هدایت شده از کشکول مذهبی محراب
8.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥| #کلیپ
🔸دعای هفتم صحیفه سجادیه
➕حاج محمود کریمی
⌚️مدت: "۴۲:'۴
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
💠 دوست داشتنی ترین چیزها نزد خداوند
✍ بهترین روزی برای عابدان و پرهیزگاران شهادت و رسیدن به قرب الهی است؛ از این رو خداوند شهادت را که تنها ویژه بندگان با تقواست به آنان ارزانی می کند.
خون شهید دوست داشتنی ترین قطره ها در نزد خداوند است که رسول اعظم(ص) از آن خبر داده است.
🌷 از امام سجّاد(ع) نقل شده است که رسول خدا(ص) فرمود: «هیچ گامی را خدا بیش از دو گام دوست نمی دارد: یکی گامی که با آن صفی (مجاهد) در راه خدای متعال بسته شود؛ و دیگری گامی که برای صله رحمی برداشته شود که او قطع کرده است. و هیچ جرعه ای محبوب تر برای خدا از دو جرعه نیست: یکی جرعه خشمی که مؤمن آن را با بردباری فرو خورد، و دیگری جرعه بی تابیی که مؤمن با صبر و شکیبایی آن را فرو برد. و هیچ قطره ای در نزد خدا دوست داشتنی تر از دو قطره نیست: قطره خونی که در راه خدا ریخته شود، و قطره اشکی که در تاریکی شب در اثر ترس از خدا از چشمان مؤمنی فرو ریزد.»
🌹 قَالَ... عَلِی بْنِ الْحُسَینِ زَینِ الْعَابِدِینَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَا مِنْ خُطْوَةٍ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ مِنْ خُطْوَتَینِ خُطْوَةٍ یسُدُّ بِهَا مُؤْمِنٌ صَفّاً فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ خُطْوَةٍ یخْطُوهَا مُؤْمِنٌ إِلَی ذِی رَحِمٍ قَاطِعٍ یصِلُهَا وَ مَا مِنْ جُرْعَةٍ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ مِنْ جُرْعَتَینِ جُرْعَةِ غَیظٍ یرُدُّهَا مُؤْمِنٌ بِحِلْمٍ وَ جُرْعَةِ جَزَعٍ یرُدُّهَا مُؤْمِنٌ بِصَبْرٍ وَ مَا مِنْ قَطْرَةٍ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ مِنْ قَطْرَتَینِ قَطْرَةِ دَمٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ قَطْرَةِ دَمْعٍ فِی سَوَادِ اللَّیلِ مِنْ خَشْیةِ اللَّه.
📗امالی، ص11
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
کشکول مذهبی محراب
♡﷽♡ #قــاب_خــاتـــم #قسمت_114 •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• احسان: دیبا .... دیبا .... دیبا .... حریری ن
♡﷽♡
#قــاب_خــاتـــم
#قسمت_115
•┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈•
- بیرووووون !!!
سومین باری بود که در طول سه روز به عمارت میومدم و شاید صدمین بار که صدای فریادِ جهان تاج بانو " تاج سرم " روی من و به اعتراض نسبت به خواستهء به حقی که داشتم بلند میشد ...
- آقا ... تو رو خدا
دیشب حالشون بد شد
هرچی هم به آقا پیمان زنگ زدم جوابمو ندادن
نذارید اینجوری عصبی بشن
- باشه پروانه ... باشه ،
یه قُلُپ آب بیار گلوم خشکه
- چشم آقا
احساس میکردم مدت طولانی از آخرین باری که آب نوشیدم گذشته !
حالِ خرابِ اسیری در من زنده شده بود که نه طاقتِ بند و قفس داشت و نه یارای رهایی و آزادی !
خدایا خودت عاقبتِ من و این ماجرای نفس گیر را ختم به خیر کن ...
- بفرمایید
لیوان را از داخل بشقابی که پروانه در دست داشت برداشتم و یک نفس سر کشیدم
- یه لیوان دیگه لطفاً
- به روی چشم
انگار به اِستِسقا دچار شده بودم !
جایی در انتهایی ترین مرز میان حلق و بینی و گوشم جوری خشک شده بود که آب هم چارهء برهوتِ به پا شده در آن نبود
بهتر از هر کسی میدونستم اینها تماماً واکنشهای عصبیِ بدنم به رفتارهای بی منطق و زور گویی های مامانه ....
چاره ای جز تحمل نبود ...
دستم از هر کسی کوتاه بود جز خدایی که خودش این راهِ بی انتها رو به روی من و دیبای قلبم باز کرده بود
آخ که دلم با بردنِ اسمش هم یه جوری میشه
آروم و قرار ندارم و این از تمام حرکاتم پیداست
پیمان هم قربونش برم انگار برادری و رابطهء خونیِ بینمون رو بوسیده و گذاشته کنار
شاید حق داشته باشه .... معلومه که حق داره
کدوم دیوانه ای این ثروتِ هنگفت رو میبوسه میذاره کنار جز منِ مجنونِ دیوانه ؟!
کدوم آدمِ عاقلی برای رسیدن به معشوق بهایی به سنگینیِ محروم شدن از ارثِ پدری و مهرِ مادری میپردازه جز من ؟!
صدای زنگ تلفن قبل از رسیدن دومین لیوان آب که در دستهای پروانه بالا و پایین میشد منو از افکارم بیرون کشید
با دست به دخترک اشاره کردم و خودم برای برداشتن گوشی پیشقدم شدم !
- جانم ؟
- سلام بر احسانِ فراری از خانه و کاشانه ! چطوری برادر ؟
- علیک ... شکر ... بگو کاری داشتی ؟
- هنوز وارثی و اینجوری مثلِ دشمنِ خونی با من حرف میزنی ! اگه محروم بشی که حتماً یه قَمه دست میگیری سرمو گوش تا گوش میبُری ...
- منو با کی مقایسه کردی استاد ؟
نه من هابیلم و پاک ! نه تو قابیلی و ناپاک ...
سالها بود که دیگه خبری از اون رابطهء برادرانه بین ما نبود
نه پُشت بودیم برای هم و در کنارهم ، نه مُشت در برابر بدخواهای هم ...
- پروانه کجاست ؟
- همین جا ... چطور ؟
- شمارش افتاده بود ... چکار داره ؟
- ساعت خواب استاااد ! حال مادر دیشب خوب نبود تو الان میپرسی ؟
- خدا بد نده ... چکارش کردی دوباره ؟
- من ؟ منظورت چیه ؟
- منظور ؟ منظور ....
هیچی فقط مواظب باش با این عشق و عاشقیِ مسخره هم سر خودتو به باد ندی هم دودمانِ ما رو !
پوزخندی به حرص نهفته در صداش زدم و گفتم :
- نگران نباش به سهم و حقِ خودت میرسی
- دیوانه !!!
من باید برم کار دارم
فعلاً
- به سلامت
گل بود به سبزه نیز آراسته شد
همین را کم داشتم
تحقیر و توهین های مامان بس نبود ؟
کنایه ها و سرزنش های پیمان را کجای دلم می گذاشتم ؟
ای خدا !
کافر غریب و تنها نباشه جوری که من هستم !
#الههبانو
#ادامهدارد
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
♡﷽♡
#قــاب_خــاتـــم
#قسمت_116
•┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈•
گرچه آهو نیستم اما ضمانت لازمم !!!
دلم هوای حرم کرده بود
دلتنگ بودم برای آقای مهربانی ها
نذر کردم اگه این وصلت به سرانجام برسه حتماً اولین سفرم همراه با احسان به مشهدالرضا باشه
سه روز از اعلام رضایتِ مامان گذشته و من بی قرارم برای مردی که شاید بیشتر از من غریب و تنها مونده
من اگر بابا ندارم لااقل دلم به بودن و داشتنِ مامان گرمه
کسی که مرد نیست ولی مردانه پای ما دو خواهر ایستاده تا سربلند باشیم و خوشبخت بشیم
یعنی روزی میرسه که من هم برای فرزندم مادری کنم ؟
حس عجیبی دارم ... لذت و ذلّت با هم مهمان قلبم شدن !
احساس میکنم تقدیرم گره خورده به همنشینیِ تضادها ...
هر چه عاشقِ احسانم از مادرش نفرت دارم !
هرچه از بودن با او لذت میبرم ، دیدن و بودن در کنار مادرش منو خوار و ذلیل میکنه !
میدونم و میفهمم در کنار اون آدمِ عصا قورت داده بااااید نونَمو بزنم توی خون و بخورم ولی حیف که قلب عاشقم نفهم تر از این حرفهاست ...
یعنی این عشق و عاشقی ارزش داره که بار گرانِ ندیده گرفته شدن و تحقیر شدن پیش چشم خانوادهء همسرم رو به جون بخرم ؟
خداجونم این امتحانه یا اجبار یا انتقام ؟!
- دیبا ! هیچ معلومه کجا سِیر میکنی ؟
- جانم مامانم ؟
- دیگه هیچی ... از نفس افتادم بچه بس که یه نفس صدات زدم بیای کمک
چاره ای جز منت کشی نداشتم !
هم خسته بود و هم عصبی از این بی حواسی که چند روزی بود دچارش شده بودم
- ببخشید مامان
حواسم نبود
- خوبه والا ! هنوز نه به داره نه به باره حواس نداری
بری خونهء شوهر که کلاً آلزایمر میگیری
- ماماااان
به خنده افتادم ، مثل خودش که نتونست جلوی خندهء بلندشو بگیره
نذر کرده بود استارت ازدواجم که بخوره آش رشته بار بذاره
امروز قصد داشت نذرشو ادا کنه
سبزی هایی که خریده بود روی زیر اندازِ کهنهء گوشهء حیاط گذاشت و برای بردنِ چاقو و آبکش و سینی وارد آشپزخونه شد
- خیرِ سرم دختر بزرگ کردم قاتِقِ نونم باشه داره میشه قاتل جونم
- مامان !
- چیه ؟ چته قرصِ مامان مامان خوردی ؟
پاشو ببینم ، خوبه واسه تو نذر کردم و اینجا نشستی بِر و بِر نگام میکنی
- وا ! مامان خب به من چه ... تو نذر کردی من باید خودمو هلاککنم ؟
ای بابا ! حتماً اگه نذر میکردی پیاده و پای برهنه برم امامزاده داوود باید میرفتم نه ؟!
- لااال لطفاً
بدو بشین سَرِ سبزی که باید قبل از غروب آش پخش شده و ظرفهاشم جمع شده باشه
اگر نه !
با پررویی دستی به کمر زدم و در حالی که سرم رو با شیطنت به دو طرف تکون میدادم پرسیدم :
- اگر نه ؟؟؟
نامردی نکرد و چاقو را تهدیدوار به طرفم نشونه رفت و جوابمو پرت کرد توی صورتم !
- رفتی ، پاک کردی ، شستی ، ریز کردی که هیچ !
اگر نه دیگه من نه احسان میشناسم و نه داماد سرم میشه
حالا خود دانی ...
ای بابا !
چه گیری افتادم
فقط همین مونده بود مامان ازم آتو دست بگیره و مراسمِ باج گیری راه بندازه
بِخُشکی شانس !!!
....................................
تحویل گرفتنِ آخرین کاسهء خالیِ آش رشته ای که هنوز چشمم دنبالِ چشیدنِ یک قاشق از اون بود ، همزمان شد با از راه رسیدنِ احسانِ عزیزم !
وااای چه حالِ خوبیه کسی عزیزت باشه
البته مامان عزیزه ها ! بابا هم عزیز بود ولی خداوکیلی این عزیزکرده با همه فرق داره ...
- سلام بر دیبای لطیف خودم !
- سلام ... خوش اومدید
جوری در عرضِ چند روز با من و مامان احساسِ صمیمیت میکرد و راه به راه اینجا پَلاس بود که اگر کسی نمیدونست با خودش فکر می کرد از بچگی خونه زاد بوده !
- خسته نباشی
- هلاک شدم به خدا ... انگار مامان از خداش بود زودتر یکی بیا منو ببره خونهء بخت تا خیالش راحت بشه
خندهء نجیبی که لبهاشو از هم باز کرد خیلی جذاب بود ...
- برو بچه جون ... اگه مادرت بگه ، باید تا قلهء قاف هم بری این که چند تا کاسه آش پخش کردنه !
عجبا ! مامان خودش یک لشکر را حریف بود و حالا من بینِ این دو ناجوانمردِ عزیز و مهربان گرفتار شده بودم ....
#الههبانو
#ادامهدارد
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
✴️ چهارشنبه 👈 17 دی 99
👈 22 جمادی الاول 1442 👈 6 ژانویه2021
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی .
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی .
👶 مناسب زایمان و نوزادش خوشبخت و محبوب خواهد شد . ان شاء الله
🚘مسافرت :
مسافرت مکروه و درصورت ضرورت همراه صدقه باشد .
🔭 احکام نجوم.
🌗 این روز از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است :
✳️ فروش جواهرات .
✳️ آغاز معالجات .
✳️ کودک به مهد نهادن .
✳️ و خوردن آشامیدنی ها نیک است .
💑 حکم مباشرت امشب (شب پنج شنبه) ،
فرزند امشب حاکمی از حاکمان یا عالمی از عالمان می گردد . ان شاء الله
💉💉 حجامت خون دادن فصد باعث قوت دل می شود .
💇♂💇 اصلاح سر و صورت باعث فقر و بی پولی می شود .
✂️ ناخن گرفتن
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث خارش میشود.
👕👚 دوخت ودوز
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
📚 منابع مطالب ما:
📔تقویم همسران
نوشته ی حبیب الله تقیان
قم:انتشارات حسنین علیهما السلام
ادرس:
پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن:
09032516300
0912 353 2816
025 377 47 297
📛📛📛📛📛📛
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید.نقل مطلب بدون لینک ممنوع و شرعا حرام و مدیون هستید
📛📛📛📛📛📛
@taghvimehmsaran
🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله🌸
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۱۷ دی ۱۳۹۹
میلادی: Wednesday - 06 January 2021
قمری: الأربعاء، 22 جماد أول 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا حَیُّ یا قَیّوم (100 مرتبه)
- حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه)
- یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دو دنیا
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹وفات حضرت قاسم پسر امام کاظم علیهما السلام
📆 روزشمار:
▪️11 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️21 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️28 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️37 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
▪️38 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
🕋 اوقات شرعی به افق یزد
🗓 چهارشنبه ۱۷ دی ماه ۱۳۹۹
🕌 اذان صبح : ساعت َ۵:۲۸
🌅طلوع آفتاب: ساعت َ۶:۵۴
🕌 اذان ظهر: ساعت َ۱۱:۵۸
🌄 غروب افتاب: ساعت َ۱۷:۰۳
🕌 اذان مغرب: ساعت َ۱۷:۲۲
🌃 نیمه شب شرعی: ساعت َ۲۳:۱۶
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab