دانلود آهنگ جدید سید مجید بنی فاطمه بنام منو دریاب.mp3
4.9M
🎤🎤 سید مجید بنی فاطمه
❤️ من و دریاب #امام_رضا
# جدید
🌷:
#عاشقانه_شهدا ❣
محمد در آخرین پیامک ،
برایم نوشته بود :
« هرجا باشم عاشقتـم
ایران باشم یا خارج ،
هرجا باشم عاشقتـم...»
میگفت همسرِ سادات داشتن
هم خوب است و هم سخت ...!
فکر اینکه همسرت دختر حضرت زهرا (س)
است ، اجازه بدرفتاری را به آدم نمی دهد
و از طرفی قدمهایش برڪت زندگی است.»
محمد خیلی خوش اخلاق بود ، واقعا
اگر بگویم اخم او را ندیدم گزافه نیست ،
حتی وقتی در معراج شهدا برای آخرین بار
او را دیدم همان لبخندِ زیبا و همیشگی را
روی لب داشت ...
خدا را شڪر میڪنم
که محمد من هم "شهید" شد
چون او شهادت را دوست داشت
خیلی شهادت را دوست داشت ...
✍ به نقل از همسر شهید
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_محمد_کامران
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌹🍃🍃
💝🕊💝🕊💝🕊💝
#داستان_واقعی
#قصه_دلبری
قسمت۱۲
*═✧❁﷽❁✧═*
تولدش روز بعد از عقدمان💞 بود.هدیه 🎁خریده بودم.پیراهن👕, کمربند, ادکلن, نمی دانم چقدر شد. ولی به خاطر دارم چون می خواستم خیلی مایه بگذارم😏 همه را مارک دار خریدم وجیبم خالی شد.
بعد از ناهار ,یک دفعه باکیک🎂 وچند تا شمع رفتم داخل اتاق.شوکه شد😱خندید: (تولد منه? تولد توئه? اصلاً کی به کیه?) وقتی کادو بهش دادم گفت: (چرا سه تا?) خندیدم☺️ که (دوست داشتم.)
نگاهی به مارک پیراهن انداخت وطوری که توی ذوقم نزده باشد ,به شوخی گفت: (اگه ساده ترم می خریدی ,به جایی برنمی خورد☺️)
یک پیس ادکلن را زد کف دستش معلوم بود خیلی از بوش خوشش آمده:
(لازم نکرده فرانسوی باشد .
مهم اینه که خوش بو باشه.)
برای کمربند چرم دورو هم حرفی نزد.
آخر سر خندید☺️ که (بهتر نبود خشکه💵 حساب می کردی می دادم هیئت?)
سر جلسه امتحان , بچه ها با چشم و ابرو به من تبریک می گفتند.
صبرشان نبود بیایم بیرون تا ببینند باچه کسی ازدواج کرده ام. جیغی کشیدند, شبیه همان جیغ خودم🙊
وقتی که خانم ایوبی گفت: (محمد خانی آمده خواستگاری شما⁉️) گفتند:( مارو دست انداختی ?) هرچه قسم و آیه خوردم باورشان نشد.
به من زنگ📞 زد آمده نزدیک دانشگاه. پشت سرم آمدند که ببینند راست می گویم یا شوخی می کنم.
نزدیک در دانشگاه گفتم: (ایناها! باور کردین? اون جا منتظرمه.) گفتند:(نه,تا سوار موتورش🏍 نشی, باور نمی کنیم😍)
وقتی نشستم پشت سرش ,پرسید:(این همه لشکر کشی برای چیه?)
(همین طور که به چشم های بابا قوری بچه ها می خندیدم😁, گفتم: اومدن ببینن واقعاً تو شوهرمی یا نه❗️
البته آن موتور تریل معروفش را نداشت.
کلاً موتور هیئت بود.
عاشق موتور سواری بودم😍
ولی بلد نبودم چطور باید با حجاب کامل بشینم روی موتور. خانم های هیئت یادم دادند. راستش تاقبل ازدواج سوارنشده بودم❌
چند بار با اصرار, دایی ام مجبور کرده بودم که من را بنشاند ترک موتور🏍,همین.
باهم رفتیم خانه دانشجویی اش در یک زیر زمینی که باور نمی کردی خانه دانشجویی باشد, بیشتر به حسینیه شبیه بود.
ولی از حق نگذریم, خیلی کثیف بود😬
ِآنقدر آنجا هیئت گرفته بودند و غذا پخته بودند که از در و دیوارش لکه و چرک می بارید. تازه می گفت:
(به خاطر تو اینجا ر و تمییز کرده م!)
