#مناجات
#فاطمی
#امام_زمان_عج
مانند یک ابر بهاری یابن الزهرا
حال و هوای گریه داری یابن الزهرا
این روزها خیلی دلت را غم گرفته
دلخسته از این روزگاری یابن الزهرا
با واژه ی «مادر» شود آهت کشیده
در لا به لای اشک و زاری یابن الزهرا
ای وای مادر های تو می گوید آقا
خیلی برایش بی قراری یابن الزهرا
آقا مگر من مرده ام که مثل حیدر
سر را به زانو می گذاری یابن الزهرا
آقا! تنم، جانم، همه چیزم فدایت
آماده ام بر جان نثاری یابن الزهرا
گریه مکن که طفل اشک بی قرارم
با گریه ات گردیده جاری یابن الزهرا
جز اشک دیده مرهم دیگر ندارم
با عرض پوزش از «نداری» یابن الزهرا
از این که هستم دوستدار مادر تو
حتماً مرا تو دوست داری یابن الزهرا
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_زهرا_س
#شام_غریبان
وقت تنگ است و غرق غمهایم
شب گذشته... چقدر تنهایم...
بر زمین مانده کار زهرایم
چقَدَر غسلدادنش سخت است...
خواستم تا کفن کنم به تنش
چون که دستم نشست بر بدنش
«لاله» افتاد روی پیرُهنش
چقَدَر غسلدادنش سخت است...
تازه دیدم سپیدی گیسوش
و خراشی که مانده بر ابروش
لمس کردم کبودی بازوش
چقدر غسل دادنش سخت است
این همه درد را خدا چه کنم
با غم و بغض بیصدا چه کنم
گریههای حسین را چه کنم
چقدر غسل دادنش سخت است
صورتش را گذاشت روی بهشت
از لبانش چکید بوی بهشت
«کلّمینی نرو به سوی بهشت»
چقدر غسل دادنش سخت است
مانده آن یک کلام تا گودال
«یا بنی» که گفت رفت از حال
بدن بیسری که شد پامال
چقدر غسل دادنش سخت است
حسین_کریمی
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
▪️خبر فوری/ #سردار_رستم_قاسمی درگذشت
رستم قاسمی وزیر سابق راه و شهرسازی بعد از یک دوره تحمل بیماری صبح امروز(17 آذرماه) درگذشت .
مرحوم رستم قاسمی متولد سال 1343، از رزمندگان دوران دفاع مقدس بود که بعد از پایان جنگ تحمیلی، در راه سازندگی کشور خدمات فراوانی انجام داد. وی فرمانده پیشین قرارگاه خاتمالانبیاء از سال 86 تا 90 بود و همان سال به عنوان وزیر پیشنهادی نفت به مجلس معرفی شد و رأی اعتماد گرفت.
رستم قاسمی بعد از پایان دوره وزارت نفت، معاون اقتصادی نیروی قدس سپاه پاسداران در دوره فرماندهی سردار سلیمانی شد. وی بعد از پیروزی آیتالله رئیسی به ریاستجمهوری، به عنوان وزیر پیشنهادی راه و شهرسازی از مجلس رای اعتماد گرفت اما به دلیل بیماری اوایل ماه جاری از این سمت استعفا داد.
علی جعفری مشاور رستم قاسمی در توئیتی که خبر درگذشت وی را اعلام کرد، نوشت: سال گذشته و چند ماه بعد از انتخاب مهندس قاسمی به وزارت، نشانههای بیماری در وی ظاهر شد اما ایشان ضمن آغاز درمان، با تمام توان وظایف خود را دنبال میکرد، که متاسفانه از حدود دو ماه قبل بیماری ایشان تشدید شد. از رئیس جمهور درخواست کرد با کنارهگیری او موافقت کند و پس از موافقت رئیسجمهور با استعفا، بلافاصله وارد فرآیند جدی درمان شد. متاسفانه پیشرفت بیماری بهگونهای بود که درمان افاقه نکرد و در نهایت امروز خانواده و همه دوستان و همرزمانش را در غم از دست دادن خود سوگوار کرد.
