eitaa logo
کانون ادبیات عرب
2.2هزار دنبال‌کننده
110 عکس
24 ویدیو
86 فایل
✍باسمه تعالی 📣 #توجُّه: 🔊استفاده از مطالبِ مذکورِ در کانال، #فقط با ذکر منبع، #مجاز است و در صورت تخطّی پیگرد قانونی دارد. 📝 گروه #بـَـحث_جَنجالے_طَلبگے: ╭─═ঊঈ🔴ঊঈ═─ ⚫️ eitaa.com/joinchat/670302231C6b64d14cba ╰─═ঊঈ🔴ঊঈ═─ 📲پل ارتباطی: 🔵 @Lakhair
مشاهده در ایتا
دانلود
کانون ادبیات عرب
👆🔸👈امر فوق، سبب گردیده تا #علمای_فقه در جهت استنباط احکام شرعی و کشف اراده تشریعی خداوند متعال و علم
👆🔍👈از باب نمونه به بیان ضرورتِ تحصیلِ علم‌ نحو از دیدگاه (رضوان الله تعالی علیه) خواهیم پرداخت؛ 🔸مرحوم شهید ثانی که خود از اساطین فقهی جهان اسلام به شمار می رود، به مناسبت های مختلف از ضرورت علوم ادبی خصوصاً علم نحو سخن گفته اند. 👤ایشان در کتاب {منیة المريد} به طور کلّی علوم ادبی (العلومُ العربية) را ابزار فهم متون و اسباب در جهت تحصیل علمِ شرعی می دانند سپس متعلّم را در تحصیل علم نحو به جدّیت و مراقبت در آن توصیه کرده و می فرمایند: ☑️ 《فإنّ له أثرا عظيما في فهم المعاني و مدخلا جليلا في إتقان الكتاب و السنّة، لأنهما عربيّان》؛ ❤️ و جالب آن که ارزش و مرتبه این علم را حتّی بر علم اصول فقه نیز مقدّم دانسته و می فرمایند: ☑️ 《و هذا العلم [اصول الفقه] أولى العلوم بالتحرير و أحقّها بالتحقيق لمن يريد التفقّه في دين الله تعالى》؛ تحصیلِ علم اصول فقه، هم اولی و هم احقّ است؛ البته اولویّتی و احقّیّتی که نسبت به علم اصول بیان گردید، می باشد یعنی علمی که اولویّت و احقّیّت دارد که به صورت تحقیقی تعلیم و تحصیل گردد، نحو است و سپس علم اصول می باشد. 🔍⌛️تاریخ تنظیم تقریر: 👈هجری: ۱۱/رجب/۱۴۴۱ 👈شمسی: ۹۸/۱۲/۱۶ 🕝ساعت اتمام تقریر: ۰۲:۳۲ شب. 💯❌💯 با ذکر منبع، مجاز است. ✅لینک گروه 🔺http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
کانون ادبیات عرب
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄* ─━━━━⊱🖤⊰━━━━─ #جوابِ پرسشِ شماره: ۰۹ ─━━━━⊱🖤⊰━━━━─ 📝 قبل از بیان جواب، #ذکر یک ن
❤️ : 🔸همان طور که مستحضر هستید، در گروه بحث جنجالی سابقاً، مفاد عنوان {حال} از دیدگاه مرحوم شیخ بهایی، مورد نقد و بررسی قرار گرفت که جمع بندی آن را در کانون ادبیات عرب بارگذاری نمودیم؛👇 🔍برای مطالعه بررسی عنوان حال، رجوع کنید به: 👉 https://eitaa.com/kanon_adabi/399 🔺نتیجه و جمع بندی مفاد عنوان حال، چنین شد: 🔸«حال» لفظی است که دلالت بر حدثی می کند که آن حدث عارض بر ذات بوده به گونه ای که ویژگی و خصوصیّتی که ذوالحال بر آن قرار دارد را تببین می کند عنوان حال، ویژگی و حالتِ ذوالحال را در حین تحقُّق اسناد بیان می کند. 💯❌💯 با ذکر منبع، مجاز است. ✅لینک گروه 🔺http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
کانون ادبیات عرب
❤️ #بیان_پاسخ: 🔸همان طور که مستحضر هستید، در گروه بحث جنجالی سابقاً، مفاد عنوان {حال} از دیدگاه مرح
👆👈با توجّه به مطلب فوق، به سمت آیه شریفه ۱۸ سوره مبارکه نبا: 《يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا》 خواهیم رفت و نسبت به کلمه 《أَفْوَاجًا》 نیز می ‌نماییم؛ 🤔بعد از تامّل در خواهیم یافت که مفاد عنوان {حال} در کلمه مذکور قابل صدق است زیرا کلمه « » لفظی است که دلالت بر حدثی می کند که آن حدث عارض بر ذات بوده به گونه ای که ویژگی و خصوصیّتی که ذوالحال یعنی ضمیر موجود در《فَتَأْتُون》، بر آن قرار دارد را تبیین می کند کلمه « »، ویژگی و حالتِ ذو الحال یعنی ضمیر موجود در《فَتَأْتُون》را در حین تحقُّق اسناد یعنی در حین تحقُّق اسناد اِتیان به ذوالحال، بیان می کند؛ 📝با این وجود معنایِ تحت اللفظی این قسمت از آیه چنین می شود: 《پس شما به عرصه محشر در حالی که دسته به دسته می باشید، وارد می شوید》. 👤کما این که صاحب {التحریر و التنویر} ج۳۰، ص۲۸ می فرماید: {و أَفْوَاجًا، حال من ضمیر فَتَأْتُونَ ... و المعنی: فَتَأْتُونَ مقسّمین طوائف و جماعات...}. ✋البته توجّه شود که نمی توان کلمه 《َأَفْوَاجًا》را {تمییز} دانست زیرا تمییز یا رفع ابهام از ذات می نماید که در ما نحن فیه ذاتِ مبهمی موجود نیست و یا رفع ابهام از نسبت می کند که در ما نحن فیه نسبت مبهمی موجود نیست؛ 🔍برای این که عنوان {تمییز} به صورت کامل شناخته شود رجوع بفرمایید به سوال شماره: ۰۴ یعنی:👇 👉 https://eitaa.com/kanon_adabi/301 💯❌💯 با ذکر منبع، مجاز است. 🔴 لینک گروه: بـَـحث جَنجالے طَلبگے: ╭─═ঊঈ⭕️👇⭕️ঊঈ═─╮ ⚫️ eitaa.com/joinchat/670302231C6b64d14cba ╰─═ঊঈ❌👆❌ঊঈ═─╯
کانون ادبیات عرب
❤️خروجیِ آیه طبق هر دو قرائت:
📣اگر جمهور که فعلِ موجود در آیه را به صورت مفرد مذکّر غایب، قرائت نمودند، ثابت گردد، آن گاه چند نتیجه برداشت می شود: 🔴🔶👈۱) کشف خواهیم کرد که خداوند متعال در آیه شریفه، خطاب را به صورت غایب لحاظ کرده است لذا این سوال مطرح می گردد که: ❓چرا خداوند متعال با این که می توانست، فعل مذکور را به صورت مفرد مذکّر مخاطب لحاظ کند و خطاب را از غایب به مخاطب تبدیل کند، امّا از این مقام عدول نموده است و فعل را به صورت مفرد مذکّر غایب بیان کرده است؟ 🔴🔶👈۲) گفته شد، فاعل را می توان، به دو گونه لحاظ کرد: 🔺۱. فاعلِ 《یَحْسَبَنَّ》، ضمیر مستترِ {هُوَ} شود که به پیامبر بازگشت می‌نماید، آن گاه کشف خواهیم کرد که مخاطب خداوند متعال، پیامبر اکرم {صلّ الله علیه و آله و سلّم} است که در این جا چند سوالی مطرح می شود و آن این که: ❓1⃣) چرا خداوند با این که می توانست، فاعلِ فعلِ 《یَحْسَبَنَّ》را به صورت اسم ظاهر یعنی《لا یَحْسَبَنَّ النَّبِیُّ...》 بیان نماید، امّا آن را به صورت ضمیر مستتر ذکر کرده است؟ چه اغراضی مدّ نظر خداوند بوده است که از بیان فاعلِ اسم ظاهر، عدول کرده است و فاعل را ضمیر مستتر بیان کرده است؟ ❓2⃣) چرا خداوند متعال با این که می توانست، فاعلِ《یَحْسَبَنَّ》را 《الَّذِينَ》بداند، لکن از این ترکیب عدول کرده است به این که فاعل را پیامبر اکرم بداند؟ 🔺۲. فاعلِ 《یَحْسَبَنَّ》، 《الَّذِينَ》باشد، آن گاه کشف خواهیم کرد که مخاطب خداوند متعال، کسانی هستند که به آن چه که خدا به آن ها داده است، بخل ورزیدند لذا باز سوال می شود که: ❓1⃣) معمولاً خطابات خداوند متعال در قرآن کریم به پیامبر اکرم است، لذا با لحاظ این ترکیب، چرا خداوند با این که می توانست، فاعلِ فعلِ 《یَحْسَبَنَّ》را پیامبر اکرم بداند، امّا فاعل را 《الَّذِينَ》لحاظ کرد؟ یعنی چه غرض و مقصودی در میان است که باعث شد خداوند متعال، فاعل را 《الَّذِينَ》بداند؟ ❓2⃣) چرا خداوند متعال با این که می توانست، فاعلِ فعل را به صورتِ اسم موصولِ (الَّذِينَ) ذکر نکنند یعنی بفرمایند: {وَلَا يَحْسَبَنَّ البخیلون، بخلَهم هُوَ خَيْرًا لَهُمْ ۖ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ} لکن از این‌ مورد عدول نمودند و آن را به صورت اسم موصول ذکر کردند؟ ❓3⃣) چرا خداوند متعال با این که می توانست، فاعلِ فعل را به صورت اسم موصولِ مفرد، ذکر نمایند یعنی بفرمایند: {وَلَا يَحْسَبَنَّ مَن بَخِلَ بما آتاهُ الله من فضله، هُوَ خَيْرًا لَهُمْ ۖ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ} لکن از این ‌مورد عدول نمودند و آن را به صورت 《الَّذِينَ》ذکر کردند؟ 💯❌💯 با ذکر منبع، مجاز است. ✅لینک گروه 🔺http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f