#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
بار بر بستهای ای دل، به سلامت سفرت
میبری قافلۀ اشک مرا پشت سرت
راه میافتی و باقیست به خاک عرفات
حرفهایی که روان بود از آن چشم ترت
به کجا میبرد این راه بلاخیز تو را!
کودکاناند و زناناند چرا همسفرت؟
میشوی دربهدر کوه و بیابان و... جهان،
میشود از سر دلباختگی دربهدرت
خبر قاصد تو میرسد از طوفانها
این خبر چیست؟ که داغیست گران بر جگرت
میرسی کمکم و پیداست به پهنای افق
خیمۀ در دل صحرای بلا شعلهورت
میهمان هستی و با نیزه و شمشیر چرا
میزبان تو گرفتهست چنین دور و برت؟
روزها میگذرد میرسد از راه آخر
آن غروبی که سر نیزه روان است سرت
حسن_زرنقی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
این قافله را راحله جز عشق و وفا نیست
در سینهٔ آیینه، جز آیین صفا نیست
جز در بَرِ یکتا قدِ این فرقه دو تا نیست
حتّی جرس قافله، غافل ز خدا نیست
رکن و حَجَر و حِجر، ز هجر است پریشان
زمزم ز دو چشم آب بریزد پیِ ایشان
اینان که روانند، همه روح و روانند
این سلسله هر یک تنشان جان جهانند
این طایفه از طفل و جوان، پیرِ زمانند
این قافله شب تا به سحر، نافله خوانند
بازار جهان این همه سرمایه ندارد
گلزار جنان این قَدر آرایه ندارد
این قافله جز عشق، ره آورد ندارد
عشقی که به جز سوز و غم و درد ندارد
یک آینه، بر چهرهٔ خود گَرد ندارد
جز شیرزن و غیر جوانمرد ندارد
مُحرِم شده از کعبهٔ گِل، راه فتادند
از گِل به سوی کعبهٔ دل، روی نهادند
اینان همه از خانهٔ خود، در بدرانند
بر باغ دل فاطمه، یکسر ثمرانند
اینان پسر عشق و، محبّت پدرانند
با شور حسینی به نوا، جامه درانند
دین را به فداکاری این طایفه، دِیْن است
وین قافله را قافله سالار، حسین است
این قافله را بانگ جرس، گریه و نالهست
این قافله نی، باغ گُل و سوسن و لالهست
از نور، به گِرد رُخشان حلقهٔ هالهست
در محمل خود، حاجیه بانوی سه سالهست
با سورهٔ عشق آمده، هفتاد و دو آیه
چون ماه و ستاره پی هم، سایه به سایه
این طفل، به غیر از دُرِ دُردانه نبودهست
دردانهٔ من، با موی بی شانه نبودهست
جایش به جز از دامن و بر شانه نبودهست
گنج است، ولی گوشهٔ ویرانه نبودهست
این دختر من، نازترین دختر دنیاست
دختر نه، که در مِهر و وفا، مادر باباست
ای کعبه! ببین، غرق صفا مُحرِمشان را
ای کوفه! چه کردی بدنِ مُسلمشان را؟
ای ماه! ببین ماه بنی هاشمشان را
ای سَرو! ببین سروِ قدِ قاسمشان را
ای صبح! کجا آمده صادقتر از اینان؟
ای عشق! بگو نامده عاشقتر از اینان
چاووش عزا همره من روح الامین است
ای خصم اگر تیر و کمانت به کمین است
در دستت اگر کعب نی و نیزهٔ کین است
سردار سپاهم پسر اُمّ بنین است
آوردهام از جان شما تاب بگیرد
چشمی که ز چشمان شما، خواب بگیرد
ای قوم هوس! عشق، هواخواه حسین است
سرهای سران، خاک به درگاه حسین است
خورشید فلک، مشتری ماه حسین است
ای روبَهیان، شیر به همراه حسین است
آن فضل که در قافلهام نیست، کدام است؟
عبّاس، ترازوی مرا سنگ تمام است
ای روشنی چشم و چراغ دل زینب
کشتی نجات همه و ساحل زینب
وی ماه رخت روشنی محفل زینب
دوری مکن از دیده و از محمل زینب
دارد سفر ما سفر دیگری از پی
من روی شتر راه کنم طی، تو سر نی
علی_انسانی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
انتخـــــــــابات ،انتخــــــــاباتِ پُرشـــــــور باشـــــــد،
باید پُرجمعیّت باشد؛ چرا؟ برای اینکه حضور مـــــــردم در
صحنه، پای صندوق رأی نشانهی حضور ملّت در صحنههای
مهمّ ادارهی کشور است؛ این برای کشور ثروت بزرگی است.