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinis
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مدح
#غزل
زمین و زمانجمله ، در دستاوست
ورا ، ماورا ، سربهسر ، دست اوست
پیمبر چرا خـم شده ، پیش او ...؟!
ببینم ! رسالت ؛ مگر دست اوست؟!
رسولان به لطفش معظم شدند ...
که سَیناء و طور و شجردستاوست
همه انبیاء ، اولیاء ، اصفیاء ...
چراچشمشانخاصهبردستاوست
شهیدان به زهرا ، نظر می کنند
وجیهاله است ونظر دست اوست
همان بیتحافظ ، همان وِِرد شب
همانگنجِ وقت سحر دست اوست
تـمـامـی ِ ارکـان ِ ایـن کـائـنات ...
ستاره عَطارد ، قمر ، دست اوست
شده سقف اهلکساء ، چادرش ...
پناه ِ شـبیر و شـبر ، دست اوست
به «انا فتحـنا ، به فتـح المبـین »....
که والفجر ِ صبحظفر ، دستاوست
چـه بالاتر از ایـن ، که او دخـتر ِ
خلیلاله است و تبر ، دست اوست
دو عالم اگر چه به دست علیست
قیامت ولی بیشتر ، دست اوست
به اَحوال محشر ، که بخشد خدا ...
چهتعداد و چندین نفر دستاوست
من از «لیلـة القدر » ، فهمیده ام ...
تمام ِ قضا و قدر ، دست اوست
به شعر بلندی ، که دارد علی ...
دوبیت کبودیکه هر دست اوست
قیامت هم آری ، قیامت شود ....
شفیع قیامت اگر«دست ِ اوست»
جهان رو به روی علی ، ایستاد
و تنها و تنها سپر ، دست اوست
برای ِ شفاعت قیامت که شد ...
یقیناً دودست «قمر» دست اوست
«قمر» آری عباس ابوفاضلست...
که فضلخدامستمر ، دست اوست
دو دستیکه بر بوسهی چار امام...
شده درجهان مفتخر ، دستاوست
دلیلی که در بین لشکر یکی ....
صدامیزداینالمفر«دستاوست»
یکی مانده در راه از این خاندان
الا اهل عالم خبر ، دست اوست
روح_الله_قناعتیان
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
@ostad_masoudali4_5958418167079373668.mp3
زمان:
حجم:
8.6M
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
توسل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
التماس دعا
توسل فراموش نکنیم ...
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#قصیده
آورده ای با خود سلامی از خدا را
بر صفحه ی سبز قدَر کِلک قضا را
نور تو پیش از خلق آدم روشنی داشت
تو آبرو دادی تمام انبیا را
سجاده ی تو آسمانی از اجابت
در دست خود داری کلید ربنا را
تسبیح و تقدیس است و تهلیل است و تحمید
آن چه روایت می کند شان شما را
لبخند تو نور درخشان بهشت است
خورشید هم دارد به دل شوق لقا را
از این جهت نام تو را زهرا نهادند
نور تو روشن کرد چشم مرتضی را
سیّدتی ، صدیقه ، ای زهرای اطهر
ای طاهره ، یا فاطمه دریاب ما را
ای آیه ی تطهیر ، ای دریای عصمت
با نام تو تفسیر کردند انّما را
ای لیله ی قدر نبی ، آیات کوثر
هستی شفیعه امت غرق خطا را
فرمود امام عسکری - ما حجت الله-
از فاطمه داریم نور هر دعا را
جَدّه ی ما شد حجتُ الله ِ علینا
او حجّت حق شد تمام اولیا را
ذکر ملائک ذکر تسبیحات زهراست
اینگونه می گیرند سرمشق بقا را
رو می گرفت از کور ، حتی پیش بابا
شرمنده ی خود کرده او حُجب و حیا را
در فکر مسکین و یتیم و هر اسیری ست
