eitaa logo
کانون فرهنگی و خانه قرآنی غدیر
904 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
6.3هزار ویدیو
86 فایل
📚کانون‌فرهنگی‌ و خانه قرآنی غدیـر📚 #جهاد_تبیین #واجب_فوری_عینی ارتباط با ادمین کانال: @AfsaneAlizade •┄══••🔻••══┄• eitaa.com/kanoon_ghaadir •┄══••🔺••══┄•
مشاهده در ایتا
دانلود
فاطمه سرچشمه‌ی وحی است، کوثر شاهد است باء بسم‌اللهِ قرآن تا به آخر شاهد است فاطمه سوغاتی عرش است، در تندیس سیب لیلة‌المعراج، می‌داند؛ پیمبر شاهد است «اشهد انَّ علیّاً حجة‌ الله» است، نیست ؟! فاطمه آیینه‌ی مولاست، حیدر شاهد است شأنش از هر مأذنه گویاست، با شعرِ اذان نیست بالاتر از آن؛ الله‌اکبر شاهد است روضه‌اش اشکِ قلم را ریخت، کاغذ گُر گرفت داغش آتش زد به جانِ شعر، دفتر شاهد است لشکرِ هیزم به دستان آب را آتش زدند آتش از هرمِ خجالت آب شد؛ در شاهد است سنگ‌های کوچه بارِ شیشه را انداختند غنچه‌ی نشکفته پرپر؛ روزِ محشر شاهد است گریه‌اش انداخت، مسجد را به هق‌هق عاقبت شانه‌ی محراب هم لرزید، منبر شاهد است بال‌هایش ریخت، در شمعِ مریضی ذوب شد محو شد خاکسترِ پروانه؛ بستر شاهد است تا نوشتم کاشکی این روضه‌ها افسانه بود روضه‌خوان فریاد ‌زد «نه نیست»، مادر شاهد است 😭
صدای ناله می آید، چرا حیدر پریشان است؟ چرا این در شکسته فاطمه بی تاب و حیران است؟ صدا زد فضه را در بین دیوار و در خانه خُذینی فضه جان، محسن گشوده بال و بی جان است حسن با گریه در آغوش مادر روضه می خواند: بمیرم... جای سیلی زیر چشمانت نمایان است... به ضرب تازیانه می زدن اُمِّ اَبیها را صدای گریه ی حیدر چه بی اندازه سوزان است بدور از چشم حیدر می کشد دستی به پهلویش ندا آمد که پیغمبر میان عرش گریان است علی را با جسارت می برند و خوب می دانند اگر فرمان پیغمبر نبود او مرد میدان است به باغستان حیدر تک گل ریحانه پرپر شد از آن پس هرشب این باغبان —-شام غریبان است 😭
🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳 دنیای بی زهرا شبیه یک سراب است هستی بدون حضرتش نقشی بر آب است اصلاً بدون فاطمه بودن، عذاب است هرکس که بی زهرا شود، در اضطراب است هرکس که شد بی فاطمه تنهاست، تنها سرمایه‌ی هستی فقط زهراست، زهرا زهرا کجا و آن همه آزار، ای وای زهرا کجا و در کجا، دیوار، ای وای انسیه ی احمد کجا و نار، ای وای حورا کجا و ضربه ی مسمار، ای وای بین در و دیوار و آتش بود زهرا با دشمنان هم در کشاکش بود زهرا افسوس مشتی دیو و دد از او گذشتند با ضربه ی مشت و لگد از او گذشتند بر دست او شلاق زد، از او گذشتند فریاد زد: "بابا مدد!" از او گذشتند یک لحظه یاد محسنش افتاد و افتاد یک صیحه از عمق جگر سر داد و افتاد😭 😭
ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم آن مادری که تکیه به دیوار می زند سخت است جابه جا شدنش بین بستر و.... شبها میان نافله اش زار می زند ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم آن مادری که بال و پَرش درد می کند آن مادری که گونه و بازوی زخمی اَش مثلِ پَر و سر و کمرش درد می کند ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم آن مادری که بسترش از لاله ها پر است آن مادری که دستِ دعا می کند بلند هر چند از مدینه و همسایه دلخور است ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم با یادِ چشم تار وُ تَرش گریه می کنیم همراه زینبین و حرم غصّه می خوریم با روضه های دو پسرش گریه می کنیم ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم هر چند صحن مادرمان را ندیده ایم بی تاب روضه های پر از درد کوچه ایم هر چند هر چه دیده حسن را شنیده ایم ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم گفتند بد زدند که ما ضجّه می زنیم گفتند روضه خوان حسینش همیشه بود پس یک گریز در دلِ هر روضه می زنیم ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم آن مادری که گوشه یِ گودال کینه بود از هوش رفته پای همین روضه یک کلام پایِ پلید دشمن دین روی سینه بود ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم فرقی نمی کند همه جا کربلای ماست هر روز روی نیزه سری زار می زند تیغِ تقاص درد و غم مادرم کجاست