#انتخابات
#انتخاب_درست
ایتا و روبیکا
@ahlolbasar
♦️چگونه در ایام انتخابات فریب اخبار جعلی را نخوریم؟
#انتخابات
ایتا و روبیکا
@ahlolbasar
#عرفه
گل کرد به لب ، دوباره نام عرفه
سرمست شدم ز وصل جام عرفه
لبریز گناه بودم و خالق من؛
بخشید مرا به احترام عرفه...
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
مِنَ الذُّنوبِ ذُنوبٌ لاتُغفَرُ إلّا بِعَرَفَاتٍ
برخی از گناهان جز در عرفات بخشوده نمیشوند
امیرالمومنین،علی علیه السلام
«دعائم الاسلام ، ج 1 ، ص294»
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
من کوفه را چون مردگان بیدرد دیدم
نـامردهاشان را بـه شکل مـرد دیـدم
ایـن نـاسپاسان جمـله اشبـاهالرجالند
خصم رسـول و حیـدر و قـرآن و آلند
اینان به آن دستی که بـا من عهد بستند
عهـد مـن و فـرق مـرا با هم شکستند
تنهـا نـه در کوفـه مـرا آواره کردنـد
قـلبم دریدنـد و لبـم را پـاره کردنـد
این شهر را پیوسته نـامردی بـه من بود
این قوم تنها مـردشان یـک پیرزن بود
زنهـا ز نـامردان کوفـه وانماندنـد
از بامها بر فرق من آتش فشاندنـد
مـن جـان نثار عترت خیرالانـامم
صید بـه خـون غلطیدهی بـالای بامم
وقتی که خود را از عطش بیتاب دیدم
عکس لب خشک تـو را در آب دیدم
در موج خون دریای لارا دیدم امروز
از بـام کوفـه کربلا را دیـدم امروز
انگـار میبینم جراحـات تنـت را
خونین به چنگ گرگها پیراهنت را
انگـار بینـم لالههای پـرپـرت را
پاشیده از هم عضوعضوِ اکـبرت را
انگار میبینم که بعد از قتـل یـاران
هم تیرباران میشوی، هم سنگ باران
انگـار مـیبینم ذبیـح کـوچکت را
زخم گلوی شیرخواره کودکت را
انگار میبینم که با اشک دو دیـده
داری به روی دست خود دست بریده
انگار بینم غرق خـون آیینهات را
جای سم اسبان و زخم سینهات را
انگار بینم شمـر مـیآید بـه گودال
انگار بینم میزنی در خون پر و بال
...انگار دیدم جان شیـرینت فـدا شد
زهرا نگه کرد و سرت از تن جدا شد
من بهترین مهمان شهـر کوفـه هستم
مهمـان قصابـان شهـر کـوفـه هستم
لب تشنـه از پیکر جـدا گردد سر من
آویـزه گـردد بـر قنـاره پیکـر من
تنهـا نـه ایـن نامرد مردم میکُشندم
در کـوچههای شهر کوفه میکِشندم
«میثم» شرار از نظم جانسوزت فشاندی
بس کن که دلها را به بحر خون نشاندی
استادحاج غلامرضا_سازگار
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#عرفه
روضه
#حضرت_مسلم_ع
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ من که با پایِ خودم نیومدم ... حالا که خودت منو کشوندی آوردی دستمو بگیر ...حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصیر
همین اولِ دعا میگم:امیری حسین و نِعمَ الامیر ..تا عمر داریم به نسخۀ امام رضا عمل می کنیم،فرمود إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ،اگه بخوام با تو هم مناجات کنم خودشون دستور دادن اول بر ابی عبدالله گریه کنم ... اصلاًما بدونِ گریۀ بر اربابمون بلد نیستیم با تو مناجات کنیم،امیری حسین و نعمَ الامیر .. چه قدر خوب میشه دمِ مردنم آقا به ما بگه عجب گدایِ خوبی داره میاد دیدنِ من ... هرکی میخواد خودشو معطر کنه به قولِ امام رضا فرمود بویِ بدّ گناهان آبروتونو برده ... هر کی میخوادبویِ گناها آبروشو نبره نزد ملائکه و اولیاء الهی استغفار کنه ... حضرت رضا فرمود : تَعَطروا بِالاِسْتِغْفار ...
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ... کِی میخوای این دلِ مردۀ منو زنده کنی؟ أَمَاتَ قَلْبِي عَظِيمُ جِنَايَتِي من با گناه کاری کردم که دلم بمیره ... فَأَحْيِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْكَ ... اگه تو امروز روتو به ما برنگردونی ، تمومه ...
الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ حاجیا اونجا دارن لَبِیک میگن .. اما امروز خدا به شما لبیک میگه ... حضرت صادق فرمود هر بندۀ مومنی که خدا رو با این اسمُ لقب صدا بزنه (یا ذَا الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ) بلافاصله ندا میاد لبیک ... چی میخوای بندۀ من ...؟ دستِ گداییت رو بیار بالا اولِ دعا ، آخر دعا همۀ خواسته ام اینه :
الهی العفو .....
پاک است خدا ولی گدا آلوده
دیدن همه رویِ مرا آلوده
هرچند که نیست مثلِ ما آلوده
فرمود بیا بیا بیا آلوده
فرمود بیا که آمدم ،پس لبیک
امروز که میهمان شدم پس لبیک
خوش به حالتون که شماها راحت میتونید گریه کنید،حاجیا دورِ کعبه طواف میکنن و میگن لَکَ لبیک،کی میشه ما دورِ آقامون طواف کنیم و بگیم لبیک ...
ما آمده ایم اهلِِ خدا برگردیم
ما سنگ شدیم طلا برگردیم
جا هست برایِ همه یا برگردیم
وقتی کرمت هست چرا برگردیم
در وا نکنی آبرویم میریزد
اعطا نکنی آبرویم میریزد
مردم به یه امیدی به ما التماسِ دعا گفتن
من غافلُ بی عار نبودم هرگز
من این همه بیمار نبودم هرگز
اینقدر گرفتار نبودم هرگز
ای کاش گنهکار نبودم هرگز
در باز کن عبدِ نگران آمده است
جاماندۀ ماهِ رمضان آمده است
این عدۀ تحبس الدعا پس چه کنند؟
گر جود نیاری فقرا پس چه کنند
بی لطفِ تو این چند گدا پس چه کنند
این کرببلا نرفته ها پس چه کنند ...
ندیدنش یه دردِ اما دیدنش هزار دردِ ...
ما طیفِ حسینیم حسنی عبدِ توایم
ما را بزنی یا نزنی عبدِ توایم ...
اگه از درِ خونتم برونی دیگه نمیرم،یه سالِ منتظرِ نشونیِ عرفه بودم
روزِ عرفه زجنسِ شبهایِ خداست
از حیثِ اجابت حرمِ کرببلاست
هنگامِ ملاقاتِ گدا با مولاست
رمزِ به خدا رسیدنش یازهراست
روزِ عرفه روزِ حسینی شدن است
روزِ غمُ غصه بر شه بی کفن است
سوگند به چشمانِ ترِ اربابم
سوگند به میرِ لشگرِ اربابم
سونگ به زیرِ حنجرِ اربابم
تا روزِ حساب نوکرِ اربابم
امروز سر خان حسین آمده ام
امروز به احسانِ حسین آمده ام
چقدِ امروز گریه کرد برا مسلم ابن عقیل،مثلِ دیروزی همه بارِ سفرشونو بستن،مشکاشونو تو مکه پرِ آب کردن برن سمت عرفات و مشعرُ منا ... اما دیدن یه حاجی دستِ زنُ بچه شو گرفته ... از مکه داره میره بیرون .... کجا داری میری ...
دستِ گداییت رو بیار بالا،بدونِ اشک الهی العفو بی نمکه
پیغمبر فرمود هر وقت بندۀ مومنی دستِ گداییش رو اونقده بالا بیاره درِ خونۀ خدا که از سرُ گردنش بالاتر بیاد،خودِ خدا به ملائکه میگه من حیا میکنم این دستا رو دستِ خالی برگردونم ...
بینِ این حاجی و اون حاجی،شباهت ها و تفاوت هایی هست ، حاجی ها آخرین عملی که انجام میدن حَلق میکنن،مویِ سرشونو میتراشن ... این حاجی هم همین کار و کرد ...
او به جایِ موی سر ، سر میدهد
بالحسین الهی العفو
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#عرفه
همیشه تا که بُوَد بر لب مَلَک تهلیل
هماره تا که بشر راست ذکر ربّ جلیل
درود باد به اوّل شهید راه حسین
سلام باد به اوّل قتیل نسل خلیل
مؤیّد پسر فاطمه، معلّم عشق
محرّم آور ذی الحّجه، مسلم بن عقیل
امیر کشور دل، نایب امام حسین
که سیدالشّهدا میکند از او تجلیل
به خط عشق و وفا و شهادت و ایثار
پیام اوست طریق و قیام اوست دلیل
ز اوج طبع «ریاضی» به مدح او بیتی
نزول یافت به طبعم چو آیۀ تنزیل
چه شعر نغز و لطیفی، سزد که از این بیت
شود دو مصرع ترجیعبند من تکمیل
«سلام خالق منان سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
زهی به مسلم و ایمان و عشق و ایثارش
که چشم دوخته عیسی به چوبۀ دارش
دو دست بسته به بازار کوفه میبینم
هزار یوسف مصری اسیر بازارش
اگر چه در دل شب سر نهاد بر دیوار
بُوَد تمامی خلقت به ظِلِّ دیوارش
دمی گریست برای حسین دیدۀ او
که سیدالشهدا خنده زد به رخسارش
کسی که طاعت او طوع گردن ملک است
کنار کوچه، شب تیره، طوعه شد یارش
ز سیّدالشّهدا لحظهای نشد غافل
گواه من شب تاریک و چشم بیدارش
نه بر محمّد خود داشت غم نه ابراهیم
نه بیم داشت ز فردا و آخر کارش
هماره دیدۀ او میگریست بر زینب
که میزنند در این شهر، سنگ بسیارش
خدا کند که به دامان مسجد کوفه
گلاب اشک فشانم به پای زوّارش
«سلام خالق منان سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
گلوی تشنه چو جا بر فراز بام گرفت
به زیر تیغ ز دست رسول، جام گرفت
سلام داد، ولی ظهر روز عاشورا
ز سیّدالشّهدا پاسخ سلام گرفت
هنوز واقعۀ کربلا نیامده بود
که او اجازۀ جانبازی از امام گرفت
شهادت شهدای قیام عاشورا
ز خون مسلم از آغاز انسجام گرفت
درود ما به قیام حسینیاش بادا
که نسل خون و شرف درس از این قیام گرفت
«سلام خالق منان سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
سفیر کوفه که یک آسمان جلالت داشت
ندانم از چه به صورت غبار غربت داشت
به کوفه وارث یک کربلا مصیبت بود
کسی که در دل خود یک جهان محبّت داشت
درون خانۀ هانی نکشت دشمن را
ز بس وفا و جوانمردی و مروّت داشت
نهان ز مردم کوفه لبش به هم میخورد
در آن سیاهی شب با حسین صحبت داشت
قسم به حال خوش آخرین نماز شبش
نماز با او، او با نماز الفت داشت
میان آن همه دشمن گریست بهر حسین
به اشک او قسم، او گریۀ ولایت داشت
کنار تربت او میشنید گوش دلم
دو مصرعی که به حق یک جهان ملاحت داشت
«سلام خالق منان سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
چو خواست تر شود از آب، کام عطشانش
برون ز دُرج دهان ریخت دُرّ دندانش
سخن ز حنجر خشک حسین میگوید
دهان غرق به خون و گلوی عطشانش
پس از گذشت زمانها به گوش جان همه
رسد ز خانه طوعه صدای قرآنش
روا نبود که با دست کفر کشته شود
کسی که ثانی عباس بود ایمانش
قسم به فاطمه هرگز نمیرود نومید
کسی که دست توسل زند به دامانش
«سلام خالق منان سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
قسم به آن شب و آن رازهای پنهانی
قسم به چشم تو هنگام اشک افشانی
قسم به همت و ایثار و غیرت طوعه
قسم به عزم تو و رادمردی هانی
قسم به خون گلوی دو ماه پارۀ تو
به اشک نیمه شب آن دو طفل زندانی
تو روی بام و دو طفلت کنار شط فرات
غریبتر ز شهیدان شدید قربانی
بریدن سر مهمان و دعوی اسلام
هزار مرتبه نفرین بر این مسلمانی
چه میشود که به قبر تو و دو فرزندت
کنم به اشک دو چشمم گلاب افشانی
هماره تا که سخن بر لب است «میثم» را
به این دو مصرع زیبا کند ثناخوانی
«سلام خالق منان سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
استادحاج غلامرضا_سازگار
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#روضه
#عرفه
#مناجات امام زمان(عج)
#روضه حضرت اباالفضل(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن ویا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
♦️ما همانیم که از عشق تو غفلت کردیم
♦️با همه آدمیان غیر تو خلوت کردیم
♦️جای خالیِ تو را هیچکس احساس نکرد
♦️به گمانم که به دوری تو عادت کردیم
♦️سال ها می گذرد، منتظری برگردیم !!
♦️پس مشخص شده ماییم که غیبت کردیم
♦️نمک سفره ی تان را همه خوردیم ولی
♦️با گناهان، به همین سفره خیانت کردیم
♦️جمکران هم که رسیدیم ،به جای ندبه
♦️فقط از حاجت خود پیش تو صحبت کردیم
♦️دلمان از همه ی مردم عالم که گرفت
♦️گریه کردیم و سپس سجده به تربت کردیم
⬅️چقدر دلمون میخواست این عرفه ای کربلا باشیم، بخدا کربلا عرفه یه حالِ دیگه است، عرفه کربلا دیدنی است.اما
حسین جان! اگه کربلا نیستم امروز، اما اینجارو برات کربلا میکنم..اما
اونایی که عرفات روضه می خونن، هر جا اباالفضلی شد روضه شون، آقا امام زمان سر زده بهشون، آقاجان! امروز به ما سر نمی زنی؟ می خوام روضه عموتون عباس رو بخونیم.
روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد.
ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر..
صدازد آقا جانم...
قَدْ ضَاقَ صَدْرِي
دیگه سینه ام تنگ شده.
دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم..
اجازه میدان بده .
ابی عبدالله فرمودند.. برادرم.
يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي
تو علمدار منی .
تو پرچمدار منی
عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری.
تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم.
این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند
هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند
میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم.
صدا زد سمعا و طاعتا مولای.
عباس علمدار مشک و گرفت.
حرکت کرد.
اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده
هی بچها میگن االعطش العطش
خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس.
رفت به سمت شریعه ی فرات.
دیدن مشک رو پر از آب کرد
دست برد زیر آب.
میخواد آب بنوشه اما.
ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته
یادش اومد از لب تشنه ی حسین.
یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله.
آی عباس تو میخای آب بنوشی...
درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند.
صداشون به ناله بلنده
هی میگن العطش.
برگشت به سمت خیمه ها.
یه نانجیبی خدا لعنتش کنه.
دست راست حضرت رو قطع کرد.
صدا زد.
بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم.
یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد.
(یارب مکن امید کسی را تو ناامید)
همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه.
چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند...
هرکسی تیری از کمان رها میکنه...
یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد
آب روی زمین ریخت..
یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد...
آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا.
متحیر ایستاد.
دیگه دست دربدن نداره.
آب هم نداره.
با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها..
در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک.
ای وای... ای وای..
هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد.
سر رو خم کرد.
نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد
صدای ناله اش بلند شد
(یا اخا ادرک اخاک)
برادر حسین به فریادم برس
یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا.
هر کسی از بلندی بر زمین میخوره.
اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه
عباس که دست در بدن نداشت.
بمیرم باصورت به زمین افتاد
تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید
خودش رو سریع رساند کنار برادر.
خدایا چکار کردن با برادرم.
اومد کنار بدن عباسش نشست.
صدا زد
🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است
برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم
🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است
آی برادر خوبم
بلند شو ببین بچه ها بهونه ی آب گرفتند
نه... میگن دیگه آب هم نمیخواهیم.
بگید عموجانمون عباس برگرده.
🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید
برادر ببین دیگه قدم خمیده.
🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است
نگاه کرد به بدن عباسش.
دید دستهای برادر رو قطع کردن.
تیر به چشم عباسش زدند
عمود آهنین به فرقش زدند.
بدن رو قطعه قطعه کردند.
طاقت نیاورد.
دستهاش رو گذاشت روی کمر.
صدا زد.
اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی
الان کمرم رو شکستند.
بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده.
🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود
🔸دشمنم در کربلا ناکام بود
🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود
🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود
🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند
🔸دستها آماده سیلی شدند
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr