eitaa logo
کانون فرهنگی و خانه قرآنی غدیر
1هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
7.1هزار ویدیو
93 فایل
📚کانون‌فرهنگی‌ و خانه قرآنی غدیـر📚 #جهاد_تبیین #واجب_فوری_عینی ارتباط با ادمین کانال: @AfsaneAlizade •┄══••🔻••══┄• eitaa.com/kanoon_ghaadir •┄══••🔺••══┄•
مشاهده در ایتا
دانلود
ـ🌺🍃🌺🍃🌺🍃 ـ🍃🌺🍃 ـ🌺🍃 ـ🍃 منبرت کرسی فقه همه عالم شد فاصله تا به خدا با سخنانت کم شد خوار جهل از تو و فیض تو گل مریم شد هر که پامنبری ات شد به خدا ادم شد هر که علامه ی دهر است غلامت بوده پیرو مکتب علمی هشامت بوده زلف صد پنجره را رو به خدا واکردی با غلامان خودت کار مسیحا کردی درس تاریخ شد و حل معما کردی شیعه را ناب ترین مکتب دنیا کردی پرچم شیعه بلند است به احکام شما علم عالم شده تسلیم به اسلام شما یک ورق درس تو توحید مفضل می شد عشق در مسأله ی جابرتان حل می شد ذره پای تو به خورشید مبدل می شد بی حدیث تو کلام همه مهمل می شد با تو قران خدا کاغذ خاموش نشد راه سر منزل مقصود فراموش نشد تازه شد حرف خداوند به قال الصادق ع علما شرح نوشتند به قال الصادق ع حنفی ها همه گفتند به قال الصادق ع راست گویی شده پیوند به قال الصادق ع تا ابد مرجع توضیح مسائل هایی قبله ی جامع علمی همه دل هایی نور در مسجد چشمان تو معنا گردید نار بر یار تو بردأ و سلاما گردید هر که از چشم تو افتاد یهودا گردید خانه ات مدسه ی حضرت زهرا س گردید به موازات علی راه نشان می دادی راه را با ولی الله نشان می دادی 🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳 دنیای بی زهرا شبیه یک سراب است هستی بدون حضرتش نقشی بر آب است اصلاً بدون فاطمه بودن، عذاب است هرکس که بی زهرا شود، در اضطراب است هرکس که شد بی فاطمه تنهاست، تنها سرمایه‌ی هستی فقط زهراست، زهرا زهرا کجا و آن همه آزار، ای وای زهرا کجا و در کجا، دیوار، ای وای انسیه ی احمد کجا و نار، ای وای حورا کجا و ضربه ی مسمار، ای وای بین در و دیوار و آتش بود زهرا با دشمنان هم در کشاکش بود زهرا افسوس مشتی دیو و دد از او گذشتند با ضربه ی مشت و لگد از او گذشتند بر دست او شلاق زد، از او گذشتند فریاد زد: "بابا مدد!" از او گذشتند یک لحظه یاد محسنش افتاد و افتاد یک صیحه از عمق جگر سر داد و افتاد😭 😭
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 از آسمان ترّنم باران چه دیدنیست این بار طعم رویش گلها چشیدنیست آمد خبر که ازطرف عرش یک پسر بر جمع خانواده ی مولا رسیدنیست ناز قدوم این نوه ی حضرت حسین صدها نفرشبیه خودم سر بریدنیست او آمد و به نام خداوند لب گشود تکبیر جمع عرش نشینان شنیدنیست آرام جا میان دو دست پدر گرفت با ناز ناز طفلک زهرا کشیدنیست مستم اگر ز باده ی یک جرعه ازخم است جشنِ ولادتِ ولی ُالله ِ پنجم است نام تو نام حضرت پیغمبر خدا محو توام تو بنده ی زیباتر خدا هستی برای خلق جهان با