کانون ادبیات عرب
✅✅محتوای یازدهم #بیان_مفاد: 👈لای نفی جنس در کلمات مفرد؛ یکی از مهم ترین مباحثی که لازم است متعلّ
#فائده
📜شاید در در مقام تدبّر و تفکّر، سوالی به ذهن خطور نماید و آن این که در همانند {لا رجالَ فی الدَّار} تعبیر رجال جمع می باشد و همان طور که در جای خود به اثبات رسیده است، جمع یکی از خصوصیّات اسم بوده به همین جهت این سوال پیش می آید که این خصوصیّت یعنی جمع با علّت بنایی که علمای علم نحو برای اسم مفرد لای نفی جنس بیان کرده اند، تعارض نمی کند؟
🏃با رجوع به برخی از کتب نحوی در می یابیم که برخی از شارحین نیز نسبت به چنین سوالی التفات داشته اند و لذا در مقام پاسخ از آن نیز برآمدند؛
به همین جهت لازم است به بیان این سوال و جواب بپردازیم؛
🗣صاحب مکرّرات المدرّس در مساله {لا زیدین} به دو اشکال اشاره نمودند لکن آن چه که ما نحن فیه لازم است به آن پرداخته شود، اشکال دوم است یعنی می فرماید: {دوّم: این که تثنیه و جمع از مختصّات اسماء است، [لذا] چرا با علت بناء معارضه نکرده [است] }؟!
✏️ایشان بعد از بیان اصل اشکال، به جواب آن می پردازد و می فرماید:
{و اما جواب از اشکال دوم این است که مختصّات اسم با علّت بناء در صورتی معارضه می کند که [آن خصوصیّت] وارد بر علّت بناء باشد [نه این که علّت بناء وارد بر خصوصیّت شود] چون للوارد قوّه و تسلّط علی المورود}.
📙توضیح بیان ایشان:
در میان نحویّون قائده ای موجود است به این مفاد که: {للوارد قوّه و تسلّط علی المورود} یعنی امری که وارد بر چیزی شود یعنی مورود، یک قوّت و تسلّطی دارد که آن مورود از چنین قوّتی برخودار نیست؛ در ما نحن جمع بودن که یکی از اختصاصات اسم است در کلمه رجال می باشد و سپس این کلمه با وجود چنین خصوصیتی، اسم برای لا نفی جنس گردید و همان طور که در جای خود به اثبات رسید اسم لای نفی جنس در صورت مفرد بودن، مبنی می شود به همین جهت "وارد" در ما نحن فیه همان علت بنایی است که اسم لای نفی جنس به جهت آن مبنی گشته است و "مورود" همان خصوصیتی است که در رجال وجود دارد یعنی جمع؛
از طرفی گفته شد للوارد قوه و تسلط علی المورود به همین جهت وارد که همان علّت بنایی است که سبب مبنی شدن اسم لای نفی جنس گشته است، از قوّت و تسلطی برخوردار است که مورود یعنی خصوصیت موجود در رجال از چنین قوتی و تسلطی برخوردار نمی باشد لذا خصوصیت جمع با علّت بناء معارضه نمی کند.
💢💯#کپی با ذکر منبع.
✳️ ❌ ✳️
http://eitaa.com/joinchat/3330867217C71996cac28
✳️ ❌ ✳️
کانون ادبیات عرب
۲) محور دوّم: بیان ترکیب این کلام 👥دوستان نسبت به بیان ترکیب این عبارت، به گونه های متفاوتی پیش رفت
#اصل_عبارت:
📝قَدْ بَرَزَ اِلَيْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ
بیان ترکیب:
🔴قَدْ: حرف تحقیق
🔴بَرَزَ: فعل
🔴اِلَيْهِمْ: جارّ و مجرور متعلّق به بَرَزَ
🔴غُلامٌ: فاعلِ بَرَزَ
🔴اَشْبَهُ: اسم تفضیل و:
۱) اشبه نعت برای غُلامٌ.
یا
۲) خبر برای مبتدای محذوف یعنی: هُوَ اشبه الناس و جمله، صفت برای غلام.
#توضیح این دو ترکیب در #فائده ذکر خواهد شد.
🔴النّاسِ: مضاف الیهِ اَشْبَهُ
🔴خَلْقاً: تمییز نسبت و معطوف علیه
🙌 #توضیح_تمییز_نسبت:
زمانی که تعبیر اَشْبَهُ به النّاس نسبت داده می شود این سوال در ذهن تداعی می گردد که حضرت (ع) از چه حیث و جهتی شبیه تر است از مردم به رسول (ص)؟
✔️به همین جهت تعبیر خَلْقاً درصدد رفع ابهام از این نسبت بوده است و لذا تمییز نسبت خواهد بود.
