eitaa logo
استاد حاج کریم عاشوری
324 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
4 فایل
مسئول حوزه نمایندگی ولی فقیه در جهادکشاورزی گیلان مشاوردرامورجوانان،خانواده وازدواج فعال فرهنگی باسابقه بیش از۳۰سال قهرمان چندین دوره جهان(kickboxing) داورومربی بين المللی دان ۸کیک بوکسینگ دان ۷ MMAازکانادا کانال توسط ادمین اداره میشود @karimAshoori
مشاهده در ایتا
دانلود
میگفت: ⇦براے رسیدن به باید ترمز داشته باشے؛ ⇦به خط قرمزها که نزدیڪ شدے سریع ایست ڪن و دور بزن.. ⇦حتے به هم نزدیڪ نشو چرا ڪه تا فاصله ے ڪمے داره! 💚 -دستخط بر روے عکس شهید ☀️   ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ 🔸🔸🔸🔸 @karimAshoori
1.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 از هیچ چیز جز خویش نمی هراسند... 🍃الهی العفو 🍂الهی ببخش 🍃الهی بحق امام حسن سلام الله علیه 💠... كسی از شما جز به پروردگار خود اميدوار نباشد، و جز از خود نترسد... 📚حکمت 82 نهج البلاغه 🔸🔸🔸🔸 @karimAshoori
با شخصی درباره صحبت کرده بود.آن شخص به او گفت که تا آن لحظه هیچ حق الناسی نکرده❌ مصطفی به او گفت: مطمئنی که تا حالا حق الناس نکردی⁉️ او اطمینان خاطر داشت... دوباره از او پرسید: حق الناس فقط این است که مردم را نخوری و مردم رو نکنی و... آن شخص همچنان داشت که هیچ حق الناسی بر گردنش نیست. مصطفی ادامه داد: 💥اما یک حق الناس به گردن توست. نه تنها تو بلکه به هم هست!! آن شخص تعجب کرد و پرسید که چه حق الناسی است که به او و خودش مرتبط است؟! مصطفی در جوابش گفت: حق الناس یعنی بخاطر من و تو، یک نفر دیگر نتواند را ببیند! حق الناس یعنی با هر گناه من و تو چندین روز امام زمان به تعویق می افتد و ما حق کسانی که گناه نمیکنند تا امامشان زودتر ظهور کند را میگذاریم. پ.ن: اینا حرفای یه جوان ۱۹ - ۲۰ ساله است... شما کجا... ما کجا... 🌷 🌷 ┄┅═✧❀💠❀✧═┅┄ 🔸🔸🔸🔸 @karimAshoori
✍از علامه جعفری پرسيدند چه شد که به اين کمالات رسيديد؟ ايشان در جواب خاطره‌ای از دوران طلبگی تعريف می‌کنند که هر چه دارند از کراماتی است که به دنبال اين امتحان الهی نصيبشان شده است 🔸ايشان می‌گویند: ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتيم خيلی مقيد بوديم در ايام سرور مجالس جشن بگيريم و ايام سوگواری را هم مجلس عزا داشته باشيم 🔹شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه سلام الله عليها اول شب نماز مغرب و عشاء خوانديم آنگاه با فکاهياتی مجلس جشن و سرور ترتيب داديم 🔹آقائی بود به نام شيخ حيدر علی اصفهانی که معدن ذوق بود بعد از شب نشستيم شربت هم درست شد مدير مدرسه‌مان مرحوم آقا سيد اسماعيل اصفهانی هم آنجا بود به آقا شيخ علی گفت: آقا شب نميگذره حرفی داری بگو! ايشان يک تکه کاغذ روزنامه درآورد عکس يک دختر بود که زيرش نوشته بود اجمل بنات عصرها (زيباترين دختر روزگار) 🔸گفت: آقايان من درباره اين عکس از شما سؤالی می‌کنم اگر شما را مخير کنند بين اينکه با اين دختربه طور مشروع و قانونی ازدواج کنيد(از همان اولين لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی يک لحظه هم خلاف شرع نباشد) و هزار سال با کمال خوش روئی و بدون غصه زندگی کنيد يا اينکه جمال علی عليه السلام را مستحباً زيارت و ملاقات کنيد کدام را انتخاب می‌کنید؟ 🔹سؤال خيلی حساب شده بود يک طرف دختر حلال و زيبا و هزار سال زندگی بی دغدغه بودو يک طرف ديدار حضرت علی علیه‌السلام 🔸گفت: آقايان واقعيت را بگوئید!جانماز آب نکشيد درست جواب دهيد اول مدير مدرسه کاغذ را گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بودبا لهجه اصفهانی گفت: سيد محمد! ما يک چيزی بگوئیم نری به مادرت بگوئی‌ها؟معلوم شد نظر آقای مدير چيست همه زدند زير خنده 🔹کاغذ را به دومی دادند گفت آقا شيخ علی اختيار داری وقتی آقا (مدير مدرسه) اينطور فرمودند مگر ما قدرت داريم کپ خلافش را بگوئیم آقا فرمودند ديگه! دوباره خنده راه افتاد 🔸نفر سوم گفت: آقا شيخ حيدر اين روايت از امام علی علیه‌السلام معروف است که فرمودند: ای حارث حمدانی هر کس بميرد مرا ملاقات می‌کند 🔹پس ما ان‌شاءالله در موقعش جمال علی علیه‌السلام را ملاقات می‌کنیم! باز همه زدند زير خنده 🔸نفر چهارم گفت: آقا شيخ حيدر گفتی زيارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن طرف هم شرعی صد در صد؟ آقا شيخ علی گفت بلی گفت چه عرض کنم والله 🔹نفر پنجم من بودم اين کاغذ را دادند دست من ديدم که نمیتوانم نگاه کنم کاغذ را رد کردم به نفر بعدی گفتم: من يک لحظه ديدار علی علیه‌السلام را به هزاران سال زندگی با اين زن نمیدهم 🔸يک وقت ديدم يک حالت خيلی عجيبی دست داد تا آن وقت همچو حالتی نديده بودم شبيه به خواب و بیهوشی بلند شدم و به حجره رفتم يکدفعه ديدم يک اتاق بزرگی است يک آقایی نشسته صدر مجلس تمام علامات و قيافه‌ای که شيعه و سنی درباره امام علی علیه‌السلام نوشته‌اند در اين مرد صادق است يک جوانی در سمت راستم نشسته بود پرسيدم اين آقا کيست؟ 🔹گفت: اين آقا خود علی علیه‌السلام است من سير او را نگاه کردم آمدم بيرون رفتم همان جلسه کاغذ رسيده بود دست نفر نهم يا دهم رنگم پريده بود نمیدانم شايد مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت: آقا شيخ محمدتقی شما کجا رفتيد و آمديد؟ نمیخواستم ماجرا را بگويم اگر می‌گفتم عيششان بهم میخورد اصرار کردند و من بالاخره قضيه را گفتم خيلی منقلب شدند 🔸خدا رحمت کند آقا سيد اسماعيل (مدير) را خطاب به آقا شيخ حيدر گفت: آقا ديگه ازاين شوخی‌ها نکن ما را بد آزمايش کردی! اين از خاطرات بزرگ زندگی من است 🔹حالا .... باید چشم رو یه چیزهائی ببندیم تا لیاقت دیدن مهدی عج رو پیدا کنیم طاووس خواهی جور هندوستان داره خوش به حال کسی که میفهمه داشتن مهدی فاطمه لذت بخش ترینه 👌امام زمان میخوای؟ باید ترک گناه کنی👌 ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┅═✧❀💠❀✧═┅┄ 🔸🔸🔸🔸 @karimAshoori