اول مهیّا می کند نان گدا را
زهرا دلیل خلق نور پنج تن بود
در زیر بال خود گرفت اهل کساء را
یاس علی ، ریحانه ی باغ پیمبر
عطر نجیبش باز پر کرده فضا را
یا فاطمه گفتیم و درمان آمد از راه
نامش مهیا کرد اسباب شفا را
او میوه ی قلب رسالت بود ، امّا
در کوچه آزردند قلب مصطفی را
اهل سقیفه بیعت خود را شکستند
بیت العزا کردند آن بیت الولا را
اجر رسالت را ادا کردند با میخ
بستند دست ساقی مشکل گشا را
می دید چشمان حسن در آن شلوغی
بر چادر مادر هُجوم ردّ پا را
حرفی نمی زد از قضیّه ، لام تا کام
او در خودش می ریخت داغ کوچه ها را
می گفت حیدر ، تازه فهمیدم عزیزم
با دردهایت می کنی هر شب مُدارا
این فتنه های کوچه تا گودال رفتند
بُردند مقتل ، خامس آل عبا را
بر روی سینه آمد و با خنجرش شمر
خیلی اذیت کرد امام کربلا را
داغ مدینه تازه شد در وادی طفّ
با تو چه ها کردند در گودال ، یارا
مادر ببین که با حسین تو چه کردند
نفرین کن این خلق ستم ، قوم ریا را
بی غسل و حتی بی کفن نقش زمین بود
با چشم خود دیدیم داغ بوریا را
یا رب نیامرز آن جماعت را که اوّل
آتش زدند آن خانه ی اهل وفا را
یا رب به پهلوی شکسته مگذری از
آنکه شکسته استخوان های قفا را
ما را حسینی کن که با زهرا بمانیم
از ما مگیری جام شیرین بلا را
از ما مگیری لحظه ای حبّ علی را
از قبله می خواهیم ما قبله نما را
ما با علی اهل خدا اهل بقاییم
اصلاً نمی خواهیم این دیر فنا را
جان رقیّه باز قسمت کن خدایا
یک اربعین دیدار ایوان طلا را
اسماعیل_شبرنگ
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_زهرا_س
بعد_از_شهادت
دوباره شَب شُد و چَشمانِ ماه بیدار است
دوباره شَب شُد و دل، تَنگِ دیدنِ یار است
سَرِ مَزارِ تو می آیم و زِ طِفلانَم
نَهان نِمودنِ این راز، سَخت و دُشوار است
زِ جای خیز، که حیدر رِسیده زَهرا جان
زِ جای خیز، که اَکنون زَمانِ دیدار است
زِ زیرِ خاک، بِتاب اِی هَمیشه مَهتابم
بِبین که دیده ی مَن، بی حُضورِ تو تار است
حَسَن هنوز اَز آن روزِ تَلخ بَدخواب اَست
به این قَبیل مُصیبات، عَلی گِرِفتار است
هَنوز بوی تو از خِشت های خانه رِسَد
هنوز رنگِ هَمان فاجِعه به دیوار است
برای مَرگِ علی گِریه ی تو کافی بود
وَلی هَنوز مَدینه به فکرِ آزار است
تو را زَدند و به مَن نیز تَسلیَت گُفتند!
بِبین چِگونه عَلی را، فَلَک هَوادار است
به روی دوش گُذارم، غَمِ تو را زَهرا
میانِ شَهر، که این داغ را خَریدار است؟
تو زیرِ خاکی و حِیدَر غَریب تر اَز پیش
کِنارِ قَبرِ تو چَشمَش، چو اَبرِ پُر بار است
دوباره شَب شُده زَهرا، بِخواب آسوده
سه ماه می شَوَد این چَشمِ خَسته بیدار است
رضا_رسول_زاده
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#بصیرت
وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا
یعنی کریمانه کرامت میکند زهرا
بیش از پدرمادر محبت میکند زهرا
از نان شب خرج رعیت میکند زهرا
تفسیر ناب آیه های هل اتی یعنی...
لطف بدون منت و بی انتها یعنی...
پیراهنش در دست خالی گدا یعنی ...
شام زفافش هم عنایت میکند زهرا
غم می زداید از دل سائل به یک لبخند
با دست و دل بازی گدا را میکند خرسند
یک روز نان سفره و یک روز گردن بند
همواره لطف بی نهایت میکند زهرا
هرکس مقیم خانه اش شد اهل ایمان شد
مقداد شد میثم شد و عمار و سلمان شد
از برکتش حتی یهودی هم مسلمان شد
چادر نمازش هم هدایت میکند زهرا
زهرا تر از زهرا ندارد عالم ایجاد
آیات قرآن از مقاماتش خبر میداد
جانم به این عفت که نزد کور مادرزاد
حجب و حجابش را رعایت میکند زهرا
توحید دارد میچکد از سقف ایوانش
اعجاز بیرون میزند از مطبخ نانش
زهرا که جای خود بگویم از کنیزانش ...
فضهش پیمبرگونه صحبت میکند زهرا
چیزی نمیخواهد در این دنیا برای خود
فیضی دهد همسایه را با ربنای خود
پهلویش آزرده ست اما با خدای خود
هرشب سر سجاده خلوت میکند زهرا
یک عمر در کنج دلش یاد علی دارد
تصمیم بر یاری و امداد علی دارد
لحظه به لحظه بر لبش ناد علی دارد
با ذکر مولایش عبادت میکند زهرا
با اینکه خلقت را برای او بنا کردند
از عالم هستی حسابش را جدا کردند
هر سیزده معصوم بر او اقتدا کردند
پس بر امامان هم امامت میکند زهرا
از خون که رنگین شد زمین دیگر زمان فهمید
از شور و شوق فاطمیون بی گمان فهمید
از حلقه ی دار "نمر" ها میتوان فهمید
دارد که بر دلها حکومت میکند زهرا
دنیا اسیر عشق پاکش بیشتر ایران
محبوب زهرا میشود از هر نظر ایران
دیروز در شهر نبی امروز در ایران
سید علی ها را حمایت میکند زهرا
یا قهر و آتش یا دگر تسلیم یعنی چه ؟
در پای طاغوت زمان تعظیم یعنی چه؟
در ریسمان ذلت و تحریم یعنی چه ؟
تفسیر صبر و استقامت میکند زهرا
از هرم آتش صورت پروانه میسوزد
در پیش چشم کودکان کاشانه میسوزد
چون شمع ذره ذره مرد خانه میسوزد
اما صبوری در مصیبت میکند زهرا
وقتی که دل را میدهد در دست دلبر هم...
در پای عهدش میگذارد تا ابد سر هم...
با صاحب و مولای خود یکبار دیگر هم...
بین در و دیوار بیعت میکند زهرا
پا را که داخل میگذارد از در مسجد
از ترس میلرزد به خود سرتاسر مسجد
محو کلام آتشین اش منبر مسجد
با خطبه ای غرا قیامت میکند زهرا
بوی شهادت میرسد از لحن سوگندش
"لبیک یا حیدر" نوشته روی سربندش
جان علی را میخرد با جان فرزندش
از هستی اش خرج ولایت میکند زهرا
با صورت نیلی و با چشمان کم سویش
با سینه ی آزرده و با زخم بازویش
با لاله های بسترش با درد پهلویش
از غربت مولا روایت میکند زهرا
هرشب سراغ از مهبط مسمار میگیرد
از پا می افتد , پهلویش هر بار میگیرد
وقتی کمک از شانه ی دیوار میگیرد
یعنی که به سختی حرکت میکند زهرا
از تندی شلاق بی احساس بی دین نه
از بی حیایی غلاف تیغ بدبین نه
از چشم شور و پای شوم و دست سنگین نه
از درد تنهایی شکایت میکند زهرا
اشک مرا پای شب مهتاب بگذارید
تابوت را در گوشه ی سرداب بگذارید
نزد حسینم نیمه شبها آب بگذارید
این روزها دارد وصیت میکند زهرا
همچون پرستویی که بالش گشته آزرده
مانند سرو سیلی از باد خزان خورده
مثل گلی پرپر شبیه یاس پژمرده
در عرش بابا را زیارت میکند زهرا
فردای محشر باز محشر میشود قطعا
مادر می آید دیدنی تر میشود قطعا
با لطف او یک طور دیگر میشود قطعا
از ما گنهکاران شفاعت میکند زهرا
خسران زده در کوله بارش در ندارد که
در روز رستاخیز دست پُر ندارد که
هرچه بگوید فاطمه رد خور ندارد که
نزد خدا از ما ضمانت میکند زهرا
هم سینه زن هم گریه کن هم روضه خوانش را
هم چای ریز بی ریا و بی نشانش را
تا دوستان دوستان دوستانش را
با دست خود راهی جنت میکند زهرا
علیرضا_خاکساری
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_زهرا_س
بعد_از_شهادت
قرار من چه کسی بعد تو قرار علیست
پس از تو بانوی خانه! که خانه دار علیست
تو جسم و جان منی بین قبر خوابیدی
و این مزار، مزار تو نه مزار علیست
دلیل خیسی این خاک، اشک نیست فقط
کمی هم از عرق روی شرمسار علیست
تو یاس بودی و در باغ، پرپرت کردند
عجیب نیست اسیر خزان، بهار علیست
پس از تو آنچه سپید است گیسوی حسن است
پس از تو آنچه سیاه است روزگار علیست
غذای دیشبمان دستپخت زینب بود
چنان تو و پدرت، دخترت کنار علیست
دری که سوخته، دارد هنوز می سوزد
چرا که مستمع روضه های یار علیست
منم که ماندم و لبخند و طعنه ی یک شهر
وگرنه خانه ی تو نزد کردگار علیست
به روی شانه ی تو چند موی سوخته بود
نه موی سوخته بلکه طناب دار علیست
محمدعلي_بياباني
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#مصائب بعد از شهادت
#مطالب_فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
قالَ عمّارُ: مَضَیْتُ إلی دارِ سَیّدی وَ مولای أمیرِ المُؤمنین عَلیهِ السلامُ فاسْتَأْذَنْتُ الدُّخُولَ علیه ؟ فَأَذَّنَ لی...
فَدَخَلْتُ عَلیهِ، فَوَجَدْتُه جالساً جلسةَ الحَزینِ الکَئیبِ و الحَسَنُ علیهالسلام عَنْ یمینه و الحُسَیْنُ عَلیه السلام عَنْ شِمالِه وَ هُوَ تارةً یَلْتَفِتُ إلیَ الحُسَینِ علیهالسلام و یَبْکی ... فلَمّا نَظَرتُ إلی حالِه وَ حالِ وُلدِه ، لَمْ أَمْلِکْ نَفْسی دُونَ أَنْ أَخَذَتنی العبرةُ وَ بَکیْتُ بُکاءً شدیداً ، فَلَمّا سَکَنَ نَشیجی قلتُ : سَیّدی! أَتأْذَنُ لی بِالکَلامِ ؟ قال: « تَکَلَّمْ یا أَبَا الیَقْظان» قُلتُ : سَیّدی! إِنَّکُم تَأمُرونَ بِالصَّبرِ عَلی الْمُصیبَهِ، فَما هذا الحُزنُ الطّویلُ؟ وَ إنَّ شیعَتَک لا یَقِرُّ لَهُم قَرارً بِاحْتِجابِکَ عَنْهُم ، وَقَدْ شَقَّ ذلک عَلیهم.
قال: فَالتَفَتَ إِلیَّ، وَقالَ: یا عَمَّارُ! إنَّ العَزاءَ عَن مِثلِ مَنْ فَقَدْتُهُ لَعزیزٌ ، إِنیٌ فَقَدْتُ رَسُولَ اللهِ صَلّی اللهُ علیه وآله بَفَقْدِ فاطمةَ سَلامُ اللهِ علیها، وَ إذا مَشَتْ لَمْ تَخْرُمْ مَشْیَتُه ، و إنّی ما أحَسَسْتُ تألّمَ الفِراقِ إلاّ بِفِراقِها، وإنَّ أَعْظَمَ ما لَقیتْ مِنْ مُصیبَتِها ... إنّی لَمّا وَضَعَتُها علی المُغتَسِلِ وَجَدَتُ ضِلْعاً مِن أَضلاعِها مَکسوراً ، وَجَنْبُها قَد إِسْوَدَّ مِنْ ضَربِ السِّیاطِ ...
