#روایتگری
#حق_الناس
🔅 یک بار در خیابان به همراه همسرم بودم که دیدم آقامهدی یک جاروی بزرگ شهرداری دستش گرفته و دارد خیابان را جارو میزند. علت را که جویا شدم، گفت که پشت نیسانش بار شیشه داشته، موقع حرکت، شیشهها شکسته و خرد شدهاند و کف خیابان ریختهاند.
من به آقامهدی گفتم: "ولش کن! آبرومون میره، خود شهرداری میاد تمیز میکنه." ولی به حرفم توجهی نکرد و بعد از اینکه خیلی اصرار کردم، گفت: " اگه این شیشهها توی لاستیک ماشین مردم فرو بره،حقالناس گردنمه و فردای قیامت آبرومون میره."
#شهید_مهدی_قاضی_خانی🌷
راوی : #خواهر_محترم_شهید
#شهدارایادڪنیمباذڪرصلوات
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة
#اللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَليِّٖكَ_الْفَرَج »
#کمی_با_شهدا 🥀
✍ #برگی_از_خاطرات
🔹نهال ۴ ساله و درخواست جالبش در دیدار با مقام معظم رهبری
نازدانه شهید میگفت: «دیدم حاج آقا یک کلاهی روی سرش دارد، به او گفتم این کلاه را مادرت برایت درست کرده؟
او هم گفت: بله، گفتم کلاهت را میدهی به من؟ گفت: این مال خودم است، لازمش دارم. برای تو یکی دیگر میخرم.
من هم گفتم پس اگر میخواهی برای من بخری، صورتیاش را بخر...»
🌹 #شهید_مهدی_قاضی_خانی
🥀 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
🔰 کمک به خ !
●به فقرا و حاشیهنشینهای قرچک و ورامین خیلی کمک میکرد. ظرف و ظروف و روغن و خوار و بار ( ارزاق ) را بستهبندی میکرد و پشت نیسانش میگذاشت و شبها به خانه فقرا و ایتام میبرد و به آنها میداد.
مقدار از درآمدش را بدون اینکه کسی بداند به خیریه کمک میکرد.
●بعد از شهادت تماس گرفتند که فلانی هرماه مبلغی کمک میکردند، اما این ماه پولی واریز نشده که پدرش گفت پسرم شهید شده است.
● عادت نداشت کارهای خیری را میکند را برای کسی توضیح دهد. فقط یک بار آجیل عید را از هر چیز دو بسته خریده بود و داخل سری دوم یک کاغذ انداخته و نوشته بود«خ» وقتی تعجب مرا دید ، گفت : « اینها برای خیریه است .»
● سه روز بعد هز شهادتش از آسایشگاه کهریزک تماس گرفتند و جویای حال مهدی شدند وقتی گفتیم شهید شده با ناراحتی گفتند که ماهی ۶۰۰ هزار تومن به آسایشگاه کمک میکرد.
به نقل از همسر و مادر شهید | کتاب؛ بابا مهدی
📎 ۱۶ آذرماه سالروز شهادت شهید مدافع حرم مهدی قاضیخانی گرامی باد
#شهید_مهدی_قاضی_خانی
#سالروز_شهادت.... 🕊🌹