eitaa logo
کشکول معرفت
158 دنبال‌کننده
7 عکس
0 ویدیو
0 فایل
📚فضایی آرام جهت انتشارنکات ناب و کمتر شنیده شده📚 ارتباط با مدیر: @vahid_72
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 آن که ... 📣 رحمت الله علیه: ✳️11. آن‏كه معاش مادّى را وسيله مقامات معنوى نگيرد، سخت در خطاست. ✳️12. آن‏كه به هر آرمان است، ارزش او همان است. ✳️13. آن‏كه از مرگ مى‏ترسد، از خودش مى‏ترسد. ✳️14. آن‏كه خداى را انكار دارد، منكر وجود خود است. ✳️15. آن‏كه حق معرفت به نفس روزيش شده است فيلسوف است چه اين كه فلسفه، معرفت انسان به نفس خود است، و معرفت نفس أمّ حكمت است. ✳️16. آن‏كه در خود فرو نرفته است و در بحار ملكوت سير نكرده است و از ديار جبروت سر درنياورده است، ديگر سباحت و سياحت را چه وزنى نهاده است؟ ✳️17. آن‏كه خود را جدولى از درياى بيكران هستى نيافته است، در تحصيل معارف و ارتقايش چه مى‏انديشد؟! ✳️18. آن‏كه خود را متسخّر در تحت تدبير متفرّد به جبروت نمى‏يابد، در وحدت صنع صورت شگفتش چه مى‏گويد؟! ✳️19. آن‏كه در وادى مقدّس «من كيستم؟» قدم ننهاده است، خروارى به خردلى. ✳️20. آن‏كه از اعتلاى فهم خطاب محمّدى سر باز زده است، خود را به مفت باخته است. 📚منبع: گنجينه گوهر روان ص: 11 @kashkool_marefat
🌺تقدیم به امام زمان علیه السلام و محبین ایشان 📣 رحمت الله علیه: 💢آدمى، داراى دو ويژگى مهمّ است؛ يكى شناخت و معرفت، و ديگرى عشق و محبّت. 🔰او در نهاد خويش، دو گوهر گران بها دارد و همواره به دنبال مشترى لايقى مى‌گردد تا اين دو گوهر را به پايش بريزد، و آن گاه كه معشوق خويش را يافت، به ابراز رفتارهاى عاشقانه مى‌پردازد و در شادى محبوبش شاد، و در غمش، غمگين مى‌شود. 💠عاشق، در انجام اين رفتارهاى عاشقانه، هر چه بيش‌تر دقّت داشته باشد، عشقش قوى‌تر مى‌شود. انسان، هرچه بيش‌تر به رفيق محبوبش اظهار محبّت كند و رفتارهاى دوستانه بيش ترى انجام بدهد، محبّتش عميق‌تر و پايدارتر خواهد شد. ✳️از سوى ديگر، چنان چه شخصى، رفيق خويش را به فراموشى سپارد، كم كم محبّت او نيز از دلش مى‌رود: از دل برود، هر آن چه از ديده برفت. 🔆رفتارهاى محبّانه ما در احترام و توسّل به اولياى خدا و برگزارى مراسم جشن و سرور در ايّام شادى و برپايى مراسم عزادارى در ايّام غم و عزاى ايشان، براى اين است كه عواطفمان جهت يابد و رابطه عاطفى ما با اولياى خدا پابرجا بماند و رشد كند. ✅ارزش آدمى به همين است كه معشوق شايسته‌اى بيابد و دلش را به او بسپارد؛ البتّه انسانيت انسان فقط به عشق و محبّت وابسته نيست؛ بلكه بخش ديگرى از وجود او نيز به شناخت و معرفت مربوط مى‌شود. اين دو (محبّت و معرفت يا عشق و شناخت)، رابطه بسيار نزديكى با هم دارند. هرچه انسان، كمال و زيبايى فرد يا چيزى را بيش‌تر بشناسد، فزون ترى به او مى‌يابد و آدمى تا نشناسد، محبّت پيدا نمى كند. 📚منبع: آفتاب ولایت/ منشور محبت و معرفت ۱ @kashkool_marefat
🔴عاشق پاکباخته 📣 رحمت الله علیه: ✳️هر عاشقى به طور طبيعى دوست دارد با معشوق خويش ارتباطى برقرار كند؛ انسى بگيرد؛ به لقايش برسد و از ديدار و همنشينى با او لذّت ببرد. در چنين عشقى، خودخواهى وجود دارد؛ 💠امّا عاشق پاكباخته، در انديشه التذاذ خودش هم نيست؛ بلكه فقط محبوب را مى‌بيند و همواره در پى آن است تا كارى را انجام دهد كه معشوقش دوست مى‌دارد. 💢در تمام عالم، فقط يك خورشيد حقيقت و يك مظهر كامل صفات جمال و جلال الاهى وجود دارد كه هر كس به او توجّه يابد، به اندازه ظرفيتش از آن خورشيد رخشان بهره مى‌برد و نور مى‌گيرد. 🔰 همه دوستداران وجود مقدّس ولىّ عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشريف، به اندازه معرفت خودشان دوست دارند چشمشان به جمال حضرت روشن شود و روزى بيايد كه بتوانند از وجود آن مقدّسش فيض گيرند و بهره برند؛ امّا پاكباختگان حضرت، هماره در انديشه آنند كه محبوبشان چه چيزى را دوست دارد تا آن را انجام دهند. ديگر با خود محبوب است كه هرگونه صلاح بداند، با عاشقانش رفتار كند. ❇️چنين عاشقانى، ديگر در اين انديشه نيستند كه از او چيزى دريافت كنند و بهره‌اى ببرند؛ چرا كه ايشان از تمام خودخواهى‌ها رسته، و فقط به رضايت محبوب دل بسته اند. ✴️خوب است ما نيز بكوشيم در اين ميدان پيش رويم و خودمان را فراموش كنيم. بيش‌تر توجّه داشته باشيم كه او از ما چه مى‌خواهد و دوست دارد چه كارى انجام بگيرد. اين كه ما نيز به نوايى برسيم يا نرسيم، مهم نيست. 📚منبع: آفتاب ولایت/ منشور محبت و معرفت ۱ @kashkool_marefat
🔴مظهر ليس كمثله شي ء 📣 حفظه الله تعالی: 💠حضرت رسول، شخصيت ممتازي است كه نه در گذشته تاريخ همانند داشت و نه در آينده تاريخ مماثل دارد. او مظهر (ليس كمثله شي ء) و مظهر (ولم يكن له كفواً أحد) است. ✳️هر اسمي از اسماي الهي مظهر طلبيده، در بين انسانها ظهوري دارد، وجود مبارك پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) چون در بين انسانها و جهان امكان، انسان كاملي است مظهر (ليس كمثله شي ء) خداي سبحان است. 🔰همه انبيا، آيات الهي و سايه (نورُ السَّماوات و الأرض) هستند، ولي پيغمبر، سايه و صورت مرآتي است كه (و لم يكن له كفواً أحد) را بهتر نشان مي دهد، از اين جهت آن حضرت مي تواند بر همه انبيا مهيمن و خاتِم(به كسر) و خاتَم (به فتح) بوده، واجد سيره اي علمي باشد كه ديگران نداشته و ندارند. 📚منبع:سيره رسول اكرم(ص) در قرآن ج 8 ص26 @kashkool_marefat
🔴عبوديت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) 📣 حفظه الله تعالی: 💢خداي سبحان در باره رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرموده است: (و أن إلي ربك المنتهي) (همراه با الف ولام). ✳️خدا، رب العالمين است ولي بعضي از انسانها تحت تدبير اسماي جزئيّه حقّند، مثلاً بعضي درحقيقت، عبدالرزّاق، عبدالباسط، عبدالقابض، عبدالكريم، يا عبدالجليل هستند اما پيامبر اسلام «عبدُه» است و پروردگاري مدبّر و مربّي شخصي وي است كه نهايي ترين مرتبه را داراست، و در قوس صعود، مقامي برتر از مقام مربوبيّت شخص رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نيست، و آن حضرت (صلي الله عليه و آله و سلم) منتسب به عاليترين اسم از اسماي حسناي خداي سبحان است، يعني «هو» كه همان هويت مطلقه است، چون كاملترين عبوديت از آن اوست، جامعترين كلمه به او اشاره دارد و حضرت در قوس نزول از نزد همان مقام تنزّل كرده و هويت مطلقه مبدأ ارسال رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است: (هوالذي أرسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله). 💠قرآن كريم وقتي مي خواهد تعبير «عبد» را نسبت به ساير انبيا بكار ببرد همراه با ذكرنام آنها بكار مي برد مثلاً مي فرمايد: (واذكر عبادنا إبراهيم واسحاق ويعقوب أولي الأيدي والأبصار) يا مي فرمايد: «ياد كن بنده ما داود را». «ياد كن بنده ما ايوب را». «بنده ما نوح را تكذيب كردند». و... 🔰ولي پيامبر خاتم را بدون نام ياد مي كند، عبد مطلق، به آن فرد كامل انصراف دارد: (تبارك الذي نزّل الفرقان علي عبده ليكون للعالمين نذيراً) گرچه تورات موسي(عليه السلام) نيز «فرقان» است: (و إذ آتينا موسي الكتاب و الفرقان ... ) امّا وقتي عبد مطلق گفته مي شود، عبد كامل به ذهن مي آيد و آن رسول خداست. مي فرمايد: خدايي متبارك است كه فرقان را بر بنده اش نازل كرد. نه قبل از كلمه «عبد» نام مبارك پيغمبر را مي برد و نه بعد از آن، تا بگوييم نام آن حضرت (صلي الله عليه و آله و سلم) محذوف به قرينه است؛ و نيز نمي گويد «عبدنا»: بنده ما، كه ناظر به كثرت باشد، بلكه مي فرمايد: (عَبْدِه) كه ناظر به مقام وحدت است، اين كلمه از «عبد الله» نيز بالاتر است، زيرا اين عبوديت، حاكي از هويت مطلقه است كه بالاتر از مقام الوهيت است. 🔻و نيز در ابتداي سوره «إسراء» مي فرمايد: (سبحان الذي أسري بعبده ليلاً... ) خدايي سبّوح است كه بنده اش را در پاسي از شب به معراج برد. ديگران عبد مقيد، يعني بنده تعيّنات مقيّده اند، ولي رسول اكرم بنده آن مقام اطلاق است. خداوند، از رسولش به عنوان «عبده» ياد مي كند، نه به خاطر اينكه كلمه «الذي» از موصولات است و عايد مي خواهد، زيرا اين مطلب را با الفاظ ديگر نيز مي توان بيان نمود؛ اگرمتكلم بخواهد آن معارف بلند وعبوديت مطلقه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را تفهيم كند، از عبوديت وي با الفاظ ديگر ياد مي كند. ❇️ در ابتداي سوره «كهف» نيز تعبيري مشابه تعبير همين آيه دارد: (الحمد لله الذي أنزل علي عبده الكتاب) جز اينكه در آنجا سخن از تسبيح بود ودراينجا سخن از تحميد است. چون عبد محض مي تواند در اثر عبوديت تامه مظهر «سبّوح» بشود، چنانكه مي تواند در اثر عبوديت كامله، مظهر «حميد» قرار گيرد. 📚منبع:سيره رسول اكرم(ص) در قرآن ج 8 ص 27 و 28 @kashkool_marefat
هدایت شده از کشکول معرفت
🌺تقدیم به مُحبین کریمه اهل بیت علیهم السلام 📣 رحمت الله علیه: ✳️خداوندِ رفيع الدّرجات، درجات مرحوم علاّمه طباطبايى رضوان الله تعالى عليه را عالى‌تر بفرمايد. او وقتى كتاب روايت را به دست مى‌گرفت، آن را مى‌بوسيد. اگر درون قفسه كتابى، كتاب روايت وجود داشت، طورى مى‌نشست كه پشت به كتاب روايت نباشد. در جلساتى كه در منازل اهل علم تشكيل مى‌شد، بسيار مواظب بود به قفسه كتاب‌ها پشت نكند و به كتاب‌هاى روايى، كم ترين بى احترامى نشود. 💢علاّمه طباطبايى(رحمه الله)، گوهرشناس بود و قدر پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امامان معصوم(عليهم السلام) را مى‌دانست؛ از اين رو جلد كتاب روايت را مى‌بوسيد و معتقد بود كه اين كتاب به صاحبش انتساب دارد. ⁉️مگر چوب درگاه (عليها السلام) با چوب درهاى ديگر فرق مى‌كند؟! چوبِ در حرم (عليها السلام)، به وجود مقدّس حضرت انتساب دارد. اگر كسى به قصد شفا، حتّى خاك پاى زائران (عليها السلام) را به چشم بكشد، اشتباه نكرده است. اگر معرفت داشته باشيم، مى‌فهميم كه مقام اين بزرگان تا چه اندازه والا است. فهم ما كجا و مقام امامان معصوم(عليهم السلام) كجا؟! 📚منبع:آفتاب ولایت/منشورمحبت‌ومعرفت۳📚 @kashkool_marefat
هدایت شده از کشکول معرفت
🔴خاک حرم 📣 رحمت الله علیه: 💠توجّه معنوى و روحى مى‌تواند همه عوامل مادّى را محكوم كند. اگر آن اكسير و آن ارتباط معنوى و قلبى را بيابيم، خيلى از مشكلات حل مى‌شود. 🔰 آن وقت است كه انسان مى‌فهمد، گردوخاك زائران آستان مقدّس معصومان(عليهم السلام) كه اهل معرفت، شفاى بيمارى‌هايشان را در آن مى‌جويند، چه اكسير بزرگى است. 💢بزرگانى از مراجع عظام را ديده ام كه خاك حرم (عليها السلام) را با دست بر مى‌داشتند، بر قلبشان مى‌ماليدند. آنان حقيقتى را مى‌بينند كه ما نمى بينيم. ايشان معرفتى دارند كه ما نداريم. ✳️مقصود من اين نيست كه انسانى خرافاتى شويد و هركس نقل كرد كه فلان جا تبرّك و نظر كرده است، زود باور كنيد. مؤمن زودباور نيست؛ بلكه خيلى زيرك و عميق است؛ ✅امّا اگر كسى به خاكى به قصد انتساب آن به خدا و پيامبر و اهل بيت(عليهم السلام) تبرّك بجويد و بزرگ‌ترين آثار بر آن مترتّب شود، تعجّب نكنيد. 📚منبع:آفتاب ولایت/منشورمحبت‌ومعرفت۳📚 @kashkool_marefat
🔴رابطه ی انسان با منبع فیّاض 📣 حفظه الله تعالی: 💠دعا، وسیله ی مؤمن و ملجأ مضطر و رابطه ی انسان ضعیف و جاهل با منبع فیّاض علم و قدرت است، و بشر بی رابطه ی روحی با خدا و بدون عرض نیاز به غنی بالذات، در عرصه ی زندگی سرگشته و درمانده و هدر رفته است؛ «قُل ما یَعبَؤُا بِکُم رَبِّی لَو لا دُعاؤُکُم». 📚منبع: دعا از منظر حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله ص 24 @kashkool_marefat
🔴خشوع و خاکساری نزد پروردگار 📣 حفظه الله تعالی: 💠مطلبِ اصلیِ دعا چیست؟ خشوع در مقابل پروردگار. اصلِ دعا، این است. اینکه می‌بینید از قول پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: «أَلدُّعَاءُ مُخُّ العِبَادَهً»؛ مغز عبادت دعاست به خاطر آن است که در دعا حالتی وجود دارد که عبارت است از وابستگیِ مطلق به پروردگار و خشوع در مقابل او. ✅اصل عبادت هم این است. لذاست که در ادامه ی آیه ی شریفه ی «وَ قالَ رَبُّکُمُ ادعُونِی أَستَجِب لَکُم» می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَستَکبِرُونَ عَن عِبادَتِی سَیَدخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِین. » 💢اصل دعا این است که انسان در مقابل خدای متعال، خود را از انانیّت دروغین بشری بیندازد. اصل دعا، خاکساری پیش پروردگار است. 🔰عزیزان من! هرجا که شما نگاه کردید- چه در محیط خودتان، چه در کشور خودتان و چه در سرتاسر دنیا- و بدی و فسادی را از ناحیه ی کسی، مشخّصاً دیدید، اگر دقّت کنید مشاهده خواهید کرد که اساس و منشأ آن بدی و فساد، انانیّت، استکبار، استعلا و غرور انسانی است. دعا باید این را بشکند. 📚منبع: دعا از منظر حضرت آیت الله خامنه ای ص ۲۸ @kashkool_marefat
💠وَ قالَ تَعالى: يَابْنَ آدَمَ! اَكْثِرْ مِنَ الزّادِ اِلى طَريقٍ بَعيدٍ، وَ خَفِّفِ الْحَمْلَ فَالصِّراطُ دَقيقٌ، وَ اَخْلِصِ الْعَمَلَ فَاِنَّ النّاقِدَ بَصيرٌ، وَاَخِّرْ نَوْمَكَ اِلَى القُبُورِ وَفَخْرَكَ اِلىَ الميزانِ وَ لَذّاتِكَ اِلَى الجَنَّةِ، وَ كُنْ لى، اَكُنْ لَكَ. ✳️خداوند متعال فرمود: اى فرزند آدم! 🔸براى راهى طولانى توشه بسيار برگير و بار خود را سبك كن، چرا كه راه، باريك است. 🔻و كار و عمل را خالص ساز، چرا كه ارزياب، بيناست. 🔹و خواب خود را براى قبر نگهدار و افتخار خويش را براى ميزان و لذّت هاى خود را براى بهشت. 🔸و براى من باش، تا براى تو باشم. 📚منبع: الجواهر السَنيّه ص 67. @kashkool_marefat
🔴عرش و اشك علاّمه طباطبایی 📣 حفظه الله تعالی: 💠همان گونه كه در جهان تكوين، عرش و فرش هست، در هستي انسان نيز عرش و فرش وجود دارد. فرش انسان، طبيعت او و عرش وي، قلب و روح اوست. «قلبُ المؤمنِ عَرشُ الرحمن» ✳️اين عرش، مانند عرش الهي كه بر آب استوار است: (وكانَ عَرشُهُ عَلَي الماء) بايد بر آب استوار باشد؛ آبي كه عرش انسان بر آن استوار است، اشك است. گفتي آن آب را كه عرش بر اوست اشك كرّوبيان همي يابم 🔰اشك چشم سبب قرار يافتن عرش و تخت انسانيت مي شود و در نتيجه، فرمانروايي عرش بر فرشِ طبيعت ميسّر خواهد شد. 💢انسان براي تحقّق اين فرمانروايي بايد جهاد را سرلوحه كار خود قرار دهد و انسان در جهاد بايد به سلاح مناسبي مجهز باشد. همان گونه كه در دعاي كميل عَلَوي بيان شده، گريه سلاحي است كه در جهاد با نفس بايد به كار گرفته شود: و سلاحُه البكاء. و با ناله و لابه نعمت «خودستاني» حاصل مي شود تا نقمت «خود ستايي» پديد نيايد. ❇️اگر انسان بخواهد در اين جهاد پيروز شود، بايد به سلاح آن نيز مجهّز شود؛ وگرنه ممكن است فاتح نشود، بلكه سقوط كند: (ونُقَلِّبُ اَفِدَتَهُم واَبصرَهُم كَما لَم يُؤمِنوا بِهِ اَوّلَ مَرَّةٍ ونَذَرُهُم في طُغينِهِم يَعمَهون)؛ دلها و ديدگانشان را برمي گردانيم و در نتيجه به آيات ما ايمان نمي آورند، چنان كه نخستين بار به آن ايمان نياوردند و آنان را رها مي كنيم تا در طغيانشان سرگردان بمانند. 🔆از اين رو اگر عرش و تخت، پايگاه نداشته باشد، واژگون مي گردد و دلي هم كه برپايه اشك چشم استوار نباشد، واژگون مي شود، فيض الهي را دريافت نمي كند و در نهايت، سقوط مي كند.علاّمه طباطبايي در دوران زندگي خود با سهرها در سَحَرها انس داشت و در آن لحظات به تهجّد و راز و نياز مي پرداخت. البته اشك و آه ايشان منحصر در اين ساعات خاص نبود، به طوري كه هنگام قرائت و تفسير قرآن كريم، وقتي به آيات رحمت، غضب، توبه و... مي رسيدند، منقلب مي شدند. ✴️ استاد علاّمهِ بر اين پايه بود كه توانست دفاين عقول و علوم خود و ديگران را برانگيزد و خويش را به اوج سپهر برساند. ايشان بر همين اساس و با اشك اسحار و ناله هاي خود به طهارتي دست يافت كه محضر ايشان مبارك و تأثيرگذار بود. 📚منبع: شمس الوحي تبريزي ص 228و 229 @kashkool_marefat
🌺🌹🌼🌸🌹🌺🌼🌸🌹🌺 💠قال السجّاد عليه السلام : أنتِ بِحَمدِ اللّه ِ عالِمَةٌ غَيرُ مُعَلَّمَةٍ ، فَهِمَةٌ غَيرُ مُفهَّمَةٍ ؛ ✳️امام سجّاد عليه السلام : [اى زينب !] تو ، بحمداللّه ، عالمى هستى كه نزد كسى تعليم نديدى و دانايى هستى كه نزد كسى نياموختى . 📚منبع:بحار الأنوار ج 45 ص 164 @kashkool_marefat
🔴فاطمه، تمام حقیقت انسان 📣 رضوان الله تعالی علیه: 💠تمام ابعادی که برای زن متصور است و برای یک متصور است در فاطمه زهرا سلام الله علیها جلوه کرده و بوده است، یک زن معمولی نبوده است، یک زن روحانی، یک زن ملکوتی، یک انسان به تمام معنا انسان، تمام نسخه انسانیت، تمام حقیقت زن، . 💢او زن معمولی نیست، او موجود ملکوتی است که در عالم به صورت انسان ظاهر شده است، بلکه موجود الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شده است. 📚منبع: صحیفه نور ج ۶ ص ۱۸۵ @kashkool_marefat
🔴دست همه از فاطمه کوتاه است 📣 رضوان الله تعالی علیه: ✳️معنویات، جلوه های ملکوتی، جلوه های الهی، جلوه های جبروتی، جلوه های ملکی و ناسوتی همه در این موجود مجتمع است. ✳️ انسانی است به تمام معنا انسان، زنی است به تمام معنا زن. از برای زن ابعاد مختلفه است، چنانچه برای مرد و برای انسان. ✳️این ورق صوری طبیعی نازل ترین مرتبه انسان است و نازلترین مرتبه زن است و نازلترین مرتبه مرد است. لکن از همین مرتبه نازل حرکت به سوی کمال است. انسان موجود متحرک است، از مرتبه طبیعت تا مرتبه غیبت، تا فنا بر الوهیت. ✳️برای صدیقه طاهره این مسائل، این معانی حاصل است. از مرتبه طبیعت، شروع کرده است، حرکت کرده است، حرکت معنوی، با قدرت الهی، با دست غیبی، با تربیت رسول الله (ص) مراحل را طی کرده است تا رسیده است به مرتبه ای که . 📚منبع: صحیفه نور ج ۶ ص ۱۸۵ @kashkool_marefat
🔴بزرگترین فضیلت حضرت زهرا سلام الله علیها 📣 رضوان الله تعالی علیه: 💢من راجع به حضرت صدیقه سلام الله علیها خودم را قاصر می دانم ذکری بکنم، فقط اکتفا می کنم به یک روایت که در کافی شریفه است و با سند معتبر نقل شده است و آن روایت این است که حضرت صادق سلام الله علیه می فرماید: ✳️فاطمه سلام الله علیها بعد از پدرش 75 روز زنده بودند، در این دنیا بودند و حزن و شدت بر ایشان غلبه داشت و جبرئیل امین می آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می کرد و مسائلی از آینده نقل می کرد. 🔆ظاهر روایت این است که در این 75 روز مراوده ای بوده است یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیاء عظام درباره کسی این طور وارد شده باشد که در ظرف 75 روز جبرئیل امین رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتیه ای که واقع می شده است، مسائل را ذکر کرده است و آنچه که به ذریه او می رسیده است در آتیه، ذکر کرده است و حضرت امیر هم آنها را نوشته است، کاتب وحی بوده است حضرت امیر، همان طوری که کاتب وحی رسول خدا بوده است و البته آن وحی به معنای آوردن احکام، تمام شد به رفتن رسول اکرم، کاتب وحی حضرت صدیقه در این 75 روز بوده است. 💠 مسأله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسأله ساده نیست، خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می آید و امکان دارد بیاید، این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است. ❇️ چه ما قائل بشویم به این که قضیه تنزیل، تنزل جبرئیل، به واسطه روح اعظم خود این ولی است یا پیغمبر است، او تنزیل می دهد او را و وارد می کند تا مرتبه پایین یا بگوییم که خیر، حق تعالی او را مأمور می کند که برو و این مسائل را بگو. چه آن قسم بگوییم که بعض اهل نظر می گویند و چه این قسم بگوییم که بعض اهل ظاهر می گویند، تا تناسب ما بین روح این کسی که جبرئیل می آید پیش او و بین جبرئیل که روح اعظم است نباشد، امکان ندارد این معنا و این تناسب بین جبرئیل که روح اعظم است و انبیاء درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسی و عیسی و ابراهیم و امثال اینها، بین همه کس نبوده است بعد از این هم بین کسی دیگر نشده است، حتی درباره ائمه هم من ندیده ام که وارد شده باشد این طور که جبرئیل بر آنها نازل شده باشد، فقط این است که برای حضرت زهرا سلام الله علیهاست که آن که من دیده ام که جبرئیل به طور مکرر در این 75 روز وارد می شده و مسائل آتیه ای که بر ذریه او می گذشته است، این مسائل را می گفته است و حضرت امیر هم ثبت می کرده است و شاید یکی از مسائلی که گفته است، راجع به مسائلی است که در عهد ذریه بلند پایه او حضرت صاحب سلام الله علیه است برای او ذکر کرده است که مسائل ایران جزو آن مسائل باشد، ما نمی دانیم، ممکن است. 🔰در هر صورت من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده اند - با این که آنها هم فضایل بزرگی است - این فضیلت را من بالاتر از همه می دانم که برای غیر انبیا علیهم السلام، آن هم نه همه انبیا، برای طبقه بالای انبیا علیهم السلام و بعض از اولیایی که در رتبه آنها هست، برای کسی دیگر حاصل نشده. و با این تعبیری که مراوده داشته است جبرئیل در این هفتاد و چند روز، برای هیچ کس تاکنون واقع نشده و این از فضایلی است که از مختصات حضرت صدیقه سلام الله علیهاست. 📚منبع:صحیفه نور جلد 19 صفحه 278 و 279 @kashkool_marefat
🔴تضرُّع 📣 حفظه الله تعالی: ✳️خودِ حرف زدن با پروردگار، خود تضرّع کردن، با خدای متعال سخن گفتن، نزد خدای متعال عذرخواهی و توبه و استغفار کردن، برای انسان یکی از مقاصد و هدفهاست. 💢این، بالاترین جنبه‌هایی است که در دعا وجود دارد. نفس اینکه انسان در مقابل پروردگار بایستد و اشک بریزد و اظهار کوچکی و حقارت کند، برای انسان یک علوّ مقام و مرتبه است. 💠بشر با تضرّع در پیش خدای متعال است که عروج می‌کند و اوج می‌گیرد. بدبختی انسان وقتی است که از خدای متعال غافل شود. سیه رویی انسان وقتی است که خود را به خدا محتاج نداند. 📚منبع: دعا از منظر حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله تعالی ص ۲۹ @kashkool_marefat
هدایت شده از کشکول معرفت
⛔️توجه: کم حوصله ها نخوانند. در شب شهادت امام هادی علیه السلام سوالی مهم در خصوص نفس انسان مطرح می شود؛ 📣شهید مطهری رحمت الله علیه: 💢بحث در اطراف این مطلب بود که در اخلاق اسلامی یک موضوع است که می‌توان آن را پایه و محور همه تعلیمات اخلاقی اسلامی قرار داد و تا آنجا که ما تفحص کرده‌ایم، در مآثر اسلامی روی هیچ موضوعی به عنوان پایه و محور به اندازه این موضوع تکیه نشده است و آن اصل است. 🔆در شب گذشته از آیات و روایات به قدر کافی برای شما خواندم. عرض شد در اسلام به کرامت و عزت نفس، به محترم شمردن نفس بسیار اهمیت داده می‌شود، آنهم با کلمه مثل: اکرِمْ نَفْسَک عَنْ کلِّ دَنِیةٍ یا: مَنْ کرُمَت عَلَیهِ نَفْسُهُ هانَتْ عَلَیهِ شَهَواتُهُ‏ که کلام امیرالمؤمنین علی علیه السلام است: آن که در خود احساس کرامت و بزرگواری بکند، در جان خود احساس بزرگواری بکند، مخالفت با شهوات حیوانی برای او آسان است. ✳️نقطه مقابل، حدیثی است از امام هادی (سلام الله علیه)، می‌فرماید: مَنْ هانَتْ عَلَیهِ نَفْسُهُ‏ فَلاتَأْمَنْ شَرَّهُ‏ اگر کسی خودش در نزد خودش خوار بشود، اگر کسی احساس بزرگواری را در خودش از دست بدهد، یعنی خود را به عنوان یک موجود بزرگوار حس نکند- و به تعبیری امروزی نزدیک به این تعبیر- کسی که در روح خودش احساس شخصیت اخلاقی و معنوی نکند، از شر او بترس، از شر او ایمن مباش. ✅برحسب کلام امیرالمؤمنین اگر کسی در روح خود احساس شرافت و بزرگواری بکند، برای او شهوترانی و دنبال هوای نفس رفتن کار منفوری است و نرفتنش کاری آسان [و برحسب کلام امام هادی علیه السلام‏] برعکس، آن کسی که این احساس در او نیست و در خود احساس نمی‌کند که من کسی هستم، شخصیتی هستم، شرافتی دارم، بزرگواری‌ای دارم، آن کسی که این احساس را باخت همه چیز را باخته است، فلا تَأْمَنْ شَرَّهُ. ⁉️آیا را باید خوار کرد یا محترم شمرد؟ بعد این سؤال مطرح شد که این چگونه است که در اسلام از نظر اخلاقی از یک طرف توصیه و تأکید می‌شود به مبارزه و مجاهده با نفس و هوای نفس، و از طرف دیگر تمام تکیه‌‏ها روی بزرگواری نفس است که کوشش کنید احساس بزرگواری را در نفس خود از دست ندهید، احترام ذات و نفس را از دست ندهید؛ اینها چگونه با یکدیگر جور در می‌آید؟ ❇️و گفتیم «نفس» در اصلِ معنی یعنی «خود». «نفس» آن خودِ انسان است. آیا «خود» را باید شکست، زبون و خوار کرد یا «خود» را باید مکرّم داشت و محترم شمرد و عزتش را حفظ کرد؟ آیا این هر دو یک «خود» است؟ ✴️این که نمی‌شود. آیا در انسان دو «خود» وجود دارد که از نظر اخلاقی با یکی از اینها باید مبارزه کرد، باید او را در زنجیر کرد، جلو آزادی‏اش را گرفت، زبونش کرد، می‌راند و به تعبیر شعرای ما- اگرچه این تعبیر در روایات و احادیث نیامده است- باید او را کشت و نفس کُشی کرد، و «خود» دیگر را باید احیا کرد و زنده نگه داشت؟ 📚منبع: فلسفه اخلاق‏، ص 135و 136 پ.ن؛ برای دریافت پاسخ به سوال مذکور به آدرس داده شده مراجعه شود. @kashkool_marefat
🔴قرآن، برترين نعمت خداوند 📣 حفظه الله تعالی: 💠خداي سبحان در سوره مباركه «الرّحمن» فهرستي از موجودات جهان آفرينش و مجموعه اي از نعمتهاي مادي و معنوي خود را بيان مي فرمايد؛ از دنيا و آخرت، از انسان و فرشته و جنّ، از آفرينش انسان و سير كمالي او، از بهشت و سعادتهاي ابدي، و از نعمتهاي ظاهري و باطني و.... 🔰در صدر اين سوره و پس از ذكر صفت «رحمانيّت» خداوند، سخن از تعليم قرآن به انسان در ميان آمده است. (الرحمن علّم القرآن خلق الانسان علّمه البيان) ✳️اين آيات نوراني نشانگر اين نكته است كه قرآن كريم، اولين و مهم ترين و پربارترين نعمت الهي است؛ 💢زيرا انسان، تنها در سايه تعليم خداوند و دريافت و تلقّي قرآن، به كمال نهايي خويش مي رسد و تا قرآن نباشد، كسي به راه نمي يابد. ✅برترين نعمت خداوند يعني قرآن كريم «احسن الحديث» نيز هست؛ بهترين سخن و زيباترين كلامي است كه خداي سبحان نازل فرموده؛ چه از نظر الفاظ و عبارات و فصاحت و بلاغت، و چه از نظر محتواي غني و انسان سازش. اگر كلامي بهتر و عميقتر از قرآن كريم امكان مي داشت، يقيناً خداي سبحان آن را براي خاتم انبيايش صلي الله عليه و آله و سلم نازل مي فرمود. 📚منبع: قرآن در قرآن صفحه 24 @kashkool_marefat
🔴درخواست شهادت در شب های ماه رمضان 📣 رحمت الله علیه: 💢 بايد هميشه به نيازهاى خود توجّه داشته باشد و براى تأمين آنها تنها از خداى متعال استمداد جويد. ✳️لكن توجّه كند كه منحصر به نيازهاى مادّى و دنيوى نيست، بلكه قسمت عمده نيازهاى بشر نيازهاى معنوى و روحى است. 💠 از جمله بزرگترين و مهمترين نيازهاى ما نعمت اسلام، ولايت و هدايت است. بايد آنها را نيز از خدا بخواهيم. 🔰در روايات آمده است كه اولياى خدا از او مى‌كردند: «‌وَ قَتْلا في سَبيلِكَ فَوَفِّقْ لَنا‌»؛[1] بار خدايا، شهادت در راه خودت را نصيب ما بفرما. ✅چنين درخواستهايى نشانگر اوج محّبت آنان به جوار است. ما نيز بايد از آنان بياموزيم. بايد از خداوند بخواهيم كه به ما نيتى خالص نيز عطا كند تا صادقانه، خالصانه و عارفانه با او صحبت كنيم. [1]ـ فرازى از دعاى وارده در شبهاى ماه رمضان 📚منبع: بر درگاه دوست / بخش اول بحث هایی درباره دعا @kashkool_marefat
🔴قبول عمل و پذيرش صالح 📣 حفظه الله تعالی: 💢حضرت در ادامه خطبه شعبانيه مي فرمايد: «أنفاسكم فيه تسبيح» نفسهاي شما در اين ماه خودْ تسبيح است، هر نفسي كه مي كشيد مثل آن است كه گفته باشيد «سبوح قدوس». ✳️«ونوْمكم فيه عبادة» خوابتان در اين ماه عبادت است. «وأعمالكم فيه مقبول» كارهاي جزئي را كه انجام مي دهيد خدا قبول مي كند. 🔰قبولي عمل مقدمه است براي اينكه خداوند خود انسان را قبول فرمايد. 💠لذا در قرآن كريم دو نمونه تعبير دارد: 1 ـ اينكه خداوند عمل عده اي را قبول مي كند. 2 ـ خدا عده اي را قبول مي كند، نه اينكه فقط عمل آنان قبول شود. ❇️چون گروهي عمل صالح دارند و گروهي، خود صالح هستند. آنان كه جزء (الّذين امنوا وعملوا الصالحات) هستند، يعني كارهاي خوب دارند، ولي هنوز به آن مقام نرسيدند كه ذات و گوهرشان خوب بشود. احياناً ممكن است در معرض خطر باشند. ✴️اما دسته‌ي دوم، جزء «صالحين» هستند، مثل ابراهيم خليل (سلام الله‌عليه) كه قرآن در شأن او مي فرمايد: (وإنّه في الاخرة لَمِن الصالحين) صالح يعني كسي كه گوهر ذاتش شايسته شده است. اينها را خدا قبول مي كند. 🌀تعبير قرآن درباره‌ي حضرت مريم (عليهاالسلام) اين است. (فتقبَّلها ربُّها بقبولٍ حَسَنٍ وأنْبتها نباتاً حسناً) خداوند كريم مريم را قبول كرد. نه اين كه فقط عبادتها و نماز و روزه اش را قبول كند، چون نماز و روزه‌ي ديگران را هم قبول مي كند؛ بلكه گوهر ذات افراد كريم را خدا قبول مي كند و قبولي عمل، طليعه اي است براي اينكه انسان به جايي برسد، تا ذاتش مقبول باشد. 📚منبع: حكمت عبادات صفحه 150 @kashkool_marefat
🔴قرب به خدا فقط به وسيله ياد و ذكر او حاصل مى‌شود 📣 رحمت الله علیه: " إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ يَسْجُدُونَ" (اعراف/ آیه ۲۰۶) 💢ظاهر سياق آيه مى‌رساند كه در مقام بيان علت امرى است كه در آيه سابق بود، بنا بر اين، معنايش اين مى‌شود: بياد پروردگارت باش چنين و چنان، زيرا كسانى كه نزد پروردگارت هستند، همين طورند، يعنى به ياد آر پروردگارت را تا از كسانى باشى كه نزد پروردگارت هستند، و از زمره آنان خارج نشوى. 💠و به همين بيان روشن شد كه منظور از اينكه فرمود: " كسانى كه نزد پروردگار توأند" تنها ملائكه نيستند، هم چنان كه بعضى از مفسرين تفسير كرده‌اند، زيرا معنا ندارد بگوييم: تو اين چنين به ياد پروردگارت باش، براى اينكه ملائكه همين طور به ياد اويند، بلكه از لفظ " عِنْدَ رَبِّكَ" استفاده مى‌شود كه مقصود مطلق مقربين درگاه خدايند، چون اين تعبيرى است كه حضور بدون غيبت را مى‌رساند. ✅و از آيه ظاهر مى‌شود كه قرب به خدا تنها به وسيله ياد و ذكر او حاصل مى‌شود، و به وسيله ذكر است كه حجاب‌هاى حائل ميان او و بنده‌اش بر طرف مى‌گردد، و اگر ذكرى در كار نباشد جميع موجودات نسبت به نزديكى به او و دورى از او يكسان مى‌بودند و از اين نظر هيچ اختلافى ميان موجودات نمى‌بود كه يكى به او نزديكتر و يكى دورتر باشد. 🔆و در جمله‌ " لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ يَسْجُدُونَ" امور سه‌گانه‌اى ذكر شده كه ذكر باطنى مانند ذكر زبانى به آن متصف مى‌شود، 🔰 توضيح اينكه، نَفْس مى‌تواند متصف باشد 1⃣به حال عدم استكبار 2⃣ و به حال تقديس خدا 3⃣ و به حال سجده، و كمال خشوع در برابر او عينا همانطورى كه ذكر زبانى كه مقصود از آن عمل خارجى است مى‌تواند به اين سه حالت متصف باشد، ✳️و چنان نيست كه تسبيح مختص به زبان و سجده مختص به ساير اعضاء بوده باشد، هم چنان كه آيه‌ " وَ إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ"   و آيه‌ " وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ"  و آيه‌ " وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ"  نيز بدان دلالت دارد. 📚منبع: ترجمه تفسیر المیزان ج 8 ص 502 @kashkool_marefat
🔴بزرگترین حجاب 📣 رضوان الله تعالی علیه: 💢يكى از آداب قلبيه در عبادات و وظايف باطنيۀ سالك طريق آخرت، توجه به عزّ ربوبيت و ذلّ عبوديت است؛ ✳️و آن يكى از منازل مهمّۀ سالك است؛ كه قوّت سلوك هركس به مقدار قوّت اين نظر است، بلكه كمال و نقص انسانيت تابع كمال و نقص اين امر است. 🔰و هرچه نظر انّيت و انانيت و خودبينى و خودخواهى در انسان غالب باشد، از كمال انسانيت دور، و از مقام قرب ربوبيت مهجور است. 🔆 و حجاب خودبينى و خودپرستى از جميع حجب ضخيم تر و ظلمانى تر است، و خرق اين حجاب از تمام حجب مشكل تر و خرق همۀ حجب را مقدّمه است، بلكه مفتاح مفاتيح غيب و شهادت و باب الابواب عروج به كمال روحانيت، خرق اين حجاب است. 💠 تا انسان را نظر به خويشتن و كمال و جمالِ متوهّم خود است، از جمال مطلق و كمال صرف محجوب و مهجور است، و اوّل شرط سلوك الى اللّه خروج از اين منزل است، بلكه ميزان در رياضت حق و باطل همين است. ✅ پس هر سالك كه با قدم انانيّت و خودبينى و در حجاب انّيت و خودخواهى طىّ منزل سلوك كند، رياضتش باطل، و سلوكش الى اللّه نيست، بلكه الى النفس است: «مادر بت‌ها بت نفس شما است». ---------------------------------- 📚منبع: آداب الصلواة ص ۱۲ @kashkool_marefat
🔴مهاجرت باطنی 📣 رضوان الله تعالی علیه: 💠قالَ تَعالى: (وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِراً إلَى اللّه ِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللّه ِ) [۱] . 🔻هجرت صورى و صورت هجرت عبارت است از هجرت به تن از منزل صورى به سوى كعبه يا مشاهد اولياء (علیهم السلام) ؛ 🔻و هجرت معنوى خروج از بيت نفس و منزل دنيا است الى اللّه و رسوله؛ و هجرت به سوى رسول و ولىّ نيز هجرت الى اللّه است. 🔻 و مادام كه نفس را تعلّقى به خويش و توجّهى به انّيت است مسافر نشده، و تا بقاياى انانيّت در نظر سالك است و جدران شهر خودى و اذان اعلام خودخواهى مختفى نشده، در حكم حاضر است نه مسافر و مهاجر. ---------------------------------- [۱]: - «كسى كه از خانه اش بيرون شود در حالى كه هجرت كننده به سوى خدا و رسول اوست، آن گاه مرگ، او را دريابد، پاداش او بر خدا واقع (و لازم) شده». (النساء (۴): ۱۰۰) 📚منبع: آداب الصلواة ص ۱۲ @kashkool_marefat
🔴رهایی از ... 📣 رحمت الله علیه: 💠از حضرت نقل می‌کنند که فرمود: مؤمن وقتی از گرفتاری تعلق به دنیا آزاد شد، حلاوت دوستی خدا را در قلب خود احساس می‌کند و در این هنگام گویی دیگر زمین برایش کوچک می‌شود و با تمام وجود می‌خواهد که از این عالم ماده رها شود و بیرون برود. 💢و این واقعیتی است که اولیاءالله و مردان خدا با زندگی خود درستی آن را به اثبات رسانده‌‏اند. ✳️در تاریخ زندگی پیامبر نوشته‌اند روزی بعد از نماز صبح به سراغ اصحاب صُفّه رفت. اینان مردمی فقیر بودند که از مال دنیا هیچ نداشتند و در مدینه در کنار مسجد پیامبر روزگار می‌گذرانیدند. 🔰پیغمبر چشمش به یکی از آنها افتاد، دید که رنجور و نزار است و چشم‌هایش در کاسه سرش فرو رفته است. پرسید حالت چطور است؟ 🔆جواب داد: در حالی صبح کرده‌ام که اهل یقین شده‌ام. پیامبر فرمود: ادعای بزرگی می‌کنی، علامت آن چیست؟ گفت: علامت یقین من این است که شبها خواب از من گرفته شده و روزها همواره در روزه بسر می‌برم و شب تا به صبح بی‌تاب عبادتم. ❇️پیامبر فرمود: کافی نیست، بیشتر بگو. او هم شروع کرد به گفتن سایر علائم. عرض کرد: یا رسول الله! من الآن در حالتی هستم که گویی اهل بهشت و اهل جهنم را می‌بینم و صدایشان را می‌‏شنوم. 🔻اگر به من اجازه دهی باطن یک یک اصحاب تو را بگویم. پیامبر فرمود: سکوت، سکوت، بیشتر نگو. اما بگو چه آرزویی داری؟ عرض‏ کرد: آرزوی جهاد در راه خدا. 📚منبع: آشنایی با قرآن ج 1 ص 76 @kashkool_marefat
🔴علم، غیر از ایمان است 📣 رضوان الله علیه: 💢بدان كه «ايمان» غير از علم به خدا و وحدت و ساير صفات كماليۀ ثبوتيه و جلاليه و سلبيه، و علم به ملائكه و رسل و كتب و يوم قيامت است. ✳️ چه بسا كسى داراى اين علم باشد و مؤمن نباشد: شيطانْ عالِم به تمام اين مراتب به قدر من و شما هست و كافر است. بلكه ايمان يك عمل قلبى است كه تا آن نباشد ايمان نيست. 💢بايد كسى كه از روى برهان عقلى يا ضرورت اديان چيزى را علم پيدا كرد، به قلب خود نيز تسليم آنها شود، و عمل قلبى را، كه يك نحو تسليم و خضوعى است و يك طور تقبّل و زير بار رفتن است، انجام دهد تا مؤمن گردد. ✳️و كمال ايمان «اطمينان» است. نور ايمان كه قوى شد، دنبالش اطمينان در قلب حاصل مى شود. و تمام اينها غير از علم است. 💢ممكن است عقل شما به برهان چيزى را ادراك كند، ولى قلب تسليم نشده باشد و علم بى فايده گردد. مثلاً شما به عقل خود ادراك كرديد كه مرده نمى تواند به كسى ضرر بزند و تمام مرده هاى عالم به قدر مگس حس و حركت ندارند و تمام قواى جسمانى و نفسانى از او مفارقت كرده، ولى چون اين مطلب را قلب قبول نكرده و تسليم عقل نشده شما نمى توانيد با مرده، شب تاريك به سر بريد. ولى اگر قلب تسليم عقل شد و اين حكم را از او قبول كرد، هيچ اين كار براى شما اشكالى ندارد. چنانچه بعد از چند مرتبه اقدام، قلب تسليم شده ديگر باكى از مرده نمى كند. ✳️پس، معلوم شد كه تسليم، كه حظّ قلب است، غير از علم است، كه حظّ عقل است. ممكن است انسان به برهان عقلى اثبات صانع تعالى و توحيد او و يوم معاد و ديگر ازعقايد حقّه نمايد، ولى اين عقايد را ايمان نگويند و او را مؤمن حساب نكنند، و در جملۀ كفّار يا منافقين يا مشركين باشد. 📚منبع: چهل حدیث/ حدیث دوم @kashkool_marefat