eitaa logo
کانون غرب‌ شناسی و اندیشۀاسلامی
1.5هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
9.2هزار ویدیو
583 فایل
✅ در این کانال مباحث مختلف و مهم پیرامون شناخت تمدن وعالَم #غرب، تفکر و فرهنگ، علوم‌انسانی، تمدن اسلامی، معارف مهدویت و تحلیل انقلاب اسلامی بر اساس فلسفۀ تاریخ و اندیشه ناب اسلامی ارائه می‌شود. @GhalbeSalimeSalman
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡️ در عالَم، واقعيتي هست كه هرچند خداي متعال امدادش مي‌كند، اما رضای الهي پشت آن نيست و تقدّس دينی ندارد. 💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری: «[یکی از دیدگاه‌ها در حوزه علم دینی این است که] وقتي ما جهان را مي‌فهميم، درواقع، آيات تکويني خدا را مي‌فهميم. فهم از آيات تکوينيِ خدا معرفت دينی است و ارزشمند است. عرض ما این است که آيات تکويني مي‌تواند مؤمنانه باشد يا مي‌تواند شيطنت‌آميز باشد. چه کسي گفته فهم از آيات تکويني هميشه نوراني است؟ مؤمن، آيات تکويني الهي را مي‌فهمد و کافر آيات تکويني را مي‌فهمد. فهم انسان، یا ظلماني است یا ايماني. و اتفاقاً مهم‌ترين يا لااقل يکي از مهم‌ترين عرصه‌هايي که دين آمده تا دخالت کند، عرصۀ فهم انسان است. دين آمده تا فهم انسان را از جهان نوراني و تصحيح کند. انسان مي‌تواند در فهم خودش تخلف کند. چرا شما باب تخلف در فهم را مي‌بنديد؟ همين‌طوري که مي‌تواند بکند و نگاه حرام بکند، هم مي‌تواند نظر بکند. همان‌طور که نگاه کردن، مي‌خواهد، عقل هم مناسک مي‌خواهد؛ چون مي‌تواند صحيح بفهمد و می‌تواند غلط بفهمد؛ می‌تواند حق بفهمد و می‌تواند باطل بفهمد. از طرف دیگر، به چه دليل، ، هميشه صنع الهي است؟ آيا عباد اختياري ندارند؟ آیا دستگاه اولياء شیاطین و طاغوت كه سايه‌اش بر تاريخ گسترده شده، [از آن حيثي كه منسوب به اراده‌های باطل است،] جزو صنع الهي است؟ اگر ، است، پس در عالم، واقعيتي هست كه هرچند خداي متعال اراده‌اش مي‌كند، اما رضاي الهي پشت آن نيست و تقدّس ديني ندارد. (با کمی تلخیص) ☑️ @mirbaqeri_ir
🔆 آیا چیزی به نام داریم؟ ✍ دکتر 🔸بیش از شصت-هفتاد سال است (از زمان نگارش اقتصادنا توسط شهیدصدر) که جامعۀ روشنفکران غربزده گاه و بیگاه سؤالی تکراری را مطرح می‌کنند و با گل‌آلودکردن آب، ماهیگیری می‌کنند: آیا چیزی به نام «اقتصاد اسلامی» داریم؟ کاری به اغراض سیاسی یا منافع اقتصادی مطرح‌کنندگان این شبهه ندارم، اما به محض مطرح‌شدن این شبهه، تعداد زیادی از متفکران در سطوح مختلف سعی در پاسخگویی به این شبهه می‌کنند و هر کدام به نحوی از انحا تلاش می‌کند نشان دهد که بله، چیزی به نام اقتصاد اسلامی داریم؛ حالا این «چیز» ممکن است از جنس «علم» نباشد اما قطعاً از جنس مکتب است،‌ همان‌طور که مکتب سرمایه‌داری و سوسیالیسم داریم. ❓اما هیچ‌کس نمی‌پرسد که آیا اساساً چیزی به نام داریم؟ این چیز کجاست؟ کدام ؟ 🔸در نگاه اول، کسانی که این سؤال برایشان عجیب است، در ذهن خود آنچه در دانشگاه‌ها و کلاس‌های درسی تحت عنوان اقتصاد خرد و اقتصاد کلان و اقتصاد سنجی تدریس می‌شود را «علم» اقتصاد می‌دانند و لذا جواب سؤال برایشان روشن است: بله، علم اقتصاد داریم و منظور از آن، است! 🔸 برای این‌که بحث روشن‌تر شود، باید به چند سؤال پاسخ دهیم: اولاً منظور ما از علم چیست؟ 🔸 اگر علم یعنی معرفتی که از هست‌ها و واقعیت‌های مشاهده‌شده (facts) سخن می‌گوید، باید به‌عنوان مدرس دانشگاه که سال‌هاست اقتصاد خوانده و تدریس کرده‌ام بپرسم که در اقتصاد خرد و اقتصاد کلان از کدام «واقعیت» و از کدام «هست» سخن می‌گوییم؟ آیا واقعیت‌های مشاهده‌شده و به‌اصطلاح هست‌های اقتصادی به‌صورت لخت و عریان در صحنۀ عینیت حضور دارند و ما کافیست چشممان را باز کنیم تا آن‌ها را ببینیم یا اینکه این واقعیت‌ها آن چیزهایی هستند که «ما می‌بینیم» نه آنچه در خارج هست. همواره «ما» به همراه تمام تعلقات و باورها و ذهنیت‌هایمان به‌عنوان حد واسط آنچه درواقع وجود دارد و آنچه به‌عنوان گزاره‌ای علمی یا اثباتی (positive) از آن یاد می‌شود، قرار داریم. به بیان ساده‌تر، هیچ گزارۀ اثباتی در اقتصاد فارغ از باورها و تعلقات و ذهنیت‌های اقتصاددان نیست. البته منشأ این باورها و تعلقات هر چیزی می‌تواند باشد: جامعه، تاریخ، طبقۀ اجتماعی، فرهنگ و البته دین الهی. 🔸 کسی که اندک مطالعه‌ای در ساحت فلسفۀ اقتصاد یا فلسفۀ علم یا معرفت‌شناسی داشته باشد می‌داند که واقع بما هو واقع قابل شناخت و تبیین بدون هرگونه جهت‌گیری اخلاقی و هنجاری نیست، یا لااقل در آن تردیدها و مناقشات و مناظرات فراوان و بنیادینی وجود دارد. 🔸 ثانیاً موضوع مطالعات اقتصادی چیست؟ نباید این واقعیت را انکار کرد که گزاره‌ها و آموزه‌های اقتصادی، به‌تبع گزاره‌ها و آموزه‌های انسانی و اجتماعی، محصول مشاهدات و گزارش‌ها و روایت‌های تاریخی و جامعه‌شناختی است و گمان می‌کنم برای خوانندگان محترم اینقدر بدیهی باشد که این گزارش‌ها و روایت‌ها چقدر می‌تواند جهت‌دار و بعضاً متعارض یا متناقض باشد که دیگر نیازی به توضیح در این باره نباشد. 🔸 ثالثاً من به‌جای این‌که به‌دنبال اثبات وجود چیزی به نام اقتصاد اسلامی باشم، می‌خواهم سؤال بنیادین‌تری بپرسم و آن اینکه مگر ما چیزی به نام علم اقتصاد داریم؟ یعنی آیا گزاره‌های بنیادین مکتب لیبرالیسم «علمی» اند؟ مثلاً اینکه «بازار آزاد یا رقابت کامل می‌تواند بیشترین کارایی را برای اقتصاد فراهم کند» گزاره‌ای حاکی از واقع و عاری از هرگونه قضاوت هنجاری است؟ یا مثلاً نظریۀ مقداری پول که حجم پول در گردش را با سطح عمومی قیمت‌ها مرتبط می‌کند، گزاره‌ای اثباتی و فارغ از هرگونه دعاوی هنجاری و ایدئولوژیک است؟ یا نظریۀ عمومی کینز یا تعادل عمومی والراس یا نظریۀ مطلوبیت نهایی یا نظریۀ رفتار مصرف‌کننده یا نظریۀ رفتار تولیدکننده یا نظریات رفاه؛ کدامشان از کدام «واقعیت عینی» سخن می‌گویند؟ 🔸 آیا جز این است که تمامی این نظریاتی که در کلاس‌های اقتصاد می‌خوانیم و درس می‌دهیم هر کدام به نحوی به‌دنبال تنظیم امور اقتصادی هستند؟ و آیا جز این است که هر کدام از این‌ها از نوع و هستند و امری را و عمل بر خلاف آن را می‌کنند؟ مگر نه این است که از نگاه طرفداران اقتصاد رایج، رسیدن به نقطۀ کارای پارتویی است؟ مگر نه این است که در مواقع تزاحم میان برابری و کارایی، از قواعد رفع تزاحم استفاده می‌شود؟ و مگر غیر از این است که تمام اقتصاد خرد، فقه استدلالی برای اثبات کارایی بازار کاملاً رقابتی در توزیع «بهینۀ» کالاهای خصوصی است و نهایتاً فتوای آقای آلفرد مارشال را در وجوب رساندن اقتصاد به نقطۀ تعادل عرضه و تقاضا مستدل و مستند می‌کند؟ به بیان صریح و ساده، تمام آنچه به‌عنوان «علم اقتصاد» تبلیغ و ترویج می‌شود، چیزی نیست جز فتواهای فقهی علمای لیبرال دربارۀ تعاملات اقتصادی جامعۀ خودشان! 👇ادامه در پست بعدی
⚡️ در عالَم، واقعيتي هست كه هرچند خداي متعال امدادش مي‌كند، اما رضای الهي پشت آن نيست و تقدّس دينی ندارد. 💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری: «[یکی از دیدگاه‌ها در حوزه علم دینی این است که] وقتي ما جهان را مي‌فهميم، درواقع، آيات تکويني خدا را مي‌فهميم. فهم از آيات تکوينيِ خدا معرفت دينی است و ارزشمند است. عرض ما این است که آيات تکويني مي‌تواند مؤمنانه باشد يا مي‌تواند شيطنت‌آميز باشد. چه کسي گفته فهم از آيات تکويني هميشه نوراني است؟ مؤمن، آيات تکويني الهي را مي‌فهمد و کافر آيات تکويني را مي‌فهمد. فهم انسان، یا ظلماني است یا ايماني. و اتفاقاً مهم‌ترين يا لااقل يکي از مهم‌ترين عرصه‌هايي که دين آمده تا دخالت کند، عرصۀ فهم انسان است. دين آمده تا فهم انسان را از جهان نوراني و تصحيح کند. انسان مي‌تواند در فهم خودش تخلف کند. چرا شما باب تخلف در فهم را مي‌بنديد؟ همين‌طوري که مي‌تواند بکند و نگاه حرام بکند، هم مي‌تواند نظر بکند. همان‌طور که نگاه کردن، مي‌خواهد، عقل هم مناسک مي‌خواهد؛ چون مي‌تواند صحيح بفهمد و می‌تواند غلط بفهمد؛ می‌تواند حق بفهمد و می‌تواند باطل بفهمد. از طرف دیگر، به چه دليل، ، هميشه صنع الهي است؟ آيا عباد اختياري ندارند؟ آیا دستگاه اولياء شیاطین و طاغوت كه سايه‌اش بر تاريخ گسترده شده، [از آن حيثي كه منسوب به اراده‌های باطل است،] جزو صنع الهي است؟ اگر ، است، پس در عالم، واقعيتي هست كه هرچند خداي متعال اراده‌اش مي‌كند، اما رضاي الهي پشت آن نيست و تقدّس ديني ندارد. (با کمی تلخیص) 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir