⭕️محرم هراسی خط ادراک جدید رسانه ای
💢بیبیسیفارسی باهدف محرم هراسی و ایجاد اختلاف بین مردم، بصورت مستمر نسبت به برگزاری عزاداری هشدار میدهد، اما بیبیسیجهانی از برگزاری کنسرت بدون استفاده از ماسک در نیوکاسل انگلیس خبر میدهد!
#جنگ_شناختی
✅ابراهیم یکدفعه سرعت را کم کرد!
✍ قبل از انقلاب با ابراهیم به جایی میرفتیم. حوالی میدان خراسان از داخل پیادهرو با سرعت در حرکت بودیم. یکباره ابراهیم سرعت را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگه عجله نداشتی؟! همینطور که آرام حرکت میکرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: «یه خورده یواش بریم تا از این آقا جلو نزنیم!» من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که بهخاطر معلولیت، پایش را روی زمین میکشید و آرام میرفت. ابراهیم گفت: «اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش میسوزد که نمیتواند مثل ما راه برود. کمی آهسته راه برویم تا او ناراحت نشود.»
📚 از کتاب سلام بر ابراهیم
#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
#الامارات_العبرية_المتحدة
📸خاطرات #خود_نگاشت همسر امام(۳۸)
♨️ فرق زمستان و تابستان ما یک کوزه بود
🔹تابستان قم خیلی گرمتر از حالا بود.. تابستانها در زیرزمین هم نمیشد زندگی کرد. آقا همیشه میگفت قم مثل سکنجبین داغ است و این آخریها که نجف بودیم میگفت درست است که هوای نجف گرمتر است ولی مثل آب داغ است و معلوم است شربت داغ سوزندگیاش خیلی بیشتر از آب داغ است. آخر، ما که چیزی نداشتیم تا بشود در پناه آن گرمای قم را تحمل کرد.
🔸فرق زمستانهای ما باتابستانهای ما در یک کوزه خلاصه میشد که اول مصطفی و بعد احمد از آبانبار محل آب میآوردند گر چه این اواخر یک فلاکس تهیه کرده بودیم. آقا که از قیطریه به قم آمدند [آزادی از حبس و حصر سال ۱۳۴۳]صاحب یخچال شدیم. آنهم کسی هدیه داده بود ...(زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام )ص167)
🔹🔹🔹
🔸🔸🔸
▪️چقدر زیبا و چقدر جذابه شب این باغ شاهزاده ماهان کرمان
#ایران_زیبا💚
گفتم: "آمین!"
پیش از آنکه دعا کنم، پیش از آنکه آرزوهای رنگارنگم را رو به رویم بچینم و یکی را انتخاب کنم.
همه چیز را به خودش واگذار کردم.
می دانستم که بیشتر از خودم نگران من است و می داند که رویاهای من پر از کوچه های بن بست و تاریک و بی فانوس است و اگر کسی دستم را نگیرد…. .
چشم هایم را بستم و از ته دل گفتم: "آمین"
چرا که می دانستم یکی آن بالا مرا دوست دارد….
🌸✨✨✨
AUD-20200815-WA0010.mp3
3.13M
🎙 خدا به قلب شما نگاه میکند!
🔴 آیتالله مجتهدی تهرانی
🌸✨✨