کانون غرب شناسی و اندیشۀاسلامی
🔘مبانی نظری غرب مدرن
❇️(غرب به مثابه تاریخ نیست انگاری)
🔻#شهریار_زرشناس
▪️انسان یونانی با از دست رفتن عقلانیت غیب باور و تمثیلی اسطوره ای و میتولوژیک، در پی مبنایی جدید برای تبیین جهان بود. در دوره #اسطوره نسبت انسان به هستی به گونه ای تمثیلی بود و انسان در هماهنگی با نظم جهان قرار داشت. در این دوره با بروز یک فاصله و «انقطاع» وجودی از جهان، انسان متوجه پرسش بنیادینی می شود که او را متوجه سوال از نظم جهان میکند. «جهان از چه ساخته شده است؟»، پرسشی بود که تا قبل از آن سابقه نداشت و برای اولین بار در تاریخ ظهور میکند. از این به بعد برای اولین بار در آثار متفکرانی که به «طبیعت گرایان #پیشاسقراطی» نامیده شده اند، نحوی از تفکر و تبیین از جهان ظاهر می شود، که در پی تبیین ماهیت جهان به کمک عناصر طبیعت هستند.
▪️#رنسانس (Renaissance) به معنای تولد دوباره است. سالهای بعد از قرون وسطی را دوره رنسانس یا همان بازگشت به روم و یونان باستان گویند. آغاز رنسانس که به عنوان طلیعه ظهور غرب مدرن است، با فتح قسطنطنیه و کشف قاره آمریکا و همچنین با حال و هوای انسان گرایانه مردمان عصر رنسانس و آثار ادبی-فرهنگی «پترارک» و «بوکاچیو» در قرن چهاردهم میلادی و آثار «پیکودلا میراندولا»، «لورنزو والا»، «اراسموس روتردامی»، «جوردانو برونو» در قرون بعد، همراه است. واژه «#مدرن» (Modern) از لفظ لاتینی Modernus و از قید Modo مشتق شده است. در زبان لاتین modo، به معنای «به تازگی، اخیراً، این اوخر» بوده است. ظاهرا کاربرد Modern و Modernus، در این معنا به قرن پنجم و ششم میلادی برمی-گردد. واژگان «مدرنیست» و «مدرنیزه» در قرن هجدهم در ادبیات عصر روشنگری نویسندگان انگلیسی و آلمانی مورد استفاده قرار می گرفت.
@KanooneQarbshenasiAndisheIslami