eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
527 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
در کوچه بود جسم امام جوان، جواد؟ یا بام، شاخه بود و گُلش بر زمین فتاد ملعون دهر، داد به معصوم عصر، زهر بس اُمّ‌فَضل داشت به اِبن‌الرّضا عِناد این جسم سبز بوی گل سرخ می‌دهد دست که داد دسته‌گل فاطمی به باد؟ شد کوچه‌های شهر پر از عطر و بوی گل گویی فتاده باغ گلی روی دوش باد گه نام باب برد و گهی آب آب کرد لب‌تشنه داد جان و جوابش کسی نداد آن کس که اَنفُس از نَفس او نَفس گرفت زد همچنان نفس نفس و از نفس فتاد استاد_علی_انسانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
لب مي زند كه مادر خود را صدا كند  يا حق واژه ي جگرم را ادا كند او ناله مي زند جگرم سوخت؛ هيچ كس.... ... گويا قرار نيست به او اعتنا كند مي خندد ام فضل به همراه عده اي تا خون به قلب حضرت ابن الرضا كند يك ظرف آب ريخت روي زمين پيش او  نگذاشت تا كسي به لبش آشنا كند در حجره دست و پا زدنش يك بهانه بود تا روضه اي براي خودش دست و پا كند مي خواست با خيال غم جد بي كفن آن حجره ي ستم زده را كربلا كند واي از دقايقي كه به گودال يك نفر  بالاي سر رسيد كه سر را جدا كند بايد عقيله بعد برادر در آن ميان فكري به حال سوختن بچه ها كند حالا غروب يك نفس افتاد به خواهري لب مي زند كه مادر خود را صدا كند   مسعود_اصلانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
این پسر محتضری که پدرش نیست فرق میان شب تار و سحرش نیست بسکه هلهله است زحجره خبرش نیست غیر شعله بر تمامی جگرش نیست بهر عطش آب بجز چشم ترش نیست پا به سن گذاشتنش فلسفه دارد سوختن و ساختنش فلسفه دارد زود خمیده شدنش فلسفه دارد غربت مثل حسنش فلسفه دارد سوخته و آب شده بیشترش نیست باز آفتاب دل ماه گرفته ست باز گریبان بی گناه گرفته ست دست روزگار به ناگاه گرفته ست پنجه ی بغض از نفسش راه گرفته ست حجره ی در بسته دوای جگرش نیست درد بی کسیش مداوا شدنی نیست ناله دوای تو نه تنها شدنی نیست در هجوم هلهله پیداشدنی نیست چشم بسته اش دگر واشدنی نیست منتظر هیچکسی جز پسرش نیست در به روی این غریب خسته نبندید آینه ی قلب او شکسته نبندید اشک راه دیده او بسته نبندید مادر او پشت در نشسته نبندید بسکه غریب است کسی دور و بر ش نیست حنجرش از ناله ی زیاد گرفته ست بسکه هوای دل جواد گرفته ست همسر او عشق را به بادگرفته ست اینهمه بی رحمی از که یاد گرفته ست؟ همسر این زندگی همسفرش نیست رفت دلش کربلا لحظه ی آخر شمرنشست و کشید خنجر و حنجر چوبه ی محمل براش شد لبه ی در  مصطفی_صابر_خراسانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
خون شد از غم دلِ خدا جويم درد بسيار و نيست دارويم ميفشانم سرشك و ميگويم يا جواد الائمه ادركني سينه اي پُر شرار دارم من دل و جاني فكار دارم من دو جهان با تو كار دارم من يا جواد الائمه ادركني روزگارم ز غم تباه شده قلبم از معصيت سياه شده راهِ من منتهي به چاه شده يا جواد الائمه ادركني خسته و دلشكسته و زارم گره افتاده است در كارم جز به كويت كجا پناه آرم؟ يا جواد الائمه ادركني اي كه روح عبادتي مارا عذر خواهِ قيامتي مارا جانِ زهرا عنايتي مارا يا جواد الائمه ادركني تشنه ام تشنه بر من آب بده گنهم را ببر ثواب بده به گداي درت جواب بده يا جواد الائمه ادركني دردِ من را دوا كني چه شود؟ حاجتم را روا كني چه شود؟ قسمتم كربلا كني چه شود؟ يا جواد الائمه ادركني عزت عالمين ميخواهم نجف و كاظمين ميخواهم طوفِ قبر حسين ميخواهم يا جواد الائمه ادركني من كه چون شمع بر فروخته ام از غم غربت تو سوخته ام چشم بر رحمتِ تو دوخته ام يا جواد الائمه ادركني همسرت كرد نامراد تورا ساخت مسموم از عناد تورا اي كه خوانده پدر جواد تورا يا جواد الائمه ادركني استاد_سیدرضا_مؤید کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
آه ای اسیرِ روضه‌‌یِ سربسته کیستی مردِ غریبِ حجره‌یِ دربسته کیستی این حجره هم به ناتوانی تو گریه می‌کند پیری بر این جوانیِ تو گریه می‌کند در خانه‌ی امام  چرا دست می‌زنند با ناله‌ات مدام  چرا دست می‌زنند ای یاکریم بال و پَرَت را زمین مزن آه ای جوانِ خانه سرت را زمین مزن اصلا صدای تو به صدایی نمی‌رسد این آب آب آب به جایی نمی‌رسد اُفتاده‌ای زِ دامن زهرا به رویِ خاک کمتر بکش محاسن خود را به روی خاک کِل می‌کشند گریه‌ی زهرا در آورند کف می‌زنند دادِ رضا را در آورند  تو هرچه می‌کنی جگرت را چه می‌کنی با حال و روزِ خود پسرت را چه می‌کنی با خود چه داشت زهر ، تنت را کبود کرد باور نمی کنم دهنت را کبود کرد جانم حسن شبیه حسن روضه‌های توست "نامرد بِینِ کوچه مزن" روضه‌های توست اما به این صدای غریبانه خنده کرد برناله‌ی تو کُلفَتِ این خانه خنده کرد می‌کوبد آه پا به زمین پیش مادرت می‌ریزد آب را به زمین پیش مادرت بُردند نیمه جان بدنت را به پُشت‌ِبام از پا کشانده‌اند تنت را به پشت‌ِبام   می‌رفت پیکرت به روی پله‌های تیز  می‌خورد هِی سَرَت به روی پله‌های تیز از سنگها برای تو اَبرو نماده است آقا چرا برای تو پهلو نمانده است رفتی به روی بام ولیکن هزار شُکر گیرم سه روز و شام ولیکن هزار شُکر گیرم به پشت بام ولی سایبان که هست چندین کفن برای تو با دوستان که هست گیرم سه روز و شب ولی آخر پسر رسید اینبار هم پسر به کنار پدر رسید شکر خدا عقیق تو را ساربان نبرد رنگ لبان خشک تو را خیزران نبرد آقا قسم که پیرهنت را نمی‌کِشند با نیزه‌ای شکسته تنت را نمی‌کِشند حسن_لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
زهر به جان زد شررم ای پدر سوخت ز پا تا به سرم ای پدر جواد مظلوم تو از دست رفت  نمانده دیگر اثرم ای پدر من که غریبانه زدم دست و پا مگر تو گیری به برم ای پدر شمع شدم آب شدم سوختم لختۀ خون شد جگرم ای پدر حجرۀ دربسته مرا شد قفس  ریخت همه بال و پرم ای پدر کاش که می‌بود به بالای سر این دم آخر پسرم ای پدر یار مرا کشت به فصل شباب  زد به جگر نیشترم ای پدر تشنه‌ام و به یاد جدم حسین اشک‌فشان از بصرم ای پدر با نفس «میثم»دلسوخته ریخت به دل‌ها شررم ای پدر استاد_غلامرضا_سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
نسیمی از سر زلفت بهار دنیا شد تو آمدی و امیدی به عشق پیدا شد تو آمدی و خبر آمد از سرادق عرش زمین برای همیشه پر از مسیحا شد درست مثل زمان تولد زهرا مدینه مثل زمین های مکه زیبا شد هزار حظ منزه به دیده اش آمد همین که چشم ستاره به روی تو وا شد و آسمان اگر امروز این همه بالاست به پای قامت طوبایی شما پا شد صدای پای کریمانه تو می آید دلم به پشت در خانه تو می آید تو نور عشقی و حق آفتابتان کرده است دعای سبزی و حق مستجابتان کرده است میان خیل هزاران  هزار بخشنده برای جود خودش انتخابتان کرده است هزار و چهار صد سال می شود که خدا مرا پیاله به دست شرابتان کرده است تو را سرشته و ادغام کرده با قرآن تو را نوشته و حالا کتابتان کرده است قسم به کعبه برای شفاعت فرداست اگر جواد الائمه خطابتان کرده است خدا سرشته تو را تا که مثل نور کند کریمی اش به کریمی تو ظهور کند مسیح سبز نفس های تو حیاتم داد شعاع نور ضریحت به جاده ام افتاد برای آنکه خدا حاجت مرا بدهد مرا نوشت و مرید  تو را نوشت مراد به روی صفحه پیشانی ام ملائک تو نوشته اند سگ خانه امام جواد چگونه لطف نداری به این اسیری که غلام حلقه به گوش تو بوده مادر زاد صدای اول عشق و صدای آخر عشق تمام عشقی و ای عشق خانه ات آباد رسیده است به روی مهت سلام رضا علی اکبر در خانه امام رضا تو آمدی پی اکرام و هم نشینیمان جواب عاطفه باشی به مستکینیمان تو آمدی  ز طبق های آسمان پایین و کردی از پی چشمانتان زمینیمان چگونه دست توسل نیاوریم آقا تو آمدی که همیشه گدا ببینیمان تویی تو ماحصل چله توسل ها تویی شراب طهورای اربعینیمان تویی که حق خدایی به گردنم داری تو آفریده شدی تا بیافرینیمان تو را جواد و مرا آفریده ات کردند قتیل آن دو کمان کشیده ات کردند نگاه بی مثلت از تبار خورشید است ضریح چشم قشنگت مدار خورشید است کواکب از جریان تو نور می گیرند طلوع نور شما تا دیار خورشید است تو انعکاس جمال امام خورشیدی شبیه آینه ای که کنار خورشید است همین که سردی مان رفت و فصل گرما شد به گوش خویش سرودم که کار خورشید است قسم به حرمت خاک زمین کرب و بلا به ان دیار که مه پاره بار خورشید است جواب کودک خورشید سر بریدن نیست جواب نور گلوی سحر بریدن نیست علی_اکبر_لطیفیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
وقتی بساط عشق بازی چیده می شد سجادۀ سبزی کنارش دیده می شد یک پیرِ عاشق با دعای مستجابش در امتحانِ عاشقی سنجیده می شد صبرش اگر چه شهرۀ هفت آسمان بود گه گاهی از زخم زبان رنجیده می شد گویا دوباره کوثری در بین راه است کم کم سحر شام دل غمدیده می شد از نور زهراییِ این  فرزند خورشید طومار غربت در جهان برچیده می شد دانید این اسطورۀ دلدادگی کیست؟ در آسمان ها این چنین نامیده می شد او کیست؟ آقازادۀ شمس الشموس است آرامش جان و دلِ سلطان طوس است او مثل نوری جلوه کرد و بهترین شد همچون رسول الله پیغمبر ترین شد از آسمان ها آمد و جاری تر از اشک مانند زهرا مادرش کوثرترین شد سر تا به پایش بود توحید مجسم بر بادۀ رب الکرم ساغر ترین شد او چندسالی گر چه مهمان بود ما را اما تجلی کرد و نام آور ترین شد بر تار گیسویش گره خورده دل ما این شاه زاده، تک پسر، دلبرترین شد شد زنده یاد یوسف لیلا دوباره ابن الرضا بود و علی اکبر ترین شد در چند جایی که عیان شد غیرت او با نام زهرا مادرش حیدر ترین شد فرمود بابایش از او بهتر نباشد مولودی از او با برکت تر نباشد او آمد و ابن الرضایی کرد ما را از برکت نامش خدایی کرد ما را مشتی ز خاکیم و قدم بر ما نهاد و تا عرش برد و کبریایی کرد ما را دست کریمِ این امامِ ذره پرور یک عمر مشغول گدایی کرد ما را صوت دل آرای مناجاتش سحر ها سر مست جانان و هوایی کرد ما را بوسیدن خال رطب دارش در این ماه مهمان بزم با صفایی کرد ما را یک قطرۀ اشک از کنار سفرۀ او هر نیمۀ شب مردی بکایی کرد ما را از گوشۀ صحن و سرای کاظمینش مست حسین و کربلایی کرد ما را نیمه نگاه اوست تسکین الفؤادم کلب امیر کاظمین، عبدالجوادم لبخند او آرامش جان رضا شد یوسف شد و مهمان کنعان رضا شد سجادۀ بابا شده گهوارۀ او لالایی اش آهنگ قرآن رضا شد آمد که باقی ماندۀ توحید باشد با نام او شیعه مسلمان رضا شد هر کس که از باب الجواد آمد زیارت با دست پُر، مشمول احسان رضا شد امشب دلم جایی دگر هم پر گشوده ارباب ما آغوش بر اصغر گشوده امشب نمی دانم چرا در پیچ و تابم اشک دو چشمانم کند نقش بر آبم می جوشم و می جوشم و لبریزم از اشک چله نشینی پای خَم کرده شرابم امشب دخیل گوشۀ گهواره هستم دلگرمم و ایمن قیامت از عذابم عشاق را گویم ازین پس تا قیامت با نام اصلی ام کنید اینسان خطابم عالم همه دانند در کوی محبت من ریزه خوار سفرۀ طفل ربابم با اذن سقا در حرم سرباز عشقِ شش ماه سردار خیام بوترابم ای کاش همچون حق شناس پاک طینت عبد علی اصغر کند  زهرا حسابم حالا که غم آلود گشته ناله هایم انگار باب القبله ی کرب و بلایم او را خدا می خواست مه پاره ببیند مسند نشین کنج گهواره ببیند بر روی دستان پدر با کام عطشان با روی خونین، حنجری پاره ببیند یک عمر با زخمی که مانده روی سینه دور حرم بانویی آواره ببیند اما در آخر چون عموجانش ابالفضل او را صفِ محشر همه کاره ببیند لب تشنگان  اشک را این طفل ساقیست شش ماه تا قربانی شش ماه  باقیست قاسم_نعمتی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
نشسته‌ام بنویسم گدا نمی‌خواهی؟ میان خانه‌ی خود بینوا نمی‌خواهی؟ نشسته‌ام بنویسم کریم یعنی تو کریم‌زاده تو حاجت روا نمی خواهی شنیده‌ام که عطایت زبانزد همه است نیازمند برای عطا نمی‌خواهی به خاک تیره اگر بنگری طلا گردد تو علم و معجزه و کیمیا نمی‌خواهی قسم به روی شما خوب می‌شوم آقا فقط بیا و نگو که مرا نمی‌خواهی منم اسیر نگاه پر از عطوفت تو من از نگاه تو خواندم شما نمی‌خواهی... ... که من جدا شوم از تو؛ وَ خوب دانستم که می‌کنی ز محبّان خود هواخواهی هرآنکه بسته به چشمت دخیل سیّدنا نشسته روی پر جبرئیل سیّدنا من آمدم که بگویم به تو سپاسم را و جمع می‌کنم این بار من حواسم را که تا دگر نبرم یأبنَ فاطمه هرگز به غیر کوی شما دست التماسم را برای آنکه بیایم به محضرت آقا روا بُود که مرتّب کنم لباسم را برای جلب نظر از شما بسوی خودم من استفاده کنم عطر ناب یاسم را میان آیِنه‌کاری چنان شدم تکثیر هزار مرتبه دیدم من انعکاسم را به غیر نان شما که نخورده ام هرگز ببین زبان و دهان نمک‌شناسم را میان دغدغه ها عطر عاشقی آید فرو نشاند در این دل غم و هراسم را دلم کنار شما خانه در فلک دارد جواد فاطمه نامت عجب نمک دارد برای ذات خداوند امتدادی تو دوباره نور خدا را به سینه دادی تو زمینِ مُرده‌ی مردم دوباره احیا شد از آن زمان که بر این خاک پا نهادی تو تجلّی نبی و حیدر و حسین هستی که با تهاجم هر فتنه در جهادی تو تو از مریضی هر شیعه غصّه می‌خوردی ز شادمانی دلهای شیعه شادی تو تمام جود خدا را اگر کنم تفسیر رسم دوباره به نامت ز بس جوادی تو نثار روی تو خواندم وَ أن یَکادم را به عالمی ندهم ذکر یا جوادم را به پیش نام شما پا شدم خدا را شکر دوباره مست تولّا شدم خدا را شکر من از ولایت ‌تو آبرو گرفتم پس کنار نام تو آقا شدم خدا را شکر از آن قدیم که مهر تو در دلم افتاد مقیم عالم بالا شدم خدا را شکر تو در نهایت اکرام و من تُهیدستم مقابل تو تمنّا شدم خدا را شکر هزار مرتبه مُردم ز دیدن رویت هزار مرتبه احیا شدم خدا را شکر تو در کرانه‌ی یا ربّنای من هستی من از دعای تو دریا شدم خدا را شکر من از علاقه و عشقت به مادرت زهرا مُحبّ حضرت زهرا شدم خدا را شکر هزار غبطه به پای نگات می‌ریزم تمام عمر خودم را به پات می‌ریزم من از نگاه مدامت دوام می‌گیرم ولایت از سخنان امام می‌گیرم به خاک میکده من سر فرود آوردم فقط ز دست کریم تو جام می‌گیرم من آنقَدَر به شما می دهم سلام آقا که آخر از تو عَلَیکَ السّلام می‌گیرم اگرچه بال و پرم زخمی از زمانه شده من از دوای شما التیام میگیرم کبوترم که شدم جلد گنبد زرّین فقط پر از سر این برج و بام می‌گیرم به سنگ‌فرش حریم تو می‌کشم دستم تبرُّکاً در بیت الحرام می‌گیرم تو رتبه ای بده تا خاک پایتان باشم چه خوب پیش شما من مقام می‌گیرم غلام هیچکسی جز شما نخواهم شد گدای کس به جز إبن الرّضا نخواهم شد تو آمدی که شوی قبله‌گاه مردم ما تو آمدی شده دلشاد امام هشتم ما تو آمدی که رود غم ز سینه ها دیگر و تا همیشه بماند به لب تبسّم ما تو آمدی که به مردم نشان دهی حق را فقط صفا بنویسی بر این تلاطم ما من و دلم به تو سوگند عاشقت هستیم محبّت تو بُود باعث تفاهم ما تو آمدی که شوی با گدات همسفره که نان جو بخوری جای نان گندم ما کنار حضرت معصومه یادتان کردم چه وقت بهر زیارت تو می‌روی قمِ ما؟ دلم دوباره به یادت به شور و شین آمد به سر هوای پریدن به کاظمین آمد امیر هر دو سرا یا جواد ادرکنی نظر نما به گدا یا جواد ادرکنی به حقّ مادرتان فاطمه قسم آقا بخر مرا ز وفا یا جواد ادرکنی خدای جودی و جود خدای منّانی به سائلت کن عطا‌ یا جواد ادرکنی طواف کوی تو برتر بُود ز بیت‌الله قسم به سعی و صفا‌‌ یا جواد ادرکنی رود به سوی بهشت خدا هر آنکس که تو را نموده صدا یا جواد ادرکنی فقط ز راه ولای تو یا ولیَّ الله روم بسوی خدا یا جواد ادرکنی نشسته‌ام که بگیرم برات رفتن خود به شهر کرب و بلا یا جواد ادرکنی تویی تو زاده‌ی شمسُ الشّموس یا مولا علیّ اکبر سلطان طوس یا مولا نشسته مرد غریبی کنار گهواره کنار گریه‌ی بی اختیار گهواره رضا نشسته بخواند نوای لالایی برای کودک زیبا عُذار گهواره چقدر شب به سحر درد و دل کند با این گلی که شد همه باغ و بهار گهواره چقدر طعنه شنیده ز دیر آمدنت چقدر سخت گذشت انتظار گهواره دوباره صحبت گهواره و نوای لالایی دوباره مرثیه‌ی شیرخوار گهواره میان هُرم عطش مادری صدا می‌زد بخواب کودک دل بیقرار گهواره امان ز اشک رباب و غم علی اصغر چه بد شد عاقبت آن روزگار گهواره نشد که لب بزند کودکش به آب ای وای نشد که قد بکشد کودک رباب ای وای محمدجواد_پرچمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
اگر دست و بالت کمی خالی است اگر حال و روز تو بی حالی است اگر آسمان در قفس میکشی اگر قسمتت بی پَر و بالی است اگر کار و بار تو پیچیده و... اگر چند وقتی بد اقبالی است اگر تار و پودت گره خورده است اگر غصه‌ها نقشِ این قالی است اگر رنگ و روی تو زرد است و سرد اگر مثل پاییز یک شالی است علاجش فقط یک نفس یا علیست خدا هست با آنکه او با علیست خدا در شکوهِ جلال علیست خدا در ظهورِ جمال علیست خدا در نزولش علی می‌شود خدا در مقامش کمالِ علیست حرام خدا و حلال خدا حرام علی و حلال علیست پیمبر پس از سِیرِ معراج گفت که ما هرچه دیدیم مال علیست علی چارده مرتبه آمده علی عین میلادِ آل علیست علی گفته و غرق عین اش شدیم همه راهیِ کاظمینش شدیم مرا فارغ از قیل و قالم کنید مرا راحت از خشکسالم کنید محال است لب را به مِی تر کنم مرا تشنه‌ی این محالم کنید مرا بشکنید و بسازید باز تَرَکهای روی سفالم کنید فقط روی چشمان خود میکشم از این خانه هرچه"حوالم"کنید مرا می‌کشاند دو گنبد طلا شب رفتنم شد حلالم کنید ببینید رویای جبریل را مبارکترین کودک ایل را شلوغ است اگر آستانِ جواد پُر از برکت است آسمان جواد گدایی به شاهی مقابل نشست چه ها می‌کند تکه نان جواد پیمبر پدر با خدیجه شد و... رضا نیز با خیزران جواد علی‌اکبرش را ببین بعد از این رضا می شود میهمان جواد شبیه نماز حسین و علی است نماز رضا با اذان جواد فقط شانه‌ات را به دیوار نِه فقط زیرِ لب گو به جانِ جواد تو را می‌دهد تا قیامتِ مراد گره وا کُنَد خاکِ باب الجواد خدا خواست تا بی کرانش دهند و در یک افق سه جوانش دهند علی جان آقای کرببلاست حسین آمده تا سه جانش دهند فقط دوست دارد ببیند علی فقط دوست دارد همانش دهند علی در سه صورت تماشایی است علی را سه جلوه نشانش دهند علی اصغرش هم علی‌اکبر است اگر فرصت امتحانش دهند به صف فطرس و جبرئیل و رباب که نوبت به نوبت تکانش دهند زمین خوردها را که جان می‌دهند به باب الحوائج نشان می‌دهند اگر بارِ ما از کَرَم می‌کشد برای پدر بارِ غم می‌کشد رسیده بگوید اگر قد کِشَد شبیهِ عمویش عَلَم می‌کشد غریبی ببین تشنگی‌اش ببین که کارِ پدر بر قسم می‌کشد گمانم به دنبال گهواره است کسی که به آتش حرم می‌کشد فقط مادرش آه دنبال او در آن راهِ پُر پیچ و خَم می‌کشد بِبَر نامِ او را خدا بعد آن به حجم گناهت قلم می‌کشد رباب است یک فاصله تا حسین چه‌ها کرده این حرمله با حسین حسن_لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مینویسم سر خط نام خداوندِ رضا شعر امروز بپرداز به لبخند رضا آنکه با آمدنش آمده محشر چه کسی ست؟ از تو در آل نبی با برِکت تر چه کسی ست؟ آنکه از آمدنش عشق بیان خواهد شد " عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد " آسمان! از سر خورشیدِ تو خواب افتاده؟ یا که از چهره ی این طفل  نقاب افتاده؟ بی گمان حافظ چشمان تو ابروی تو بود " دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود " آسمان از نفسش یک شبه منظومه نوشت روزی شعر مرا حضرت معصومه نوشت عدد سائل این خانه زیاد است امروز شعر وارد شده از باب جواد است امروز باز با لطف رضا کار من آسان شده است کاظمین دلم امروز خراسان شده است دوست دارم که بگردم حرم مولا را بوسه باران کنم از یاد تو پایین پا را بنویسید که تقویم بهاری بشود روز او روز پسر نام گذاری بشود خالق از دفتر توحید جناس آورده جهل این قوم چرا چهره شناس آورده؟ شک ندارم که از این حیله ی ابتر مانده رو سپیدیست که بر چهره ی کوثر مانده به رضا طعنه زدن جای تأسف دارد گر چه یعقوب شده، مژده ی یوسف دارد این جوان کیست که معنای قیامت شده است سند محکم اثبات امامت شده است گندمی باشد اگر رخ نمکش بیشتر است با پیمبر صفت مشترکش بیشتر است این جوان کیست که سیمای پیمبر دارد بنویسید رضا هم علی اکبر دارد اهلبیت آینه ی بی مثل قرآن اند این جوان کیست که از خطبه ی او حیرانند؟ نسل در نسل، شما مایه ی ایمان من ید من نفس می کشم از اینکه شما جان من ید نزند دشمنت از روی حسادت نظرت چند روزیست پریشان شدم آقا! پسرت... غصه ای نیست اگر این همه دشمن دارد پسرت حرز تو را تا که به گردن دارد پسرت مثل علی بوده، امیر است امیر پسرت چشمه ی جوشان غدیر است غدیر آخر شعر من از قلب هدف می گذرد کاظمین تو هم از راه نجف می گذرد تا ز مولا ننویسیم ادب کامل نیست چون که بی نام علی ماه رجب کامل نیست یا علی یا اسد الله عنان دست تو است جلوه کن باز یدالله جهان دست تو است مجید_تال کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
آنکه هستی به همه هستی ما داده علیست ما همه مست ولاییم و می و باده علیست سر به هر جاده نهادیم ته جاده علیست هدف خلقت ما عشق به اولاد علیست همه شان باب حوائج همه شان باب مراد همه شان یا که کریمند و یا اینکه جواد آمدی تا كه نگاه پدرت تر نشود تا كه هر بي سر و پا منكر كوثر نشود تا فراموش كسي آيه ي وانحر نشود نسل تو چشمه ي عشق است كه ابتر نشود پشت در پشت همه مظهر اعطينائيد همه هستید علی و همگي زهرائيد آمدي و نهمين باب اجابت  شده اي پسر عاطفه و عشق و محبت  شده اي بين گهواره ي خود نور حقيقت شده اي در همان كودكيت ركن ولايت شده اي یک نظر کن که فلک در حرکت می آید از قدمهای تو عطر برکت می آید آمدی هر طپش دل شده غرق هیجان شاه شمشادقدان خسروشیرین دهنان که به مژگان شکنی قلب همه صف شکنان تو عیان تر ز عیانی و چه حاجت به بیان همه گفتند که جان در گرو جانان است پسر حضرت سلطان خودش سلطان است عشق همراه شما تا دم آخر زنده است ريشه ي دين خدا از كرمت سرزنده است نهضت سبز كريمانه ي حيدر زنده است با شما تا به ابد نام پيمبر زنده است چقدر نام محمد به شما مي آيد همه گفتند وليعهد رضا مي آيد مومن بسرکم شاهدکم غائبکم یسلک سبیلکم یکر فی رجعتکم و تولیت به اولکم آخرکم ابغض الله و من عدوکم ابغضکم یامن ارجوه دهم عاشق و مجنون توییم پاسخ جلوه ی این الرجبیون توییم قدبرافراشته کردی علم حکمت را به قیامت بکشانی دم قد قامت را به کجا سجده کنم شکر کنم نعمت را که نگاه تو گشاید گره حاجت را پدرانم همه گفتند از این باب مراد ای جواد بن جواد بن جواد بن جواد باز هم در دل من شوق حرم افتاده است و ضريحي كه پناه دل هر دلداده است حس صحنت به همان خوبی گوهرشاد است هرطرف مي نگرم پنجره ي فولاد است كرمت قابل لمست كرم سلطان است حرمت مثل رواق حرم سلطان است باز هم آمده ام مثل گدا محتاجم نااميد از همه دنیا به شما محتاجم و تصدق بده در راه خدا محتاجم به هواي حرم كرببلا محتاجم باز هم شوق ضريح شه بي سر دارم باز هم دست به گهواره ي اصغر دارم رضا_تاجیک کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
رستخیز کلمات است، قلم می خواهم دل من می رود از دست، قلم می خواهم جوهرم مست شده؛ مست، قلم می خواهم ساقی از میکده ی عرش شراب آورده از لغت نامه ی حق، واژه ی ناب آورده خوش ترین حال اگر حال پریشانی ماست بهترین باده اگر باده ی روحانی ماست بخدا زیر سر یار خراسانی ماست شیعه بوده است از آن روز ازل مست رضا ذکر او تا به ابد چیست، أناالمست رضا امشب این شاه خراسان سر دیگر دارد آمده تا که از این خمر ثمر بردارد هر که در نسل خودش با برکت تر دارد شرفُ الشمس تر از ماه خدا، بسم الله پسری مثل جواد بن رضا، بسم الله هیچ کس مثل رضا شاه کرم پرور نیست کودکی خوبتر از ابن رضا دیگر نیست دشمنش لال شود، کوثر ما ابتر نیست قمری کرده به دست قمری جلوه گری چه مبارک پدری و چه مبارک پسری آه ای شب زدگان، ماه رضا ماه همه است پسر شاه، بوالله شهنشاه همه است او که با سن کم خود ولی الله همه است بین گنجینه ی زهرا نهمین دُر شده و درک او بیشتر از حد تصور شده و دوست از وسعت این جود و سخا مبهوت است دشمن از سحر کلامش بخدا مبهوت است از کرامات جواد بن رضامبهوت است او اشاره بکند معجزه ها خواهد کرد ماهی بحر در افلاک شنا خواهد کرد    آمده تا که جهان پر شود از جود فقط قطره در جوف صدف دُر شود از جود فقط عالمی غرق تفکر شود از جود فقط نه فقط بر من و ما جود و کرم دارد او به امامان، بخدا جود و کرم دارد او قدسیان، روبرویش بال و پر انداخته اند شیرها، پیش نگاهش جگر انداخته اند علماء، پای علومش سپر انداخته اند علم و حلم و کرم و جود اساساً با اوست آنچه خوبان همه دارند، تماماً با اوست شعرا، واژه کم آمد، بنویسید جواد جبرییل آمده باید بنویسید جواد بعد از این جای محمد، بنویسید جواد او علی، حضرت زهرا و حسین و حسن است پسر شاه خراسان همه ی پنج تن است دشمنانش، بخدا پست تر از خاشاکند دوستانش همگی محترمند و پاکند زائران حرم او، همه ی افلاکند عاشقان حرمش اهل نجاتند همه انبیاء، دور و برش در صلواتند همه با دو مولود، دلم معتکف قنداقه است چشم دل، دیده دو دُر در صدف قنداقه است بوسه باران پدرها، هدف قنداقه است یکی از نسل رضا مثل علی اکبر شد یکی از نسل حسین است و علی اصغر شد علی اصغر، ولی از عشق پدر شد اکبر عمر شش ماهه ی او نوح ترینِ محشر سپر دین خداوند شده با حنجر از سه شعبه شده هر چند کباب این کودک سربلندی حسین است و رباب این کودک امیر_عظیمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
قلب عوالم گر در این ایام شاد است از یمن میلاد جواد ابن الجواد است ما لذت هر جود را با او چشیدیم ورنه به ظاهر مرد بخشنده زیاد است وقتی کرامت های او بی حد و مرز است بازار حاتم های این عالَم کساد است هر کوچک این قوم خود مردی بزرگ است در پنج سالی او امامِ اعتقاد است در کاظمینِ او شود هر اشک، لبخند زیرا برای شیعیان باب المراد است روی نیاز ما به سمت بی نیاز است بر حاجت ما او اجابت را نهاد است مشهد اگر نزدیک باشد بستِ طوسی راه ورود ما فقط باب الجواد است علی_اصغر_یزدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
نوشت اول شعرش به نام حضرت عشق و باز میکند امشب زبان به مدحت عشق کسیکه شعر خودش را نگفته می داند که هست ازبرکات و وجود ِرحمت عشق اگرچه قافیه ی شعردست و پا گیر است شروع میکند این بار هم به زحمت عشق منی که مثلِ  همیشه خراب و حیرانم منی که گرم سرودن شدم به نیّت عشق کسی که آمدنش را خدا تبارک گفت کسی که آمد و شد مُنتهای زینت عشق  ترنّمات ِ لبش  آیه هایِ  کوثر بود و داد خاتمه بر افترا و تهمت عشق عجیب نیست که مولود بی نظیر رضا شود برای همیشه امام عصمت عشق سلام بر گل رویش بگو به قصد برات نثار ‌ این  پسر حضرت رضا "صلوات" شکوهِ بی بدل لطف و مهر و جودی تو  و بانی  همه ی خلقت و  وجودی تو تویی نتیجه ی نذر  و توسلات پدر و  ربّنایِ  قنوت و  دم ِ سجودی تو رسیدی و پدرت اشک شوق میریزد همینکه خنده نمودی دلش ربودی تو تو استجابت سبزی به دست های گدا  زلالِ  جاری فیضی ؛ شبیه رودی تو پس از امام حسن سفره های رنگینی برای مردم بی دست و پا گشودی تو تو دستگیر همه هستی ای خدای کرم که هیچ چیز نمی خوای در ازای کرم منم همیشه مرید درِ تو باب مراد دوباره قرعه ی فالم به نام تو افتاد ببخش اینهمه بد کرده ام به جان خودم نگاه گرم و صمیمی تو به من رو داد چه قدر حاجت ناگفته را روا کردی دم تو گرم و شود خانه ی دلت آباد خوشا به حال گرفتار تو که مانندِ ... رهایی است-اسیری به دست تو صیاد هزار مرتبه شکر خدا که سائلم و کرامت تو مرا در کنار تو جا داد خلاصه این که منم خاکسار این درگاه مزن به سینه ی من دست رد-امام جواد تمام آبروی من به زیر دین شماست تمام آرزویم صحن کاظمین شماست محمد_حسن_بیات_لو کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
اي قمر شمس ولايت جواد اي گهر بحر عنايت جواد حجّت حق باب مراد همه نجل علي دسته گل فاطمه بر همه خوبان جهان سروري محمّد (ص) استّي و علي پروري چشم رضا از همه سو سوي تو ماه رجب شيفته روي تو روي دل آراي تو بدر رجب ليله ميلاد تو قدر رجب جود به خاک درت آرد سجود بسته به جود تو تمام وجود صورت تو باغ و بهار رضا تويي همه دار و ندار رضا حسن تو مرآت خداوند تو بهشت بابا گل لبخند تو بی خردان طعنه ديگر زدند بر پدرت تهمت ابتر زدند ولادت تو کوثري دگر بود روشني چشم و دل پدر بود نور شد و نور شد و نور شد چشم همه تيره دلان کور شد سمند علم و معرفت رام تو گره گشاي عالمي نام تو عطر رياحين جنان خاک تو روح رضا در بدن پاک تو باب تولاّي تو باب خدا مصحف روي تو کتاب خدا عقل نهالي ز دبستان تو علم گلي رسته ز بستان تو بين امامان ز عطاي زياد تويي ملقّب به امام جواد جز تو که حرز مادر خويش را به قاتل پدر نمايد عطا شبي که مأمون ستمکار مست برد به قتل تو به شمشير دست در دل تاريک شب اي جان پاک کرد تن پاک تو را چاک چاک صبح که آن بي خرد آمد به هوش گشت سراپا همه سوز و خروش گفت مرا قتل رضا بس نبود کشتن نجل مرتضي بس نبود چگونه من در نظر خاص و عام شهره شوم به قاتل دو امام قاصد مأمون به تحيّر شتافت در بدن پاک تو زخمي نيافت کرد سراپا به وجودت نظر ديد ز گل خوب تري خوبتر از رخ مأمون عرق شرم ريخت زمام اقتدارش از هم گسيخت از پي ديدار تو بشتافت باز گفت که اي مهر سپهر حجاز جسم تو شد به تيغ من چاک چاک از چه کنون سالمي اي جان پاک گفتي از دعاي زهراست اين معجر حرز مادر ماست اين مرا خداي داورم حفظ کرد به يمن حرز مادرم حفظ کرد شد خجل از کار خود آن رو سياه گشت به پيش کرمت عذر خواه عفو از آن جرم و خطا کرديش خواست دعا را تو عطا کرديش جود خداييت چه ها مي کند پيش خطا لطف و عطا مي کند اي به فداي تو و جودت جواد جود وجودش ز وجودت جواد تو دست جود خالق اکبري جواد اهلبيت پيغمبري بحر نمي از کرمت يا جواد جود گداي حرمت يا جواد روي تو شمس الشّرف اهلبيت اي دُر ناب صدف اهلبيت کودک نه ساله بدي کز کمال دادي پاسخ به هزاران سؤال زاده اکثم ز دُر افشانيت گشت يکي طفل دبستانيت مانده زهر قيل و زهر قال بود گويي از آغاز کر و لال بود لکنت نطقش به لب افتاده بود گويي طفلي عقب افتاده بود از کف مأمون چو رها گشت باز ماهيکي گرفت و برگشت باز تا ببرد ره به کمال تو بيش ماهي را فشرد در دست خويش گفت که اي نور دل بوالحسن فاش بگو چيست کف دست من پاسخ تو دوباره اعجاز کرد پرده ز اسرار دگر باز کرد قصّه تبخير و هوا و شکار گشت ز دُرج سخنت آشکار حلم ز رفتار شما حلم شد علم ز گفتار شما علم شد معادن حکمت حق شماييد مساکن رحمت حق شماييد شما همان ائمه الدّعاييد مشاعل انوار الهداييد جلالت خدا نشان شماست آيه ي تطهير به شان شماست کلامتان نور است و رحمت است معجزه و موعظه و حکمت است ارث نبّوت رسول از شماست مجد و کرامت بتول از شماست طاعت مقبوله حق شماييد رحمت موصوله حق شماييد شما امامان همگي جواديد باب نجات و قبله ي مراديد قرآن يکدم از شما جدا نيست هر آنکه بي شماست با  خدا نيست «ميثم» را بر درتان التجاست اميد او به مَن اتاکُم نَجاست استاد_حاج_غلامرضا_سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
روشن تر از روز است خیلی بامرامند وقتی کریمان با گدایان هم کلامند الحق که آقازاده ها یک یک امیرند الحق که نوکرزاده ها یک یک غلامند در فقرِ محضِ خود غنیِّ محض هستم وقتی گدای این درم، مردم گدامند عین عدم هستیم و با آنان وجودیم پس ما همان هاییم که آن ها بنامند سنّ زیاد و سنّ کم، فرقی ندارد این خانواده از طفولیت امامند چیزی ندارم جز «سلام الله علیهم» فرزندهای فاطمه با احترامند هر صبح خورشیدند و در هر شام ماهند این چهارده تا روشنی صبح و شامند این چهارده آیینه از بس که شبیه اند وقتی ببینی شان نمی دانی کدامند و الله این پروانگی ما می ارزد هر چند خاکستر شدیم اما می ارزد معشوق عالم می شود یک روز، عاشق مجنون ما اندازه لیلا می ارزد قلاده ما را همین گوشه ببندید سگ هم کنار خانه این ها می ارزد سر می نهم بر پای تو قیمت بگیرم هر جا نمی ارزد سرم این جا می ارزد یک جان ناقابل به پایت ذبح کردیم حالا که شد مال تو از حالا می ارزد این گریه ها را آیه تطهیر گفتند یک قطرهٔ آن بیش از دریا می ارزد با کاظمین تو بهشتی دارم این جا پس زندگی در عالمِ دنیا می ارزد پس ارزش گهواره ات کعبه است حتماً وقتی عصای حضرت موسی می ارزد! دستی بکش بینا کنی این چشم ها را با معجزات تو چه نابینا می ارزد! کافی ست ما را این که بابای تو خندید لبخند بابای تو یک دنیا می ارزد آن که «کم»ش را نیمه شب آورد، دادت دارد زیادش می کند لطف زیادت آقا منم... آن رختْ پاره... پا برهنه... آن شب –شب جمعه- مرا که هست یادت! تو کیستی؟ تو از کریمان بلادم من کیستم؟ من از گدایان بلادت من از در این خانه ات جایی نرفتم پس رو مگردان از گدای خانه زادت آن که مرا حالا مُرید تو نوشته حتماً تو را هم می نویسد «یا مراد»ت تو جان مایی، پس بگیر این حق خود را نفرین بر آن که جان گرفتی جان ندادت تو هر کجا پا می نهی هر صبح خورشید عرض ارادت می کند بر بامدادت بابای تو با دیدن تو گریه می کرد با گریه لطف دیگری دارد عبادت آباء و اجدادت همه یک یک جوادند پس می نویسیمت جواد بن الجوادت بر روی پایت می گذارد کعبه سر هم جبریل حتی می گذارد بال و پر هم به خاک پایت احتیاجی نیست اصلاً وقتی دوا می سازم از این خاک در هم تو کعبه ای! آن کعبه ای که در طوافت بال و پر ما سوخته حتی جگر هم با آبروی تو تهجّد آبرو یافت فیض از مناجات تو می گیرد سحر هم با این جمالی که تو را دادند، باید... بین خریداران تو باشد پدر هم نام مرا هم بین این عشاق بنویس بگذار تا جا خوش کند این یک نفر هم ای جان به قربان تو و دورِ شلوغت یوسف شدن بازار دارد، دردسر هم در کوچه جانِ ما نقابت را بیانداز! این گونه چشمت می زنند این ها، نظر هم هستند یک یک شیرها دنبال دامت چشمان آهوی خراسانِ پدر هم فهم من از لطف جوادی تو این است: که آن چه را گفتیم دادی، بیشتر هم ما را ببر تا کاظمین این بار با هم ما را بخر در کاظمین این بار درهم جز عجز، سائل چاره ای دیگر ندارد وقتی کریمیِ‌ خدا آخر ندارد ما را برای در زدن معطل نکردند اصلاً ‌بیوت این کریمان در ندارد این خانواده کودکش ذاتاً بزرگ است نام علی که اصغر و اکبر ندارد طفل رباب ست و ولیکن عادتش بود از شانهٔ عمه سرش را بر ندارد بین مقامات رباب این شان کافی ست که هیچ کس جز او علی اصغر ندارد وقتی که آمد لشگر کوفه به هم ریخت میدان علمداری ازین بهتر ندارد وقتی که آمد لشگر از دور پدر رفت آخر گمان کردند که لشگر ندارد طفل است و بابای بلاتکلیف مانده حیرانی است و کودکی که سر ندارد گیرم که از فردا دوباره آب وا شد چه فایده، شش ماهه که دیگر ندارد علی_اکبر_لطیفیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
هر كه دل بُرد،دلبر ما نيست هر كه نازي فروخت،ليلا نيست هر كه هويي كِشَد مسيحا نيست هر كسي با تو نيست با ما نيست دلبر محض، غير مولا نيست كيست مولا و فيه نور ِاله قد تجلي بنورهي الله گه خدا آينه ست و  مولا گاه وسط و ابتدا و آخر راه ذره اي فرق بين آنها نيست عاشقان دف به كف ز حيراني صف كشيدند بر غزل خواني تا فِتد بر كه فال قرباني رحمت حق به قوم نصراني نزد آن شيعه كز تو شيدا نيست مستم از عشق و خُم به دوش تويي نُهمين بحر باده جوش تويي پسر سلسله فروش تويي حق تعالاي هر سروش تويي ورنه جبريل مرد اينها نيست اي پدر خوانده ي پياله و خُم هو تويي اي عزيز يازدهم اي امير عمارت مردم تو به "نحنُ "بناز و من "انتم" كه كتابت به شرح آتاني است اربعيني به شيشه مِي بوده كس نداند كه تاك كِي بوده مِهر يا اين كه تير و دِي بوده چون عروس علي ز ري بوده نيمي از اين شراب ايراني است شه به بزم جلوس مي آيد منكر او عبوس مي آيد جان سلطان طوس مي آيد يا انيس النفوس مي آيد جان دهيدش ، گهِ تماشا نيست جلوات تو مشرق سحر است خلوات تو فيض خونجگر است سكنات تو مو به مو پدر است حركات تو حيدري دگر است لمعات تو كم ز زهرا نيست اي غروب بهانه را مرآت گريه كم كن بخور ز آب فرات يافتي چون ز تشنگي تو نجات به علي اصغر و لبش صلوات بهتر از اين به آب معنا نيست محمد_سهرابی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
آسمان از منزلش در آسمان دل کنده است چادر شب‌رنگِ ماه از روشنی آکنده است از زمین دارد دوباره نور، می‌بارد به عرش نور یعنی؛ بر لب خورشید هشتم خنده است غصه رفته از دلش؛ اوقاتِ شادش آمده بین آغوشش دلیلِ «اِن‌یَکادش» آمده باب رحمت باز شد بر زائرانِ مشهدش در مدینه؛ صاحبِ «باب‌الجوادش» آمده آب و جارو کرده جبرائیل، با پر، جاده را می‌پراند بال‌هایش هر زمین افتاده را هدیه‌ای را می‌بَرد تا خانه‌ی سلطان طوس می‌بَرد از جانب حق؛ نامِ سلطان‌زاده را تا بساط سور و سات شادمانی جور شد خانه‌ی خورشید، غرقِ نورِ «نورُالنّور» شد این طرف؛ چشمِ رضا روشن شد از تابیدنش آن طرف؛ چشمان شور دشمنانش کور شد عالِم آل محمد عالِمی آورده است عالِمی که مکتبِ درسِ خدا پرورده است پیش او «یحی‌بن‌اکثم»‌ها تلمّذ می‌کنند عالِمان را علم او طفل دبستان کرده است من که باشم تا برای مدح او شاعر شوم ؟! مصرعی گفتم که شاعرهاش، را چاکِر شوم آمدم اینجا بیاندازم دلم را در ضریح آمدم تا صاحبِ دربار را زائر شوم از درِ باب‌المرادش هر که داخل می‌شود با خروشِ چشمه‌ی جودش مقابل می‌شود با ضریحش؛ طبعِ شعرِ هر کسی گل می‌کند بی‌سوادِ این حرم؛ یکباره دعبل می‌شود دستِ رقص پرچمش دل می‌سپارد آسمان پای کوه گنبدش سر می‌گذارد آسمان کاظمین از روزِ روشن نیز نورانی‌تر است اصلا انگاری سه تا خورشید دارد آسمان بُرده ما را از کنارِ خویش، سلطان؛ کاظمین جسم‌مان اینجاست، زیر پای او؛ جان کاظمین ما کبوترهای جلد گنبدیم و طی شده عمرمان در راهِ پروازِ خراسان - کاظمین رضا_قاسمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
هر که راهی در حریم خلوت اسرار داشت دل برید از ماسوا، سر در کمندِ یار داشت چند روزه نوبت هر کس به پایان می‌رسد ای خوش آن رهرو که ره در خلوت اسرار داشت در پناه همّت و در پرتو آزادگی راه حرّیت سپرد و شیوۀ احرار داشت من غلام همت آنم که از روزِ نخست افتخارِ دوستی با عترتِ اطهار داشت جان گرفت از عشق سلطان سریر ارتضا ور گرامی داشت جان را از پی ایثار داشت پیرو هشت و چهار آمد، نشد از واقفین چون به قول خاتم پیغمبران اقرار داشت مدفنِ پاکِ رضا را کعبۀ امید یافت بر رضا و نسل پاکش التجا بسیار داشت جز رضا عهد مودّت با کسِ دیگر نبست جز جواد از هر چه گویی بگذر و بگذار داشت تا جمال شاهد ما در حجاب غیب بود ادعای صدق ما را مدعی انکار داشت کیست این مهر جهان‌آرا که چون آباء خویش جلوه‌ها نور جمالش از در و دیوار داشت کیست این سرو سَهی بالا کز استغنای طبع لطف و احسان و کرم بود آنچه برگ و بار داشت یک طرف خیر کثیر فاطمه میراث برد یک طرف خُلق عظیم احمد مختار داشت مظهر تقوا و قُدس و مطلع اَللهُ نور نور علم و معرفت از حیدر کرّار داشت... مطلع الفجر حقیقت آشکارا شد از این لیلة القدری که مخفی ماند و بس مقدار داشت نازپروردی که شب‌ها تا سحر شمس الشموس در کنار مهد نازش دیدۀ بیدار داشت... جلوۀ حسن خدادادش تجلّی تا نمود بُرد از آیینۀ دل‌ها اگر زنگار داشت خود خداوند فضیلت بود و بهر کسب فضل در حریم قدس او «فضل بن شاذان» بار داشت خوشه‌چین خرمن فیضش «ابو تمّام» هم این حقیقت را به اِمداد سخن اِشعار داشت... آن دل‌آگاهی که با ظلم و ستم پیکار کرد دشمن از بی‌دانشی با او سر پیکار داشت آزمون حضرتش را کرد دستاویز خویش آزمونگر «پور اکثم»، تا چه در پندار داشت شوربختی بین که کرد از تیره‌رایان محفلی قصد شوم خویش را هم مخفی از انظار داشت بود آن دانای راز آگاه که قاضِی القُضاة با نهاد و نیّتی ناپاک استفسار داشت «چیست حکم آن‌که مُحرم بود و قتل صید کرد» لعل لب بگشود و در پاسخ چنین اظهار داشت: «کشت از راه خطا، یا عمد؟ در حِلّ یا حرم؟ بنده یا مولی؟ پشیمان بود یا اصرار داشت؟ بسته بود احرام حج یا عمره؟ شب یا روز بود؟ جهل بر او چیره شد یا علم بر این کار داشت؟ خردسالی بود وین صید نخستش بود؟ یا، سالخوردی بود و زین پرونده‌ها بسیار داشت؟ از همه بگذشته، کوچک یا بزرگ از وحش و طیر با کدامین صید آن صیّادِ مُحرم کار داشت؟» چون رسید این‌جا سخن «یحیی بن اکثم» شرمگین با چنان فضل و کمال از دانشِ خود، عار داشت «خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم کاین همه نقش عَجَب در گردش پرگار داشت»... بر در این روضه «رضوان» مژدۀ «طوبی لکم»، از پی عرض ارادت عرضه با زوار داشت... باید این‌جا با کمال معرفت شد عذرخواه هم سرشک توبه هم تسبیح و استغفار داشت باید این‌جا حلقۀ بابِ شفاعت را گرفت سر به زیر از شرمساری، رویِ دل با یار داشت باید این‌جا چون «اباصلت» از سویدای ضمیر گاه ذکر «یا جواد» و گاه «یا غفّار» داشت باید این‌جا چنگ زد بر دامن «أمَّن یُجیب» منتظر بود به مضطرّ حقیقی کار داشت گر چه ما امروز محروم آمدیم اما «شفق» ای خوشا آن‌کس که فردا وعدۀ دیدار داشت محمد_جواد_غفورزاده کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
غزل آن که «کم»ش را نیمه شب آورد، دادت دارد زیادش می کند لطف زیادت آقا منم... آن رختْ پاره... پا برهنه... آن شب ، شب جمعه مرا که هست یادت! تو کیستی؟ تو از کریمان بلادم من کیستم؟ من از گدایان بلادت من از در این خانه ات جایی نرفتم پس رو مگردان از گدای خانه زادت آن که مرا حالا مُرید تو نوشته حتماً تو را هم می نویسد «یا مراد»ت تو جان مایی، پس بگیر این حق خود را نفرین بر آن که جان گرفتی جان ندادت تو هر کجا پا می نهی هر صبح خورشید عرض ارادت می کند بر بامدادت بابای تو با دیدن تو گریه می کرد با گریه لطف دیگری دارد عبادت آباء و اجدادت همه یک یک جوادند پس می نویسیمت جواد بن الجوادت علی_اکبر_لطیفیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح بر سر مأذنه گل داده اقاقیِ سپید باز هم نغمۂ «أین الرّجبیون» پیچید ماه دلدادگی و ماه وصالِ ما شد باز هم لطف و کرم شامل حالِ ما شد از همه ثانیه هایش برکت می بارد چه شب و روزِ پُر از خیر کثیری دارد کاش با دست علی(ع) آب حیاتی برسد فاطمه(س) لطف کند برگ براتی برسد تا پس از کرب و بلا راهی مشهد بشویم در شبِ عید به پابوسی آقا برویم آن امامی که رئوف است و پسردار شده حُسن بی حد شده، آیینۂ سرشار شده هشتمین نور شده صاحب دردانه بیا محض تبریک به زهرا(س) و به شکرانه بیا نور چشمان رضا(ع) در دل ما جا دارد پسر حضرت نجمه(س) چه تماشا دارد گذر دل به درِ خانۂ او افتاده کاظمینی شده هر کس که سلامی داده پر کشیده ست دلم از حرمش تا حرمی چون رسیده ست گلِ محترم و با کرمی دور شش گوشه پُر از بالِ ملائک شده است واژه هایم به ضریحش متبرّک شده است داده بر اهل ولا دستِ خدا هدیۂ ناب نوۂ حضرت زهرا(س)؛ پسر نازِ رباب(س) دستِ خورشید چه خیرالعملی آورده باز هم حضرت ارباب علی(ع) آورده شیرخواره ست ولی رزم عیانی دارد وقت ایثار عجب تاب و توانی دارد پا به پایِ علی اکبر(ع) شده سرمستِ پدر اوج شش ماهگی اش شد سپر دست پدر چقدر روحیۂ رزم شناسی دارد کنج گهوارۂ خود اشکِ حماسی دارد دل به میدان زد و شور علوی در سر داشت حرمله آمد و یک تیرِ سه شعبه برداشت تیر در چلّه چه حیران شده و غمگین شد گوش تا گوشِ علی اصغرِمان خونین شد کمرش خم شده و محوِ پسر گشته حسین(ع) سمت خیمه دو قدم رفته و برگشته حسین(ع)! مرضیه_عاطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ای آمد و رفت دل ما سمت تو رایج ما حاجت محضیم و شما باب حوائج ما آمده ایم از کرمت بال بگیریم این قصه ی دل را همه دنبال بگیریم تا در طمع و بخل و حسد گیر نیفتیم روزی بنما آن چه که گفتیم و نگفتیم بخشیدی و دستم تو بهانه که ندادی هر کار کنی آخرش آقا تو جوادی حالا تو و این دست دل ما که دراز است درب حرم از لطف به روی همه باز است از فقر نشستیم که باران برسانی بر سفره ی این بی سر و پا نان برسانی باید ز در خانه ی تو رزق بگیریم خوشحال از آنیم که ما قشر فقیریم افتاده به پایت دل و بر فیض تو بند است هرگز نخورد آب زمینی که بلند است ای کاش که در ساحلتان موج بگیریم یک جرعه بنوشیم و فقط اوج بگیریم تا حال و هوای حرمت باز بیاییم با پا که نشد، با پر پرواز بیاییم این شعر لبالب همه اش شرح فراق است این ماه رجب یکسره صحبت ز عراق است حالا که دو دستم به ضریحت نرسیده میلم طرف پنجره فولاد کشیده مجتبی_کرمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
خبر آمد نشود دست گدا رد امشب دیدنی گشته کرمخانه ی مشهد امشب ابتران را روی لب ناله ی ممتد امشب کوثری آمده با نام محمد امشب باز هم نغمه لب آیه ی اعطینا شد صلواتی بفرستید رضا بابا شد آن که باشد ز همه با برکت تر آمد یادگار خلف موسی جعفر آمد آنکه او را به جهان نیست برابر آمد یک رضاجان دگر ، قند مکرر آمد مژده وصل به کنعان ِ فراق آمده است حضرت ضامن آهوی عراق آمده است آمده باب مراد همه دنیا بشود آمده تا همه ی زندگی ما بشود آمده یک نفره لشکر بابا بشود آمده منتقم حضرت زهرا بشود چون حسن بر همه ی فاطمیون سالار است از فلانی و فلانی چه قدَر بیزار است به کریمان جهان داد کرم یاد ، جواد غالبا بیشتر از خواهش ما داد جواد رمز هر معجزه ی پنجره فولاد ، جواد خانه آباد کند ، خانه اش آباد جواد می دهد مثل رضا حاجت ما ، نشنیده " گوش این طایفه آواز گدا نشنیده " حضرت بنده نواز ، ای کرم رویایی شرف الشمس ِ جوانان ِ بنی الزهرایی از طفولیت خود نه ، ز ازل آقایی حرز دادی به عدویت ، چه دل دریایی ... تو چه کردی که به تو دشمنت ایمان دارد این شفاخانه برای همه درمان دارد حضرت عشق مگر لطف تو پایان دارد ؟ با شما نا شدنی ها همه امکان دارد خانه ات ثانیه به ثانیه مهمان دارد کاظمینت چه قدَر بوی خراسان دارد رو به تو کرد بیابان و گلستان برگشت مور آمد در ِ این خانه ، سلیمان برگشت دم به دم از تو رسیده است به این دنیا فیض قطره با فیض نگاهت شده یک دریا فیض تا ابد گشته ز عمر کم تو معنا فیض لب به گهواره گشا تا ببرد عیسی فیض آمدی تا که کنی راه علی را کامل شد ز تیغ دو دم ِ نطق ِ تو رسوا باطل ای امید همه ، دریای کرامت ، الغوث قمر ِ شمس ِ شموس آه ز ظلمت ، الغوث گم شدم ، ای پدر هادی امت ، الغوث کی رسد پی سحر این شب غیبت ، الغوث غم گرفته همه آبادی ما را آقا برسان جمعه ی آزادی ما را آقا محمد_حسین_رحیمیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
با حضورت ستاره ها گفتند نور در خانه ی امام رضاست کهکشان ها شبیه تسبیحی دستِ دُردانه ی امام رضاست مثل باران همیشه دستانت رزق و روزی برای مردم داشت برکت در مدینه بود از بس چهره ات رنگ و بوی گندم داشت زیر پایت همیشه جاری بود موج در موج دشتی از دریا به خدا با خداتر از موسی بی عصا می گذشتی از دریا  با خداوند هم کلام شدی علت بُهت خاص و عام شدی "کودکی هایتان بزرگی بود" در همان کودکی امام شدی سید_حمیدرضا_برقعی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
طوبای تو میانِ دلم قد کشیده است بین من و خیال خودم سد کشیده است احساس می کنم به تو نزدیک می شوم جذر مرا نگاه تو مَد کشیده است این جذبه یِ طلایی بالا نشین تو بال مرا حوالی گنبد کشیده است دست خدای عز و جل روی قلب ما این بار سوم است محمّد کشیده است نوری رئوف در حَرَمت موج می زند الطاف کاظمین به مشهد کشیده است بخشنده تو ،خدای کرم تو ، جواد تو ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو بگذار خاک پای تو نقاشی ام کنند سجاده یِ دعای تو نقاشی ام کنند بگذار بر کنار قدم های هر شبت با رشته یِ عبای تو نقاشی ام کنند بال و پرم بده که شبیه کبوتری امروز در هوای تو نقاشی ام کنند بگذار از زمان ازل تا همیشه ها آقای من برای تو نقاشی ام کنند وقتی میان خانه دعا پخش میکنی مسکین ترین گدای تو نقاشی ام کنند بخشنده تو ،خدای کرم تو ،جواد تو ابن الرضا تو ،حضرت باب المراد تو ای بالش تو دَستِ امام رئوف ما ای  سایه بان روی تو بال فرشته ها تا آمدی امام رضا گریه اش گرفت ای مستجاب چلّه یِ سجاده یِ دعا تا یک تبسمی نکنی پا نمی شود خورشید از مقابل گهواره یِ شما اینگونه بی نقاب نظر میخوری عزیز اینقدر در مقابل آیینه ها نیا آقا قرار ما سَرِ میدان کاظمین ای اولین زیارت ما بعدِ کربلا بخشنده تو ،خدای کرم تو ،جواد تو ابن الرضا تو ،حضرت باب المراد تو علی_اکبر_لطیفیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
آنان که پی کاسبی رزق حلالند تا روز قیامت دَرِ این خانه وبالند باید که سر سجده به این خاک بمالند - این ها-  همه سرچشمه ی آن آب زلالند ما را که سلوک علی و آل مرام است رزقی بجز از سفره ی ارباب حرام است ذِکرُالله ما می شد این یاد ائمّه این مجلس و این لطف خداداد ائمّه هستیم به یاریّ و در امداد ائمّه در حزن و غم و شادی و میلاد ائمّه این کف زدن و سینه زنی جوهر دین است عَجِّل لِوَلیِّ الفَرَجِ شیعه همین است ای منتظران مقدم موعود مبارک در مجلستان عطر خوش عود مبارک میلاد کرم، لطف و عطا، جود مبارک ازبس که شد این فاطمه مولود مبارک ازدست علی هرچه گدا تاج گرفتند در عرش ملائک همه معراج گرفتند عالم همه پست و پسر فاطمه بالاست یک عمر شدم نوکرش، آنقدر که آقاست از نسل علیّ و نوه ی حضرت موساست مولام رضا، او علیِ اکبرِ مولاست اسفند بپاشید سر آتش ایمان او آمده تا کور کند چشم حسودان رویید زِ لبهای علی اکبری اش گل چیدند ملاک زِ رخ دلبری اش گل از لعل مناجاتیِ پیغمبری اش گل از سمت پدر گل، نسب مادری اش گل به به! چه گلی آمده در خاطر این باغ قنداقه ی گلپوش شده قبله ی عشاق او عبد خدا بود، در این باره سخن گفت " لاحول و لا" خواند و به گهواره سخن گفت پر نور شد آن خانه چو مه پاره سخن گفت با هر دل بیچاره ی آواره سخن گفت: " تنها نه به هر مفلس در بند جوادم حتی به امامان خداوند جوادم" خوب است زِ قنداقه ی او توشه بگیریم از مزرعه ی صورت او خوشه بگیریم فیض حرم صاحب شش گوشه بگیریم روی قدمش سر بگذاریم و بمیریم چون مرگ به روی قدمش عین حیات است او منبع جود است و دَلیلُ البرکات است وَاللهِ بنی فاطمه سرمایه ی دینند هم سایه حقّند وَ هم سایه نشینند فردوس خدایند و بهشتند و بریند ما رعیت واینان همه ارباب ترینند این ها سر شاخه رطب کال ندارنند اولاد علی، طفل و کهنسال ندارند او کودک ارباب ولی شیخُ الائمه است دشمن شده از جامِ میِ معرفتش مست خوردند بزرگان همه در بحث به بن بست پیش پسر شاه خراسان شده اند پست در محضر او اوج نشینان همه پستند محکوم به درماندگی و عجز و شکستند در وادی دل وجه خدا کیست بجز او دروازه و مفتاح دعا کیست بجز او ابن الکرم و ابن سخا کیست بجز او ابن علی و ابن رضا کیست بجز او او ابن علی، ابن علی، ابن علی هاست آری نهمین معجزه ی حضرت زهراست او کارگشای گره روز معاد است سرچشمه ی جود است وجواد است وجواداست برسفره ی او رزق خداداد زیاد است از آمدن ابن رضا، فاطمه شاد است ما سایه نشین کرم ابن رضاییم مشتاق طواف حرم ابن رضاییم باید که بسازیم دوباره حرمش را بر عرش رسانیم شکوه علمش را چون لشگری از شمع بسوزیم غمش را در روضه بمیرم غمِ سنّ کمش را مدّاح فلک در غم او زمزمه دارد او ارثیه ی عمر کم از فاطمه دارد امیر_عظیمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
