💥 فرضيههاي #متفاوتي ميتوانند از آزمون و #تجربه عبور کنند و اثبات شوند. لذا «تجربهپذیری» نميتواند تنهاشاخصۀ #معيار_صحت باشد.
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«#معيار_صحت تکشاخصهای نیست، بلکه سهشاخصهای است که اين سه شاخصه بايد در تمامي مراحل شكلگيري ادراك و فرآيند پيچيده آگاهي انسان حضور داشته باشد و در مجموع، هماهنگيِ اين سه شاخصه است كه ميتواند معيار صحّت باشد:
شاخصه اول، #تعبّد_به_وحي است. بر اساس اين شاخصه، زمينهها و مباني علوم بايد مستند به وحي و بر اساس اتكاء به علوم برتر الهي به دست آيد.
شاخصه دوم، گذر از بستر #عقلانيت است؛ يعني پيشفرضهاي توليد شده بايد از بستر عقلانيّت منسجم نيز عبور كند.
شاخصه سوم، كارآمدي عيني و #آزمونپذيري، بهمعناي پاسخگويي در_عينيت است.
بنابراين، معيار صحّت، فقط پاسخگويي و كارآمدي در عينيت نخواهد بود، بلكه در صورتي كه اين سه شاخصه، در تمام مراحل پيدايش علم با هم حضور داشته باشند، معرفت يا علم حاصل، معرفتي حق و ثابت و صحيح خواهد بود. به اين ترتيب نميتوان ادعا كرد دين در مرحله داوري دخالت نميكند، البته اگر داوري فقط به آزمونپذيري تعريف شود، ديگر مرتبط به دين نيست؛ اما اگر مرحله داوري تنها از طريق استناد به عينيت تمام نشود و مؤلفههاي ديگري همچون هماهنگي و انسجام، و نيز پيشفرضها و مفروضاتِ حاصل از حوزه معرفتهاي وحياني هم، در آن دخيل گردد، بايد براي هماهنگي در عينيت يك #معيار_ترکيبي ارائه داد.
اگر معيار صحّت، مرکب از «استناد به وحي، عبور از عقلانيّت منطقي و منسجم، و آزمونپذيري» باشد، كه در همه مراحل به شكل تركيبي اثرگذارند، در مرحله داوري نيز مانند ارزيابي ميزان انسجام عقلانيِ نظريه يا فرضيه، بايد ميزان استناد و هماهنگي نظريه با وحي نيز ارزيابي و اثبات گردد.
به عنوان مثال، رويكردهاي مختلفي در #طب وجود دارد كه همگي بهنسبتي آزمونپذيرند؛ يعني در مقامِ تجربه و آزمون، اثباتپذير، ابطالپذير يا پاسخگو هستند.
#طب_سلولي_مدرن و #طب_سنّتي_گياهي در تحليل سلامت انسانها متفاوت عمل ميكنند. توصيف اين دو رويكرد از بيماري نيز با يكديگر متفاوت هستند. در طب قديم، عواملي مانند مزاج، تراكم مزاجي، طبيعت سرد، گرم، خشك و تر مأكولات يا بحث تعادل مايعات بر اساس اخلاط اربعه، از مباحث بسيار مهمي است كه در تحليلهاي طب مدرن مورد استفاده نيست. بر اساس اين تحليلها، بيماري بر اساس علائمي تجربهپذير و گاهي علائم باليني و آزمايشگاهي تشخيص داده و درمان ميگردد. در طب جديد، علوم ديگري تعليم ميگردد و پس از فرضيهسازي، در مقام آزمون درمان صورت ميگيرد.
حال با فرض وجود تحليلهاي متفاوتِ اين دو شيوه، از "واقعيّات"، كداميك صحيح هستند؟ آيا تجربهپذيري و يا آزمونپذيري در فرضيات، باب فرضيات را محدود ميكند؟ آيا هميشه يك فرضيه از بوته آزمون بيرون آمده و اثبات ميشود يا آن كه فرضيههاي مختلف نيز از عهده يك آزمون برميآيند و ثابت ميشوند؟
اگر پذيرفته شود كه فرضيههاي متفاوتي ميتوانند از عهده آزمون خاصي برآيند و اثبات شدند، ديگر آزمونپذيري نمي تواند تنهاشاخصۀ معيار صحت باشد. به اين ترتيب، آزمونپذيري و حتي فراتر از آن، كارآمدي عيني نيز يكي از شاخصههاي حقّانيت است، اما علاوه بر اين، شاخصههاي ديگري همچون انسجام عقلاني و استناد ايماني نيز ميتواند وجود داشته باشد.»
☑️ @mirbaqeri_ir
⚡️ فرضيههاي #متفاوتي ميتوانند از آزمون و #تجربه عبور کنند و اثبات شوند. لذا «تجربهپذیری» نميتواند تنهاشاخصۀ #معيار_صحت باشد.
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«#معيار_صحت تکشاخصهای نیست، بلکه سهشاخصهای است که اين سه شاخصه بايد در تمامي مراحل شكلگيري ادراك و فرآيند پيچيده آگاهي انسان حضور داشته باشد و در مجموع، هماهنگيِ اين سه شاخصه است كه ميتواند معيار صحّت باشد:
شاخصه اول، #تعبّد_به_وحي است. بر اساس اين شاخصه، زمينهها و مباني علوم بايد مستند به وحي و بر اساس اتكاء به علوم برتر الهي به دست آيد.
شاخصه دوم، گذر از بستر #عقلانيت است؛ يعني پيشفرضهاي توليد شده بايد از بستر عقلانيّت منسجم نيز عبور كند.
شاخصه سوم، كارآمدي عيني و #آزمونپذيري، بهمعناي پاسخگويي در_عينيت است.
بنابراين، معيار صحّت، فقط پاسخگويي و كارآمدي در عينيت نخواهد بود، بلكه در صورتي كه اين سه شاخصه، در تمام مراحل پيدايش علم با هم حضور داشته باشند، معرفت يا علم حاصل، معرفتي حق و ثابت و صحيح خواهد بود. به اين ترتيب نميتوان ادعا كرد دين در مرحله داوري دخالت نميكند، البته اگر داوري فقط به آزمونپذيري تعريف شود، ديگر مرتبط به دين نيست؛ اما اگر مرحله داوري تنها از طريق استناد به عينيت تمام نشود و مؤلفههاي ديگري همچون هماهنگي و انسجام، و نيز پيشفرضها و مفروضاتِ حاصل از حوزه معرفتهاي وحياني هم، در آن دخيل گردد، بايد براي هماهنگي در عينيت يك #معيار_ترکيبي ارائه داد.
اگر معيار صحّت، مرکب از «استناد به وحي، عبور از عقلانيّت منطقي و منسجم، و آزمونپذيري» باشد، كه در همه مراحل به شكل تركيبي اثرگذارند، در مرحله داوري نيز مانند ارزيابي ميزان انسجام عقلانيِ نظريه يا فرضيه، بايد ميزان استناد و هماهنگي نظريه با وحي نيز ارزيابي و اثبات گردد.
به عنوان مثال، رويكردهاي مختلفي در #طب وجود دارد كه همگي بهنسبتي آزمونپذيرند؛ يعني در مقامِ تجربه و آزمون، اثباتپذير، ابطالپذير يا پاسخگو هستند.
#طب_سلولي_مدرن و #طب_سنّتي_گياهي در تحليل سلامت انسانها متفاوت عمل ميكنند. توصيف اين دو رويكرد از بيماري نيز با يكديگر متفاوت هستند. در طب قديم، عواملي مانند مزاج، تراكم مزاجي، طبيعت سرد، گرم، خشك و تر مأكولات يا بحث تعادل مايعات بر اساس اخلاط اربعه، از مباحث بسيار مهمي است كه در تحليلهاي طب مدرن مورد استفاده نيست. بر اساس اين تحليلها، بيماري بر اساس علائمي تجربهپذير و گاهي علائم باليني و آزمايشگاهي تشخيص داده و درمان ميگردد. در طب جديد، علوم ديگري تعليم ميگردد و پس از فرضيهسازي، در مقام آزمون درمان صورت ميگيرد.
حال با فرض وجود تحليلهاي متفاوتِ اين دو شيوه، از "واقعيّات"، كداميك صحيح هستند؟ آيا تجربهپذيري و يا آزمونپذيري در فرضيات، باب فرضيات را محدود ميكند؟ آيا هميشه يك فرضيه از بوته آزمون بيرون آمده و اثبات ميشود يا آن كه فرضيههاي مختلف نيز از عهده يك آزمون برميآيند و ثابت ميشوند؟
اگر پذيرفته شود كه فرضيههاي متفاوتي ميتوانند از عهده آزمون خاصي برآيند و اثبات شدند، ديگر آزمونپذيري نمي تواند تنهاشاخصۀ معيار صحت باشد. به اين ترتيب، آزمونپذيري و حتي فراتر از آن، كارآمدي عيني نيز يكي از شاخصههاي حقّانيت است، اما علاوه بر اين، شاخصههاي ديگري همچون انسجام عقلاني و استناد ايماني نيز ميتواند وجود داشته باشد.»
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
☑️ @mirbaqeri_ir
جهتداری معرفتشناسی .mp3
9.87M
🎧 استاد میرباقری | جهتداریِ معرفت و عقلانیت، ۱۳۸۷
💥 من تعجب میکنم که فیلسوفان و استادان بزرگواری در حوزه، معتقد به «علوم انسانی اسلامی و غیراسلامی» هستند، اما قائل به «معرفتشناسی اسلامی و غیراسلامی» نیستند!
💥 نظریه صدق را باید ترکیبی معنا کنیم که شامل «تعبد به وحی، تلائم نظری و کارآمدی عینی» بشود.
◀️ جهتداری معرفت و عقلانیت، حتماً در #منطق اثر میگذارد و یک رکن از منطق به #تعبد_به_وحی قید میخورد.
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
#اختیار_و_آگاهی
☑️ @mirbaqeri_ir