eitaa logo
کانون فرهنگی و خانه قرآنی غدیر
905 دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
6.5هزار ویدیو
86 فایل
📚کانون‌فرهنگی‌ و خانه قرآنی غدیـر📚 #جهاد_تبیین #واجب_فوری_عینی ارتباط با ادمین کانال: @AfsaneAlizade •┄══••🔻••══┄• eitaa.com/kanoon_ghaadir •┄══••🔺••══┄•
مشاهده در ایتا
دانلود
🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲 از تبارِ حسنم برگ و برم می سوزد پیکرم شعله ور است و جگرم می سوزد دست و پا می زنم و گل پسرم می بیند مرغِ بِسمِل شدم و بال و پرم می سوزد عطش آمد به سراغم بدنم داغ شده می رود چشمْ سیاهی و سرم می سوزد می کشم آه و تنِ ماهِ حرم می لرزد سوختم در تب و قلبِ پسرم می سوزد دشمنم قبرِ مرا پیشِ دو تا چشمَم کَند پایِ این روضه دلِ اهلِ حرم می سوزد دمِ آخر عطش آمد به سراغم جانم... یادِ سوزِ جگرِ شاهِ کرم می سوزد رویِ نِی مویِ سری سوخت صدا زد غنچه... عمّه جان مویِ سرم با معجرم می سوزد دلِ نوکر که شده شعله ورِ عشقِ حسین دارد از داغِ فراقِ دلبرم می سوزد....😭
#السلام_علیکِ_یافاطمة_الزهرا #فاطمیه #غزل_مرثیه تابوتِ گل سرخ به دستان خزان رفت نرگس همه تن چشم و شقایق نگران رفت پرسند نشانی اگر از آن گل پرپر گو با دلِ خونین زِ غم و قد کمان رفت او را به لگد ساقه شکستند و گل سرخ از گلشن هستی به همین دردِ نهان رفت گل ، زار زِ خارِ ستم و بلبلِ گلزار پشت سر تابوت سر و سینه زنان رفت😭😭
فاطمه سرچشمه‌ی وحی است، کوثر شاهد است باء بسم‌اللهِ قرآن تا به آخر شاهد است فاطمه سوغاتی عرش است، در تندیس سیب لیلة‌المعراج، می‌داند؛ پیمبر شاهد است «اشهد انَّ علیّاً حجة‌ الله» است، نیست ؟! فاطمه آیینه‌ی مولاست، حیدر شاهد است شأنش از هر مأذنه گویاست، با شعرِ اذان نیست بالاتر از آن؛ الله‌اکبر شاهد است روضه‌اش اشکِ قلم را ریخت، کاغذ گُر گرفت داغش آتش زد به جانِ شعر، دفتر شاهد است لشکرِ هیزم به دستان آب را آتش زدند آتش از هرمِ خجالت آب شد؛ در شاهد است سنگ‌های کوچه بارِ شیشه را انداختند غنچه‌ی نشکفته پرپر؛ روزِ محشر شاهد است گریه‌اش انداخت، مسجد را به هق‌هق عاقبت شانه‌ی محراب هم لرزید، منبر شاهد است بال‌هایش ریخت، در شمعِ مریضی ذوب شد محو شد خاکسترِ پروانه؛ بستر شاهد است تا نوشتم کاشکی این روضه‌ها افسانه بود روضه‌خوان فریاد ‌زد «نه نیست»، مادر شاهد است 😭
صدای ناله می آید، چرا حیدر پریشان است؟ چرا این در شکسته فاطمه بی تاب و حیران است؟ صدا زد فضه را در بین دیوار و در خانه خُذینی فضه جان، محسن گشوده بال و بی جان است حسن با گریه در آغوش مادر روضه می خواند: بمیرم... جای سیلی زیر چشمانت نمایان است... به ضرب تازیانه می زدن اُمِّ اَبیها را صدای گریه ی حیدر چه بی اندازه سوزان است بدور از چشم حیدر می کشد دستی به پهلویش ندا آمد که پیغمبر میان عرش گریان است علی را با جسارت می برند و خوب می دانند اگر فرمان پیغمبر نبود او مرد میدان است به باغستان حیدر تک گل ریحانه پرپر شد از آن پس هرشب این باغبان —-شام غریبان است 😭
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله زائر کرببلا حق شفاعت دارد قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله دستگیری ز گدا گردن هر ارباب است کار ما دست تو آقاست اباعبدالله مستجاب است دعا گوشه‌ی شش‌گوشه‌ی تو حرمت عرش معلی‌ست اباعبدالله هر کسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت او نظر کرده‌ی زهراست اباعبدالله پاسخ ذکر حسین جد تو گوید جانم گوئیا کنییه طاهاست اباعبدالله بارها گفت اگر من ز حسینم، دیدیم جلوه‌اش اکبر لیلاست اباعبدالله چشم ما روز قیامت به پر قنداقه‌ست پسرت مالک فرداست اباعبدالله روزی گریه‌ی ما دست رباب افتاده روضه‌خوان در دل صحراست اباعبدالله باب بین‌الحرمین از حرم عباس است همه جا سفره‌ی سقاست اباعبدالله ما که باشیم؟که سنگ تو به سینه بزنیم سینه‌زن زینب‌کبری‌ست اباعبدالله مادرت گفت «بُنَی» دل ما ریخت به هم بردن نام تو غوغاست اباعبدالله مادرت گوشه‌ی گودال تماشا می‌کرد بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله السلام ای پسر فاطمه یا ثارالله بابی انت و امی یا اباعبدالله😭
🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲 موجی رسید هیبت دریا تکان نخورد آتش گرفت دامنش اما تکان نخورد او قول داده بود فدای علی شود در پشت در به خاطر مولا تکان نخورد زهرا خودش علیست چرا کم بیاورد چون کوه از مقابل آنها تکان نخورد با هیبت از حریم ولایت دفاع کرد طوری که آب در دل مولا تکان نخورد مسمار لعنتی به پرش گیر کرده بود این بود علتش اگر از جا تکان نخورد وقتی نیاز داشت نیازش زنانه بود وقتی دوید خادمه آقا تکان نخورد آن ضربه ی غلاف مگر که چه کرده بود ازآن به بعد بازوی زهرا تکان نخورد