علوم خود بعد از پیام بر – تو پیام آور خدا یک عالمه طراوت وسرسبزی و بهار آورده ای برای من از محضر خدا با آنهمه روایت سبزی که ازتو هست آسان تر است آمدن ِ بر در ِ خدا من از کنار خانه ی تو نه - نمی روم تا که رسانی ام تو به دور و بر خدا مستم اگر ز باده ی یک جرعه ازخم است جشنِ ولادتِ ولیُ اللهِ پنجم است ای یادگار ِ واقعه ی کربلا سلام با غصه و مصیبت و غم آشنا سلام بر آن دل شکسته ی دوران کودکیت از ما همیشه وهمه دم هرکجا سلام یادت نمی رود دم دروازه های شهر با سنگ داده اند به روی شما سلام جابر رسید و گفت که یا باقرالعلوم بر تو رسانده است رسول خدا سلام قبر بدون شمع و چراغت بهشت ماست ما زائر مزار تو هستیم با ” سلام “ مستم اگر ز باده ی یک جرعه ازخم است جشنِ ولادت ِ ولیُ اللهِ پنجم است
خانه وحی شده جنت اعلا امشب کرده مه در کف خورشید تجلا امشب از زمین یکسره بر عرش معلا امشب این بود ذکر خوش اهل تولا امشب که رباب امشب، قرص قمری آورده پدر پیر خرد را پسری آورده غم گنه، خنده ثواب است ثواب است امشب بخت اندوه بخواب است بخواب است امشب در گُل دیده گلاب است گلاب است امشب غرق در وجد رباب است رباب است امشب روح از شادی و از شوق نگنجد به تنش بوسه گیرد زلب اصغر شیرین دهنش اهل دل جلوه جان از نظرش بستانید داروی درد خود از خاک درش بستانید بوسه از روی ز مه خوبترش بستانید عیدی از فاطمه و از پدرش بستانید عالم از وجد و صفا جنت دیگر آمد گل بیارید که امشب علی اصغر آمد مهد او کعبه و چشم همگان زمزم اوست زندگی بخش دو صد عیسی مریم دم اوست ماه من مدح و ثنای همه عالم کم اوست آشنای دل خوبان دو عالم غم اوست گر به لب خنده و گر اشک فشانی دارد با حسین بن علی راز نهانی دارد عطر گل از نفس او به چمن می آید بوی خون از دهنش جای لبن می آید گه پدر را زدمش روح به تن می آید گاه لب بسته و چشمش به سخن می‌آید بر لبش جام بلا خوب تر از شیر آید نگران است که کی حرمله با تیر آید مفتخر می کند این طفل بنی الزّهرا را نه بنی الزّهرا بلکه همه دنیا را می برد خنده اش از شوق دل بابا را آورد یاد پدر قصّه عاشورا را آیه عشق به خال و خط و رویش پیداست مرگ خونین ز سپیدی گلویش پیداست ماه رخسار نکوتر زمهش را نگرید بر رخ یوسف زهرا نگهش را نگرید شرف قرب وی و بُعد رهش را نگرید بسر دوش پدر قتلگش را نگرید طفل را دامن مادر همه دم جا باشد او زند بال که بر شانۀ بابا باشد گُل رخساره او لاله علیّین است بند قنداقه او طُره حورالعین است پدرش بوسه زند بر لبُ ذکرش این است: "دهنت باز ببوسم که لبت شیرین است" خاندان نبوی دست بدستش دادند بوسه ها بود که بر نرگس مستش دادند کیست این طفل که توحید بود مرهونش عشق، دلداده و ایثار و وفا ممنونش می دهد نور به خورشید رخ گلگونش سرخ رو وجه خداوند بود از خونش این همان است که در قلزم خون خنده کند خنده اش حجّت حق را کُشد و زنده کند این چه ماهی ست که خورشید سرافکنده اوست این چه طفلی ست که استادخِرد بنده اوست این چه کشته است که جان دو جهان زنده اوست این چه ذبحی ست که خون را شرف ازخنده اوست "میثم" این کودک شیریست که پیرش گویند پیشتازان صف عشق امیرش گویند🌺 ❤️
