eitaa logo
💥کشکول مبلغین و مبلغات استان یزد 💥
425 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
4.4هزار ویدیو
229 فایل
این کانال با محتوای زیر برای منبر و بین الصلاتین راه اندازی شد تقویم نجومی ،حدیث ،احکام ، داستان، لطیفه،شعر و مطالب ارزشمند را در این کانال مطالعه فرمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
💁چه جالب و زیبا... ❣ 🧐 تا بحال از این زاویه به قضیه انفاق کردن فکر کرده بودی...⁉️ 💠 کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
?عروسی که لباسش را بخشید? هنگامی که حضرت زهرا (س) با لباس عروس، رهسپار امام علی(ع) بودند، زن سائلی پیش آمد، و در برابر عروس، اظهار نمود. حضرت فاطمه که در آن وقت، دو پیراهن -یکی کهنه و دیگری نو-داشتند، پیراهن نو را به فقیر بخشیدند. از حضرت فاطمه پرسیدند:? «چرا در شب خود، پیراهن نو را بخشیدید؟» حضرت فاطمه(س)، آیه ۹۲ سوره آل عمران را قرائت نمودند:? «هرگز به نیکی دست نمی‌یابید و از نیکوکاران نمی‌شوید، مگر اینکه از آنچه دوست می‌دارید، کنید.» ?الوقایع والحوادث ج۴، ص ۱۸۶. ‌ ‌━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━ 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae •‌┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••
🌷💫 پند نامه 🟢گر بگریزی ز خراجات شهر/ بارکش غول بیابان شوی 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ امام موسی بن جعفر علیه السلام در جمله‌ای کوتاه یکی از قواعد حاکم بر زیست اینجهانی انسان را بیان می‌کند. آن حضرت می‌فرماید: إِيَّاكَ أَنْ تَمْنَعَ فِي طَاعَةِ اللَّهِ فَتُنْفِقُ مِثْلَيْهِ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ. مبادا از هزینه‌کردن در راه طاعت خدا خوددارى كنى؛ آن گاه دو برابرش را در معصيت خدا خرج كنى! معنای این حکمت آن است که اگر از امکان‌ها و مکنت‌هایی که برای بندگی خدای متعال و اطاعت از خواسته‌های او و ترویج دین او در اختیار داریم، به درستی استفاده نکنیم و از هزینه‌کردن برای تحقق خواسته‌های الهی و انفاق در راه او کوتاهی کنیم؛ آنگاه سیر زندگی و اوضاع اجتماعی به گونه‌ای رقم خواهد خورد که دو برابر آن هزینه‌ها را در راه معصیت و نافرمانی خدا صرف خواهیم کرد. در باب دوم گلستان حکایتی را نقل می‌کند که می‌توان گفت شرح این حکمت است: «کاروانی در زمین یونان بزدند و نعمت بی‌قیاس ببردند. بازرگانان گریه و زاری کردند و خدا و پیمبر شفیع آوردند و فایده نبود: چو پیروز شد دزد تیره روان چه غم دارد از گریه کاروان حکیم اندر آن کاروان بود. یکی گفتش از کاروانیان: «مگر اینان را نصیحتی کنی و موعظه‌ای گویی تا طَرفی از مال ما دست بدارند که دریغ باشد چندین نعمت که ضایع شود.» گفت: «دریغ کلمه حکمت با ایشان گفتن»: آهنی را که موریانه بخورد نتوان برد از او به صیقل زنگ با سیه دل چه سود گفتن وعظ نرود میخ آهنین در سنگ همانا که جرم از طرف ماست: به روزگار سلامت شکستگان دریاب که جبر خاطر مسکین بلا بگرداند چو سائل از تو به زاری طلب کند چیزی بده وگرنه ستمگر به زور بستاند ━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━   💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد   https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae   •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
﷽ 🚫 تک خوری ممنوع 🔰 در روایتی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمده است: ✍🏻 «چنانچه کسی درهم و دیناری دارد و قصد آن در راه خدا را دارد، بر اساس اولویت باید طبق این دسته بندی آن را خرج کند: اول از همه پدر و مادر، سپس همسر و فرزند، سپس فامیل‌های فقیر، و دسته‌ چهارم همسایه‌های فقیر و دسته‌ پنجم که اجرش از همه کمتر است، دادن آن مال در راه خدا!»[1] ⬅️ یعنی اگر رحم انسان مشکل مالی دارد و او صدقه را جای دیگری بدهد، این انفاق اصلا قبول نیست. چون طبق روایت ابتدا باید هوای ارحام و فامیلت را داشته باشی! [1] کافي ج ۵، ص ۶۵. 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
✍از امام علی علیه السلام پرسیدند کیست فرمودند: مؤمن کسی است که: است اخلاقش مهربان و رئوف است قلبش سالم از کینه و کدورت است زیادی مالش را کند زیادی سخنش را نگه می‌دارد با با ديگران برخورد می‌كند. مردم از شرّش در باشند و به خیرش‌ امیدوارند 📚:نصایح ۲۸۱ 💥روزى بر دو قسم است: روزی‌ا‌ی که تو را می‌جوید، و روزی‌ای که تو او را می‌جویى. پس هرکس دنیا را بجوید، مرگ نیز او را طلب کند تا اینکه او را از دنیا بیرونش کند، و کسى که آخرت را طلب کند، دنیا او را می‌جوید تا روزیه او را کاملا به او بپردازد. 📚:نهج البلاغه حکمت۴۳۱ 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
💠هیچ کاری در دستگاه امام حسین(ع) از قلم نمی‌افتد، حتی یک چوب کبریت! مرحوم‌ شیخ علیرضا حدائق از پدرشان ( آیت‌الله حاج شیخ محمدرضا حدائق) از جدشان (آیت‌الله حاج شیخ ابوالحسن حدائق) اینگونه نقل نموده‌اند: یکی از خوبان و متدینین شیراز که دهۀ اول ماه محرم روضه می‏گرفت و شب عاشورا شام می‏داد، برایم نقل کرد که: یک سال، دهۀ اول محرم، توفیق نصیبم شد و به کربلا مشرف شدم، لذا شیراز نبودم که مجلس را اداره کنم، اما به پسرم که گرداننده مجلس بود سفارش کردم مجلس را مثل زمانی که خودم بودم اداره کن، و به او گفتم: تمام نیازمندی‏های مجلس روضه را گرفتم؛ از برنج و روغن گرفته تا ‏تنباکوی درجه یک آماده کردم -چون آن وقت رسم بود در روضه‌ها قلیان می‌دادند- بنابراین در پذیرایی کم نگذارید. پس از این رهسپار کربلا شدم. شب عاشورا وقتی عزادارها در صحن امام حسین (علیه السلام) عزاداری می‏کردند، با خودم گفتم: اگر امشب شیراز و در مجلس روضه بودم و از نزدیک مجلس را می‌چرخاندم و کارها را مدیریت می‌کردم بهتر بود یا الآن که کربلا هستم؟ این سؤال در ذهنم آمد، بعد خودم به خودم جواب دادم و گفتم: مسلماً اینجا فضیلت بیشتری دارد؛ شب عاشورا کربلا چه توفیقی از این بالاتر. گفتم؛ همه آن زحمت‏هایی که می‏کشیدی برای تقرب به ساحت مقدس سیدالشهدا(ع) بوده و الان تقرب مقامی و مکانی پیدا کردی، و با این حرف خودم را قانع کردم. بعد این سؤال به ذهنم آمد که این روضۀ دهۀ محرم ما نزد امام حسین (علیه السلام) قبول است یا خیر؟ تا اینکه نیمه‌های شب گوشۀ صحن نشسته بودم، یک لحظه خواب بر من مستولی شد، در عالم رؤیا دیدم این حرم و صحن و بارگاه تبدیل به یک صحرا شده، وسط این صحرا تختی برپاست، وجود مقدس سید الشهدا(علیه السلام) روی تخت جلوس کردند، کنار ایشان، قمر بنی هاشم ایستاده، دور تا دور سریر سید الشهدا(ع)، جمعیت موج می‏زند. آقا رو کردند به قمر بنی هاشم و فرمودند: «برادر! اسامی کسانی که در این ایام برای ما خدمت کردند را بخوانید». طوماری آوردند قمر بنی هاشم شروع کردند به گزارش دادن. در اثنای گزارش آقا یک اشاره کردند به من -در حالیکه میان جمعیت نشسته بودم- و فرمودند برای این تاجر شیرازی بنویسید: امسال شب عاشورا برای ما این مقدار برنج پخت کرد و ایشان نصف آن مقداری که هر سال پخت می‏کردم را فرمودند. روغن را روغنی درجه دو مصرف کرد. تنباکو هم تنباکوی متوسط. و برای آشپزشان هم بنویسید یک چوب کبریت!! گفت: جذبه و ابهت امام حسین (ع) من را گرفت و مانع شد از اینکه بگویم آقا برنج را دوبرابر مقداری که فرمودید خریده بودم و روغن و تنباکو را هم درجه یک تهیه کرده بودم؛ تا اینکه از خواب بیدار شدم. پس از آن، خصوصیات خواب را یادداشت کردم. بعد از آنکه از کربلا به شیراز برگشتم و دید و بازدیدها تمام شد، بچه‌هایم را صدا زدم و گفتم با شما کار دارم. به پسرم گفتم یک گزارشی بدید امسال شب عاشورا چه‌کار کردید؟ پسرم گفت: امسال چون شما نبودید ما سهمیۀ برنج را نصف کردیم این برنج‏هایی که شما خریده بودید، نصفش را پخت کردیم دادیم به عزاداران و نصفش را گذاشتیم برای ولیمۀ سفر کربلای شما. گفت: پشت دستم زدم و گفتم: ای داد ای بیداد؛ این نکته اول. گفتم: روغن درجه یکی که خریده بودم چه کردید؟ پسرم گفت: آن روغن هم دیدیم حیف است بدهیم تو مجلس امام حسین(علیه السلام)، لذا گذاشتیم برای مهمانی خودتان، و رفتیم از بازار روغن درجه دو خریدیم. گفتم: تنباکو را چه‌کار کردید؟ پسرم گفت: آن تنباکوی درجه یکی که خریده بودید دیدیم حیف آن تنباکوی درجه یک بیاریم تو مجلس امام حسین(علیه السلام)، آن را هم گذاشتیم برای دید و بازدیدهای خودتان خرج کردیم، لذا رفتیم بازار تنباکوی متوسط خریدیم و برای مجلس عزای امام حسین(ع) آنها را خرج کردیم. در آخر گفتم: آشپز را صدا بزنید بیاید. به آشپز گفتم: تو چه کردی؟ گفت: یعنی چه کردم؟ گفتم: فکر کن ببین زمانی که در مجلس ما آشپزی می‌کردی، چه‌کار خاصی برای امام حسین(ع) کردی؟ آشپز فکر کرد گفت: من وقتی می‏خواستم این آتش زیر دیگ‌ها را روشن کنم؛ دلم شکست گفتم: یا ابا عبد الله! اگر منم در توانم بود برایت اطعام می‏کردم و عزادارها را اکرام می‏کردم، ولی دستم خالی است و چیزی ندارم، اما این کبریت تو جیبم، مال خودم است. این کبریت مال چپق خودم است، کبریت را روشن کردم و آتش زیر دیگ را با کبریت خودم روشن کردم. به او گفتم: آن یک چوب کبریت تو را، امام حسین(علیه السلام) به حضرت ابالفضل فرمودند: بنویس! | | 📚 برگرفته از سخنرانی استاد شیخ علیرضا حدائق در ششم محرم 1400 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