#درمحضراهلبیت
#امامرضا علیهالسلام فرمودند:
کسی که در پی عیوب مردم برود تا روزی از آن علیه آن ها استفاده کند، خداوند عیوبش را آشکار و او را رسوا می کند
ولو در کنج خانه اش باشد❤️
✍ #نکته :
اگرخیلی هنرمندیم
بریم دنبال عیوب خودمون بگردیم
بلکه کمی سر به هوایی هامون رو به راه بشه
وبتونیم بندگی ذات اقدس الهی رو انجام بدیم...
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
✍ #کلام_بزرگان :
🌿 آیت الله بهجت (ره) :
به افرادی که پیش از ظهور در
دین و ایــمان باقی می مانند و
ثابت قـــــدم هستند عنایات و
الطاف خاصّی می شود.
«در محضر بهجت ج۱ ص۱۰۲»
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
#کلام_بزرگان
#ورشکسته_واقعی⁉️
#علوی_تهرانی
❇️ ورشکسته از نظر خدا کسی است که از نماز شب محروم شود.
❇️ هر کس از نماز شب محروم شود از رزق و روزی زیاد نیز محروم میشود.
⁉️ برای آنکه رزق زیاد شود باید چه کرد؟
❇️ برای زیاد شدن روزی بعد از نماز شب، صدقه دادن و صله رحم انجام دهید.
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
#درمحضرقرآن
⌛️فرصت سوزی دیگر بس است!همین حالا✋stop ⛔️؛
🕌 همه جانبه دینداری کنیم و رو به خدا شویم، قبل از آنی که این فرصت ها تمام گشته و روزی فرا رسد که هرچه التماس و درخواست بازگشت و مهلت دوباره کنیم، هیچ مهلتی ندهند!
بیدار شویم! نماز بخوانیم قبل از اینکه برایمان نماز بخوانند!👈«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّـهِ»↔️همان روزی که به نسبت اعمال و کردارمان، تقسیم و دسته بندی میشویم 👈 «يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُون»📖[روم/۴۳]
با آیاتو #تلنگر هایقرآنی همراه باشید👇
🆔➯ @kashkoolmanavi
📮نشر دهید، رسانه قرآن و عترت باشید 📡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 سِرّ دل
➕ ماجرای دختری که در بهشت همنشین پیامبران شد!
#کلیپ
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
🔴شهیدی که با صحنه شنا کردن دختران روبرو شد!
⬅️ دکتر محسن نوری دوست و همرزم شهید احمد علی نیری می گوید یکبار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمیدانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من لبخندی زد و میخواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیدم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم.نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچههای مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم راه افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوته ها و درخت ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم!بدنم شروع به لرزیدن کرد نمیدانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوتهها مخفی شدم. من میتوانستم به راحتی یک #گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوتهها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند.من همان جا #خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن #شیطان من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمیشود اما به خاطر تو از این از این گناه میگذرم.بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچهها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود.یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.»
من همینطور که اشک میریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه میکنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک میریختم و با خدا #مناجات میکردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله…» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزهها و تمام کوهها و درختها صدا میآمد. همه میگفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچهها متوجه نشدند.من در آن غروب با بدنی که از وحشت میلرزید به اطراف میرفتم از همه ذرات عالم این صدا را میشنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم. گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت: «تا زندهام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.»
#شهدا_شرمنده_ایم
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سه عنصری که ما را برای ورود به ماه #رمضان آماده میکند
🎙حجت الاسلام_ماندگاری
#سخنرانی شنیدنی 👌
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
#حسین_جانم🌹
در بدو ورود #رمضانيم هنوز
حسرت بہ دليم و نگرانيم هنوز
گويند: ڪہ آرزو بما عيبے نيسٺ
يك #ڪرببلا ڪہ ما جوانيم هنوز
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا🌹
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
4_5827817948298872576.mp3
6.29M
#مداحی احساسی
تو حسین همه ای ،
حتی اونی که تو #گناهه...
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
❀🍂✿🍂❀🍁❀🍂✿🍂❀
#سلام_امام_زمانم 💚
💕صدا ڪردنت سخت نیست
من سختش ڪردہ ام
🌿اَدْعوُكَ ياسَيدي بِلِسان قَدْ اَخْرَسَه ذَنْبُه
❤️ميخوانمت آقاے من
امابا زبانے كہ گناه لالش كرده 😔
🌷🕊 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
🕋 کشکول معنوی 🕋 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ #امام_زمان مذهبی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_سیزدهم 💠 شاید اگر این پیام را جایی غیر از مقام #امام_حسن (علیهالسلام) خو
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_چهاردهم
💠 بدن بیسر مردان در هر گوشه رها شده و دختران و زنان جوان را کنار دیوار جمع کرده بودند. اما عدنان مرا برای خودش میخواست که جسم تقریباً بیجانم را تا کنار اتومبیلش کشید و همین که یقهام را رها کرد، روی زمین افتادم.
گونهام به خاک گرم کوچه بود و از همان روی زمین به پیکرهای بیسر #مدافعان شهر ناامیدانه نگاه میکردم که دوباره سرم آتش گرفت.
💠 دوباره به موهایم چنگ انداخت و از روی زمین بلندم کرد و دیگر نفسی برای ناله نداشتم که از شدت درد، چشمانم در هم کشیده شد و او بر سرم فریاد زد :«چشماتو وا کن! ببین! بهت قول داده بودم سر پسرعموت رو برات بیارم!»
پلکهایم را به سختی از هم گشودم و صورت حیدر را مقابل صورتم دیدم در حالی که رگهای گردنش بریده و چشمانش برای همیشه بسته بود که تمام تنم رعشه گرفت.
💠 عدنان با یک دست موهای مرا میکشید تا سرم را بالا نگه دارد و پنجههای دست دیگرش به موهای حیدر بود تا سر بریدهاش را مقابل نگاهم نگه دارد و زجرم دهد و من همه بدنم میلرزید.
در لحظاتی که روح از بدنم رفته بود، فقط #عشق حیدر میتوانست قفل قلعه قلبم را باز کند که بلاخره از چشمه خشک چشمم قطره اشکی چکید و با آخرین نفسم با صورت زیبایش نجوا کردم :«گفتی مگه مرده باشی که دست #داعش به من برسه! تو سر حرفت بودی، تا زنده بودی نذاشتی دست داعش به من برسه!» و هنوز نفسم به آخر نرسیده، آوای #اذان صبح در گوش جانم نشست.
💠 عدنان وحشتزده دنبال صدا میگشت و با اینکه خانه ما از مقام #امام_حسن (علیهالسلام) فاصله زیادی داشت، میشنیدم بانگ اذان از مأذنههای آنجا پخش میشود.
هیچگاه صدای اذان مقام تا خانه ما نمیرسید و حالا حس میکردم همه شهر #مقام حضرت شده و بهخدا صدای اذان را نه تنها از آنجا که از در و دیوار شهر میشنیدم.
💠 در تاریکی هنگام #سحر، گنبد سفید مقام مثل ماه میدرخشید که چلچراغ اشکم در هم شکست و همین که موهایم در چنگ عدنان بود، رو به گنبد ضجه زدم و به حضرت التماس میکردم تا نجاتم دهد که صدای مردانهای در گوشم شکست.
با دستهایش بازوهایم را گرفته و با تمام قدرت تکانم میداد تا مرا از کابوس وحشتناکم بیرون بکشد و من همچنان میان هق هق گریه نفس نفس میزدم.
💠 چشمانم نیمه باز بود و همین که فضا روشن شد، نور زرد لامپ اتاق چشمم را زد. هنوز فشار انگشتان قدرتمندی را روی بازویم حس میکردم که چشمانم را با ترس و تردید باز کردم.
عباس بود که بیدارم کرده و حلیه کنار اتاق مضطرّ ایستاده بود و من همین که دیدم سر عباس سالم است، جانم به تنم بازگشت.
💠 حلیه و عباس شاهد دست و پا زدنم در عالم خواب بودند که هر دو با غصه نگاهم میکردند و عباس رو به حلیه خواهش کرد :«یه لیوان آب براش میاری؟» و چه آبی میتوانست حرارت اینهمه #وحشت را خنک کند که دوباره در بستر افتادم و به خنکای بالشت خیس از اشکم پناه بردم.
صدای اذان همچنان از بیرون اتاق به گوشم میرسید، دل من برای حیدرم در قفس سینه بال بال میزد و مثل همیشه حرف دلم را حتی از راه دور شنید که تماس گرفت.
💠 حلیه آب آورده بود و عباس فهمید میخواهم با حیدر خلوت کنم که از کنارم بلند شد و او را هم با خودش برد.
صدایم هنوز از ترس میتپید و با همین تپش پاسخ دادم :«سلام!» جای پای گریه در صدایم مانده بود که #آرامشش از هم پاشید، برای چند لحظه ساکت شد، سپس نفس بلندی کشید و زمزمه کرد :«پس درست حس کردم!»
💠 منظورش را نفهمیدم و خودش با لحنی لبریز غم ادامه داد :«از صدای اذان که بیدار شدم حس کردم حالت خوب نیس، برای همین زنگ زدم.»
دل حیدر در سینه من میتپید و به روشنی احساسم را میفهمید و من هم میخواستم با همین دست لرزانم باری از دلش بردارم که همه غمهایم را پشت یک #عاشقانه پنهان کردم :«حالم خوبه، فقط دلم برای تو تنگ شده!»
💠 به گمانم دردهای مانده بر دلش با گریه سبک نمیشد که به تلخی خندید و پاسخ داد :«دل من که دیگه سر به کوه و بیابون گذاشته!»
اشکی که تا زیر چانهام رسیده بود پاک کردم و با همین چانهای که هنوز از ترس میلرزید، پرسیدم :«حیدر کِی میای؟»
💠 آهی کشید که از حرارتش سوختم و کلماتی که آتشم زد :«اگه به من باشه، همین الان! از دیروز که حکم #جهاد اومده مردم دارن ثبت نام میکنن، نمیدونم عملیات کِی شروع میشه.»
و من میترسیدم تا آغاز عملیات #کابوسم تعبیر شود که صحنه سر بریده حیدر از مقابل چشمانم کنار نمیرفت...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
🌾در این چند روز باقیمانده
از ماه شعبان،
این دعا را زیاد بخوان
🍃اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِي مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ🍃
🔶خدایا اگر در این ماه تا ڪنون ما را نبخشیده اے، پس در باقیمانده آن، ما را ببخش و بیامرز
🍃امام رضا علیه السلام
📚عیون اخبار الرضا، ج٢، ص۵١
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
••صدا پای ماه #رمضان می آید♡
صدای زمزمه های نصف شب♡
صدای تلاوت #قرآن♡
صدای گریه های شب احیا♡
صدای العفو ♡
باز هم داریم می رویم
به مهمانی خــ♡ــدا••
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
🍃🍃🍃🌼🍃🍃🍃
��دوست داری حافظه ات زیاد بشه؟؟
۱-مسواک بزن ,۲-روزه بگیر, ۳- #قرآن بخون.
��دوست داری گوش درد و دندون درد نگیری؟؟
بعد از هر عطسه ای که می کنی بگو:الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین
��می دونی خداوند از چه چیز هایی بیزاره؟
۱-خوابیدن بدون نیاز ۲-خوردن در حال سیری ۳-خندیدن بی جا
��می دونی چه کسی ثواب شب زنده داران و عبادت کنندگان رو می بره؟
کسی که با وضو می خوابه
��دوست داری رزق و روزی ات زیاد بشه؟
ناخن هات رو روز جمعه بگیر .
��میدونی خوابگاه #شیطان کجاست؟
زیر ناخن بلند
��می دونی روز قیامت چه کسی رو دست بسته میارن و جاش توی دوزخه؟
(هر مردی که با زن نامحرم دست بده.)
��می دونی چه کسی راه بهشت رو گم می کنه؟؟
کسی که وقتی نام پیامبر (ص)رو می شنوه،صلوات فرستادن رو فراموش می کنه.پیامبر اکرم (ص)
��دوست داری #گناه های چهل سالت محو بشه؟ا
هر صبح۱۰بار بر پیامبر صلوات بفرست
��اللهم صل علی محمد و آل محمد
.لااله الاالله محمدرسول الله
این نکات را برای دوستانتون بفرستین تا هرکه انجام داد شما هم در ثواب آن شریک باشید
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
✍ #نکته :
کوچه های عاشقی ، شبگرد می خواهد رفیق
طاقت و ظرفیتی پُر درد می خواهد رفیق
چون شهیدان در جوانی دست از دنیا بشوی
تَرک لذتهای دنیـا مَرد می خواهد رفیق
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
5c95ed145a64a33f196d9e75_6788670400514672818.mp3
4.85M
هنذفری و این #مناجات !
و پرواز تا حوالی یار..
#دنیابرایاهلش
+از دنیا فاصله بگیرید...
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
🍃🍃🍃🌼🍃🍃🍃
📚 #تمثیلات
اتوبوس دائم تکان میخورد و پسر جوان که دستش را به جایی نگرفته بود، مدام این طرف و آن طرف میشد!
چند باری هم نزدیک بود بیفتد!...
پیرمردی که روی صندلی نشسته و این صحنه را میدید، صدایش را توی گلو انداخت و گفت: پسرم! خُب دستت رو به میلهی بالای سَرِت بگیر تا انقدر اذیت نشی و زمین نخوری!
میگم... واقعا توی زندگی هم، داشتن یه تکیهگاه مطمئن، همیشه لازمه!
برای اینکه محکم بایستی و با هر اتفاقی هی اینطرف و اونطرف نشی!
با #خدا بودن یعنی داشتنِ یه تکیهگاه مطمئن.
یعنی استواری ...
یعنی امنیت ...
یعنی آرامش ...
--------------------------
با تمثیلات ما همراه باشید👇
🆔➯ @kashkoolmanavi
📮نشر دهید و رسانه باشید📡
✨﷽✨
✅ پرده پوشی گناه دیگران
✍حضرت محمد صلی الله علیه و آله از امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام پرسیدند:
اگر مردی را در حال ارتکاب فحشایی, گناهی دیدی چه میکنی؟
مولا امیرالمؤمنین پاسخ دادند:
او را میپوشانم
رسول الله پرسیدند: اگر دوباره او را در حال ارتکاب #گناه دیدی چه؟ مولا باز هم جواب دادند: او را میپوشانم. رسول الله سه مرتبه این سوال را پرسیدند و مولا امیرالمؤمنین هر سه بار، همان پاسخ را دادند.
حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند: جوانمردی جز علی نیست. آنگاه رسول الله رو به اصحاب کردند و فرمودند: برای برادران خود پرده پوشی کنید
📚مستدرک الوسائل ، ج ۱۲ ، ص ۴۲۶
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
41.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴#پر_میگیره_قلبم_بخدا
🏳️#عجب_پروازی
🎙#جواد_مقدم
🎙#مجلسی
💯#پیشنهاد_ویژه_دانلود
✅#امام_حسین
✅#شب_جمعه
✅#کربلا
✅#برای_دوستان_ارسال_کنید
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
5c95ed145a64a33f196d9e75_-1398406461925885466.mp3
8.31M
#مناجـات📿
#روز_هاے_پایانے_مـاه_شعبـان
#روز_شمــار_مـاه_مبارڪ_رمضـان
تو دلـــم یہ دنیـا حرفہ
ڪہ میخوام بگــم براتــون
تو بگــو بہ من ڪجایے
تا ببوســم خاڪ پاتـون
این شبــا میشہ آقارو دیداااا
#سیــد_مهدے_میردامــاد🎤
#بسیــار_زیـبا👌👌👌
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
از آنهایی مباش
که با آرزوی دراز
#توبه را عقب انداختند.
گفتم که به پیری رسم و توبه کنم
آنقدر جوان مرد و یکی پیر نشد.
فقط کافیه یه بار بگی
نفهمیدم و بد کردم.
˝آیت الله مجتهدی ``
#تلنگر
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
1_15359230.mp3
6.92M
همیشه توی خوابم
صحن و سراتو می بینم ♥️♥️
#کربلایی_جواد_مقدم
#شب_جمعه
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
#السلام_علیڪ_یااباعبدالله
دل ، پا دَریِ ڪُهنهٔ در زیرِ پایِ توست
آشفته ای ڪه مُضطربِ #ڪربلایِ توست
با اِذنِ #فاطمه به دلم رتبه داده اند
شُڪرِ خدا ڪه هر #شب_جمعه گدایِ توست
#شب_زیارتے_ارباب
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله 🌹
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شب_جمعه
🎥ذکر لبم هر لحظه و دم به دم
🎤مهدی #رسولی
#شور
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
YEKNET.IR - zamine 2 - hafteghi - 98.11.23 - javad moghaddam.mp3
9.05M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃یه حس رویایی یه حس دیرینه
🍃زیارتت ارباب خدایی شیرینه
🎤 #جوادمقدم
⏯ #زمینه
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™