📝 #کلام_بزرگان #تمثیلات
حقیقت_گناه
🔹#گناه قبل از این که به دیگری ضرر بزند، به گناهکار ضرر میرساند، همان طور که هیزم پیش از این که پارچه را بسوزاند، ماده و بدنه خود را میسوزاند.
🔹گناه، در حقیقت #آتش است و قبل از این که به کسی آسیب برساند، خود گناهکار را میسوزاند؛ از این رو، قرآن کریم، از ظالمان، تعبیر به «حطب» یعنی هیزم میکند: «ظالمان هیزم جهنمند! » (سوره جن، آیه ۱۵)
منبع: #مبادی_اخلاق_در_قرآن صفحه ۱۶۸
#آیتالله_جوادی_آملی
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎼 تنظیم دیجیتال 🌙 اللهم رب شهر رمضان به همراه #مناجات
🎤 حاج محمود کریمی
🔻 #رمضان
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
📖 #درمحضرقرآن
قبل از انجام هرگناهی
ایـن چهار چـیـز را بـه یـاد آوریـد.
1⃣ الله متعال می بیند.
{وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}
و الله نسبت به آنچه انجام مي دهيد، بيناست (حدید/4)
2⃣فرشتگان می نویسند.
{ما یلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ}
انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی راند مگر اینکه نزد او فرشته ای مراقب و آماده (برای دریافت و نگارش) آن سخن است (ق/18)
3⃣روزی مرگ شما فرا میرسد.
{وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقُِّ}
سکرات #مرگ (سرانجام فرا می رسد و) واقعیت را بهمراه می آورد (ق/19)
4قیامتی وجود دارد.
{يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ}
در آن روز(قیامت)، مردمان (از قبرهای خود) دسته دسته و پراکنده بیرون میآیند و رهسپار صحرای محشر میشوند تا کارهایشان بدیشان نموده شود و (نتیجهی اعمالشان را ببینند)» (زلزال/6)
✍ عاقلان را اشارهای کافیست.🤔
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
#کلام_بزرگان
🌺 حاج اسماعیل دولابی (ره) :
دندان طمع را باید کَند.
در دنیا آنچه نیست که نیست، آنچه را هم هست، نیست فرض کن.
دندان طمع دنیا را یکجا بکَن.
در مسافرت اگر دندان طمع را بکَنی، سفر خوش میگذرد.
در دنیا ما مسافریم.
📙مصباح الهدی ص۴۲
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
🔔📣 #تلنگر
🔶🔸الابذکرالله🔸🔶
✅به خـودت نگاه کن٬در طول روز چن تا گنـاه می کنی⁉️
💥👈چه #لذتی در گناه وجود دارد؟ وقتی بدانیـم با این #گناه نافرمانی ڪسی را کردیم که یک عمـر نمڪش را خوردیم
📛👈چه لذتی در #گناه می تواند وجود داشته باشد؟! وقتی در پـس هر گناهی قـلب مبارک #امامت را می شڪنیم و ظهورش را عقب می اندازیم
👆به خـدا قسم
#غیبت #امام_زمان (عج)
همان خانه نشینے علیـست ...💔
فقط چند سالے❗️ طولانی تر...
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
✍ #نکته :
به کودکان خود بیاموزید؛
اهل البیت (ع) تنها پنجره ی حقیقی دنیا رو به خداوند هستند. ❤️
⛅️ أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج ⛅️
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
#کلام_بزرگان
💠حضرت آیت الله بهجت:
🌸 #خدا که مطلع است، معلوم. ملائکه اش، رسُلش، همه جا، در راست، چپ، این طرف، آن طرف، همه جا هستند، نمی شود از خدا مخفی کرد؛
خوب پس(حالا) که نمیشود مخفی کرد و خدا می بیند، یک چیزهایی را دوست دارد، یک چیزهایی را دوست ندارد ـ و برای خودِ ماست، والاّ برای او فرقی نمی کند ـ و اگر این جور است،
❓آیا ما بیش از این حاجت داریم که همین قدر مطلع باشیم که «خدا بر ظاهرِ ما و بر باطن ما مطلع است»؟
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
••⚜••
📝 #کلام_بزرگان
🖋🗒نسخهاۍبراۍجوانان"
میخواهیدڪهاز #گناه بدتان آید؟
تا مۍتوانید یاد #امامزمانعج باشید،
آرام آرام از گناه بدتان میآید و
حالتان عوض میشود.
معلوم استــ انسان از چیزیڪه
بدشمیآید، اصلاسمتشنمۍرود!
#آیتاللهقرهی
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
مناجات و روضه ابتدایی 1397.11.12.mp3
18.05M
﷽
🏴 اللَّهُمَّ فَاقْبَلْ عُذْرِي وَ ارْحَمْ شِدَّةَ ضُرِّي
🎤🎤 حجةالاسلام استاد میرزا محمدی
❤️ #مناجات #ماه_رمضان #صلوات
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
📚 #داستانک
💎شخصی به پسرش وصیت کرد که پس از مرگم جوراب کهنه ای به پایم بپوشانیدمیخواهم در قبر در پایم باشد.
وقتی ک پدرش فوت کرد و جسدش را روی تخته شست و شوی گذاشتند تا غسل بدهند، پسر وصیت پدر خود را ب عالم اظهار کرد، ولی عالم ممانعت کرد و گفت: طبق اساس دین ما ، هیچ میت را ب جز کفن چیزی دیگری پوشانیده نمی شود! ولی پسر بسیار اصرار ورزید تا وصیت پدرش را بجای آورند، سر انجام تمام علمای شهر یکجا شدند و روی این موضوع مشورت کردند، که سر انجام به مناقشه انجامید...در این مجلس بحث ادامه داشت ک ناگهان شخصی وارد مجلس شد و نامه پدر را به دست پسر داد، پسر نامه را باز کرد، معلوم شد که نامه (وصیت نامه) پدرش است و به صدای بلند خواند:پسرم! میبینی با وجود این همه ثروت و دارایی و باغ و ماشین و این همه امکانات و کارخانه حتی اجازه نیست یک جوراب کهنه را با خود ببرم.
یک روز #مرگ به سراغ تو نیز خواهد آمد، هوشیار باش، ب تو هم اجازه ی کفن بیشتر نخواهند داد. پس کوشش کن از دارایی ک برایت گذاشته ام استفاده کنی و در راه نیک و خیر به مصرف برسانی و دست افتاده گان را بگیری، زیرا یگانه چیزی ک با خود به #قبر خواهی برد همان اعمالت است.
--------------------------
📚با #داستانک های مذهبی ما همراه باشید
ڪشکول_معنوی👇
➠ @kashkoolmanavi ◆
#کلام_بزرگان
🌷استاد شیخ حسین انصاریان:
قلب انسان در ماه رمضــــان ڪه ماهِ
صـــــــــــفا و #ســـــازندگى است با
عبادتهاى سحرگاهى صيقل مىيابد
و اگر بهسان زغـــــال سنگ هم باشد
تبديل به #المــاس شفاف و با ارزش
مىگــــردد.
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
•
#تلنگـــر⚠️
#شیطان میگه: همین یڪ بار #گناه ڪن،بعدش دیگه خوب شو!
/۹یوسف/
خــدا میگه: باهمین یڪ گناه ،ممکنه
#دلت بمیره و هرگز توبه نکنی،
وتا ابد جهنمی بشی...!!
/۸۱بقره/
#حواستهست؟
#کارشیطانوسوسهاستنهاجبار....
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
📜 #درمحضراهل_بیت
☘️امام رضا عليهالسلام
🔶تَعَطّروا بِالاِستغفارِ وَلا تَفضَحَنَّكُم رَوائِحُ الذُّنوبِ!
🔷با #استغفار کردن، خود را معطّر و خوشبو کنيد تا رايحة (متعفن) #گناه، شما را مفتضح ننمايد!
📙جامع احاديثالشيعه،ج ١٤،ص ٣٣٧
❅•❥🦋❥•❅
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
4_5778328633579930807.mp3
6.55M
🎧🎧🎧
📃《 #گناه ناامیدی، بزرگترین گناهه》
🎤سید رضا نریمانی⇧⇧
#مناجات #بسیارزیبا
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
🕊اےآخرین ترانه و ای #آخرین بهار
🌺بازآ که بی حضور تو تلخَست روزگار
🕊مولای #سبزپوش من،ای منجیِ بزرگ
🌺تعجیل کن که تاب ندارم💗در انتظار
#اللهم_عجل_لولیک_الفـرج 🌸🍃
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
🕋 کشکول معنوی 🕋 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ #امام_زمان مذهبی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_چهارم 💠 از صدای پای من مثل اینکه به حال آمده باشد، نگاهم کرد و زیر
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_پنجم
💠 عباس بیمعطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده بود به سمت ایوان برگشت.
میدانستم از #شیرخشک یوسف چند قاشق بیشتر نمانده و فرصت نداد حرفی بزنم که یکسر به آشپزخانه رفت و قوطی شیرخشک را با خودش آورد.
💠 از پلههای ایوان که پایین آمد، مقابلش ایستادم و با نگرانی نجوا کردم :«پس یوسف چی؟» هشدار من نهتنها #پشیمانش نکرد که با حرکت دستش به امّ جعفر اشاره کرد داخل حیاط شود و از من خواهش کرد :«یه شیشه آب میاری؟»
بیقراریهای یوسف مقابل چشمانم بود و پایم پیش نمیرفت که قاطعانه دستور داد :«برو خواهرجون!» نمیدانستم جواب حلیه را چه باید بدهم و عباس مصمم بود طفل #همسایه را سیر کند که راهی آشپزخانه شدم.
💠 وقتی با شیشه آب برگشتم، دیدم امّ جعفر روی ایوان نشسته و عباس پایین ایوان منتظر من ایستاده است. اشاره کرد شیشه را به امّ جعفر بدهم و نصف همان چند قاشق شیرخشک باقیمانده را در شیشه ریخت.
دستان زن بینوا از #شادی میلرزید و دست عباس از خستگی و خونریزی سست شده بود که بلافاصله قوطی را به من داد و بیهیچ حرفی به سمت در حیاط به راه افتاد.
💠 امّ جعفر میان گریه و خنده تشکر میکرد و من میدیدم عباس روی زمین راه نمیرود و در #آسمان پرواز میکند که دوباره بیتاب رفتنش شدم.
دنبالش دویدم، کنار در حیاط دستش را گرفتم و با #گریهای که گلویم را بسته بود التماسش کردم :«یه ساعت استراحت کن بعد برو!»
💠 انعکاس طلوع آفتاب در نگاهش عین رؤیا بود و من محو چشمان #آسمانیاش شده بودم که لبخندی زد و زمزمه کرد :«فقط اومده بودم از حال شما باخبر بشم. نمیشه خاکریزها رو خالی گذاشت، ما با #حاج_قاسم قرار گذاشتیم!» و نفهمیدم این چه قراری بود که قرار از قلب عباس برده و او را #مشتاقانه به سمت معرکه میکشید.
در را که پشت سرش بستم، حس کردم #قلبم از قفس سینه پرید. یک ماه بیخبری از حیدر کار دلم را ساخته و این نفسهای بریده آخرین دارایی دلم بود که آن را هم عباس با خودش برد.
💠 پای ایوان که رسیدم امّ جعفر هنوز به کودکش شیر میداد و تا چشمش به من افتاد، دوباره تشکر کرد :«خدا پدر مادرت رو بیامرزه! خدا برادر و شوهرت رو برات حفظ کنه!»
او #دعا میکرد و آرزوهایش همه حسرت دل من بود که شیشه چشمم شکست و اشکم جاری شد.
💠 چشمان او هم هنوز از شادی خیس بود که به رویم خندید و دلگرمی داد :«#حاج_قاسم و جوونای شهر مثل شیر جلوی #داعش وایسادن! شیخ مصطفی میگفت #سید_علی_خامنهای به حاج قاسم گفته برو آمرلی، تا آزاد نشده برنگرد!»
سپس سری تکان داد و اخباری که عباس از دل غمگینم پنهان میکرد، به گوشم رساند :«بیچاره مردم #سنجار! فقط ده روز تونستن مقاومت کنن. چند روز پیش #داعش وارد شهر شده؛ میگن هفت هزار نفر رو کشته، پنج هزار تا دختر هم با خودش برده!»
💠 با خبرهایی که میشنیدم کابوس عدنان هر لحظه به حقیقت نزدیکتر میشد، ناله حیدر دوباره در گوشم میپیچید و او از دل من خبر نداشت که با نگرانی ادامه داد :«شوهرم دیروز میگفت بعد از اینکه فرماندههای شهر بازم #اماننامه رو رد کردن، داعش تهدید کرده نمیذاره یه مرد زنده از #آمرلی بره بیرون!»
او میگفت و من تازه میفهمیدم چرا دل عباس طوری لرزیده بود که برای ما #نارنجک آورده و از چشمان خسته و بیخوابش خون میبارید.
💠 از خیال اینکه عباس با چه دلی ما را تنها با یک نارنجک رها کرد و به معرکه برگشت، طوری سوختم که دیگر ترس #اسارت در دلم خاکستر شد و اینها همه پیش غم حیدر هیچ بود.
اگر هنوز زنده بود، از تصور اسارت #ناموسش بیش از بلایی که عدنان به سرش میآورد، عذاب میکشید و اگر #شهید شده بود، دلش حتی در #بهشت از غصه حال و روز ما در آتش بود!
💠 با سرانگشتان لرزانم نارنجک را در دستم لمس کردم و از جای خالی انگشتان حیدر در دستانم #آتش گرفتم که دوباره صدای گریه یوسف از اتاق بلند شد.
نگاهم به قوطی شیر خشک افتاد که شاید تنها یکبار دیگر میتوانست یوسف را #سیر کند. بهسرعت قوطی را برداشتم تا به اتاق ببرم و نمیدانستم با این نارنجک چه کنم که کسی به در حیاط زد.
💠 حس کردم عباس برگشته، نارنجک و قوطی شیر خشک را لب ایوان گذاشتم و به #شوق دیدار دوباره عباس، شالم را از روی نرده ایوان برداشتم.
همانطور که به سمت در میدویدم، سرم را پوشاندم و به سرعت در را گشودم که چهره خاکی #رزمندهای آینه نگاهم را گرفت. خشکم زد و لبهای او بیشتر به خشکی میزد که به سختی پرسید :«حاجی خونهاس؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
#کلام_بزرگان
حضرت امام خمینی سلام الله علیه:
عزیزان من!
🍀کوشش و مجاهده کنید در راه نیل به حق و وصول به مقامِ عظمت و جلال او.
🍀این چند روز عمر بسیار زودگذر است،چه بهتر که صرفِ خدمت شود و فدایِ او گردد
📚نامه های عرفانی/ش 3
🔴کانال کشکول معنوی🔴⬇️
@kashkoolmanavi
✍ #نکته :
🌙این یک ماه،درهای جهنم راکه ۴قفله کرده اند!
🌦درهای آسمان راهم که چارطاق بازگذاشته اندبرای صعودبندگان!
ببینم چندمرده حلّاجی ای نفس!
ببینم دیگرچه بهانه ای داری برای بالانرفتن!
#رمضان
👇👇👇
@kashkoolmanavi
🚑نوبت به نوبت! می آید سراغمان!
امروز نیامد، فردا!
⚰میگویند دردناک ترین سکانس #مرگ، وقتی است که #شیطان، مانع شهادتین و بهشتی شدنمان میشود!
البته مراقبت #نماز خودت که باشی،شیطان را به مجلس موتت راه نمیدهند!
#یاد_مرگ
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
📝 #کلام_بزرگان
📺باهراختراعی،عقل حکم کند دفترچه راهنما و بروشوری جهت استفاده صحیح بفرستند!
خودت قاضی!
ما از تلویزیون ویخچال کمتریم ک هیچ مراجعه ای سمت بروشورخالق، ( #قرآن )نمیکنیم؟!
📖بروشورت رابخوان!
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
📚 #داستانک
مرحوم آیتالله سیدمحمد هادی میلانی(ره) دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت میکردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم، وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان میدهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانههای کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه میکند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است و بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کردهاند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
هیچ کافر را به خواری منگرید
که مسلمان مردنش باشد امید
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
💕اگر میخواهی ببینی چه نسبتی با امام زمانت داری، ببین در ملاقات با #قرآن چه حس و حالی دارد دلت؟!
💘اگر عاشقی ومشتاق آیاتش، امیدوار باش که عاشق #امام_زمان نیز هست دل شیدایت! وإلا فَلا!
السلام علیک #یاأباصالح_المهدی
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
⚫️🚶پشت کردم به #گناه !
#پاک شوم در رمضان!
🌴همه ترکم بکنند! عیب ندارد!
💞 تو بمان!
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
📖 #درمحضرقرآن 🏡
🌸«ﺃَ ﻟَﻴْﺲَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﺑِﻜﺎﻑٍ ﻋَﺒْﺪَﻩُ»[زمر/۳۶]
👈یعنی بنده اش را کفایت نمیکند خداوند( از هرچه غیرخداست)؟!
🚧درجاده ایمان و ولایت که قدم گذاشتی، از زمین و آسمان، هجوم می آورند به تو، وسوسه ها و لشکر شیاطین، که شاید دست بکشی از راه حق؛
💥از این وآن می ترسانند تورا که با #خدا بودنت، قیمت زیادی برمیدارد برایت؛ شاید به بهای بریدنِ هر که هست دور وبرت! و از دست دادن هرچه هست👈«ﻭَ ﻳُﺨَﻮِّﻓُﻮﻧَﻚَ ﺑِﺎﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻣِﻦْ ﺩُﻭﻧِﻪ»!
باشد بگذارد برود ازکفت، هرکه هست و هرچه هست!
#خدا که هست؛ کافیست تورا از هرآنچه نیست؛
وآنکه تورا دارد، چه ندارد ای مهربان؟!
وچه دارد، آنکه تورا ندارد؟!
#باآیهوتلنگرهایقرآنیماهمراهباشید
@kashkoolmanavi
#درثوابنشرآیهشریکشوید