🔴وَ: عاطفه
🔴خُلْقاً: معطوف
🔴وَ: عاطفه
🔴مَنْطِقاً: معطوف
🔴بِــ: جارّ
🔴رَسُولِــ: مجرور و مضاف و متعلّق به اَشْبَهُ
🔴کَــــ: مضاف الیه.
👇👇👇✅👇👇👇
💢💯 #کپی با ذکر منبع
#برگرفته از گروه:
🍃بـَـحث جَنجالے طَلبگے🍃
لینک گروه:
🔻 ✅ 🔻
http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
🔺 ✅ 🔺
کانون ادبیات عرب
🗂 #نتیجه_بحث: با توجّه به آن چه که تا بدین جا بیان گردید، می توان در رابطه با مفاد و تعریف عنوان حال
#فائده
بیان شد که عنوان حال علاوه بر این که از فاعل در همانند {جاء زید راکبا} و از مفعول در همانند {رایت زیدا ضاحکا} می آید از مضاف الیه نیز آمده است لکن نه به صورت مطلق یعنی حال در سه صورت از مضاف الیه وارد می گردد کما این که 📚در صمدیّه آمده است:
{و لا تجیء من المضاف الیه الا اذا صح قیامه مقام المضاف نحو ان اتبع مله ابراهیم حنیفا او کان المضاف بعضه نحو اعجبنی وجه هند راکبه او کان عاملا فی الحال نحو اعجبنی ذهابک مسرعا}.
👇👇👇✅👇👇👇
💢💯 #کپی با ذکر منبع
#برگرفته از گروه:
🍃بـَـحث جَنجالے طَلبگے🍃
لینک گروه:
🔻 ✅ 🔻
http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
🔺 ✅ 🔺
کانون ادبیات عرب
#پاسخ سوال شماره: #۰۹ 🙏خداروشکر که دوستان در بحث سوال شماره: #۰۹ سعی نموده اند که به پاسخ از سوال م
#فائده
برخی از دوستان بعد از تعیین این دو عنوان مذکور یعنی {مفعول له} و {حال} درصدد برآمدند که میان این دو عنوان به قضاوت بپردازند یعنی درصد ترجیح یکی بر دیگری پرداختند؛
👤برخی برای اثبات عنوان حال گفته اند: کلمه {عدوان} باید حال باشد تا در حقیقت وحدت سیاق حفظ گردد یعنی چون {عطشان} و {عریان} در فرازهای قبلی حال هستند لذا {عدوان} نیز حال است و برخی دیگر گفته اند: آیت الله صمدی فرمودند:
سَحق به معنای مالیدن به صورت فشار می باشد مانند آب گوشتی که گوشت آن را به وسیله ای در هم کوبیدند؛ امام عصر (عج) در این کلام شریف می فرمایند: جدم امام حسین (ع) را درهم کوبیدند. در واقع آن چنان این کوبیدن شدید بوده است که قبر امام(ع) چند تکه استخوان بیشتر نبود و کلّ بدن امام(ع) را هم کوبیدند و هم له کردند و این با حال سازگاری بیشتری دارد.
👤برخی برای اثبات عنوان مفعول له گفته اند: در عرب زمانی که بعد از کشته شدن به پایمال کردن جسد میپرداختند، کاشف از دشمنی شدید و کنیه زیاد بوده است به همین خاطر جسم حرّ مانند دیگران پایمال نشد جالب این است که در لغت با کلمه عدوان لفظ شدید هم آورده اند و همچنین در بحث حال جامد آمدن حال خیلی اختلاف واقع شده است لذا به نظرم مفعول له متعین است.
👨 #خلاصه آن که قائلین به عنوان {حال} و عنوان {مفعول له} هر دو درصدد بیان دلیلی عرف پسند بودند به همین جهت به نظر می رسد محلّ نزاع به صورت کامل و شفّاف روشن گردید و بهتر آن است که تصمیم نهایی را دوستان بگیرند.
👇👇👇✅👇👇👇
💢💯 #کپی با ذکر منبع
#گروه:
🍃بـَـحث جَنجالے طَلبگے🍃
لینک گروه:
🔻 ✅ 🔻
http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
🔺 ✅ 🔺
کانون ادبیات عرب
✏️بیان پاسخ سوال 👥رفقا 👌 عبارات 👌 مناسبی را در جهت بیان تعریف این عنوان بیان کرده اند که در ادامه ب
#فائده
تمام نحویّون نسبت به ردّ این عنوان سخنی را به میان نیاورده اند امّا در رابطه با محدوده استعمال این عنوان اختلاف کرده اند به این بیان که آیا افعل تعیین سماعی است یا قیاسی می باشد؟
🔸برخی قائل به سماعی بودن استعمال افعل تعیین شده اند و برخی دیگر قائل به قیاسی بودن استعمال آن نیز شده اند.
✅تذکّر:
👈مراد از سماعی یعنی آن چه که از اهل لسان عربی شنیده شده است، می باشد و حق سرایت در موارد دیگر نیز موجود نیست به تعبیری چون که عنوان افعل تعیین طبق مبنایی که می فرمود: {سماعی است} خلاف اصل است لذا در موارد خلاف اصل، اخذ به قدر متیقّن می شود و قدر متیقّن شواهدی است که از اهل لسان عربی وارد شده است.
👈مراد از قیاسی یعنی علاوه بر آن چه که از اهل لسان استعمال گردیده نیز می توان استعمال نمود به تعبیری چون که عنوان افعل تعیین طبق مبنایی که می فرمود: {قیاسی است} خلاف اصل نیست لذا می توان در موارد دیگر سرایت داد.
👇👇👇✅👇👇👇
💢💯 #کپی با ذکر منبع
#برگرفته از گروه:
🍃بـَـحث جَنجالے طَلبگے🍃
لینک گروه:
🔻 ✅ 🔻
http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
🔺 ✅ 🔺
کانون ادبیات عرب
۱) #فقره_اوّل: توضیح تعریف مستثنی 👥رفقایی که در بحث مذکور در گروه بحث جنجالی، شرکت نمودند، در توضیح
#فائده:
👏با تأمل در جایگاه استثناء و همچنین با مدّ نظر داشتن مثالی همانند «جَائَنِي القومُ إلاّ زیداً»، می توان #ارکان مبحث استثناء را این گونه بیان نمود؛
۱) #حکم که مراد از آن حکمی است که قبل از ادات استثناء ذکر شده است.
۲) #مُستثنِی که متکلّم می باشد.
۳) #مستثنی_منه که لفظی است که حکم به آن نسبت داده شده است.
۴) #مستثنَی و آن اسمی است که خارج از حکم نسبت داده شده به مستثنی منه است.
۵) #ادات_استثناء همانند الّا.
☑️یعنی در همانند {جاء القومُ الّا زیداً}
۱) #حکم: مجیء می باشد.
۲) #مستثنِی: متکلّم می باشد.
۳) #مستثنی_منه: القوم می باشد.
۴) #مستثنَی: زید می باشد.
۵) #ادات_استثناء: الّا می باشد.
👇👇👇✅👇👇👇
💢💯 #کپی با ذکر منبع
#گروه:
🍃بـَـحث جَنجالے طَلبگے🍃
لینک گروه:
🔻 ✅ 🔻
http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
🔺 ✅ 🔺
کانون ادبیات عرب
۳) #فقره_سوّم: تطبیق تعریف مستثنی بر آیه شریفهِ {هَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ} و ترک
#فائده
جناب تفتازانی در کتاب شرح المختصر یکی از طرق حصر را ترکیبِ {نفی و الا} دانسته است لذا به این منظور از آن جایی که در آیه شریفه از اسلوب {نفی و الّا} بهره برده شده است، گفته می شود:
در این آیه شریفه هلاکت محصور شده است به قوم ظالم یعنی فقط قوم ظالم به هلاکت خواهند رسید.
👇👇👇✅👇👇👇
💢💯 #کپی با ذکر منبع
#گروه:
🍃بـَـحث جَنجالے طَلبگے🍃
لینک گروه:
🔻 ✅ 🔻
http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
🔺 ✅ 🔺
کانون ادبیات عرب
#بیانِ_پاسخ_و_نقد:👇
🔺 #فائده:
🏃♂با مراجعه به کتب ادبی در می یابیم که ایشان، وزن {فعیل} را هم برای عنوانِ صفه مشبهه در همانند {زید قتیل} از اهل محاوره نقل نمودند و هم برای عنوانِ اسم مبالغه در همانند {زید نصیر}؛
به همین جهت در ما نحن فیه سوال می شود که چگونه تشخیص بدهیم که مراد متکلم بلیغ، زمانی که از وزن {فعیل} بهره می برد، صفه مشبهه و یا اسم مبالغه است؟
🛑در پاسخ گفته می شود: همان طور که گفته شد، ابتداء باید مفاد هر دو عنوان معلوم گردد و سپس با لحاظ قرائن استعمال و کلام، به نتیجه گیری نسبت به این وزن در کلام مدّ نظر، خواهیم پرداخت مثلاً شاید کسی تحقیق نماید و بگوید: در اکثر استعمالات زمانی که این وزن را اهل محاوره استفاده می کنند، از آن اراده مفاد ثبوتیِ صفه مشبهه می کنند و لذا اگر در کلامی، قرینه ای بر اراده اسم مبالغه نبود، آن گاه این وزن را حمل بر صفه مشبهه می نماییم به قرینه کثرت استعمال و یا مثلاً شاید کسی دیگر این گونه نتیجه بگیرد که استعمال این وزن در مفاد صفه مشبهه و مفاد اسم مبالغه، مساوی می باشد به همین جهت برای تعیین مراد باید به قرینه کلامی رجوع کرد؛
♨️خلاصه این که، #قرینه، مشخّص می نماید که این وزن در مقام استعمال، به صورت صفه مشبهه به کار گرفته شده تا در نتیجه مفاد ثبوتی را بر عهده متکلم قرار دهیم و یا به صورت اسم مبالغه به کار گرفته شده تا در نتیجه مفاد زیادت را بر عهده متکلّم قرار دهیم.
💯❌💯 #کپی با ذکر منبع، مجاز است.
✅لینک گروه #بـَـحث_جَنجالے_طَلبگے
🔺http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
کانون ادبیات عرب
#غرض آن که: 👏 #منشا دو بیانی که از دو مفسّری که بیان شد، تماماً مباحث نحوی و #اختلافِ موجود میان دو
#فائده:
👀👁گذشته از دو نظری که صاحب کتاب التحریر و التنویر و صاحب کتاب بیان المعانی فرمودند، نظر سوّمی در مورد آیه شریفهِ《وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ 》وجود دارد و آن این که تعبیر { #فی} در معنای { #ظرفیّت} به طور #حقیقی استعمال شده است یعنی فرعون آن افراد را در داخل چوب های نخل مورد صلب واقع گردید؛
👆👈ایشان قرینه ای که بر سخن خود اقامه نمودند، آن است که سیره فرعون بر آن بود که چوب های نخل را پاره می کرد و اشخاص را داخلِ آن چوب قرار می داد کما این که شارح دسوقی در ادامه بیانی که از ایشان نقل شد، فرمودند: {و قیل: ان فرعون کان یشق الجذع و یضع الشخص فیه و حینئذ ففی للظرفیه...}؛ و یا این که ابو حیان در البحر المحیط در ادامه سخنِ گذشته می فرماید: {و قیل: نقر فرعون الخشب و صلبهم فی داخله فصار ظرفاً لهم حقیقه حتی یموتوا فیه جوعاً و عطشاً ...}
📚رجوع کنید به آدرس هایی که در پیام های قبلی بیان گردید.
💯❌💯 #کپی با ذکر منبع، مجاز است.
✅لینک گروه #بـَـحث_جَنجالے_طَلبگے
🔺http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f
کانون ادبیات عرب
🔸 #جالب آن است که مرحوم #علّامه_طباطبایی، از دلالت ادبی مصدر مضاف، علاوه بر این که در پاسخ از شبهه ع
♦️ #فائده
👁🗨برخی از دوستان بیان داشتند که برخی از اساتید حوزه علمیّه، #مقاله ای در زمینه 《معنا شناسی مصدر مضاف و کاربرد آن در تفسیر المیزان》 تدوین نموده اند به همین جهت مناسب دیده شد که این مقاله را طرح نماییم؛
🔊شایان ذکر است که صاحب مقاله مذکور، 《محمّد عشایری منفرد》که از صاحب نظران و بزرگان می باشد، بوده است؛ وی سعی نموده است که تصویر دقیقی از بحث #مصدر و #نظریّه مرحوم علّامه طباطبایی را بیان نماید به همین خاطر پیشنهاد می شود که تا پایان مقاله را مطالعه بفرمایید؛
💯❌💯 #کپی با ذکر منبع، مجاز است.
✅لینک گروه #بـَـحث_جَنجالے_طَلبگے
🔺http://eitaa.com/joinchat/670302231C6c7e21cb4f