1.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚 بفرمایید آرامش...
در لگدکوب حوادث جان دیگر یافتم
چون غبار از زیر پای کاروان برخاستم
🤲الخیر فی ما وقع...
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@meslemostafaa
. 🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
۩ بــِہ نـیّـت
برادرشھیدابراهیمهادے 🌿'
#صفـــ۲۲ــفحه 📚
•﴿رفیقشھیدمابراهیمهادے﴾•
22.mp3
زمان:
حجم:
8.08M
[تلاوت صفحه بیست و دوم قرآن کریم
به همراه ترجمه]
#قرآن_کریم
@rafiq_shahidam69
1 (16).mp3
زمان:
حجم:
568.7K
شهید حسن باقری:
ما اومدیم بجنگیم،
جنگ یه روزش پدافنده،
یه روزش صبره،
یه روزش مقاومته،
یه روزش استقامته،
یه روزش هم شوق و پیروزیه.
اگر ما وابسته به شوق پیروزی باشیم،
معلوم میشه برای دنیا داریم میجنگیم،
برای اون حساب کتابهای خودمون نمیجنگیم،
برای حساب کتابهایی که خدا برامون قرار داده، برای اونها نمیجنگیم.
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@meslemostafaa
@kanalkomeiliha
3.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌این کلیپ رو صدبار باید دید!
🎙علامه مصباح ره:
اشتباه میکنید! نگاهِ خدا این نیست ...
@kanalkomeiliha
#سلامبرابراهیم📚
اواخر مجروحيت ابراهيم بود. زنگ زد و بعد از سلام و احوالپرسي گفت:
ماشينت رو امروز استفاده ميکني!؟
گفتــم: نه، همينطــور جلوي خانه افتاده. بعد هم آمد و ماشــين را گرفت و گفت: تا عصر بر ميگردم.عصر بود که ماشين را آورد. پرسيدم: کجا ميخواستي بري!؟ گفت: هيچي،
مسافرکشي کردم! با خنده گفتم: شوخي ميکني!؟
گفت: نه، حالا هم اگه کاري نداري پاشو بريم، چند جا کار داريم.
خواســتم بروم داخل خانه. گفــت: اگر چيزي در خانه داريد که اســتفاده نميکني مثل برنج و روغن با خودت بياور.رفتم مقداري برنج و روغن آوردم. بعد هم رفتيم جلوي يك فروشــگاه. و
ُ ابراهيم مقداري گوشــت و مرغ و... خريد و آمد سوار شد. از پول خردهائي
که به فروشنده ميداد فهميدم همان پول هاي مسافرکشي است.
بعــد با هــم رفتيم جنوب شــهر، به خانه چند نفر ســر زديم. مــن آنها رانميشناختم. ابراهيم در ميزد، وسائل را تحويل ميداد و ميگفت: ما از جبهه آمده ایم اینها سهمیه ی شما...
#اینحکایتادامهدارد...
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#علمدارکانال_کمیل
@kanalkomeiliha