وَ کانَتْ تَخْفی ذلک عَلی مخافةِ أن یَشْتَدَّ حُزْنی، و ما نَظرتُ عینایَ إلی الحسنِ و الحسینِ الاّو خَنَقَتْنی العبرةُ، و ما نَظَرتُ إلی زینبٍ باکیةً الا و أخَذَتْنی الرِّقَة علیها. ثم خَرَج علیهالسلام مَع عَمّار فَاسْتَبْشَرَ الشیعةُ بِذلک.
عمّار میگوید: به خانه آقا و مولایم امیرالمومنین رفتم و از ایشان اجازه ورود گرفتم. به من اجازه فرمودند و داخل شدم. ایشان را در حالی که محزون و اندوهگین نشسته بودند، یافتم و حسن در سمت راست و حسین در سمت چپ ایشان نشسته بودند. گاهی به حسین علیهالسلام نگاه میکرد و میگریست و گاهی به حسن علیهالسلام.
هنگامیکه به حال او و فرزندانش نظاره کردم از خود بیخود شده، اشکهایم جاری شد و به شدت گریستم. هنگامیکه آرام شدم عرضه داشتم: اجازه سخن به من می دهید فرمود: بگو ای ابا الیقظان!
عرضه داشتم: شما امر بر صبر کردن در مصیبت می نمایید. پس این اندوه طولانی (در این مصیبت) چیست؟ در حالی که شیعیان شما به خاطر خانهنشینی و غیبت شما آرام ندارند و این امر بر آنها سخت است. میگوید حضرت به من نگاه کرده و فرمود:
ای عمّار! همانا مصیبت کسی که من از دست داده ام بسیار سخت است.
من رسول خدا را با از دست دادن فاطمه از دست دادم.
او برای من موجب آرامش و تسلیت بود. هنگامیکه سخن میگفت در گوش من صدای رسول خدا می پیچید و هنگامیکه راه می رفت مثل رسول خدا راه میرفت و من درد فراق را جز با دوری او احساس نکردم و چه بزرگ است مصیبتی که به من رسیده است.
هنگامیکه او را در جایگاه غسل قرار دادم، فهمیدم که استخوانی از پهلوی او شکسته است و پهلویش از ضربه تازیانه ها سیاه شده و او آن را از من مخفی می نمود که می ترسید مبادا اندوه من بیشتر شود و به حسن و حسین نمی نگرم مگر اینکه اشک راه گلویم می گیرد و به زینب گریان نگاه نمیکنم مگر اینکه دلم به حال او به رقّت در می آید. سپس حضرت با عمار از منزل خارج شدند و شیعیان به یکدیگر بشارت آن را دادند.
📚منابع:
انوار العلومة، ص ۲۱۴
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۰
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
ایتمامِ وصیتِ حاجقاسم
💖دوستتدارم💖
#سردارِ_دل_ها
#لبیک_یا_خامنه_ای
#باولایت_تاشهادت
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#فاطمیه
#امام_عصر علیهالسلام
#دوبیتی
مزار بینشان
ببین، تاریخ در تکرار ماندهست
جهان در حسرت بسیار ماندهست
نمیآیی چرا؟ چشمانتظارت
گلی بین در و دیوار ماندهست
دل سبز و جوانی دارد این گل
ولی قدِّ کمانی دارد این گل
بیا، چشمانتظار توست آخر
مزار بینشانی دارد این گل
جهان در انتظار آفتاب است
تمام رنجهایش بیحساب است
کسی با ذوالفقار از دور پیداست
جهان در معرض یک انقلاب است
سیدحبیب_نظاری
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr