eitaa logo
کانون سبحان
4.8هزار دنبال‌کننده
56.8هزار عکس
12.3هزار ویدیو
454 فایل
"کوهدشت لرستان" آدرس پایگاه خبری کانون سبحان: http://kanoonsobhan.ir/ دارای مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سوژه های خبری(عکس،فیلم و..) را برای ما بفرستید. ارتباط مستقیم با ادمین کانال: @hamidadami
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 ✍زن، هنوز کاملاً وارد اتوبوس نشده بود که راننده در رو بست و زن لای در گیر کرد. داشت با زحمت چادر رو بیرون می کشید که یه زن طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها ! 😏 روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت: عزیز دلم... من بخاطر شما چادر میپوشم...😊 تعجب کرد و گفت: بخاطر من؟! 😳 🤔 بله؛ ✍من چادر سر می کنم تا اگه یه روزی همسرت به تکلیفش عمل نکرد و نگاهش رو کنترل نکرد، زندگیت به هم نریزه😊 همسرت؛ نسبت بهت نشه😊 محبت و نسبت به تو که محرمش هستی کم نشه😊 ✍من در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت میشم، زمستان ها توی برف و باد و باران؛ برای کنترل کردن و جمع و جور کردن چادرم کلافه میشم، بخاطر حفظ خونه و ی تو😊 ✍من هم مثل تو یه هستم تمایل به تحسین هام دارم ✍من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم من؛ روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهمِ خودم حافظِ گرمای زندگی تو باشم😊 و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم و به خاطر علاقه های برترم انجام میدم زن محجّبه چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه، چون جوابی دریافت نکرد ادامه داد: هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم داره. حق من این نیست که برخی زنانِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحیِ زیبایی، چشم های همسر من رو به دنبال خودشون بکشونن...☝️ به نظرتون، من باید از شکل پوشش و آرایش شما ناراحت باشم یا شما از من؟😊☺️ بعد از یک سکوت طولانی : هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم.. 😔 لذا آرام موهایش را از روی پیشانی اش جمع کرد و زیر روسری اش پنهان کرد 🀄️مطالب اعتقادی و روشنگری 🀄️داستانها و کلیپ های آموزنده 🀄️تربیت فرزند 🀄️همسرداری 🀄️لطیفه و احکام شرعی، در کانال داستانک‌ و نکات ناب👇 @roshangari_nokatnab99
کانون سبحان
🀄️خانوم مقیم آمریکا؛ خطاب به حجت الاسلام امامی نژاد 🔴تو رو خدا دست از سر این مردم بردارید!!😡 🔴پیش
📌داستان زیبا و تأمل برانگیز ✍️زن هنوز کاملاً وارد اتوبوس نشده بود که راننده ناغافل در رو بست و زن؛ لای در گیر کرد! داشت با زحمت چادر رو بیرون میکشید که یه زن طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها ! 😏 روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت: عزیز دلم... من بخاطر شما چادر میپوشم...😊 تعجب کرد و گفت: بخاطر من؟! 😳 🤔 : بله؛ ✍️من چادر سر می کنم تا اگه یه روزی همسرت به تکلیفش عمل نکرد و نگاهش رو کنترل نکرد، زندگیت به هم نریزه😊 همسرت؛ نسبت بهت نشه😊 محبت و نسبت به تو که محرمش هستی کم نشه😊 ✍️من در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت میشم، زمستان ها توی برف و باد و باران؛ برای کنترل کردن و جمع و جور کردن چادرم کلافه میشم، بخاطر حفظ خونه و ی تو😊 ✍️من هم مثل تو یه هستم تمایل به تحسین هام دارم ✍️من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم من؛ روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهمِ خودم حافظِ گرمای زندگی تو باشم😊 و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم و به خاطر علاقه های برترم انجام میدم زن محجّبه چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه، چون جوابی دریافت نکرد ادامه داد: هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم داره. حق من این نیست که برخی زنانِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحیِ زیبایی، چشم های همسر من رو به دنبال خودشون بکشونن...☝️ به نظرتون، من باید از شکل پوشش و آرایش شما ناراحت باشم یا شما از من؟😊☺️ بعد از یک سکوت طولانی : هیچ وقت به قضیه اینطور نگاه نکرده بودم.. 😔 لذا آرام موهایش را از روی پیشانی اش جمع کرد و زیر روسری اش پنهان کرد ⚠️ به کوهدشت بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/3943301121C6c93ada
📌 ✍زن، هنوز کاملاً وارد اتوبوس نشده بود که راننده در رو بست و زن لای در گیر کرد. داشت با زحمت چادر رو بیرون می کشید که یه زن طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها ! 😏 روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت: عزیز دلم... من بخاطر شما چادر میپوشم...😊 تعجب کرد و گفت: بخاطر من؟! 😳 🤔 بله؛ ✍من چادر سر می کنم تا اگه یه روزی همسرت به تکلیفش عمل نکرد و نگاهش رو کنترل نکرد، زندگیت به هم نریزه😊 همسرت؛ نسبت بهت نشه😊 محبت و نسبت به تو که محرمش هستی کم نشه😊 ✍من در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت میشم، زمستان ها توی برف و باد و باران؛ برای کنترل کردن و جمع و جور کردن چادرم کلافه میشم، بخاطر حفظ خونه و ی تو😊 ✍من هم مثل تو یه هستم تمایل به تحسین هام دارم ✍من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم من؛ روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهمِ خودم حافظِ گرمای زندگی تو باشم😊 و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم و به خاطر علاقه های برترم انجام میدم زن محجّبه چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه، چون جوابی دریافت نکرد ادامه داد: هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم داره. حق من این نیست که برخی زنانِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحیِ زیبایی، چشم های همسر من رو به دنبال خودشون بکشونن...☝️ به نظرتون، من باید از شکل پوشش و آرایش شما ناراحت باشم یا شما از من؟😊☺️ بعد از یک سکوت طولانی : هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم.. 😔 لذا آرام موهایش را از روی پیشانی اش جمع کرد و زیر روسری اش پنهان کرد 🇮🇷 کانون‌ سبحان کوهدشت 👇 🇵🇸@kanoonsobhan
📌 ✍زن، هنوز کاملاً وارد اتوبوس نشده بود که راننده در رو بست و زن لای در گیر کرد. داشت با زحمت چادر رو بیرون می کشید که یه زن طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها ! 😏 روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت: عزیز دلم... من بخاطر شما چادر میپوشم...😊 تعجب کرد و گفت: بخاطر من؟! 😳 🤔 بله؛ ✍من چادر سر می کنم تا اگه یه روزی همسرت به تکلیفش عمل نکرد و نگاهش رو کنترل نکرد، زندگیت به هم نریزه😊 همسرت؛ نسبت بهت نشه😊 محبت و نسبت به تو که محرمش هستی کم نشه😊 ✍من در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت میشم، زمستان ها توی برف و باد و باران؛ برای کنترل کردن و جمع و جور کردن چادرم کلافه میشم، بخاطر حفظ خونه و ی تو😊 ✍من هم مثل تو یه هستم تمایل به تحسین هام دارم ✍من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم من؛ روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهمِ خودم حافظِ گرمای زندگی تو باشم😊 و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم و به خاطر علاقه های برترم انجام میدم زن محجّبه چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه، چون جوابی دریافت نکرد ادامه داد: هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم داره. حق من این نیست که برخی زنانِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحیِ زیبایی، چشم های همسر من رو به دنبال خودشون بکشونن...☝️ به نظرتون، من باید از شکل پوشش و آرایش شما ناراحت باشم یا شما از من؟😊☺️ بعد از یک سکوت طولانی : هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم.. 😔 لذا آرام موهایش را از روی پیشانی اش جمع کرد و زیر روسری اش پنهان کرد 🇮🇷 کانون‌ سبحان کوهدشت 👇 🇵🇸@kanoonsobhan
👤داوران جوان را کنیم نه ✍احمد پادروند کمک داورجوان لرستانی‌اهل شهرستان کوهدشت که عشق و علاقه خاصی به داوری دارد و از سال ۹۸داوری را شروع کرده و مدرک داوری درجه B ایران را دارد. 🔸وی داور جوان ،آینده دار و با اخلاقی است که سالهای سال است در جامعه داوری کشور فعالیت دارد ازشخصیت مهم این داور جوان سربه زیربودن اخلاق مداری احترام به بزرگان،بی حاشیه بودن وی ،پاک دستی وسالم است. 🔸داوری که درسرما وگرما از شهرستان کوهدشت شهرهای‌مختلف کشور باعشق وعلاقه خاصی سفرمی کندامروزه بایستی از چنین داوری بااخلاق‌ وشجاع درامر قضاوت داوری حمایت کنیم نه آنان رادلسرد کنیم. 💠امید است مسئولین استان لرستان وشهرستان کوهدشت این جوان ورزشکار را دریابند. ✍محمدی 🇮🇷 کانون‌ سبحان کوهدشت 👇 🇵🇸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3943301121C6c93ada254