهالی محل از دور آمد، کت و شلوار شیک و سفید و... تیپ خیلی زیبایی داشت، اما شرایطش عادی نبود!! او آقا....راننده کامیون و همسایه ما بود. تلو تلو می خورد و به سمت خانه می رفت. کاملاً مشخص بود که حسابی نجاست خورده و حالش بد است. به نزدیک ما که رسید، یکدفعه افتاد توی جوب! ما نگاهش می کردیم و می خندیدیم، توی دلم می گفتم: حقشه. هیچکس جلو نیامد. تو همین حالت، اون شخص بالا آورد و لباس هایش کثیف تر شد! همینطور که نگاهش می کردیم، یکباره ابراهیم از راه رسید. به محض اینکه ماجرا را فهمید، وارد جوب شد و آقا..را بیرون آورد. ابراهیم آب برداشت و شروع به تمیز کردنش کرد. حسابی که تمیز شد، او را کول کرد و به سمت منزلش برد. دنبال ابراهیم رفتم. اول کوچه حکیم زاده، نزدیک مسجد باب الجنة منزل آقا... بود. ابراهیم در زد و او را به داخل خانه برد. زن و بچه های آن آقا، بسیار مؤمن و با حجاب بودند. ابراهیم او را روی تخت کنار حیاط گذاشت و هیچ حرفی در مورد کارهای او نزد. بعد هم خداحافظی کرد. به ماهم اشاره کرد که چیزی به کسی نگویید. او آبروی یه خانواده را خرید.... 🔴راوی: یکی از دوستان شهید 📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم 2/ص 232 ___..🍃🌹🍃..______ @kanalkomeiliha
‍ ‍ 🌷کار برای خدا گفتن ندارد🌷 رفته بودم دیدن دوستم . در عملیات منطقه غرب، مجروح شده بود. پای او شدیدا آسیب دیده بود. به محض اینکه مرا دید خوشحال شد و خیلی از من تشکر کرد. دلیل تشکرکردن او را نمی‌فهمیدم! ✳️دوستم گفت: سید جون خیلی زحمت کشیدی، اگر تو مرا عقب نمی‌آوردی حتما اسیر می‌شدم! گفتم معلوم هست چی میگی؟ من زودتر از بقیه با خودرو مهمات عقب امدم و به مرخصی رفتم. دوستم با تعجب گفت: نه بابا! خودت بودی. کمکم کردی و زخم پای مرا هم بستی! اما من هرچه می گفتم: این کار را نکرده ام بی فایده بود. مدتی گذشت. دوباره به حرفای دوستم فکر می‌کردم. ✅یک دفعه چیزی به ذهنم رسید. رفتم سراغ ابراهیم. او هم در آن عملیات حضور داشت و به مرخصی آمده بود. با ابراهیم به خانه دوستم رفتیم. به او گفتم: کسی را که باید از او تشکر کنی، آقا ابراهیم است نه من! چون من اصلا آدمی نبودم که بتوانم کسی را هشت کیلومتر! آن هم در کوه با خودم عقب بیارم. برای همین فهمیدم باید کار چه کسی باشد! آدمی کم حرف و هم هیکل من باشد و قدرت بدنی بالایی داشته باشد. من را هم بشناسد. فهمیدم کار خودش است! اما ابراهیم چیزی نمی‌گفت. گفتم: آقا ابرام به جدم! اگر حرف نزنی از دستت ناراحت می‌شم. ابراهیم از کار من خیلی عصبانی شده بود! گفت: سید چی بگم؟! بعد مکثی کرد و با آرامش ادامه داد: من دست خالی می‌آمدم عقب. ایشان در گوشه ای افتاده بود. پشت سر من هم کسی نبود. من تقریبا آخرین نفر بودم. در آن تاریکی خونریزی پایش را با بند پوتین بستم و حرکت کردیم. در راه به من می‌گفت سید! من هم فهمیدم که باید از رفقای شما باشد. برای همین چیزی نگفتم تا رسیدیم به بچه‌های امدادگر. بعد از آن، ابراهیم از دست من خیلی عصبانی شد. چند روزی با من حرفی نمی‌زد. علتش را می دانستم او همیشه می‌گفت: کاری که برای خداست گفتن ندارد... 📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم. ___..🍃🌹🍃..______ @kanalkomeiliha
Nashre Hadi Ba Hamkarie Madrese Taali Taghdim Mikonad04 Mostanade Soti Shonood (1401-03-05).mp3
زمان: حجم: 17.15M
📗🔈 قسمت 4⃣ ادامه واقعه سوم..‌ * از اینکه افراد سرشار از تعفن ولی بی خیال بودند، تعجب کردم. * خودرو هایی که کاملا تمیز بودند. * دنبال منشا صدای قهقهه می گشتم. * موجودی هفت برابر انسان، با قیافه بسیار زشت را دیدم. * شیطانک هایی که گرد آن موجود طواف می کردند. * چرا شیطان بلند بلند می خندید. * ماشین، تمثل از موجود رونده است * توانم برای از بین بردن ابلیس،ناکام بود * کثافاتی که با وجود انسانها یکی بودند. * آنچه می دیدم، تمثل بود نه کشف استار واسرار * شبکه نور وظلمت که به هم تنیده بودند. * خانه های نورانی با شعاع نور به هم وصل بودند و از هم انرژی می گرفتند. * واقعه چهارم * نورانی ترین نقطه عالم با رائحه ای دیوانه کننده * تمثل کربلا را زیارت می کردم * از آن شب ،هر شب کربلا بودم. * به شفاعت حضرت عبدالعظیم برگشتم. * یکی بودن کربلا وحرم شاه عبدالعظیم * اسم و رسم دنیا همه سراب است. * وقتی برگشتم گناه برایم معنایی نداشت. * اثر گناه مثل آهن گداخته روی پوست است. * بعد از برگشت، هرچه اراده می کردم می دیدم. * با وضو طهارت روحی پیدا می کنیم * طهارت ظاهر وباطن انسان را در معرض نور خدا قرار می دهد. * مکان نورانی و عمل نورانی انسان را نورانی می کند. * مسجد محل صدور نور است. * حقیقت سلام نماز چیست؟ 🤲    ⊰🌹🕊🍀⊱ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
کانال کمیل
. ﷽ #رمان‌ناحله✨🌿 خلاصه: داستان فاطمه دختری هست با حجاب معمولی و
همراهان گرامی این رمان بسیار زیبا و عاشقانه رو از دست ندین از امشب تو کانال بارگیری میشه حتما عضو بشید و به دوستانتون معرفی کنید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1852440749Cc4937a5cdc
شهید نوید، هنوز کنار قبرت خالی است تا یار که را خواهد و میلش به که باشد ✾‌✾࿐༅🍃🖤🍃༅࿐✾‌✾   @kanalkomeiliha ✾✾࿐༅🍃🖤🍃༅࿐✾‌✾
amir.hosseiniamir.hosseini-man.omadam.be.in.donya(128).mp3
زمان: حجم: 15.29M
دنیا به ما نمیاد ✾‌✾࿐༅🍃🖤🍃༅࿐✾‌✾   @kanalkomeiliha ✾✾࿐༅🍃🖤🍃༅࿐✾‌✾
686.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┅═⊱࿐ིིུ𖠇༅🌸༅𖠇࿐ེིིུ⊰═┅ 🔹حاج اسماعیل دولابی «به تربت امام حسین (علیه السلام) زیاد سجده کنید، اخلاق را عوض می کند.» ✾‌✾࿐༅🍃🖤🍃༅࿐✾‌✾   @kanalkomeiliha ✾✾࿐༅🍃🖤🍃༅࿐✾‌✾
نماز اول وقت ✨🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @kanalkomeiliha ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
✅ صلواتی که《ثواب۱۰۰۰۰صلوات》را دارد اللّهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدِنا ونبینامُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوانِ وَتَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَــقْــبَلَ الْفَرْقَدانِ وَ بَلِّغْ روحَهُ وَاَرْواحَ اَهْلِ بَــیْـتِهِ مِنَّا التَّحِیَّهََ وَالسَّلامِ. ✾‌✾࿐༅🍃🖤🍃༅࿐✾‌✾   @kanalkomeiliha ✾✾࿐༅🍃🖤🍃༅࿐✾‌✾