❣ #سلام_امام_زمانم❣
#صبح یعنی ...
تپشِ قلبِـ💗 زمان
درهوسِ #دیدنِ_تــو
که #بیایی و زمین
گلشنِ🌼🍃 اسرار شود
#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجـ 🌸🍃
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
🕋 کشکول معنوی 🕋 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ #امام_زمان مذهبی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_ششم 💠 گریه یوسف را از پشت سر میشنیدم و میدیدم چشمان این رزمنده د
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_هفتم
💠 یک نگاهم به قامت غرق #خون عباس بود، یک نگاهم به عمو که هنوز گوشه چشمانش اشک پیدا بود و دلم برای حیدر پر میزد که اگر اینجا بود، دست دلم را میگرفت و حالا داغ فراقش قاتل من شده بود.
جهت مقام #امام_مجتبی (علیهالسلام) را پیدا نمیکردم، نفسی برای #دعا نمانده بود و تنها با گریه به حضرت التماس میکردم به فریادمان برسد.
💠 میدانستم عمو پیش از آمدن به بقیه آرامش داده تا خبری خوش برایشان ببرد و حالا با دو پیکری که روبرویم مانده بود، با چه دلی میشد به خانه برگردم؟
رنج بیماری یوسف و گرگ مرگی که هر لحظه دورش میچرخید برای حال حلیه کافی بود و میترسیدم مصیبت #شهادت عباس، نفسش را بگیرد.
💠 عباس برای زنعمو مثل پسر و برای زینب و زهرا برادر بود و میدانستم رفتن عباس و عمو با هم، تار و پود دلشان را از هم پاره میکند.
یقین داشتم خبر حیدر جانشان را میگیرد و دل من بهتنهایی مرد اینهمه درد نبود که بین پیکر عباس و عمو به خاک #مصیبت نشسته و در سیلاب اشک دست و پا میزدم.
💠 نه توانی به تنم مانده بود تا به خانه برگردم، نه دلم جرأت داشت چشمان #منتظر حلیه و نگاه نگران دخترعموها را ببیند و تأخیرم، آنها را به درمانگاه آورد.
قدمهایشان به زمین قفل شده بود، باورشان نمیشد چه میبینند و همین حیرت نگاهشان جانم را به آتش کشید.
💠 دیدن عباس بیدست، رنگ از رخ حلیه برد و پیش از آنکه از پا بیفتد، در آغوشش کشیدم. تمام تنش میلرزید، با هر نفس نام عباس در گلویش میشکست و میدیدم در حال جان دادن است.
زنعمو بین بدن عباس و عمو حیران مانده و رفتن عمو باورکردنی نبود که زینب و زهرا مات پیکرش شده و نفسشان بند آمده بود.
💠 زنعمو هر دو دستش را روی سر گرفته و با لبهایی که بهسختی تکان میخورد #حضرت_زینب (علیهاالسلام) را صدا میزد.
حلیه بین دستانم بال و پر میزد، هر چه نوازشش میکردم نفسش برنمیگشت و با همان نفس بریده التماسم میکرد :«سه روزه ندیدمش! دلم براش تنگ شده! تورو خدا بذار ببینمش!»
💠 و همین دیدن عباس دلم را زیر و رو کرده بود و میدیدم از همین فاصله چه دلی از حلیه میشکافد که چشمانش را با شانهام میپوشاندم تا کمتر ببیند.
هر روز شهر شاهد #شهدایی بود که یا در خاکریز به خاک و خون کشیده میشدند یا از نبود غذا و دارو بیصدا جان میدادند، اما عمو پناه مردم بود و عباس یل #مدافعان شهر که همه گرد ما نشسته و گریه میکردند.
💠 میدانستم این روزِ روشنمان است و میترسیدم از شبهایی که در گرما و تاریکی مطلق خانه باید وحشت خمپارهباران #داعش را بدون حضور هیچ مردی تحمل کنیم.
شب که شد ما زنها دور اتاق کِز کرده و دیگر #نامحرمی در میان نبود که از منتهای جانمان ناله میزدیم و گریه میکردیم.
💠 در سرتاسر شهر یک چراغ روشن نبود، از شدت تاریکی، شهر و آسمان شب یکی شده و ما در این تاریکی در تنگنای غم و گرما و گرسنگی با مرگ زندگی میکردیم.
همه برای عباس و عمو عزاداری میکردند، اما من با اینهمه درد، از تب سرنوشت حیدر هم میسوختم و باز هم باید شکایت این راز سر به مهر را تنها به درگاه #خدا میبردم.
💠 آب آلوده چاه هم حریفم شده و بدنم دیگر استقامتش تمام شده بود که لحظهای از آتش تب خیس عرق میشدم و لحظهای دیگر در گرمای ۴۵ درجه #آمرلی طوری میلرزیدم که استخوانهایم یخ میزد.
زنعمو همه را جمع میکرد تا دعای #توسل بخوانیم و این توسلها آخرین حلقه #مقاومت ما در برابر داعش بود تا چند روز بعد که دو هلیکوپتر بلاخره توانستند خود را به شهر برسانند.
💠 حالا مردم بیش از غذا به دارو نیاز داشتند؛ حسابش از دستم رفته بود چند مجروح و بیمار مثل عمو #مظلومانه درد کشیدند و غریبانه جان دادند.
دیگر حتی شیرخشکی که هلیکوپترها آورده بودند به کار یوسف نمیآمد و حالش طوری به هم میخورد که یک قطره #آب از گلوی نازکش پایین نمیرفت.
💠 حلیه یوسف را در آغوشش گرفته بود، دور خانه میچرخید و کاری از دستش برنمیآمد که ناامیدانه ضجه میزد تا فرشته نجاتش رسید.
خبر آوردند فرماندهان تصمیم گرفتهاند هلیکوپترها در مسیر بازگشت بیماران بدحال را به #بغداد ببرند و یوسف و حلیه میتوانستند بروند.
💠 حلیه دیگر قدمهایش قوت نداشت، یوسف را در آغوش کشیدم و تب و لرز همه توانم را برده بود که تا رسیدن به هلیکوپتر هزار بار جان کندم.
زودتر از حلیه پای هلیکوپتر رسیدم و شنیدم #رزمندهای با خلبان بحث میکرد :«اگه داعش هلیکوپترها رو بزنه، تکلیف اینهمه زن و بچه که داری با خودت میبری، چی میشه؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
👈 توکل و امید
امروز از اون روزاست که
قراره خیلی درجه یک خدا رو شکر کنیم..
ببین رفیق، رگ به رگ بدن ما آدما زیر نظر خدا شکل گرفته... همین الان که داری متنو میخونی.. کلی سلول درگیرن تا فقط بتونی ببینی درک کنی و بخونی! خدا خیلیییی به گردنمون حق داره❤️
امروز
ویژه شکر کنیم👌
ویژه استغفار کنیم بابت کم کاریامون📿
احترام بزاریم به دیگرون و مهربونتر باشیم🌹
نیش و کنایه نزنیم😌 دروغ و غیبت 🚫🙊
مواظب ارتباطای مجازی و حقیقیمون باشیم🙃
خدا رو کنارمون حس کنیم✨
موفق باشی✌️
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
قلب مؤمن در آخرالزّمان ❤
💖«فَعِنْدَهَا يُذَابُ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ فِي جَوْفِهِ كَمَا يُذَابُ الْمِلْحُ فِي الْمَاءِ مِمَّا يَرَى مِنَ الْمُنْكَرِ فَلَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُغَيِّرَهُ.»(تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، ج ۱۵، ص ۳۴۸)💖
.
💖امام علی (علیه السّلام) فرمود: در آن هنگام (آخرالزّمان) دل مؤمن در درونش گداخته و آب میشود، مانند نمك كه در آب حل میگردد، بخاطر منكراتى كه میبيند و نمیتواند تغيير داده و اصـلاح كند.💖
التماس دعای فرج🌹
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
🎙 استاد رائفی پور 👤
ترک #گناه 💪🏻
هر بار که گناهی رو انجام ندی جایزه داری 😍😁
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
♥️
📜 #درمحضراهل_بیت
#امیر_المومنین علیهالسلام
امکان #گناه نیافتن یکی از نعمت هاست
#ناشر_کلام_معصوم_باشیم🌹
#بحار_حديث #گناه #توبه #خدا
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
درد ما از هجر يوسف...
كمتر از يعقوب نيست
او پسر گم كرده بود و
ما پدر گم كرده ايم
اللهم عجل لوليك الفرج
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
📜 #درمحضراهل_بیت
❤️ پیامبر اکرم (ص) :
🌙ماه #رمضان ماه خداست و آن ماهی است که خداوند حسنات را می افزاید و گناهان را پاك میكند و ماه بركت است .
📚 بحارالأنوار ج 96ص 340
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
📜 #درمحضراهل_بیت
🍃امیرالمؤمنین علیه السلام
🔆 مبادا سرگرم كننده ای تو را از كار و عمل برای آخرت سرگرم سازد كه زمان كوتاه است.
🔺لا يَشْغَلَنَّكَ عَنِ الْعَمَلِ لِلْآخِرَةِ شُغُلٌ فَإِنَّ الْمُدَّةَ قَصِيرَةٌ
📙غررالحکم،باب الآخرة و الترقیب الیها
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#من_میبخشم 💔
.
.
خدایی که اینقدر مهربونه...😍
و بنده ای که اینقدر گنهکار و ناشُکرِ...😢
#استاد_میرزا_محمدی
#مناجات #ماه_رمضان ┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
🔔📣 #تلنگر
به جای این که دونه دونه مشکلاتت رو بشماری...
امکاناتی که داری و نعمت هایی که بهت بخشیده شده رو بشمار...
مطمئن ترین راه رو برای خودت انتخاب کن!
و اون تلاش چند باره هست....
شرایط سخت زندگی هیچ وقت موندگار نیستن اما آدمای سخت چرا...
روزای سخت میگذرن ولی این آدمای سخت و محکم هستن که تو ذهن همه میمونن...
و زندگی
بزرگترین امتیازش رو برای آدم های سخت و محکم میذاره...
برای کسایی که واسه رسیدن به هدفاشون از هیچ تلاشی دست نمیکشن...
حالا انتخاب با توعه که زندگی ایده آل رو برای خودت بسازی یا زندگی پر از حسرت و شکست رو انتخاب کنی...
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