گوشه ی یکی از اتاق ها یک عالمه جوراب تلنبار شده بود☹️
معلوم نبود, کدوم لنگه برای کدوم است. فکر کنم اشتراکی می پوشیدند.
اتاق هاپر بود از کتیبه های محرم و عکس شهدا🌷
از این کارش خوشم آمد😍
بابت اشکال وشمایل ومتن کارت عروسی ,خیلی بالا پایین کرد.
خیلی از کارت ها را دیدیم,پسندش نمی شد❌
نهایتاً رسیدبه یک جمله از حضرت آقا با دست خط خودشان✅
بسم الله الرحمن الرحیم
همسری شما جوانان عزیزم😍 را که پیوند دل ها و جسم ها و سرنوشت هاست.
صمیمانه به همه ی شما فرزندان عزیزم تبریک می گویم.
سید علی خامنه ای.
─═ई ✨🔮✨ई═─
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷خادم الشهدا 🌷:
#عاشقانه_شهدا ❣
محمد در آخرین پیامک ،
برایم نوشته بود :
« هرجا باشم عاشقتـم
ایران باشم یا خارج ،
هرجا باشم عاشقتـم...»
میگفت همسرِ سادات داشتن
هم خوب است و هم سخت ...!
فکر اینکه همسرت دختر حضرت زهرا (س)
است ، اجازه بدرفتاری را به آدم نمی دهد
و از طرفی قدمهایش برڪت زندگی است.»
محمد خیلی خوش اخلاق بود ، واقعا
اگر بگویم اخم او را ندیدم گزافه نیست ،
حتی وقتی در معراج شهدا برای آخرین بار
او را دیدم همان لبخندِ زیبا و همیشگی را
روی لب داشت ...
خدا را شڪر میڪنم
که محمد من هم "شهید" شد
چون او شهادت را دوست داشت
خیلی شهادت را دوست داشت ...
✍ به نقل از همسر شهید
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_محمد_کامران
🍃
#پویش_حجاب_فاطمے
امام علی(ع) فرمودند:
{ افضل العباده العفاف }
بالاترین عبادت ها (هم برای مرد؛
هم برای زن)داشتن عفاف است.
📒| منبع: الکافی
بخشی از زندگینامه
#شهید_حسین_ریگی
#۱۹خرداد
در نخستین روز بهار سال ۱۳۴۶ در اهواز متولد شد خانواده وی به دلیل شغل پدر ازدیار سیستان و بلوچستان به مرکز خوزستان مهاجرت کرده بودند در ۱۴ سالگی او و خانواده در غم از دست دادن پدر به سوگ نشستند و بار سنگین تامین مخارج زندگی و جانشینی نقش پدر برای برادران و خواهران کوچکش بر دوش ناصر نوجوان سنگینی می کرد. این شرایط او را واداشت در کنار تحصیل مشغول به کار شود تقید به نماز اول وقت و مسائل شرعی توصیه همیشگی به اهل خانه و نزدیکان بودپس از پایان تحصیلات دبیرستان وارد خدمت سربازی شد و در آنجا به دلیل متصف بودن به صفات پسندیده ای چون صداقت است اخلاق و تقوا مورد توجه مسئولین وزارت امور خارجه قرار گرفت پس از پایان خدمت در سال ۱۳۶۹ استخدام وزارت خارجه درآمد در این میان اشتغال به کار مانع از ادامه تحصیل نشد و در رشته کارشناسی جغرافیا ادامه تحصیل داد شهید ریگی پس از چند سال خدمت مخلصانه در تهران به عنوان مامور سابق سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف عازم افغانستان شد در مدت خدمت در افغانستان منشأ خدمات بزرگی در آن سرزمین بود
🌷
🌹سلام آقای من
💥قیامتی است آمدنت
که عمری است با خیالش
هزار بار آمدنت را تجربه کردم
🍃کاش یادم بماند
دیدارت، دلِ سپید میخواهد
🍃کاش یادم بماند
برای آمدنت توشه ای بردارم
🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹
🍃🌸🍃
#سلام_امام_زمانم❤️
ســلام بـر تـو چقدر زیبـاسـت
چہ ڪـسي را ميشود
همـاننـد تـو دوسـت داشت
و جـواب چـہ ڪسي
آنـقدر شـیریڹ اسـت...
#اللهم_عجـل_لولیـک_الفـرج🌼🍃