نوری ز عرش آمد و وقتِ سپیده شد مابِین شهر صوت اذانی شنیده شد در صور جسم،نفخه ی روحی دمیده شد آئینه ی جمال نبی آفریده شد خورشیدِ روی بام رضاجان ما..،سلام ای سومین محمد ایمان ما..،سلام لبخند تو به خوشه‌ی گندم سلام کرد بامِ عروج ، بالِ تو را احترام کرد شُرب نگاهِ تو چه شرابی به جام کرد چِل سال انتظار پدر را تمام کرد از قعرِ چاهِ طعنه ی مَردُم..،رها شدی تو یوسف مدینه ی یعقوب ما شدی جود تو شیعه را ز گدایی مُعاف کرد باید به دور دست کریم‌ات طواف کرد حُبِّ تو ریسمان دلم را کلاف کرد حتّی عصا به مرتبه ‌ات اعتراف کرد عشق تو حُکم قطعیِ حفظ شعائر است هرکس که بی ولای تو مُرده‌است..،کافر است در فصل‌فصلِ کوچ،شبیه کبوتریم از کاظمین تا حرم طوس می پریم جیره‌بگیرِ گندم خواهر_برادریم ما ریزخوار سفره ی موسی‌بن جعفریم این کاسه‌ها رسیده به خوان سِتُرگ تو قربان سفره‌داری بابابزرگ تو در خاک ما نسیم دل‌انگیز یاس‌هاست ایران؛پناهگاهِ ولایت‌شناس‌هاست روی ضریح‌ها گرهِ التماس‌هاست این عمه جانِ تو بخدا جانِ فارس هاست مانند موجِ عاطفه ها در تلاطمیم خدمتگزار حضرت معصومه ی قمیم نقش تو طرح نقشه ی آب و گل من است حِرزَت امید آخر هر مشکل من است پشت در حریم شما..،منزل من است باب‌الجواد؛باب مراد دل من است دروازه ی رسیدن شیعه به جنتی تو آن جواز آخر قبل از زیارتی در دشت خشک لذت باران تویی تویی تلفیقی از کرامت و احسان تویی تویی روز جوانِ مردم ایران تویی تویی اصلاً علیِّ اکبر سلطان تویی تویی هرچند مَشهَدی‌ شده ام..،کربلایی‌ام من بی قرار بوسه‌ی پائینِ پایی‌ام زلف تو جز نوازش باد سحر ندید شش‌ماهگیِّ عاطفه‌ ی تو خطر ندید گهواره ات لطیف تر از جنس پر ندید شکر خدا که تشنگی‌ات‌ را.،پدر ندید آه از دل حسین..،سه‌شعبه بلند شد اصغر سرش به تکّه ای از پوست بند شد اشک پدر به گونه‌ی اصغر چکید..،آه با چه مشقتی به خیامش رسید..،آه این صحنه را سکینه دم خیمه دید..،آه ارباب از رباب خجالت کشید..،آه! ولله قلبِ اَخنَس و خولی رقیق نیست قبری که کنده اید برایش..،عمیق نیست... بردیا_محمدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
یا به این کوچه معروف گدا را نکشید.. یا کشیدید ز ما دست عطا را نکشید رزق ما دیدنتان بود..غذا را نکشید! ما گداییم! شما منت ما را نکشید! منت از ماست که که بر دیدنمان آمده اید به گدایان گرفتار بفرما زده اید! قصه ی لطف شما قصه ی اقیانوس است حکم ما شب زده ی دربه‌در فانوس است برسانید به هرکس ز خودش مایوس است.. غصه ای هست اگر، چاره ی آن در طوس است عاقبت کلبه ی احزان رضا گلشن شد با جواد ابن رضا چشم همه روشن شد آسمان خنده به لب میل به باران دارد ماه از شوق به کف آینه قرآن دارد شاه ما گرچه حسودان فراوان دارد.. چشمشان کور که خورشید به دامان دارد! عجب است این پسر امروز پیمبر نشده هیچ مولودی از او با برکت تر نشده! وجناتش سکناتش شرف مصطفوی ریخته در نظرش معجزه های نبوی خنده اش فاطمی و جذبه چشمش علوی چه بگوییم به او؟؟ قندو نبات رضوی! قل هو الله احد ریخته بر لبهایش ای به قربان صدای خودش و بابایش سیر کردیم به قرآنِ خدا خط به خطش خیره ماندیم به تفسیر و کلام و لغتش با خداوند یکی بوده دقیقا صفتش جان به این خالق و این دیکته بی غلطش! چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی سجده کردیم بر آن خال سیاه عربی! ای دل از سنگ‌شدن دل بکن و گوهر باش آب هر چشمه نشو قطره ای از کوثر باش سلطنت خواهی اگر در دوجهان نوکر باش کاظمینی شده دست علی اصغر باش که خدا عیدی ما را دو برابر داده رزق ما می‌رسد امشب ز دو آقازاده این پسر کیست که منظومه ی عرفان شده است شیرخواره ست ولی پیر بزرگان شده است ششمین جلوه ی سی جزء ز قرآن شده است علی دیگری از عرش نمایان شده است شیر شیر است.. دلیر است.. چه کوچک چه بزرگ برمیاید ز علی بن حسین کار سترگ نخل اگر نخل رباب است ثمردار تر است دست اگر دست حسین است گهردار تر است این پسر از همه در معرکه سردار تر است از دوصد مرد به پیکار جگردار تر است تیغ شمشیر خود از پیچش مو ساخته است جوشن جنگی خود را ز گلو ساخته است حیفِ این گل..قدم آخر این راه شد و چشم برهم زدنی آمد و شش ماه شد و نفسش تنگ شد و بسته و کوتاه شد و.. دیر از آمدن حرمله آگاه شد و.. همه گفتند که این بار نباید بزند هیچکس فکر نمیکرد چنین چنین بد بزند حنجر سرخ و سفیدش که به یک سو خم شد بین خون آینه ی صورت او مبهم شد گلوی نازک و آن تیرِ سه لب توام شد بدن و صورت و حنجر همگی درهم شد.. سری اصلا به تنش نیست ولی جان دارد لطف تیر است که این طفل سه دندان دارد! سید_پوریا_هاشمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
یک عمر ناز یار کشیدن به ما رسید تا کوچه ی نگار دویدن به ما رسید از دستِ غِیر نان نچشیدن به ما رسید این فقر را به نقد خریدن به ما رسید عمریست زیرِ دِین تو مشغول ذِّمه ایم ما مستمند کویِ جوادُ الاَئِمه ایم آئینه دارِ نورِ خداوندگارِ عشق طوبای سروقامتِ باغِ دیارِ عشق روشن‌ترین ستاره یِ دنباله دارِ عشق ای سومین محمدِ ایل و تبار عشق امواج را به سینه ی دریا گذاشتی پیغمبرانه پای به دنیا گذاشتی در عمق شب چراغِ به شکلِ قمر تویی خورشیدِ کائناتِ بدونِ سحر تویی آن تحفه ای که داده خدایت خبر تویی پنجاه سال حاصل صبر پدر تویی یوسف ترین مسافر یعقوب ما سلام بانیِ خنده های امامِ رضا سلام از شعله های شمعِ شبت دود می رسد از چشمه های چشم ترت رود می رسد از دخل کسب و کار غمت سود می رسد از سفره های خانه ی تو جود می رسد ظرف گرسنگان جهان در مسیر توست حاتم یکی ز خیل هزاران فقیر توست سائل شدن تفاخر ایل و تبار ماست اصلاً همین گداییِ تو کسب و کار ماست گرد و غبار طوس بر این کوله‌بار ماست ما اهل مشهدیم..،خراسان دیار ماست هرکس که سر به پنجره‌فولاد می زند از هجر کاظمین تو فریاد می زند نقّاره می زنند..،صدای فرشته هاست آن نفخِ صورِ صبح‌ِ قیامت همین صداست پای علیلِ سائل تو در پیِ شفاست باب الجواد؛بابِ مُرادِ دلِ گداست یک‌ گوشه‌چشم از نظرت را به من ببخش اذن زیارت پدرت را به من ببخش تا بی‌گُدار پا به رکاب بلا زدم در منجلاب معصیتم دست و پا زدم هرگاه عمه جانِ شما را صدا زدم انگار پشتِ پا به همه غصه ها زدم آقا!اگر به عشق تو گرمِ تلاطمیم تحت دعای حضرت معصومه ی قمیم شکرخدا که بال زدم در دیار تو جبریل می شوم برسم تا مزار تو تمّارگونه سر بگذارم به دار تو ایل و تبار من به فدای تبار تو گاهی شهید خواهر و گاهی برادریم بیمارهای نذریِ موسی بن جعفریم آقا!مرا ز جمع فقیران خود مران من را همان گدای قدیمی خود بدان گرد گناه را بده از شانه ام تکان تو روضه خوان فاطمه ای..،روضه ای بخوان خیلی به حال میخ کج در گریستی آنقدر پای پهلوی مادر گریستی! بگذار ابتدای بهاران بخوانمت بر دشت خشک،لذت باران بخوانمت گر قصد کرده ام که به جان،جان بخوانمت باید علیِ اکبرِ سلطان بخوانمت صحن شریفِ طوس همان کربلای ماست پائینِ پای مضجعِ بابات جای ماست شکرخدا پدر به غمت آشنا نشد خیره به طرز رفتنت از خیمه ها نشد سر نیزه ای به روی تن‌ت جا به جا نشد حلق ات به زورِ لُجّه ی خون بی صدا نشد هِی سعی می کند بشود جمع پیکرش آه از دل حسین سر نعشِ اکبرش بردیا_محمدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG