#میرزای_شیرازی #حضرت_زینب
💠 میرزای بزرگ و ادای حق روضه
🔻نقل ميکنند در محضر ميرزاي بزرگ روضهخواني بود، عبارت مقتل را ميخواند، يک عبارتي را خواند که ميرزا خيلي منقلب شد، به گونهاي که عمامهاش را برداشت و گريه شدیدی کرد، روضه خوان خواست ادامه بدهد، ميرزا گفت: شيخ اجازه بده ما همان جمله اول را درک کنیم و حقش را ادا کنيم، بعد وارد قسمت بعدي شويد و آن جمله اين بود: «وَ دَخلت زينبُ علي ابنزياد» اين جمله را که خواندند، آنقدر اين بزرگوار منقلب شد و گریه کرد که اجازه نداد ادامه اش را بخواند. [زینب کجا و مجلس نامحرمان کجا؟!]
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
@karafshan5
حَرَم #حَضرت_زینب
عَجَب حال و هوایی دارد•••
#سوریه
#فِیض_شَهادت
چه صفایی دارد♥️
بنویسید✍ به روی
#کفن این شهدا🌷
چقدر عمه ی
سادات #فدایی دارد😍
#کرافشان
#مدافعان_حرم
#یادشان_باصلوات
#کانال_سیاسی_انقلابی_کرافشان
#شهید_محسن_حججی
بعد از شهادت تا مدتها #پیکرش توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد #حزب_الله لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند.
بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای #داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند.
به من گفتند: "میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را #شناسایی کنی?"
می دانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها #اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.
اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود.
قبول کردم. خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف #مقرداعش.
※※※※
توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید.
پیکری #متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"
میخکوب شدم از درون #آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم?! این بدن #اربا_اربا شده. این بدن قطعه قطعه شده!"
بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را #مسلح کرد و کشید طرفم.
داد زدم: "پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید?! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه?! کو دست هاش?!"
حاج سعید حرفهایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه میکرد.
داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده."
دوباره فریاد زدم: "کجای #شریعت_محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید!?"
داعشی به زبان آمد. گفت: "تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کردهام،و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!"
هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر."
اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."
نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست #فریب مان بدهد.
توی دلم #متوسل شدن به #حضرت_زهرا علیها السلام.
گفتم: "بی بی جان. خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید."😭
یکهو چشمم افتاد به تکه #استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد.
خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم!😔
بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر #حزب_الله.
از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.
وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند.
دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی #جسمی و هم #روحی.
واقعا به استراحت نیاز داشتم
فرداش حرکت کردم سمت دمشق.همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.💝
به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی بی #حضرت_زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچهها آمد پیشم و گفت: "#پدر و #همسر شهید حججی اومدهان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم."
من را برد پیش پدر محسن که کنار #ضریح ایستاده بود.
پدر محسن می دانست که من برای #شناسایی پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن آوردی?"
نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر #اربا_اربا را تحویل دادهاند? بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند? بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند?😭
گفتم: "حاجآقا، #پیکرمحسن مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش."
گفت: "قسمت میدم به بیبی که بگو."
التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.😭
دستش رو انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برآوردی، راضی ام."
وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاجآقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام و اربا اربا کرده ان."😭
هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!"💔
#نثار_روح_پاک_شهدا_صلوات
🌷🌷🌷🌷🌷
#کرافشان
#به_مددالهی_کروناراشکست_میدهیم
#کانال_سیاسی_انقلابی_کرافشان
زندگی و فضايل #حضرت_زينب_کبری(س)
شخصيت #حضرت_زينب_كبری(س) را نميتوان در اين سطور مختصر بيان كرد. اما در حد امكان قطراتي از دريای فضائل ايشان را انشاءالله بيان خواهيم كرد. در مورد وفات ايشان هم مختصرا عرض كنيم كه وفات ايشان طبق قول مشهور در سال ۶۲ هـ اتفاق افتاده است.
💠زندگی آن حضرت
🔷اين بانوی بزرگوار در شهر مدينه تولد يافت. شوهرِ حضرت، عبدالله بن جعفر پسر عموی بزرگوارش بوده است. او يكي از شخصيتهاي مشهور اسلام و از سخاوتمندان بنام و معروف ميباشد». #حضرت_زينب(س) داراي القاب و كنيه های زيادی است. يكی از القاب آن حضرت كه در روايات آمده، #عقيله يا «عقيله بنی هاشم» است كه به معنای زن ارجمند و گرامي در فاميل خود، ميباشد. از ديگر القاب آن حضرت ميتوان «صديقه صغری» «عارفه» «عالمه» «فاضله» «كامله» و «عابده آل علی» را نام برد.
🔷 #حضرت_زينب(س) تا زماني كه اميرالمؤمنين(ع) در مدينه بودند با شوهرش عبدالله بن جعفر در مدينه زندگی كردند و زماني كه اميرالمؤمنين(ع) پايتخت حكومت اسلامی را به كوفه منتقل كردند به كوفه نقل مكان نمودند. #حضرت_زينب(س) در كوفه به ارشاد و تعليم زنان كوفه اشتغال داشت». امام علی(ع) در سال ۴۰ هجری در كوفه به شهادت رسيد. بنابراين سن #حضرت_زينب(س) در اين زمان تقريبا ۳۵ سال بود. حدود ۱۰ سال هم بعد از شهادت پدر بزرگوارش با برادرش امام حسن(ع) زيست نمود. امام حسن(ع) در سال ۵۰ هجري به شهادت رسيد. بعد از شهادت امام حسن(ع) ۱۰ سال نيز با برادر ديگرش يعنی امام حسين(ع) زندگی كرد.
🔷حضور ده ساله #حضرت_زينب(س) در صحنه زندگي برادرش امام حسين(ع) پر حادثه ترين و رنج آورترين دوران زندگی ايشان است. #حضرت_زينب(س) در طول زندگي با مصائب زيادي روبرو شد. اما #حضور_ايشان در #كربلا و ديدن آن صحنه های دلخراش و از دست دادن برادران و فرزندان و فرزندان برادر از همه مصيبات دردآورتر و ناگوارتر بود. چرا كه در يك روز همه عزيزانش خصوصاً برادرش امام حسين(س) را از دست داد. هنگام مصيبت جانگداز كربلا سن #حضرت_زينب(س) ۵۵ سال بود.
🔷اين بانوي بزرگوار در شب يكشنبه چهاردهم ماه رجب سال ۶۲ هجري درگذشت.» هر چند اقوال ديگري نيز در مورد ماه وفات ايشان وجود دارد. اما قول مشهور همان ۱۴ ماه رجب سال ۶۲ هجري است. سيد هاشم رسولی محلاتي مينويسد: «مشهور آن است كه وفات آن بانوی معظمه در شب يكشنبه چهاردهم ماه رجب سال ۶۲ هجري اتفاق افتاد. يعنی حدود يك سال و نيم بعد از واقعه عاشورا».
💠 #فضائل_حضرت به طور خلاصه
🔷 #صبر حضرت: شهيد مطهری در اين رابطه مينويسد: در حماسه حسينی، آن كسی كه بيش از همه درس تحمل و بردباری را آموخت و بيش از همه اين پرتو حسيني بر روح مقدس او تابيد خواهر بزرگوارش #زينب(س) بود، و در ناسخ التواريخ آمده است: محققاً از آغاز خلقت تاكنون از هيچ زني از زنهاي انبياء و اولياء اين حلم و بردباری پديد نيامده است».
🔷 #عبادت آن حضرت: #زينب_كبری(س) در تمام مدت اسارت #تهجد و نماز شبش تعطيل نشد» در كتاب رياحين الشريعه آمده است: شب زنده داری #زينب(س) در تمام عمرش ترك نشد حتی شب يازدهم محرم».
🔷 #سخنوری آن حضرت: خطبه های آتشين و زيباي #زينب(س) در كوفه و شام كه يزيد و يزيديان را رسوا ساخت #در_حد_اعلای #فصاحت و #بلاغت بود. شهيد مطهري در اين رابطه مينويسد:«خطابه اي كه #حضرت_زينب(س) در مجلس يزيد خوانده است از خطابه های بینظير دنياست».
🔷 #علم آن حضرت: زماني كه #حضرت_زينب(س) خطبه پرمحتوا و آتشين خود را در بازار كوفه ايراد نمود، امام سجاد(ع) در تأييد #مقام_علمي #حضرت_زينب(س) فرمود: الحمدلله تو دانشمند و #عالمه_ای بدون معلم و بانوی خردمندی بدون استاد ميباشي. اين سخن امام سجاد(س) نشان دهنده #علم_لدنی آن حضرت ميباشد.
🔷 #بزرگواري آن حضرت: در بزرگواری آنحضرت همين نكته بس كه زمانی كه در عصر روز #عاشورا دو پسرش را شهيد كردند از خيمه پای بيرون نگذاشت، در حالی كه هنگام شهادت ساير شهدا از خيمه بيرون می آمد و امام حسين(ع) را دلداری ميداد، ولی اينجا براي اينكه برادرش امام حسين(ع) خجالت نكشد از خيمه بيرون نيامد.
🔷 #عصمت ايشان: در كتاب «زينب بنت الامام اميرالمؤمنين» مقام عصمت را براي اين بزرگوار ذكر ميكند و مينويسد: هرچند مقام عصمت براي ايشان «ضروري دين» نيست ولي به اين مرحله رسيده اند...» و خلاصه بايد گفت: «شئونات باطنيه و #مقامات_معنويه #حضرت_زينب(س) نايبه زهرا، امينه خدا... را هيچكس نتواند به تحرير و تقرير در آورد». ابن اثير مينويسد: #زينب(س) در فصاحت و بلاغت و زهد و عبادت و فضيلت و شجاعت و سخاوت شبيه ترين مردم به پدر خود علی(ع) و مادر خود فاطمه(س) بود.
﷽؛
شِعر دَر دَست ندارَم وَلی از رویِ ادَب
اَلسَلام اِی همِه یِ دار و ندارَم زِینب (س)🌸💚
میلاد سراسر برکت عقیلةالعرب #حضرت_زینب کبری سلام الله علیها و #روز_پرستار بر تمامی دوستداران آن حضرت و پرستاران عزیز که این روزهای سخت کرونایی خیلی مدیونشونیم تبریک میگیم..😃
خدا قوت👌💐🌱
#کرافشان
#کانال_سیاسی_انقلابی_کرافشان
#پایگاه_مقاومت_بسیج_حمزه_سیدالشهداکرافشان
@karafshanbasijhamzeh
مکتب زینبی.mp3
5.61M
🏴🍁
🍁
✅#صوتی
💠 ویژه وفات #حضرت_زینب سلاماللهعلیها
🎙کارشناس: استاد محمد شجاعی
🔹🌺🔹
◾️کربلا در کربلا میماند اگر #زینب نبود!
◾️حضرت زینب سلاماللهعلیها، شاهکارترین الگوست در عصر نبرد رسانهها!
#یا_زینب_الکبری
#نشستهای_بصیرتی
#ثامن #معیار
#روشنگری