🎭 #ادبی_هنری
🔹 یک نشانه
#پژمان_کریمی
🔸 ماه جاری بود که سایت یکی از رادیوهای ضد انقلاب و جمهوری اسلامی که از هلند برنامه پخش میکند، مقالهای بالا بلند درباره ادبیات داستانی پس از انقلاب اسلامی منتشر کرد.
مطلب مغشوش سایت یاد شده را یک نویسنده ملحد و ساکن اروپا نوشته بود. این نویسنده ناشناخته تلاش کرده بود به شکل کلی و البته غیرمستدل و غیر مستند، ادبیات داستانی دوره انقلاب اسلامی را سترون توصیف کند و به ادبیات پیش از انقلاب وزن قابل توجهی دهد!
تلاش عوامانه و سطحی نویسنده ملحد و محبوب رادیوی همجنسبازان، در حالی است که:
ادبیات داستانی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، دارای شاخصهای ارزشگرایانه و مولد گفتمان الهی و فرهنگی معنا نمیشود. به واقع؛ ادبیاتی که ولنگاری اخلاقی را در کنار شعارها و پزهای روشنفکری ترویج میکند، باستانگرایی و واپسنشینی را ستایش مینماید و به زندگی ایرانی و اسلامی اعتنایی ندارد، دارای وزن و اعتبار است؟
شاخصترین نویسندگان دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی چه کسانی هستند؟
چند نفر آنان مانند جلال آل احمد، در نقش منادی اندیشه و تحول درونی آشکار شدند؟
چند نفر آنان قلمشان در مسیر باور مردم ایران بوده است؟ بر عکس؛ چند نفرشان در راه تحکیم فراعنه زمان قدم برداشتند؟
مگر در دوران طاغوت نبود که پاورقیهای مبتذل نشریات زرد حکومتی و خصوصی، رغبت به داستان غنی را در مخاطبان نابود یا کمرنگ کرده بود؟
قطعا یک مخاطب و خواننده جدی ادبیات داستانی به دور از حب و بغض تصدیق خواهد کرد که ادبیات داستانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ملهم از اسلام و گفتمان انقلاب اسلامی، دگرگونی و میلادی بزرگ یافت.
مفاهیم ارزشی وارد ادبیات داستانی شد. گفتمان انقلاب که در برگیرنده فضائلی چون ایثار و شهادت است بر مفاهیم دنیوی تفوق پیدا کرد. قلمها پاکیزه شدند. تاریخ ایران هدف اعتنا و تحلیل قرار گرفت. ادبیات منتقدانه سربرآورد. زبان فارسی محترم شمرده شد. سنت در جایگاه والا نشانده شد. با این وصف ادبیات داستانی پس از انقلاب اسلامی سترون است؟
آثاری چون «دا»، «پایی که جا ماند»، «خاکهای نرم کوشک»، «نورالدین پسر ایران»، «تن تن و سندباد»، «انجمن مخفی» و...ثمره ادبیات سترون و بیمخاطب است؟...
ادامه مطلب👇
http://kayhan.ir/fa/news/154708
🔻نشانی ما در پیامرسانهای سروش، آیگپ، ایتا، گپ و بله
@kayhannewspaper
🎞 #تصویر_روز
🔹 فـرقه و فـريب و يك جايزه!
#پژمان_کریمی
🔸 در سطح جهان، كم نبوده و نيستند نهادها و موسساتي به اصطلاح فرهنگي يا اقتصادي و... و با ادعای فعالیت بشردوستانه كه به ظاهر مستقلاند اما داراي پيوند و پيوستگي پنهان با دولتهاي استكباري و كلونيهاي صهيوني هستند. رسالت و كارويژه اين نهادها و موسسات اجرا و پيادهسازي سياستهاي تحميقكننده و استعماري اربابان و گردانندگان اصلي مستكبر و صهيونيستي است.
در دوران طاغوت و ستمشاهي، موسسه انتشارات فرانکلین، در ايران فعال بود. وظيفه اصلي تعريف شده براي اين موسسه بینالمللی به ظاهر فرهنگي، گسترش فرهنگ ليبراليستي در كشور ما و سايرنقاط جهان ترسيم و توصيف شده بود.
در واقع موسسه ياد شده، با ادعا و ظاهر و كار فرهنگي و با نشر کتابهای خاص، مشي استعماري سياسي را با جديت دنبال ميكرد.
اين موسسه در نگاه سطحي كاملا فرهنگي و مستقل بود اما، بستگي تام به دولت آمریکا داشت و در پرتو القائات آژانس مركزي اطلاعات آمريكا فعاليت ميكرد!
نمونه همچنان امروزي اين نوع موسسات، شبكه توسعه آقاخان و يكي از شاخههاي آن؛ بنياد آقاخان است.
اما آقاخان كيست و شبكه و بنياد منسوب بدان چه وظيفه و چه نوع فعاليتي بر عهده دارد؟
آقاخان يا بهتر و دقيقتر بگوييم؛ پرنس كريم آقاخان چهل و نهمين سركرده فرقه نزاریه اسماعيليه است. وي به عنوان یک هندیالاصل ٨١ سال پيش در آمريكا به دنيا آمد. او در آمريكا و سوئيس تاريخ اسلام خواند و مليت انگليسي دريافت كرد. او با اشاره دولت لندن، لقب پرنس دريافت كرد و هم اكنون ساكن حومه پاريس است.
اين فرد در جهت اهداف خود، شبكه توسعه آقاخان را با دهها بازو و شاخه زير مجموعه از جمله بنياد آقاخان با سطح فعالیت در ٣٠ كشور، راهاندازي كرد.
دولتهاي كانادا، انگليس، آمريكا، فرانسه و پرتغال و... و بطور پنهان رژيم آلسعود از حاميان شخص آقاخان و شبكه تحت مالكيت وي بشمار ميآيند.
ثروت هنگفت آقاخان او را در رديف ثروتمندترين افراد جهان قرار داده است. اين فرد سي و دومين سرمايهگذار انگليسي شناخته ميشود.
پيروان كريم آقاخان مدعي هستند كه سركردهشان داراي نسبت قريشي است.
اما شبكه توسعه آقاخان (AKDN) ادعای فعالیت بشردوستانه، بيشترين فعاليت خود را در كشورهاي فقير خاصه آفريقايي متمركز كرده است.
اين شبكه، از يك طرف در جهت تفكرات فرقهاي تبليغ مينمايد و از طرف ديگر با فعاليتهاي فرهنگي و اقتصادي کسب درآمد ميكند و مدعی است با درآمد خود، زمینه توسعهیافتگی انسانهای محروم را فراهم مینماید...
ادامه مطلب👇
http://kayhan.ir/fa/news/157487
🔻نشانی ما در پیامرسانهای سروش، آیگپ، ایتا، گپ و بله
@kayhannewspaper
🎭 #ادبی_هنری
🔹 گواهی
#پژمان_کریمی
🔸 به این توصیهها دقت کنید:
-« برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی، ساعت 9 شب، وسائل برقی را روشن کنید!»
- «برای اعتراض به جمهوری اسلامی در خیابان ولیعصر تهران، همراه با سکوت تردد کنید!»
- « در روز 26 دی (سالروز فرار شاه خائن از ایران) دانشآموزان به سر کلاسهای خود نروند!»
- «به نشانه اعتراض به جمهوری اسلامی، در روز عاشورا، همه پیراهن سیاه بپوشند!»
- «برای ضربه به جمهوری اسلامی، مردم سکهها را جمعآوری کنند!»
- «با پرواز 50 هواپیمای مسافربری طرح کودتا در تهران اجرا میشود.»
- «هر روز بخشی از ایران جدا میشود!»
- و...
آنچه خواندید؛ توصیهها و جملات جمعی از کودکان نیست، طنز نیست، لطیفه سیاسی نیست! همگی جملاتی جدی است که به شکلی قاطعانه و رسا از دهان به اصطلاح سرکردگان گروهکها و جریانهای ضد انقلاب شنیده شده و به ثبت رسیده است.
بطور مثال؛ جمله: «هر روز بخشی از ایران جدا میشود!» از آن رضا ربع پهلوی است که در سال 1375 در گفتوگو با یک شبکه فارسی زبان سلطنت طلب به صورت محکم بیان شده است!
جملاتی این چنین که بسیارند؛ دقیقا به عنوان تحلیل و خبر یا توصیه علمی و عملی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی بیان شده است.
سطح این نوع جملات نشان میدهد که معاندین با انقلاب و جمهوری اسلامی و مردم ایران، بیسواد یا کم سواداند، درک و شناخت درست و جامع و روشنی از جامعه ایرانی و روابط بینالمللی ندارند، سطح فکری و افق نگاهشان در حد یک عامی است،نسبت به دین الهی اسلام و انقلاب و نظام اسلامی کینهای عمیق دارند.
این افراد و عناصر با مختصات و مشخصات و دیدگاههای یاد شده؛ خود را برتر میانگارند و به سبب همین حس برتر بودن، داعیه رهبری فکری و فرهنگی و سیاسی هم دارند و خود را لایق حکمرانی قلمداد میکنند. این افراد کوچک، همگی، تنها تریبونهای سیاسی را در اختیار ندارند. بلکه برخی از آنها صاحب رسانهاند و چون صاحب رسانهاند خود را بیش از همپالکیها لایق به دست گرفتن سکان هدایت مخاطبان میدانند!
حقارت این افراد اما محدود به اظهارات عوامانهشان نیست. در رفتارهای سیاسی و شبه سیاسی شان، مرعوبیت و ذلیل بودن را در اوج به نمایش میگذارند!
مدتی پیش جمعی از همین جنس آدمها، به دیدار برایان اچ هوک رفتند. هوک چه کسی است؟ وی مدیر برنامهریزی سیاسی و مشاور سیاستگذاری وزیر خارجه آمریکا و رئیس«گروه اقدام ایران» است. گروه اقدام ایران، در وزارت خارجه آمریکا ، مسئولیت راهبری و بازبینی و هماهنگی اقدامات علیه ایران را برعهدهدارد!
سیاست پیشگان معاند به ظاهر ایرانی در دیدار با هوک، ضمن بدگویی علیه نظام جمهوری اسلامی، بیشرمانه از هوک خواستند تا کاری کند؛ دولت آمریکا بیش از گذشته به مردم ایران فشار بیاورد و به این شکل، اسباب سرنگونی نظام دینی فراهم شود.
یکی از این عناصر بیشرم، شهرام همایون گرداننده یک کانال بهایی دوست و سلطنت طلب است. کانالی که همزمان تبلیغ بهائیت و سلطنت را بر عهدهدارد!
همایون همان کسی است که برای بدست آوردن پول، علنا و در هنگام بحث به اصطلاح سیاسی، تبلیغ فروش یک نوع قابلمه را مینمود.
وی همان کسی است که از مردم خواسته بود برای دوام تلویزیونش پول بدهند که البته با بیاعتنایی مردم روبرو شده بود.
همان کسی است که برای بدست آوردن بخشی از بودجه سرنگونی جمهوری اسلامی دولت آمریکا، تقلای فراوانی کرد...
ادامه مطلب👇
http://kayhan.ir/fa/news/157920
🔻نشانی ما در پیامرسانهای سروش، آیگپ، ایتا، گپ و بله
@kayhannewspaper
🎭 #ادبی_هنری
🔹 معیار
#پژمان_کریمی
🔸 سال 88 بود. چند روزنامه موسوم به اصلاحطلب – مانند روزنامه اعتماد ملی- در واکنش به فتنه 88 که از نگاه آنان «اعتراض مدنی» نام داشت، اشعاری را بهطور مرتب منتشر میکردند.
این اشعار جملگی مردم را به خیز و خیزش علیه حاکمیت و نظام اسلامی فرا میخواند. هر کسی که این اشعار را مطالعه میکرد؛ تصور مینمود که گویی همه مردم ایران در مرحله براندازی یک نظام سیاسی غیر عادی هستند و بزودی توفانِ رویدادی بزرگ کشور را در بر خواهد گرفت.
در واقع تعدادی از شاعران و شبه شاعران مخالف دین اسلام و ضدانقلاب، در بستر تعدادی روزنامه مدعی اصلاحطلبی گردهم آمده بودند و به شکل سازماندهی شده، اشعاری را علیه انقلاب و نظام اسلامی و در تحسین اوباشگری و تبیث وضعیت شورشیگری در تهران و چند شهر دیگر سروده و بدست انتشار میسپارند. هدف آنان روشن بود: برانگیختن احساسات عمومی در راستای براندازی نظام سیاسی حاکم!
در اشعار یاد شده، انقلاب اسلامی؛ بدون فضیلت و برآمده از خلأ عقلانیت توصیف میشد و دستاورد نظام دینی، تنها سرکوب و شکنجه بیان میگردید!
واژگان بهکار رفته در این به اصطلاح سرودهها، مشتق از ادبیات چپ گرایانه به نظر میرسید و سرودههای شاعران کمونیست دهه 40 و 50 شمسی را در ذهن تداعی میکرد.
سرانجام؛ با بصیرت مردم ، آتش فتنه آمریکایی و اسرائیلی 88 خاموش گردید.
برخی از همان شاعران هوادار فتنه و مروج اوباشگری که به چیزی جز براندازی «جمهوری اسلامی» رضایت نمیدادند، امروز در بیرون از ایران روزگار خفت باری را سپری میکنند. برخی دیگر، به روزنامهنگاری و بعضی هم به پادویی رسانههای بیگانه و...روی آوردهاند.
همان شاعران و شبه شاعرانی که کوشیدند با سلاح شعر و ادبیات به جنگ با هویت و باور ملی و دینی و انقلاب و جمهوری اسلامی بپردازند، یک بار به بیبصیرتی و اشتباهات محاسباتیشان اعتراف نکردند و بابت تظاهرات وطن فروشانه خود عذرخواه ظاهر نشدند.
هیچ کسی هم از این قلم بدستان رو به صفت، پرسش نکرد:
- شما که خود را حامی ایران و دوستدار مردم معرفی میکردید؛ چرا پس از گذشت روزهای سیاه فتنه، بهخاطر صدمه رساندن فتنهگران به مردم ایران عذرخواهی نکردید؟
چرا فرصت بزرگ مشارکت حداکثری مردم را با تردید روبرو کردید؟
چرا همان حرفی را زدید که اجنبی میپسندد؟
چرا به انقلاب و نظامی پشت کردید که به دلیل ترویج خداخواهی و عدالتطلبی هدف بغض و کینه دشمنان مردم ایران است؟
این دسته از قلم بدستان، دیروز با هیاهوی فتنه برانگیز خود آب به آسیاب دشمن ریختند و در چنین روزهایی با سکوت قلم شان یاریگر دشمنان شدهاند.
وقتی استکباریون حقوق حقه ایرانیان را پایمال میکند، کدام یک از شاعران لائیک مدعی ایرانی بودن و ایران دوستی، سرودهای را در نکوهش قلدریها و تفرعن استکبار عرضه کرد؟
کدام شاعر لائیک از مدافعان حرم که به بیانی مدافع حریم ایران هم قلمداد میشوند، یادی کرده و تحسینی منتشر نموده است؟
می بینید که عناد با دین، زاویهداری نسبت با انقلاب اسلامی و حاکمیتالله، چه رذائلی را در بر میگیرد و یا پشت هم قطار میسازد؟
چنین است که عمل و اثر و قلم اهالی قلم، در برههای مشخص و خاص، تبدیل به ابزار شناخت ماهیت و راه آینده آنان میشود!
http://kayhan.ir/fa/news/160649
🔻نشانی ما در پیامرسانهای سروش، آیگپ، ایتا، گپ و بله
@kayhannewspaper
🎭 #ادبی_هنری
🔹 معاندان کم مخاطب!
#پژمان_کریمی
🔸 پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در حیطه ادبیات و بستر چاپ و عرضه کتاب کشور، ابزار «سانسور» جای خود را به «ممیزی» داد.
ممیزی چیست؟
ممیزی به شکل کاملا فشرده؛ «نسبتسنجی یک اثر ادبی و هنری با قانون و ارزشها و هنجارهای یک جامعه و مصلحت عمومی و ملی است.»
اما تفاوت سانسور و ممیزی چیست؟
به گفته ای؛ سانسور، اعمال «جرح و تعدیل یا حذف» بر پایه منافع دون فردی و گروهی، با ماهیت سلیقگی است اما ممیزی؛ متکی به قانون و مولفههای ارزشمدارانه و ناظر بر منافع ملی است.
دشمنان داخلی و خارجی مردم ایران، در قبال جمهوری اسلامی ایران به شکل ناجوانمردانه و رذیلانه ، دو رفتار توامان بروز میدهند:
اولا:بر واقعیت سانسور و نیز بر اعمال ضروری و عاقلانه ممیزی در تمام کشورهای جهان چشم میبندند و آن را عامدانه کتمان میکنند. آنها تاکید مینمایند و ادعا میکنند؛ تنها ایران و چند کشور انگشتشمار، نظر مساعد به سانسور یا ممیزی دارند.
بهواقع؛ در کجای دنیا سانسور وجود ندارد و در چند نقطه از جهان، ممیزی اعمال میشود؟
دوم: ممیزی در ایران را که یک ضرورت ناگریز در جهت ایجاد و نگهداشت سلامت روانی و اخلاقی فرد و جامعه و نیز تکریم حریم خانواده و امنیت ملی است، مترادف با سانسور قرار میدهند.
خب، از آنجا که هر انسانی بنا به فطرت خود، به آزادی میل دارد و دوست دارد که حرف و کلام و اثرش را چنانکه میپسندد، به دور از اعمال سلیقه دیگری یا دیگران ارائه سازد، با وجود ناآگاهی و سطحی بودن، قطعا در برابر سانسور ادعا شده و نظام جمهوری اسلامی، موضع منفی میگیرد.
کسانی هم هستند که نسبت به دین الهی دارای خصومتاند و خوب هم میدانند که در ایران نه سانسور بلکه؛ ممیزی اعمال میشود اما بنا به خصومت یاد شده، مدعی سانسور میشوند و هیاهو میکنند!...
ادامه مطلب👇
http://kayhan.ir/fa/news/168853
🔻نشانی ما در پیامرسانهای سروش، آیگپ، ایتا، گپ و بله
@kayhannewspaper
🎭 #ادبی_هنری
🔹 بیم انحراف
#پژمان_کریمی
🔸 منتقدان سینما بر آنند که برخی از آثار سینمایی که در حیطه آثار دفاع مقدس، طبقهبندی موضوعی میشوند، اساساً وجهترادف و نسبتی با واقعیات جنگ تحمیلی هشت ساله ندارند و از دایره شمول و اطلاق اثری در این حوزه، بیرون هستند.
بهطور مثال فیلم سینمایی«خرس» یا «1359» و... را اثری در قلمروی آثار دفاع مقدس توصیف نمیکنند. زیرا رزمندگان درون این فیلمها، نشان رزمندگان اسلام را ندارند. طبعا منظور از «نشان»؛ نه صرفا کلاه و پیشانی بند و لباس و پوتین رزمندگان که علاوه و مهمتر از نشانههای ظاهری؛ نوع تفکر، آرمان و غایات است که در رفتار و کلام و البته ظاهر، تجلی مییابد.
منتقدان بر این دیدگاه پافشاری میکنند که هنرمندان باید از تحریف تاریخ و واقعیت مسلم پرهیز کنند و مقاطع و پدیدهها وشخصیتهای تاریخی را آنچنانی که بودهاند یا هستند، به روایت و تصویر درآورند.
این دیدگاه درست است و طبعاً؛ تفاوت و تنوع سلیقه و اندیشه و خواست، مجوزی برای تحریف و تحدید واقعیات نیست. کارکرد و فضیلت هنرمند اصیل این است که راوی و ناشر صادق واقعیت شود تا حقیقت درهاله پوشیدگی و دام منحوس انکار نرود.
در ساحت ادبیات داستانی نیز همچون سینما باید نگران طبقه بندیها و واقعنماییها و تحریفها باشیم.
نگارنده سالها پیش و در دوران نوجوانی کتابی خواند با نام«ه» که پنداری؛ به شرح بخشی از مبارزات مردمی در قالب نهضت ملیشدن نفت ایران و ایستادگی در برابر استعمار انگلیس میپرداخت. صاحب این کتاب هم- به اشتباه- از نامبردارترینهای ادبیات داستانی معرفی میشود...
ادامه مطلب👇
http://kayhan.ir/fa/news/171080
🔻نشانی ما در پیامرسانهای سروش، آیگپ، ایتا، گپ و بله
@kayhannewspaper
🎭 #ادبی_هنری
🔹 یادداشت
باز هم تهمت...!
#پژمان_کریمی
🔸 چندی پیش ویدئویی از یک گفت وگوی عجیب در فضای مجازی منتشر شد. در این ویدئو، یکی از – به اصطلاح - ترانهسرایان اعمال سانسور را «کاری کثیف» و نظر دادن درباره اخلاقی بودن یا نبودن یک قطعه شعر را «کثافت زدن به خود» توصیف میکند.
بیشک، ترانهسرای هدف نظر به دلیل فرومایگی، ارزش پاسخدهی ندارد. اما به این دلیل که رسانهها و محافل معاند درون و برون کشور، مدام بر طبل وجود سانسور و سلب آزادی بیان و قلم در ایران میکوبند؛ «اشارهای گذرا» ناگریز به نظر میرسد!
باید گفت:
بارها نوشتهایم که در فضای جمهوری اسلامی ایران، نه سانسور بلکه ممیزی اعمال میشود. سانسور و ممیزی هر دو ابزاری برای مدیریت توصیف شدهاند که با حذف و تعدیل «گفتار و نوشته و تصویر» تجسم مییابند. اما سانسور و ممیزی به رغم هدف و روش، دارای تفاوتاند. سانسور – که در همه کشورها جز ایران موضوعیت و واقعیت دارد- به دور از قانون «شرعی و رسمی» و مغایر با خواست مردم است! در واقع؛ سانسور ناظر به فراهم آوردن یا نگهداشت منافع نامشروع یک تن یا یک گروه یا یک حزب است. در حالی که ممیزی؛ برآمده از قانون مشروع و رسمی و مقبول مردم است و با هدف احترام و نگهداشت و گستراندن ارزشهای الهی و هنجارها اعمال میشود.
گفتیم؛ سانسور در همه دنیا جز در کشورمان اعمال میشود. آبان سال جاری بود که اهالی قلم کشور سکولار استرالیا، علیه سانسور به خیابانها آمدند. در کشور انگلیس، تیغ سانسور در انتظار قلمهایی است که مثلا؛ ملکه را نقد کنند یا دستاوردهای ملی را با چالشِ تردید روبهرو نمایند. در فرانسه - به طور مثال- انکار هولوکاست، به معنای در سایه سانسور قرار گرفتن است و مجازاتی چون مجازات روژه گارودی اندیشمند و نویسنده مشهور را پیش رو مینهد!
در ایران و در دوران طاغوت، سانسور برای صیانت از سلطنت پهلوی به شکلی عجیب و شدید وجود داشت. در این دوران، بکار بستن برخی واژهها نگاه سانسورچیها را جلب میکرد و جرم تلقی میشد؛ واژگانی چون «پرواز» و «قفس» و «رفیق» و «لاله» و...!
با پیروزی انقلاب اسلامی، ارزشهای الهی و هنجارهای ناب انسانی حاکمیت یافت. به شکلی کاملا طبیعی؛ یکی از راههای نگهبانی از ارزشها و هنجارها، جلوگیری از بوجود آمدن و انتشار آن گروه از محصولات به اصطلاح فرهنگی و هنری است که اخلاق اسلامی و امنیت روانی و احساسات و عواطف عمومی را هدف قرار میدهد. آیا این مطلب، عجیب و پیچیده و زشت است؟...
ادامه مطلب👇
http://kayhan.ir/fa/news/173697
🔻نشانی ما در پیامرسانهای سروش، آیگپ، ایتا، گپ و بله
@kayhannewspaper
🔰 بهانه انتشار فیلم «سال گربه» در نمایش خانگی
ارتجاع فرهنگی
👤 #پژمان_کریمی
🔸با نگاهی به آثار سینمای ایران -از شروع شکل گیری این سینما تاکنون- تصور میشد و میشود که خنداندن و کمدی ساختن ترادفی ناگریز با ابتذال کلامی و تصویری دارد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به انگشت شماری فیلم برمیخوریم که سازندگان آن ساخت فیلم کمدی خود را بر عفونت ابتذال بنیان نگذاشتهاند.
🔸بنای نگارنده، صحبت درباره ی فیلمی نبود که تماشای آن جز اتلاف وقت، حاصلی ندارد. قصد تنها بهانه قرار دادن این فیلم برای اشاره به نکاتی بود که مدام باید یادآوری شود. سینمای ایران مدتهاست که از کمدی نجیب فاصله گرفته است. از این حیث تنها میتوانیم سینمای کمدی کنونی را محدود به بازتولید فیلمفارسی بدانیم.
🔸این ارتجاع فرهنگی به سایر گونههای سینمایی گسترش یافته است چنان که طی سالهای پیش و کنون شاهد تولید آثاری سخیف بودهایم که بنا به بیپروایی اخلاقی، قابل نمايش از رسانهی ملی نيستند!
#تصویر_روز
https://kayhan.ir/001GGe
@Kayhan_online