امام سجاد(علیه السلام ):
من هرگز شهادت فرزندان فاطمه علیها السلام را به یاد نیاوردم ، مگر آنکه به خاطر آن ، چشمانم اشکبار گشت.
#حدیث_روز
#شهادت_امام_سجاد(ع)
🦋
این زن که از برابر
طوفان گذشته بود ..
عمرش کنارِ
حضرت باران گذشته بود ...
#عمتیالمظلوم💔
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شرح یک حدیث از زبان "مقام معظم رهبری"
ُظلم سه قسم است...
#درس_اخلاق_آقا
بازهم اعدام نکنید برای یک قاتل توسط بیبیسی و عملههای داخلی!
11 مرداد 97 حسن ترکمان جلوی درب من منزلش یا ضربات چاقو توسط نوید افکاری به شهادت رسید...
حکم اعدام براش نوید افکاری صادر شد و طبق معمول رسانههای بیگانه، سلبریتیها و اکانتهای آلبانینشین شروع به عوض کردن جای شهید و جلاد کردند، چون کشتیگیر بوده پس آدم خوبیه!
❌🔴❌🔴❌🔴❌🔴❌🔴❌🔴
📌از غرب و فرهنگ و انسانیتش چه خبر ؟!
#اروپا #تجاوز
#ناامنی_جنسی
#زندگی_حیوانی
🚨«طبق تحقیقات ۸۰ الی ۱۰۰ درصد مردم در #سوئد و #دانمارک مورد تجاوز و آزار جنسی قرار گرفتهاند»
🚨«در #انگلیس #فرانسه #آلمان و #فنلاند ۶۰ تا ۷۹ درصد مردم مورد تجاوز قرار گرفته اند.»
🔹 آمار قریب به ۱۰۰ درصد از فواحش و فلاکتهای جوامع غربی اعلام میشود!!
⚡️ اینو ما نمیگیم بلکه روزنامه انگلیسی ایندیپندنت چاپ لندن اعلام میکنه
💥 یعنی تقریباً تمام مردمشان شرافت و انسانیت شان لکهدار شده است...
✍پ.ن: کافیست دین از زندگی حذف شود تا زندگی تبدیل به یک خوک دانی شود که در لجن انواع فسادهای اخلاقی دست و پا بزنند...
فلاکتهای ابدیشان هم در پیش است...
✅ دیندار چون یک انسان زندگی میکند 🌹
منبع :👇
🗞independent
http://www.independent.co.uk/news/world/europe/sweden-and-denmark-have-highest-number-of-sexual-assaults-in-europe-a6800901.html
#چشم_و_دل_سیرهای_هرزه
#تمدن_نکبت
مداحی آنلاین - خدا رو شکر که عمر من - مجتبی رمضانی.mp3
7.78M
#شهادت_امام_سجاد(ع)
🌴خدا رو شکر که عمر من تو روضه سر میشه
🌴تا اسم تو میاد چشام دوباره تر میشه
#مجتبی_رمضانی
🦋
#حدیث
🔅 #امام_حسین علیه السلام:
✍️ مَن حاوَلَ اَمراً بِمَعصِیَةِ اللهِ کانَ اَفوَتُ لِما یَرجو و اَسرَعُ لِما یَحذَرُ
💠کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد، دیرتر به آرزویش میرسد و زودتر به آنچه میترسد گرفتار میشود.
📚 تحف العقول، صفحه ۲۴۸
#تجربه_من ۳۷۲
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#مخالفت_همسر
بچه اول من خدا خواسته بود و ما از لحاظ روحی و مالی آمادگی نداشتیم. یه کم سخت گذشت چون بی تجربه بودیم و بی پول مخصوصا برای همسرم...
فرزند دوم رو با اصرار برای تنها نبودن فرزند اولم آوردم و هر سری همسرم برای پول پوشک و مسائل دیگه نالان بود ...
بعد از فرزند دوم چند بار تصمیم به وازکتومی گرفتیم. حتی معرفی نامه گرفتیم ..ولی هر بار من می گفتم نکنه داریم کار حرام انجام میدیم و همین شک چند سال طول کشید تا اینکه آقا دستور جهاد فرزندآوری دادند.
خوشحال بودم که آن عمل عقیم کننده را انجام ندادیم و لطف خدا بود. من تصمیم به فرزند آوری داشتم ولی همسرم به علت خاطرات پر دردسری که داشت (که البته من هم دخیل بودم در آن...خب بی تجربه بودم... مثلا بارها نصف شب فرستادم برن پوشک یا پستانک بگیرن ... یا مدیریت خونه و بچه رو خوب انجام نمیدادم ...) اصلا موافقت نمی کردن.
یک سال طول کشید ولی بی فایده بود منم نشستم پای سجاده. گفتم خدایا دل دست توست، خودت تو دلش بنداز.(البته از تذکر های غیر رسمی و غیر مستقیم همچنان استفاده میکردم...مانند خواندن احادیث فرزند آوری به صورت کاملا تصادفی 😅😅، یا تعریف از خاطرات خوب بچه ها یا خیر و برکتی که بچه ها برای ما داشتن.. یا ارزش جهاد و نکات تربیتی و کلی سیاست زنانه ..)
الحمدالله یک دفعه همسرم از این رو به اون رو شد و گفتند حالا که قرار هست جهاد کنیم پس باید کامل به حرف رهبر گوش کنیم و رو ۶ تا بچه برنامه ریزی کردند. من که هاج و واج مونده بودم..
خدا رو شکر برای بچه سوم اقدام کردیم و از همون اولش همه چیز فرق داشت...
اولا پول پس انداز کردم تا برای هزینه ویزیت و آزمایش ها و بیمارستان و لباس بچه و... به شوهرم فشار نیاد...
خیلی روحیه ام رو بالا بردم و به طرز شگفت آوری همسرم که در بارداری های قبل بسیار بی تفاوت و نا همراه بود، کاملا همراهی میکردند. مثل پروانه دور من میچرخیدند... خودم تعجب میکردم چون اصلا اهل این کارها نبودند..
بچه که به دنیا اومد خیلی هوامو داشتند و الحمد لله خیلی از لحاظ مالی دچار مشکل نشدیم. به قدری در بچه داری کمک میکردند که نگو، سر بچه های دیگه بخاطر گریه بچه حتی گاهی دعوا هم میکردند اما سر سومی می گفتند تازه دارم میفهمم بابا یعنی چی ...
سر پول پوشک و ..شاید یه وقتایی کم میاوردیم اما همسرم با توکللللللل بسیییار زیاد میگفتند خدا بزرگه، مگه تا الان موندیم؟ اصلا یک ذره احساس سختی و پشیمانی نداشتیم...
چرا؟ چون اولا با نیت اطاعت امر ولی بچه آوردیم و خداوند هم جبران کرد و زاویه دید ما را اصلاح کرد که اصلا مشکلات به چشم ما نمی آمد. دوم باور داشتیم بچه رزق و روزی خوش رو با خودش میاره ... من فهمیدم رزق و روزی فقط پول نیست ...گاهی صبر، گاهی خنده، گاهی کمک دیگران، گاهی معنویات همه از رزق و روزی بچه هاست...
پس لطفا بخاطر اینکه اعصاب ندارید، تحمل ندارید، بدنتان ضعیف است، فرزند آوری را به تعویق نندازید.
سوم سعی کردیم اوضاع را بهتر مدیریت کنیم... پس انداز، مدیریت پول بیمارستان، پزشک خوب، روحیه دادن به همدیگه، تقویت بدن خود و تقویت اعصاب...اصلاح تغذیه... باید سعی خودمان را در اصلاح سبک زندگی داشته باشیم تا زندگی طبیعی با فرزندان زیاد و پر برکت نصیب ما شود. چهارم نگاه کنونی خود را از نگاه" اضافه کردن یک نان خور" به نگاه "اضافه کردن یک نان آور " تبدیل کردیم و میخواهیم بچه ها را زود به سر کار بفرستیم تا خودشان درآمد داشته باشند و از بچگی به پس انداز کردن و مستقل بودن تشویق شان کردیم... الحمدلله الان خودشان وسایل خودشان را میخرند...
به خدا اعتماد کنیم ...خداوند بندگان خود را تنها نخواهد گذاشت.