🌺 🌺 برای آمدنش نذر کرده بابایش نشسته بوسهٔ عمه به دست و بر پایش عموست آنکهِ نشسته کنارِ پرهایش عقیله محو رباب است محو لالایش طلوع غنچه قلب حسین دیدنی است که بوسه بر گل این خوانواده چیدنی است دوباره وقت ظهور پیمبری شده است به روز اول عمرش ، چه دلبری شده است به باب حاجت عالم عجب دری شده است به یمن اوست دلم باز حیدری شده است سلام بر گل رویت عزیز آل الله به کهکشان ولایت خوش آمدی ای ماه خدا ز رویِ تو چون کرد پرده برداری فرشتگان همه گفتند بَه چهِ دلداری لباسِ رزم به قنداقه بهرِ سرداری که پرچم علوی را تو خود نگه داری خدا کند که شود دور از تو حول و وَلا به روی دست نیایی میان دشت بلا رباب آنکه به گرد دلش وفا نرسد دعا برای تو کرده به تو بلا نرسد گلوی خشک تو را تیر بی هوا نرسد که راس کوچک تو روی نیزها نرسد خدا کند که نبیند رباب رویت را درآن زمان که زند بوسه نی گلویت را تو آمدی که بگویی هنوز لشگر هست علیِ اکبر اگر پرکشید اصغر هست برای حفظ حرمها هنوز سنگر هست برای یاری بابا هنوز حنجر هست چقدر زود شده خوابِ دشمنت تعبیر نشسته زیرِ گلویت سه شعبه ایی از تیر 🙏🏻 🌺 •┄══••🔻••══┄• eitaa.com/kanoon_ghaadir telegram.me/Kanoon_Ghaadir •┄══••🔺••══┄•
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 کنج زندانم و مبهوت تماشای توام اینک این جا به مناجات و تمنای توام در سیه چالم و ذکر تو شده آوایم به سکوت آمده ام طالب غوغای توام روزگارم به مناجات و دعا طی شده است حال افتاده ز پا بر سر سودای توام آخرین ذکر دعای منِ تنها این است جان بگیر از تن من؛ عاشق و شیدای توام شده ام منتظر لحظه ی زیبای وصال تا که دیدار کنم روی تو ای اوج کمال یادگار حرم حضرت صادق هستم جلوه ی نور خدا بهر خلایق هستم یک تنه غربت و میراث علی را دارم وارث خون دل یاس و شقایق هستم ذره ای قدر مرا گر چه عدویم نشناخت به خداوند قسم مظهر خالق هستم یوسف رفته به زندان و غریبم، مادر! خود بیا که به تماشای تو لایق هستم دیدن چهره ی یار است همه خواهش من ذکر یا فاطمه شد مایه ی آرامش من در سیه چال بلا تن که به تاب و تب بود ذکر "یا فاطمه" ام نقش میان لب بود هر چه از سیلی و از زخم زبان، سهمم کرد آن نگهبان ستم پیشه که لا مذهب بود تازیانه که انیس بدنم می شد باز آینه دار صبوری دلم زینب بود دم به دم یاد از آن جد غریبم کردم او که هر جای تنش جای سُمِ مَرکب بود واژه ای سرخ میان غزلی کُشت مرا داغ و اندوه حسین بن علی کُشت مرا سال ها این غل و زنجیر کشیدم به خدا از یهودی صفتی، طعنه شنیدم به خدا من که خود نور به خورشید و قمر می دادم سال ها تابش خورشید ندیدم به خدا گوشه ی تنگ سیه چال و شب و تاریکی یاد زهراست همه نور امیدم به خدا داغ اجداد من از پنجه ی یک سیلی بود من که خود کشته ی آن دست پلیدم به خدا مادر! از زندگی ام چون تو دگر سیر شدم من به شرح غم و اندوه تو تفسیر شدم😭
- دستى كه از روز ازل حبل المتين است دست اباالفضل اميرالمومنين است آن را كه گفت ارباب ما روحى فداك قطعاً فقط شير نر ام البنين است اورا نوشتند ماه شب هاى مدينه خواندند خورشيدى كه بر روى زمين است الحق و الانصاف كه رفته به مولا از هر نظر بالاتر از بالاترين است ليلىِ ليلاى دو عالم بود عباس معشوقه ى معشوقه ى پرده نشين است - اين نو رسيده از ازل هم با نسب بود آموزگار عشق بود و با ادب بود - ساقى شد و پيمانه هارا لب به لب كرد هركس چشيده از مى اش از عشق تب كرد در اولين حرف گفت اربابم حسين است از روز اول بر حسين عرض ادب كرد زينب دلش گرم است تاوقتى كه او هست آرام پيشش شب سحر كرد،روز شب كرد او رفت تا دريا ولى قصه عوض شد آب از لبش رفع عطش را نيز طلب كرد برسينه ى دريا وليكن دست رد زد ام البنين را تا ابد او با نسب كرد - اصلاً حسين روز تاسوعاست عباس تا روز محشر پرچمش بالاست عباس •┄══••🔻••══┄• eitaa.com/kanoon_ghaadir telegram.me/Kanoon_Ghaadir •┄══••🔺••══┄•
ساعات طوفان، وقتِ جزر و مَد رسیده نبضم چه محکم می زند تا صَد رسیده آیا قبولم می کند یا نه؟ ولی نه اصلا چرا این فکرهای بد رسیده اینجا تمامِ مهربانی مالِ آقاست اینجا مگر بر سینه دستِ رَد رسیده؟ سوت قطار آمد، کسی در پشت در گفت: ای جانمی جان اوّلِ مشهد رسیده از کوچه قلبم تا حرم یکباره پَر زد رَدّ پرم تا پرچم گنبد رسیده طوفان عشقت شست و شو داده دلم را چشم رئوفت آبرو داده دلم را دلشوره ای شیرین سَرِ بال و پَرَم هست هشت آسمان آیینه دَر دور و بَرَم هست باران غم هرگز نمی گیرد سراغم تا مهربانی های تو روی سَرَم هست وقفِ سَر انگشت پر از مِهرِ تو بوده- هرجا اگر نام و نشانی از کَرَم هست خوبیِ تو تا ناکجا تا آن سوی عرش هر قدر هم بالا و بالا می پَرَم هست این بچه آهو های اشکم زنده هستند تا گوشه های دنج و گرمِ این حرم هست داخل نمی آیم، دَمِ بابُ الجَوادم اینجا برای ما گداها بهترم هست شرط قبول افتادن ایمان، تویی تو خورشید عالم تاب من، سلطان تویی تو 🌺 •┄══••🔻••══┄• eitaa.com/kanoon_ghaadir telegram.me/Kanoon_Ghaadir •┄══••🔺••══┄•
🌺 خدا کند که مرا پشت در قبول کنند کنار خانه نشستم مگر قبول کنند امید می‌رود این خانواده‌های کریم مرا بدون کمی دردسر قبول کنند بنا شده‌است سرم نذری کسی باشد چه خوب می‌شود امّا اگر قبول کنند... فقط به دادن جانی نمی‌شوم راضی تلاش می‌کنم این بار؛ سر قبول کنند به نوکری کمم راضی‌ام ولی بد نیست از این بعد مرا بیشتر قبول کنند اگر قبول کنند اعتبار می‌گیرم تمام نوکری‌ام را به کار می‌گیرم کدام لطف مرا مبتلای فاطمه کرد؟ کدام فیض مرا آشنای فاطمه کرد سیاه بودم و بی اعتبار، کار که بود... مرا غلام سیاه سرای فاطمه کرد قرار بود خدا قیمت مرا بدهد به این بهانه مرا خاک پای فاطمه کرد اراده کرد مرا نزد حق عزیز کند مرا گدای گدای گدای فاطمه کرد چه خوب شد دل ما را به دست غیر نداد چه خوب شد دل ما را برای فاطمه کرد نوشته اند تو هم مصطفای من باشی بزرگْ بانوی شهر خدای من باشی نمی‌شود گره‌ای باشد و تو وا نکنی فقیر باشد و یکبار اعتنا نکنی گرسنه هستی و در می‌زنند ـ مسکین است... گمان نمی‌کنم این بار هم عطا نکنی مرا بس است که همسایه‌ی شما شده‌ام نمی‌شود که تو همسایه را دعا نکنی هزار لشگر اگر دشمن علی باشد اگر سرت برود ترک مرتضی نکنی قسم به مهر تو در کار خویش می‌مانند اگر که گوشه‌ی چشمی به انبیا نکنی هدایت همه بر زُهرویّت زهراست محبّت تو نجات همه پیمبرهاست بدون عطر خوش یاس تو بهاری نیست بدون محور خورشیدی‌ات مداری نیست به خانه‌داری ات این بیت وحی محتاج است وگرنه شأن بلند تو خانه‌داری نیست تو پشت گرمی پیغمبر مباهله ای شکست دادن این قوم با تو کاری نیست اگر کریمه تو هستی، دگر فقیری نیست اگر تو بانوی رزقی، دگر نداری نیست مباد صبح قیامت شفاعتم نکنی به غیر عاطفه از مادر انتظاری نیست بزرگْ بانوی محشر بگیر دست مرا به روز واقعه مادر بگیر دست مرا تو خانه دار علی هستی و پریِّ علی تویی کمال عروج کبوتری علی نشان دهنده‌ی بالایی تکامل توست همین روایت با تو برابری علی علی به همسری‌ات باید افتخار کند و یا تو فخر بورزی به همسری علی؟ هزار سال دگر هم نمی‌بریم از یاد حماسه‌ای که تو دادی به حیدری علی قسم به حرمت تو، مثل تو نمی خواهیم حکومتی که نباشد به رهبری علی •┄══••🔻••══┄• eitaa.com/kanoon_ghaadir telegram.me/Kanoon_Ghaadir •┄══••🔺••══┄•
خورشیدی و میان قمرها نشاندنت مهتابی و به چشم سحرها نشاندنت نام تو می‌برم جگرم داغ می‌شود تو آتشی به روی جگرها نشاندنت جانِ حسین جانِ علی جانِ مصطفی تو جانی و به قلبِ پدرها نشاندنت حک کرده‌اند نام تو را فاتحانِ رزم حکاکها به تیغ و سپرها نشاندنت هرجا که رد شدی همه‌اش  سجده‌گاه شد هرجا که آمدی روی سرها نشاندنت ای چشم روشنیِ علی چشمِ فاطمه تو نوری و میان نظرها نشاندنت گفتند یاعلی و خدا  جان درست کرد اصلا نجف برای تو  ایوان درست کرد ای از همه به معنیِ اکبر شبیه تر از هرچه گفته‌ام به پیمبر شبیه تر ای شیوه‌ی کریمی تو مجتبی سرشت ای برکتت به حضرت کوثر شبیه تر الله‌اکبر از رجزِ مرتضایی‌ات ای ضربه‌ات به ضربه‌ی حیدر شبیه تر شمشیر کِش به هیبت مولا که می‌شوی از هرکسی به دیده‌ی قنبر شبیه تر با دستمال زردِ نبردِ علی بیا ای جنگِ تو به صحنه‌ی محشر شبیه تر طوری به روی دست تکاندی سپاه را باشد به کندن درِ خیبر شبیه تر انگار کعبه خورده تَرَک حیدر آمده یعنی علی  به شکل  علی اکبر آمده...🌷